مقایسه‌ی اجمالی شمال سوریه دموکراتیک و جنوب کوردستان و عواقب حمله به شمال سوریه دموکراتیک
سربرز کرماشان
در روزهای اخیر سخنان علی‌اکبر ولایتی مشاور علی خامنه‌ای در امور بین‌الملل و محمدحسین باقری رئيس ستاد کل نيروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران مبنی بر آزادسازی رقه از دست نیروهای سوریه دموکراتیک، گمانه‌زنی‌ها در مورد حمله‌ی نیروهای بشار اسد که ممکن است با همکاری نیروهای حشدالشعبی صورت پذیرد را افزایش داده است. شواهد امور این امر را بیان می‌کند که پس از حمله‌ی نیروهای حشدالشعبی‌ (نیروهای بومی عراقی که تحت کنترل و خط‌دهی سپاه‌پاسداران هستند) به جنوب کوردستان و تصرف مناطق مورد مناقشه؛ جسارت رژیم‌هایی به‌مانند بشار اسد و ایران برای احیای قدرت از دست‌رفته‌شان در کوردستان را افزایش یافته است. این امر سبب گشته است که در این مختصر به بررسی تفاوت‌مندی‌های شمال سوریه دموکراتیک و جنوب کوردستان بپردازیم و همچنین عواقب حمله احتمالی نیروهای بشار اسد و هم‌پیمانانش به شمال سوریه دموکراتیک را موردبررسی قرار دهیم.
تمایزات شمال سوریه‌ی دموکراتیک با جنوب کوردستان
شاید تنها شباهتی که مناطق شمال سوریه دموکراتیک با جنوب کوردستان دارند دارا بودن جمعیتی با هویت کوردی است اما این امر سبب نمی‌شود که به سرنوشت تلخ جنوب کوردستان دچار گردند؛ زیرا تفاوتمندی‌های بسیاری در میان این دو جغرافیای سیاسی وجود دارد.
سیاست و دیپلماسی: در دوران مدرن سیاست و دیپلماسی یکی از فاکتورهای مهم و تعیین‌کننده در جنگ شمرده می‌شوند. در جنوب کوردستان به دلیل عدم اتخاذ سیاستی درست و فعال درصحنه‌ی بین‌المللی از سوی کارگزاران سیاسی جنوب کوردستان شاهد مورد استفاده ابزار گونه قرارگرفتن احزاب و جریانات غالب این بخش در راستای منافع نیروهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای بوده‌ایم. به‌گونه‌ای که اقلیم کوردستان کارکردی سرویس‌دهنده به کشورهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای از ایران و ترکیه گرفته تا اسرائیل و آمریکا یافت. همچنین در راستای اضمحلال فرهنگی، اقتصادی و جنبش‌های مردمی سایر بخش‌های کوردستان عمل می‌کرد. بی‌شک همین سیاست بی‌پایه و اساس که چشم امید به حمایت نیروهای بیگانه داشت و اتکا بر نیروی مردمی را ارجی نمی‌نهاد یکی از دلایل اصلی شکست جنوب کوردستان از نیروهای حشدالشعبی بود. اما در شمال سوریه دموکراتیک شاهد اتخاذ سیاست خط‌سوم هستیم سیاستی که نه به ابزاری در دست نیروهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای تبدیل می‌شود و نه نظام‌ غیردمکراتیک بشار اسد را می‌پذیرد. اتخاذ سیاست خط‌سوم سبب شده است که سیستم شمال سوریه دموکراتیک از ابتدا بر نیروی مردمی اتکا کند و با به‌کارگیری سیاست موازنه منفی در جهت منافع مردم به امتیاز‌گیری از بازیگران خط اول و دوم بپردازد. این سیاست باعث شد که این منطقه به‌عنوان بازیگری قوی و مستقل تبدیل شود که به‌خوبی از توزانات منطقه‌ای و جهانی بهره می‌گیرد.
