ریوار آبدانان
* در عمق بحران خاورمیانه، یک قضیهی تاریخی نهفته است و آن «عدم حل مسئلهی کورد» است. جنگ جهانی سوم تنها وقتی میتواند ختم به صلح و ثبات شود که مسئلهی کورد حل شود. کوردها اکنون در حال به ثمر رسانیدن یک انقلاب دموکراتیک بسیار عظیم هستند. جریانات ملیگرای سنتی در کوردستان با اصرار بر دولتخواهی و عدم مسئولیتپذیری در قبال خواست خلق، نهتنها مسئلهی کورد را به سمت حل نمیبرند بلکه آن را حادتر هم میگردانند. وضعیت جنوب کوردستان پس از رفراندوم، این قضیه را بهخوبی اثبات نمود.
* تنها راهکار چارهیاب برای کوردها، توسل به وحدت دموکراتیک داخلی و اتحاد دموکراتیک با سایر ملتهای منطقه است. به این ترتیب میتوانند در برابر رژیمهای اشغالگر منطقه مقاومت نمایند و به پیروزی برسند. در حال حاضر شاهد شکلگیری اتحاد دموکراتیک خلقهای خاورمیانه در فدراسیون دموکراتیک شمال سوریه هستیم. این یک گام بسیار استراتژیک و امیدبخش است. اما اصرار دولتهای منطقه بر همپیمانی کوردستیزانه، تحریک ملیگرایی و تداوم تنشهای مذهبگرایانه از سوی آنها، نشان میدهد که این دولتها خواهان تداوم جنگ و بحران کنونی هستند.
* نقش مخرب دولت فاشیستی ترکیه در بحرانهای خاورمیانه بسیار چشمگیر است.
* تا وقتی که هیتلر و رژیم فاشیستیاش دچار شکست نشد، جهان و خاصه جامعهی اروپا به آرامش و ثبات نسبی دست نیافت. به همین شیوه، تا وقتی رژیم فاشیستی اردوغان درهم شکسته نشود، خاورمیانه روی آرامش و ثبات به خود نخواهد دید.
* تلاش رژیم اردوغان در این راستاست که وضعیت «عدم درگیری نظامی» بین جمهوری اسلامی ایران و کودار را به پایان برساند. اردوغان میخواهد با کشانیدن جنگ به درون ایران، رژیم فاشیستی خودش را از مخمصهی کنونی نجات دهد. با توجه به تنشهای فزایندهی ایرانـ عربستان و فشاری که در لبنان و یمن بر حوزهی نفوذ ایران وارد شده، اگر ایران بر همپیمانی کوردستیزانه با ترکیه ادامه دهد، دچار زیانی جبرانناپذیر خواهد شد.
* اکنون همهی نیروهای جهانی و دولتهایی که با ایران سر ستیز دارند، منتظر خطای سیاسی تهران هستند. به نظر میرسد آنها امیدوارند که اردوغان، ایران را نیز در پروژهی شکستخوردهی خود شریک گرداند. نیروهای جهانی روند قطع بازوهای مداخلهگر ایران یعنی حشدالشعبی و حزبالله را شروع کردهاند. برخورد غلط در قبال مسئلهی کورد و افتادن در دام اردوغان، حلقه را بر ایران تنگتر خواهد ساخت و به مسیری بیبازگشت خواهد کشاند.
* اتحاد دموکراتیک خلق کورد و عرب منجر به شکست داعش در شمال سوریه و آزادی رقه شد. اما در عراق، شکست داعش به یک چارهیابی مشخص منجر نشده است. زیرا دولتهای منطقه همچنان بر سیاستهای مداخلهجویانهی خود در عراق اصرار میورزند. تنشها در حوزهی خلیج، نشانگر آن است که جنگ نیابتی شیعهـ سنی با شتاب به سمت جنگی مستقیم میرود.
* دولتهای فاشیستی منطقه از آزادی رقه خشمگین هستند. زیرا سرنوشت داعش آینهای است که ماهیت واپسگرای این دولتها را نیز بازتاب میدهد. شکست داعش در رقه، نویدگر فروریختن پایههای فاشیسم و افراطیگری مذهبی در خاورمیانه است.
