سنور گلاویژ
زن، در زبان فارسی و تعبیر لغت، به معنای زاییدنی نوین(یا اینکه آویی که از خود دنیایی نوین به بار میآورد)؛ ژن، در کوردی به همان معناست یعنی حیاتی نوین، در زبان انگلیسی wemen یعنی از خود دادن و در تمامی زبان کشورها و مناطق مختلف در همین معنا میباشد. یا به عبارتی دیگر از خویشتن حیاتی نوین را آفریدن است. این معناها تنها تعریفی بر زیبایی این کلمه«زن بودن» نبوده، بلکه واقعیتی تاریخی و فرهنگی را بیان مینماید. بلکه میتوان گفت در تمامی لغتهای دنیا «زن» یکی از کلمات و لغاتی میباشد که از هر لحاظ معنا و حقیقت خویشتن را تا این حد ظرافتمندانه و با تمام جزئیات در ذات خویش پنهان نموده است.
از همان آغازی که زن معنای چگونه زیستن را کشف نمود در مقابل هرگونه ظلم و وحشت نه تنها تسلیم ننموده همواره دست از مبارزه و مقاومت برنداشته است. رهبر آپو با تحلیلی از تاریخ اینگونه بیان مینماید: «حقیقت هرچقدر با انسان و جامعه در ارتباط باشد، به همان اندازه نیز به تاریخ نزدیک است». اما بایستی قبل از هر چیز تعریفی از معنای راستین زن زندگی و آزادی نمود. با نگاهی به تاریخ درکی واقعی بر این مبنا پیدا خواهیم نمود. اما متأسفانه وقایع تاریخ از سوی سلطهگران واژگون گشته و حقایق به جا مانده نیز متدی در راستای مستحکم نمودن زیربنای پایههای ذهنیت مردسالار میباشد. ذهنیت اقتدارگرا دارای خصوصیاتی اینگونه بوده که هیچ اثری از بردگی زن به جا نگذاشته است. صیانت از هویت و موجودیت خویش از طرف زنان در مقابل هرگونه شدت و خشونت دیگر به واقعیتی مبدل گشته که تا به حال نیز ادامه دارد. موقعیتی که در دنیای امروزین زنان در آن بسر میبرند؛ خود جوابی برای این سؤال بوده که: چرا زنان در طول تاریخ تا به امروز و در هر مرحله مورد هدف ذهنیت اقتدارگرا و مردسالار قرار گرفتهاند؟
موضوع بحث ما از این واقعیات، تاریخ و هویتی از دست رفته میباشد که زنان برای کسب آن در هر مرحله از تاریخ از جان خویش بازگشتهاند و در این راه نیز هرگونه فداکاری نمودهاند. هنگامی که میخواهیم تعریفی از متدی که مدنظر ما میباشد نماییم، با چه ظرافتی و چگونه ایفا نماییم؟ جامعه و فرد هنگامی که از حقیقت خویش دور گشته به تمامی معنای جوهری خود را از دست داده، بیهویت مانده و همانند حقیقتی سوبژکتیو به حیات ادامه داده است. در چنین موقعیتی به هیچوجه نمیتوان بحث از حقیقت نمود. «آزادی با معنا و حقیقت ممکن خواهد بود». معنای علم در طبیعت جامعه همان الهه- مادر میباشد. الهه- مادری که نیروی معنا و حقیقت را به جامعه بخشید. اما امروزه به بیارزشترین موجود مبدل گشته است. در دنیایی که فرد (در اینجا موضوع بحث ما زن میباشد) معنای تاریخی و هویتی خویش را از داست داده است آیا میتوان از کدام حیات بحث نمود؟ حیاتی که در آن آزادی، دموکراسی، برابری، عدالت و … نباشد را نمیتوان حیات نامید. حیات بایستی بر مبنای اجتماعی تعریف شود یعنی فردی که در ساختار جامعه قادر به ایفای نقش میباشد؛ جامعه نیز به همان اندازه حق فرد را پایمال ننماید و در پیشرفت فرد نقش خود را ایفا نماید.
رژیم ایران نیز یکی از این دولت و ذهنیتها بوده که حق فرد، خاصاً زن، جامعه را در راستای منفعتهای خود بکار میگیرد. پارادوکس جامعه سوسیال تا حدی معین بوده که فرد- جامعه و جامعه- فرد را به پیشرفت سوق داده است. اما رژیم ایران، جامعه و فردی که از حق یکدیگر نه تنها برخودار نبوده بلکه در راستای رسیدن به حقیقت و آزادی؛ حقیقت اجتماعی و معنای حیاتی آزاد را از میان برداشته است. همانگونه که شاهد هستیم در ایران هنرمندان، دانشمندان، فیلسوفان، عالمان و … به نحوی مورد سرکوب قرار گرفته و با شدت و خشونت روبر میشوند. هر بار با پایهریزی و بنیادین نمودن قوانینی که هیچ علاقهای با حق جامعه را ندارد؛ در مقابل مردم قرار میگیرد و دم از برابری و عدالت میزند. از یاد نبریم که رژیم ایران همان رژیمی است که در طی این سالهای اخیر بسیاری از دختران و پسرانی که تنها گناهشان خواستار آزادی میباشد به چوبه دار اعدام کشیده است. زینب جلالیان، پخشان عزیزی، وریشه مرادی و بسیاری از دختران و پسرانی دیگر که چشم به راه اعدام هستند، نمونههایی بارز از این واقعیات دلخراش میباشد. این در حالیست که بزرگترین پتانسیل جامعه ایران از زنان تشکیل میگردد. در ایران هم زن بودن و هم اینکه هرگونه استعدادی را دارا بودن، بزرگترین گناه و جرم محسوب میشود. یعنی دوبرابر بیشتر با سرکوبی و خشونت روبرو ماندن است. اما علیرغم تمامی این فشار و سرکوبگریها وخشونت؛ زنان ایران و شرق کوردستان خواهان حیاتی آزاد و آزادی میباشد. مقاومت مادران و صیانت از خط شهیدان، مبارزه زنان در زندانها و تمامی عرصههای کار و فعالیت نمونهایی از اصرار آنان برای کسب آزادی و حیاتی آزاد میباشد. اگر زنان به این حقیقت تاریخی پی نبرده باشند چرا با همبستگی روحی و اتحادی مشترک در هر سال و در روز 8مارس به خیابانها میریزند و شعار زن زندگی آزادی را همانند زمزمهی انقلاب زن در این راه میسرایند. رهبر آپو در رابطه با مقاومت و مبارزه زنان این چنین بیان مینماید:«این مقاومت؛ ظهور حیاتی آزاد میباشد» و در ادامه رهبر آپو میافزاید:«حقیقت عشق است و عشق حیاتی آزاد است».