نیروی نظامی: وجود یک نیروی نظامی متحد و منسجم یکی از اصول اولیه برای نبرد و دفاع است. طبق یک اصل نظامی وجود دو نیرو یا بیشتر با عدم وحدت فرماندهی در یک سرزمین امکان‌پذیر نیست. زیرا این نیروها با عدم وحدت فرماندهی در تضاد و تداخل با هم عمل می‌کنند. در جنوب کوردستان شاهد وجود دو نیروی نظامی پیشمرگ تحت کنترل احزاب دموکرات کوردستان عراق و اتحاد میهنی کوردستان هستیم که مسبب عدم وحدت فرماندهی و عدم انسجام نظامی در جنوب کوردستان شده‌اند. از آن بدتر اینکه این دو حزب که دارای نیروی نظامی تحت فرمان خود می‌باشند بارها مسبب جنگ برادرکشی میان کوردها بود‌ه‌اند و سران این احزاب بارها برای منافع خانوادگی خویش به منافع خلق‌های کوردستان بی‌توجه بودند. به‌مانند خیانت 31 ئاب (اوت) که مسعود بارزانی برای تصرف مناطق تحت حاکمیت طالبانی با ارتش صدام هم‌پیمان شد. نمونه دیگر خیانتی بود که در حمله‌ی داعش به شنگال و ترک مواضع دفاعی از سوی نیروهای پیشمرگ تحت‌امر بارزانی صورت گرفت و یا در رویدادهای اخیر در مناطق مورد مناقشه که هر دو حزب یکدیگر را به خیانت و همدستی با دشمنان متهم می‌کنند. اما در شمال سوریه دموکراتیک شاهد وجود یک نیروی نظامی کارا و وفادار به خلق کورد، عرب،سریانی، آسوری و… به نام نیروهای سوریه دموکراتیک‌ــ‌ HSD هستیم که با وحدت فرماندهی و مبنی قرار دادن اراده‌ی خلق‌ها مبارزه می‌کنند. این نیروها هدفشان دفاع از حیات آزاد ایجادشده در شمال سوریه‌ی دموکراتیک است که تجسد و کالبد سیاسی ایدئولوژی‌ رهبر خلق‌های آزادی‌خواه خاورمیانه «عبدالله اوجالان» است. این نیروها در میدان عمل نشان داده‌اند که برای دفاع از مردم و برساخت جامعه‌ای دموکراتیک و آزاد از هیچ‌فداکاری دریغ نمی‌ورزند.
سیستم مدیریتی: در جنوب کوردستان هنوز یک سیستم و نظام مدیریتی که همه‌ی خلق‌ها و اقشار جنوب کوردستان را با خود به همراه داشته باشد شکل نگرفته است. باوجود تاکید سران حاکمیت بر تشکیل دولت کوردی تاکنون هیچکدام از سه فاکتور اساسی دولت‌ـ‌ملت مدرن یعنی مسئله‌ی قلمرو، قوه‌ی نظامی و اصل حق حاکمیت سیاسی و قضایی ایجاد نگشته است و تنها شاهد شکل‌گیری یک ناسیونالیسم (ملی‌گرایی) تفرق‌گرا با مبانی عشیره‌ای و خاندانی هستیم که بهترین عنوان برای آن «ناسیونالیسم معکوس» می‌باشد زیرا به‌جای ایجاد وحدت و تک‌رنگی ولو غیر کارا که بخشی از سرشت ناسیونالیسم مدرن است در جهت عکس آن عمل کرده است. در شمال سوریه دموکراتیک شاهد برساخت «ملت دموکراتیک» در چارچوب فدرالیسم شمال سوریه هستیم. این سیستم حقوق‌ همه‌ی ملیت‌ها و مذاهب را به رسمیت می‌شناسد. ازآنجاکه این سیستم با شوراهای مردمی‌اش کوچک‌ترین واحدهای اجتماعات انسانی به‌مانند روستاها، محلات تا بزرگترین واحدها یعنی شهرها وکانتون‌ها را پوشش می‌دهد یک نظام از پایین به بالا است که مردم در آن تصمیم‌گیرنده‌های اصلی هستند؛ بدیهی است که این سیستم پاسخگوی مطالبات همه‌ی تفاومندی‌های ملی و مذهبی اعم از سریانی، کورد، عرب و ترکمن باشد. این سیستم موجب می‌شود که دو عنصر اساسی یعنی مذهب و ملیت مجالی برای بسترسازی جهت ایجاد انفکاک میان ملت‌ها در شمال سوریه دموکراتیک نیابند و مردم با تمام وجود برای حفظ این سیستم دموکراتیک تلاش کنند. سیستمی که در چارچوب آن حیات آزاد میسر می‌شود.
اقتصاد و فساد اداری: در شمال سوریه به دلیل ساختار دموکراتیک و مردمی آن شاهد حداقل‌ترین میزان فساد اقتصادی و اداری هستیم. همین امر سبب وفاداری هرچه بیشتر مردم به این ساختار می‌شود. از طرفی با تاکید بر اقتصاد کومینال و سیاسی کردن جامعه زمینه احساس مسئولیت هرچه بیشتر خلق‌های منطقه را در قبال آینده‌ی سرزمین‌شان فراهم آورده است؛ اما جنوب کوردستان بنابر آمار، یکی از مناطقی است که بیشترین نرخ فساد اقتصادی و اداری را داراست. فساد و رانت‌خواری سبب دلسردی مردم از ساختار و نظام حاکم در جنوب کوردستان گشته است. سیاست‌های اقتصادی احزاب در جنوب کوردستان که از سوی نیروهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای به‌ آن‌ها دیکته می‌شد سبب نابودی فرهنگ کار و تبدیل جنوب کوردستان به بازار مصرفی کالاهای امریکایی، اروپایی، ایرانی و ترکیه‌ای گشته است. نبود فرهنگ کار سبب گشته که دغدغه‌ی اقتصاد و تولید به اخذ حقوق و مقرری‌های ماهیانه تقلیل یابد.