* اگر مبارزهی دموکراتیک کوردها نمیبود، توحش داعش و دیگر جریانات تندروی مذهبی، چیزی از خاورمیانه و ظرفیتهای آن باقی نمیگذاشت. جامعهی جهانی میبایست این حقیقت را دریابد و طبق آن با کوردها تعامل نماید.
* آزادی رقه، پیروزی تمامی نیروهایی بود که خواهان خاورمیانهای دموکراتیک هستند. باید از یاد نبرد که اگر پروژهی رهبر آپو و مدل ملت دموکراتیک نمیبود، اکنون سرتاسر شمال سوریه به وضعیتی وخامتبار نظیر سایر مناطق عراق و سوریه دچار بود. موفقیت داعش و رژیمهای حامی آن، شکستی جهانی درپی میداشت. کوردها با پیشاهنگی مبارزان پ.ک.ک جلوی این فاجعه را گرفتند.
* دولتهای اشغالگر منطقه از تغییر و تحول دموکراتیک به شدت میهراسند. بنابراین با وجود آنکه به خون همدیگر تشنهاند اما برای جلوگیری از فروپاشیدن ساختار فاشیستی خود، حاضر به هرنوع همکاری و سازش با یکدیگرند. این امر را در همپیمانی کوردستیزانهی آنها میتوان دید.
* اگر دولتهای واپسگرای منطقه بر سیاستهای کوردستیزانهی خود اصرار نمایند، آنگاه باید ائتلافی نظیر آنچه علیه داعش شکل گرفت، در مقابل این دولتهای اشغالگر تشکیل داد. زیرا تنها منطقهای از خاورمیانه که از زیر یوغ افراطگرایی مذهبی، فاشیسم و استبداد رهایی یافته مناطقی است که کوردها در آن مدل دموکراتیک خود را تاسیس کردهاند. دستاوردهای دموکراتیک کوردها در شمال سوریه و تشکیلات دموکراتیک آنها در هر چهار بخش کوردستان، جهان را به خاورمیانهای عاری از تروریسم و افراطگرایی امیدوار ساخته. بنابراین جامعهی جهانی بایستی علیه همپیمانیهای کوردستیزانه در منطقه واکنش جدی نشان دهد.
* جهان بایستی جایگاه سیاسی کوردها و اتحاد دموکراتیک خلقهای خاورمیانه را بپذیرد. تلاش برای استفادهی ابزاری از نیروی تحولساز کوردها، هیچ نتیجهای عاید نیروهای جهانی نخواهد کرد. پیروزی جامعهی جهانی، مستلزم احترام به جایگاه کوردها و خلقهای خاورمیانه است.
* کوردها هرچه به نیروی ذاتی خود باور داشته و حول پروژهی کنفدرالیسم دموکراتیک همگرا شوند، میتوانند موجودیت و آزادی خود را تحت ضمانت درآورند. طی رویدادهای پس از رفراندوم جنوب کوردستان، خطمشی دولتگرایی سنتی در کوردستان بهطور کامل ورشکسته شد. کوردها جز مبدلشدن به ملتی خودمدیر و دموکراتیک دیگر نمیتوانند به احزاب سنتی که شعار دولتخواهانه دارند اعتماد نماید. زیرا افشا شد که بزرگترین رؤیای سران این احزاب، دستیابی به دولتی خاندانی و طبقاتی است و حاضرند خلق کورد را نیز بهراحتی قربانی این هوس کنند.
* جنگ جهانی سوم در خاورمیانه وضعیتهای تازهای را در منطقه پدید آورده است. در گرماگرم جنگ میتوان سه رویکرد سیاسی متفاوت را مشاهده کرد:
۱ـ نیروهای سرمایهدار جهانی که بهجای جبههگیری سنتی و خشن در مقابل یکدیگر، تلاش دارند نوعی سهمبندی قدرت بین خود انجام دهند. آمریکا و اتحادیهی اروپا بهجای فروپاشی کامل دولتهای منطقه که بسیار هزینهبر است، میکوشند دولتهای مزبور را در جنگ فرسوده سازند و حالتی منعطف و لیبرال به آنها بدهند. روسیه نیز با وجود جانبداری از ایران و سوریه میخواهد از شرایط موجود برای گسترش حوزهی نفوذ خود بهرهبرداری کند. بنابراین نیروهای جهانی فاقد پروژهای چارهیاب و بنیادین برای خاورمیانه هستند.
