تنیا هایا
کوردستان از اولین سرزمینهایی است که در آن زن و مرد از یکسانی و عدالت برخوردار بودهاند و زنان به عنوان پیشاهنگان چنین جامعهای در تمامی حوزههای زیستی و اجتماعی فعالیت مینمودند. زنانی که به شیوه کاملا طبیعی از جانب جامعه به عنوان خداوند یا الهه انتخاب میشدند نه بهشکلی قدرتمحورانه و غیر دموکراتیک عمل میکردند بلکه آنان بهمثابهی اتوریتهای که جامعه را دادورانه مدیریت مینماید در اجتماعات خود، نقش آفرینی و انجام وظیفه میکردند. با نگاهی کوتاه به روابط و مناسبات زنان عشایر و روستایی کنونی میتوان ردپای این نوع مدیریت طبیعی و دموکراتیک را مشاهده کرد؛ نمونه این موضوع را نقش و میزان تاثیرگذاری زنانی که در امور مهم عشایر تصمیم گیرنده هستند به صورت بارز دید.
پساز اینکه اقتدار مردسالارانه هرآنچه را که زنان برای آن رنج و تلاش کرده بودند را در خدمت منافع خود نهادند. هماهنگ با آن فرهنگ یا بهتر است بگوییم ضدفرهنگ باب میل خود را در جامعه برساختند که اساسیترین پایه آن را ضعیفسازی، تحقیر و بیاراده کردن زنان تشکیل میداد.
آنچه مسلم است جامعهی زنان هیچگاه در برابر ظلم و ستم مردان تمامیتخواه حاکم سرخم نکرده و این کهن ترین مستعمره تاریخ، به تاوان بازخواست و مقاومت تاریخی محکوم به تحمل سختترین شکنجه ها گردید.
رسالتی که ما زنان کورد در عصر حاضر با آن روبرو هستیم این است که آنچه را که روح انقلابی نامیده می شود به معنای واقعی کلمه در جامعه نهادینه کنیم. در این وادی باید آگاه بود که آنچه جامعه کورد را به سرشیبی سقوط و فروپاشی سوق می دهد نتنها دشمنان بیرونی بلکه از میان رفتن فضا و مناسبات اخلاقی و فرهنگی است.
زنان کورد اکنون نتنها در برابر دشمن اسلحه به دست در میدان مبارزه، تابوی مردانه بودن مبارزات مسلحانه را شکسته است، بلکه آنان خواستار دستیابی به هدفی بزرگتر که همان تغییر ساختار و ذهنیت مردسالارانه حاکم است گامهای بلندی برداشتهاند. این گامهای بلند با اشراف به ماهیت وجودی و وضعیت جهان پیرامونی خود صورت میگیرد و همچون رودی نیرومند هر مانعی را بر سر راهش قرار گیرد پشت سر خواهد گذاشت.
آنچه جنبش آزادیخواهی کوردستان را به عنوان پیشگام و پیشقدم در مبارزات برابریخواهانه از دیگر جریانات متمایز مینماید، جایگاه و حضور تاثیرگذار و استراتژیک زنان در حوزههای سیاسی، اجتماعی و نظامی به صورت ساختاری و فعالانه است. این امر ریشههای خود را از «ایدئولوژی رهایی زن» رهبر آپو و خیزش انقلابی این زنان جسور سرچشمه میگیرد.
زنان کورد بویژه از دوران پدید آمدن «جمهوری کوردستان» به شیوه گستردهتری در امور سیاسی و اجتماعی ایفای نقش نمودهاند، دختران و همسر «قاضی محمد» جزء اولین زنانی بودند که تابوی فعالیت اجتماعی زنان در کوردستان و ایران را شکستند. آنان برای گذار از رویکردها و ساختارهای سنتی مرسوم اقدام به تاسیس اتحادیه زنان دمکرات کوردستان در تاریخ 1946.3.14 نمودند. البته باید نقش موثر و تلاشهای زنانی همچون «مینا قاضی» در تشکیل این اتحادیه به دقت بررسی نمود.
با دقت به جایگاه زنان در احزاب کلاسیک آنچه جای درنگ است این است که این احزاب نتوانستهاند به تمامی خواستههای زنان پاسخگو باشند و زنان به دلیل ذهنبت کلاسیک نتوانسته اند نقشی کلیدی درمدیریت این احزاب داشته باشند.
با شروع مبارزات مسلحانه در شرق کوردستان زنانی که در جامعه فئودال کوردستان به عنوان ضعیفه دیده میشدند اسلحه به دست ثابت کردند که ضعیفه نیستند و حتی فراتر از آن پیشاهنگان این انقلابند و بندهای اسارت را پاره کردند، اما آنچه این آتش سوزان را خاموش ساخت به راستی چه بود؟!
آنچه که باعث گردید جنبش زنان کورد به سردی بگراید همان اشتباهی بود که قبلا بارها آزموده شده بود اما تجربهای از آن گرفته نشد و آن هم پیش انداختن مسئله ملی و موکول کردن مسئله زن به بعد از انقلاب بود. همانگونه که رهبری بارها بدان اشاره کردهاند که همه مشکلات جامعه از لاینحل ماندن مسئله زن سرچشمه میگیرد و تا زمانی که زن آزاد نگردد جامعه آزاد نخواهد شد. آشنایی زنان کرد با اندیشههای رهبر آپو اخگر آزادی خواهی زنان را دوباره شعلهور ساخته و سکوت سنگین زنان را شکست و زنان تاریخ آزادی خود را با خط سرخ مقاومت نگاشتند.
زنان قهرمانی در این راه جسورانه و با شهامت شهید شدند که نمونه درخشان این زنان شهید شیرین علم هولی است که اسوه مقاومت زنان در مقابل ذهنیت مردسالار است. امروزه در شرق کوردستان زنان برای ساختن جامعه آزاد و برابر در صحنه مبارزه بازیگران اصلیاند و به همین دلیل هم روبروی وحشیانهترین واکنشهای رژیم جمهوری اسلامی میگردند.
جنبش زنان کورد امروزه نه تنها در زمینه مبارزه مسلحانه که برای ساختن جامعهای یکسان و برابر اقدام به آموزش زنان و همچنین همه افراد جامعه کرده است تا روزی که به این مهم دست نیابیم جامعه دمکرات و آزاد ساخته نخواهد شد، چرا که جامعه از افرادی تشکیل می گردد که در آن زندگی می کنند.