مصاحبه با یكی از اعضای مطبوعاتی کژار رونیا آویر در رابطه با ترویج اعتیاد توسط رژیم جامعه ستیز ایران و تا ثیرات مخرب آن بر زنان و جوانان توسط واران کلهور، از طرف آژانس خبرگزاری فرات.
س: به نظر شما چه عواملی در گرایش مرگبار زنان در ایران به مواد مخدر موثر می باشد؟ و نقش نظام حاكم در این پدیده چگونه است؟
ج: در ایران امروزه مصرف مواد مخدر مبدل به یكی از غمانگیزترین تراژديهای روانی ـ اجتماعی بسیاری از زنان گشته است. مصرف مواد مخدر كه باعث ایجاد اعتیاد ميشود از لحاظ اقتصادی نیز جامعه و بخصوص افراد خانواده را بشدت تحت تاثیر قرار میدهد. همچنین از لحاظ بهداشت و سلامت حیات فرد را با خطر مواجه ساخته و باعث بروز بیماریهای ویروسی همانند ایدز، مشكلات زودرس جنسی، تن فروشی و مرگ زودرس ميگردد. چنین بیماريهای واگیرداری بیشتر از هر قشری زنان و جوانان را قربانی خود نموده و عوارض ناشی از این بیماری؛ متلاشی شدن خانواده، فراری دادن جوانان از محیط كار، مدرسه،دانشگاه و خانواده ميباشد. این موارد در میان زنانی كه ازدواج كردهاند موجب طلاق و جدایی شده و سبب خودکشی و خودسوزی تعداد بیشماری از این زنان میگردد. اگر نگاهی به آمار معتادان در جامعه داشته باشیم، تعداد زنان معتاد در جامعه به نصف زیادتر مردان معتاد رسیده است و این نشاندهندهی اوج کائوس برای یک جامعهست. اگر در یک جامعه، زنان از سطحی از آگاهی و ارادهای نیرومند برای تصیمگیری برخوردار نباشد، اوضاع جامعه از این بهتر نخواهد شد. چنین سخن معروفی که ميگوید: «همچنانکه در راستای گذار به سوی جامعهای سالم و بااخلاق پیشاهنگی زنان شرطی اساسی میباشند، پس برای تخریب و فروپاشی جامعه نیز از زنان شروع کنید»، خالی از معنا و شرح نبوده و نیست. در این راستا نیز ذهنیت مدرنیتهی کاپیتالیسم جهت افزایش سود بهتر و کنترل بیشتر بر جامعه، سعی بر بیحس نمودن حافظهی زنان و جوانان نموده؛ که نمونهی بارز آن اشاعهی دخانیات و استعمال آن میباشد.
س: پدیده اعتیاد تا چه اندازه در كوردستان رواج یافته و منشا آن را در چه می بینید؟
ج: با بررسی شرق كردستان ، سیاست نظام سرمایهداری و تاثیر آن بر حیات جامعهست که زنان و جوانان را به فلاکت و به بلایی خانمانسوز دچار ساخته است در موضوع اعتیاد زنان و جوانان از همه چشمگیرتر است. نظام حاکم ابتدا تحت عنوان مبارزه با مواد مخدر و سپس از طریق نهادهای اطلا عاتي امنیتی خود با توزیع نمودن مواد مخدر و یا هرگونه مادهای دیگر همانند حشیش، تریاک، شیشه، کراک، مرفین و… که 24 ساعته ذهن و افکار انسانها را منجمد ساخته و مبدل به ضعیفهای تمام وقت نموده است. تشویق كردن جوانان برای مصرف دخانیات در بعضی از شهرهای شرق کوردستان مانند سردشت، سنه، كرمانشاه و ارومیه و…… از سوی نظام جمهوری اسلامی ایران در نهادهای آموزشی از دبیرستانها گرفته تا دانشگاه و از محل کار تا زندانها و در هر مکانی سیاستی عامدانه جهت کشتن وبیتاثیر ساختن حس مقاومتطلبانهی خلق کورد میباشد. بدین شیوه زندگی زنان و جوانان كورد را به تباهی کشیده، و اعمال چنین سیاستهای ویژهای جهت از میان بردن اراده، اخلاق و سیاست جامعهی کوردستان بارز و آشکار است.