۲ـ دولتها و جریانات دولتمحور خاورمیانه که تا خرخره در جنگ نیابتی فرو رفته و بسیار درمانده و خسته هستند. این نیروها میکوشند تا حد امکان به موقعیت پیش از جنگ بازگردند و ساختار مرکزگرا، انحصارگر و مستبد خود را تداوم بخشند. اما جنگ چنان در خاورمیانه شعلهور شده که این دولتها با هر گامی که برمیدارند، منجر به تنشها و درگیریهای تازه میشوند. آنها میخواهند جلوی پروژهی تغییر دموکراتیک خاورمیانه را بگیرند و طوری خود را با نیروهای جهانی هماهنگ سازند که کمترین آسیب را ببینند. نیروهای تندرو نظیر داعش، جبههالنصره، حشدالشعبی، حزبالله و نظایر آن ذهنیت و عملکردی در چارچوب همین طیف دولتمحور و واپسگرا دارند.
۳ـ نیروهای دموکراتیک خاورمیانه که هم با پروژهی لیبرالیستی و تحمیلی نیروهای جهانی سرمایهدار در کشاکش هستند و هم در مقابل نیروهای واپسگرای دولتی منطقه و جریانات تندرو مبارزه میکنند. نیروهای دموکراتیک خاورمیانه با پیشاهنگی پ.ک.ک دارای پروژهای توانمند برای حل بنیادین مسائل خاورمیانه از طریق مدل ملت دموکراتیک و تشکیل کنفدراسیون دموکراتیک هستند. آنها تاکنون توانستهاند دستاوردهای مهمی کسب کنند و به یک بازیگر سیاسی مؤثر تبدیل شوند. پ.ک.ک در چهلمین سالگرد تأسیس خود بیش از همیشه دارای توان فکری، سیاسی، سازماندهی و دفاعی است و نهتنها در میان کوردها که در سطوح منطقهای و جهانی جذاب و تأثیرگذار است.
* دنیا در حال گذار از مدل دولتـ ملت است اما احزاب قدرتگرای سنتی در کوردستان خاصه حزب دموکرات خوانشی غلط از تحولات منطقه و جهان داشتند. ملیگرایی و دولتگرایی تنها منجر به جنگافروزی و شکست میشود. دیگر دوران «تعیین سرنوشت ملتها» از راه رفراندوم و تشکیل دولت منسوخ شده است. تشکیل اتحادیههای دموکراتیک مردمی و خودمدیر یک راهکار مدرن بسیار خلاقانه است که در حال حاضر کوردها برای آن پیشقدم شدهاند.
دولتهای اشغالگر ایران، ترکیه، عراق و سوریه در جنگ خاورمیانه از نفس افتادهاند. رفراندوم جنوب کوردستان تنها باعث همگرایی این اشغالگران و تحریک ملیگرایی در منطقه گردید. اصولاً این رفراندوم، خیال خام آنهایی بود که میخواستند جلوی پروژهی دموکراتیکشدن کوردستان و خاورمیانه را بگیرند. نیروهای واپسگرای منطقه و ابرقدرتهای جهانی، جنوب کوردستان را تحریک به این کار کردند. سپس گزینهی تسلیمیت را بهعنوان یگانه راهکار پیش پای حکومت اقلیم کوردستان گذاشتند. این یک برخورد کاملاً ابزارین بود. اگر بهجای انحصارگری و سودای صندلی قدرت، به ارادهی خلق کورد و دموکراسی اهتمام نشان داده میشد، چنین رویدادی رخ نمیداد. خلقمان خاصه در شرق کوردستان بایستی رفتار احزاب سنتی انحصارطلب را مورد توجه قرار دهند تا شاهد تکرار چنین حوادث تلخی نباشیم.