زنان و جوانان: جنوب کوردستان یکی از مناطقی است که در صدر آمار خشونت علیه زنان قرار دارد و حقوق زنان در آن به‌سادگی پایمال می‌شود. همچنین به دلیل عدم رسیدگی به مشکلات جوانان و ایجاد فضای منفعل سیاسی زمینه لازم برای مهاجرت آن‌ها به اروپا و آمریکا فراهم شده‌است. این در حالی است که زنان و جوانان پتانسیل و نیروی محرک جامعه هستند و از دور خارج کردن آن‌ها به‌منزله‌ی تضعیف جامعه است. اما در شمال سوریه با تاکید بر نقش زنان و جوانان زمینه برای مشارکت‌ آن‌ها در عرصه‌های مختلف فراهم گشته‌ است. زنان از حقوقی آزاد بهره‌مند هستند. ناگفته نماند که زنان به‌عنوان بخش بزرگی از نیروهای سوریه دموکراتیک در عرصه‌ی نظامی نیز به موفقیت چشم‌گیری دست‌یافته‌اند که در طول تاریخ بی‌نظیر است. بی‌گمان به‌کارگیری نیروی محرکه جامعه یعنی زنان و جوانان یکی از نقاط قوت شمال سوریه دموکراتیک است که درگذر زمان این نیرو نقش خود را هرچه بیشتر و برجسته‌تر ایفا خواهد کرد.
نقش رهبر: خلق‌های شمال سوریه دموکراتیک از خط‌مشی رهبر خلق‌های آزادی‌خواه، «عبدالله اوجالان» پیروی می‌کنند. رهبری‌ که هیجده سال است در زندان جزیره امرالی بسر می‌رود. بی‌گمان نقش ایدئولوژیک رهبر آپو و شخصیت انقلابی و کاریزماتیکشان تاثیر فراوانی بر ساختار زندگی مردم شمال سوریه دارد. رهبری با پارادایم ملت دموکراتیک، آزادی زن و جامعه‌ای اکولوژیک فصلی نو در تاریخ و تحولات خاورمیانه گشوده است. اما در جنوب کوردستان شاهد وجود شخصیت‌هایی هستیم که دارای سابقه‌ی خیانت و خدمت به بیگانگان هستند. ازآنجاکه این شخصیت‌ها در صدر حکومت قرار دارند و مردم به دلیل فساد اقتصادی و خیانت‌هایشان از دست آن‌ها خشمگین هستند هیچ انگیزه‌ای برای دفاع از قدرت نامشروع آن‌ها ندارند. شاید عمق نارضایتی مردم از وضعیت موجود وقتی بیشتر نمایان باشد که در گفتگوهای روزمره‌، مردم جنوب کوردستان دوران حکومت صدام حسین جنایت‌کار را به دوران کنونی جنوب کوردستان ترجیح می‌دهند.
سخن پایانی
با توجه‌ به تحلیل‌های و مقایسات انجام گرفته در بالا می‌توان گفت که شمال سوریه دموکراتیک با سیستم مدرن و دموکراتیکش جغرافیای سیاسی را شکل داده است که تفاوت‌های بسیاری با جنوب کوردستان دارد. بنابراین تعمیم دادن حوادث اخیر در کرکوک و مناطق مورد مناقشه به رقه و شمال سوریه‌ی دموکراتیک خطایی استراتژیک است. اگر گفته‌های سران سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی ایران و سوریه در مورد رقه به حمله‌ی نظامی بیانجامد هزینه‌های زیادی برای آن‌ها به‌همراه دارد. هزینه‌هایی که امکان دارد توازنات منطقه را به‌تمامی دگرگون سازد. نظام جمهوری اسلامی ایران و نیروهای تحت کنترلش بارها طعم شکست و دادن تلفات سنگین را از نیروهای کورد در شمال سوریه دموکراتیک چشیده‌اند. جمهوری اسلامی و هم‌پیمانانش نباید نبرد حسکه را فراموش کنند نبردی که با نیروهای زبده حزب‌الله لبنان (دارای تجربه نبرد با کماندوهای اسرائیلی در جریان جنگ 33 روزه) انجام شد اما نتیجه‌اش تلفات جانی و هزینه‌‌های هنگفت سیاسی برای مهاجمان بود. حال اگر جمهوری اسلامی ایران و رژیم بشار اسد پشت خود را به نیروهای حشدالشعبی گرم کرده‌اند که نیرو‌های سوریه‌ی دموکراتیک را مغلوب سازند سخت در اشتباه‌اند؛ زیرا شمال سوریه دموکراتیک جغرافیای سیاسی است که داعش سیاه را به پرتگاه نابودی کشاند و پایتخت آن را به کنترل خود درآورد و اگر داعش سپید (حشدالشعبی) بخواهد با نابود کننده‌های داعش سیاه مبارزه کند باید تاوانی گزاف بپردازد.