س: در كنار تاثیرات نظام نقش جامعه را در این مورد چگونه است. شیوه مقابله و مئسولیت جامعه را با آن چگونه باید باشد؟
ج: از دلایل اساسی كه باعث پناهآوردن زنان به مخدرات میشود، افزایش فشارهای روحیـروانی، انواع خشونتهای زنستیز و غیرانسانی از جانب ذهنیت مردسالاریست که همزمان زندگی زنان و جوانان را با تنگنا و بنبست جدی روبرو ساخته است. سیاست یا تسلیمیت و یا مرگ دو گزینهست که در این شرایط اجتماعی بر جامعه تحمیل شده و آنها را مجبور میسازند که از میان بد و بدتر انتخابی داشته باشند. حذف پتانسیل پیشاهنگ جامعه که همیشه میتواند نیرویی خطرساز برای نیروهای استثمارگر باشد، برای حاکمان قاتل و خونخوار در تاریخ شرطی اساسیست. پخش مواد مخدر و حتی به زور تزریق مواد در زندانها جهت پوچ نمودن، بیهویت ساختن و بیمار ساختن جامعه میتواند بهترین راهکار برای قبولاندن سیاست خویش به جامعه باشد. چون اعمال اقتدار بر جامعهای سالم که میتواند بدرستی فکر نموده و تصمیم بگیرد، البته که امکانپذیر نخواهد بود. دولت حسن روحانی از یك طرف با پخش مواد مخدر در میان زنان و جوانان سعی دارد پتانسیل موجود را بیتاثیر ساخته و از طرف دیگر تحت نام پیشگیری از اعتیاد یا مبارزه با مواد مخدر آنها را دستگیر و روانهی زندان می کند، حتی در خیلی از موارد آنها را به اعدام محکوم میسازد. روزانه در سراسر ایران و شرق کوردستان دهها جوان قربانی این قانون و سیاست غیرانسانی جمهوری اسلامی میگردند. مسلما برای از میان برداشتن و حذف چنین سیاستهایی در سطح جامعه باید بتوان از بحرانهای روحی ـ روانی که خود نظام ایجادکنندهی آن است، رهایی یافت. حیاتی صرف روزانه و بدون هدف صدالبته که راهگشای تمایل به هرگونه انحراف اخلاقی و اجتماعی خواهد بود. نظامهای حاکم برای اینکه بتوانند ایدئولوژی خویش را بر جامعه پیاده نمایند، مجبورند که جامعه را هم تحت کنترل داشته و هم بدون حافظه و بیحس بسازند. برای همین بخصوص قشر زن و جوان نباید هیچگاه از نظامهای دولتی که قاتل جان و آیندهی آنهاست، انتظار بهبودسازی وضعیت کنونی را داشته باشند. چون خود آنها سازندهی آن هستند. پس برای مقابله با چنین نظامی ذهنی آگاه و روشن لازم میباشد. هر قشری از جامعه هیچ گاه بدون هدف نمیتواند ادامهی حیات دهد. حیاتی بامعنا تنها هنگامی ممکن خواهد بود، که در راستایش تلاش نمایی. هیچ جامعهای نمیتواند بدون اخلاق و سیاست باشد، در این صورت باید بخصوص زنان و جوانان بتوانند درک کاملی از سیاست جامعه و حتی سیاستهایی که از طرف نظام روزانه و به صورت مستمر بر آنها اعمال میشود و حیات آنها را پوچ و بیمعنا ساخته، داشته باشند. داشتن ارادهای جوهری، ضامن آیندهی هر زن و جوانی خواهد بود. جامعه ازآن مردمانش است، پس باید اجازه نداد که دولت با اشاعهی مواد مخدر و هرگونه فساد اخلاقی آن را با نابودی روبرو سازد. چنانکه مجبوریم برای ادامهی حیات روزانه نان و آب مصرف نماییم، برای داشتن حیاتی سالم نیز مکانی سالم و مملو از اخلاق اجتماعی لازم و ضروریست. تمامی این موارد پیوندی ناگسستنی با همدیگر داشته که یکی بدون دیگری ممکن نیست و جامعه را به وضعیتی که امروزه دچارش شده، درمیآورد. زن و جوان اگر نیروی پیشاهنگ و سازماندهی میباشند، پس در راستای حفظ محیط زندگی خویش و اطرافیانشان نیز باید همان نقش را ایفا نموده و به دولتمداران استعمارگر اجازه ندهند که جامعه و افرادش را تا خرخره به باتلاق بیاخلاقی و فساد فرو بکشند.