اینجاست که اشارهای به روز زن در ایران نماییم:
روز زن در ایران مصادف با ولادت فاطمه زهرا و طبق تقویم شمسی 1403، روز یکشنبه 2 دی میباشد. قبل از هرچیز بایستی تأکید نمود که زنان در تاریخ ایران از جایگاهی والا و ارزشمند برخودار میباشند. در بسیاری از عرصههای اجتماعی، سیاسی، ایدئولوژیک، هنری و … مشارکتی فعال داشتهاند. از دوران هخامنشیان گرفته که در مقامهای دولتی و لشکری جای گرفته تا مرحله دین زرتشت، زنان دارای جایگاهی خاصی بوده و احترام و ارزشگذاری زنان همانند فرهنگی معین تا به امروز هر چقدر هم کمرنگ شده باشد اما ادامه دارد. پیش از انقلاب اسلامی در دوران معاصر گروهها و انجمن و تشکلات زن با مراسم و گردهمایی روز زن یعنی 8 مارس را جشن گرفتهاند.
اما متأسفانه این آیین و فرهنگها متغییر و بسیاری نیز ممنوع و از میان برداشته شده است. تمامی تغییرات در این فرهنگهای سنتی و بهخصوص جشن روز زن بعد از ولادت فاطمه زهرا بوده که از آن پس این روز را به عنوان روز زن در ایران نامگذاری کردهاند. در واقع اهمیت این روز به این دلیل بوده که الگوی زنی که مطیع مرد باشد، بانوی خانه خود بوده تا که به قول ذهنیت مردسالار به خانه و بچههایش سروسامانی بدهد؛ شروع گشته است. اینجاست که زن به تمامی عاید خویشتن بودن را از دست داده و بایستی در راستای ذهنیتی که او را به ملکیت درآورده سوق حیاتی بدور از واقعیت داده میشود. با نزدیک شدن به روز زن در ایران هرکس در تلاش است که به نحوی با چند هدیه؛ که تنها ارزشی مادی را داراست احساسات خود را در مقابل مادر، همسر، خواهر، مادربزرگ و… بیان نماید. اما هنوز هم زن کتک میخورد، به ازدواج کودکی مجبور میکنند، مورد تجاوز قرار میگیرد، اعدام میشود، فروخته میشود و بسیاری خشونت و سرکوبگریهای بیامثال دیگر. در مقابل این همه وحشت گفته میشود: «بهشت زیر پای مادران است»؛ اما چرا نه «زن» زیر پای مادران است؟ این تعریف تماماً نمادی از ذهنیت جنسیتگرا بوده که «زن بودن» را بیارزش القا داده یا اینکه بایستی ازدواج کرده و مادر شود تا که ارزش یابد(بازهم نقابی دروغین بعد از ازدواج باز هم بیارزشتر میگردد) نشان میدهد. در اینجا تنها ایدههای جذاب و کاربردی برای هدیه موضوع بحث است، نه تاریخ و هویتی گمگشته که فدای این ذهنیت شده است.
چرا 8 مارس روز زن نامیده شد؟
انتخاب روز 8 مارس بهعنوان روز زن بدلیل مبارزهی زنان کارگر کارخانه نساجی کتان در سال 1857 میلادی در شهر نیویورک آمریکا میباشد. شرایط کاری سخت وغیرانسانی، همراه با دستمزد کم کارگران زن در کشورهای صنعتی؛ زنان را به مبارزه علیه این بیعدالتی، تبعیض جنسیتی، محرومیت و فشارکار به شیوهای سازمانیافته سوق داد. این زنان ابتدا اعتصاب غذا نمودند؛ صاحب کارخانه و نگهبانان این کارخانه زنان کارگر را در کارخانه محبوس ساختند. 129 زن کارگر را در آتش سوزاندند. در طی این حادثه اسفبار در بسیاری از کشورها زنان تظاهرت نمودند البته این تظاهرات رفته رفته گسترش یافت. از جمله مدافع حقوق زنان و رهبر جنبش بینالمللی زنان کلارا زتکین بعد از مبارزه و تلاشهایی بیهمتا توانست سعی نماید که 27 آگوست سال 1910 میلادی در کپنهاگ، پایتخت دانمارک روز هشتم مارس بهعنوان روز زن و روز همبستگی بخاطر دفاع از حقوق زنان و مبارزه در مقابل تبعیضهای گوناگون و خشونت علیه زنان برگزیده شود.
در واقع روز 8مارس همان روزی است که تمامی زنان جهان با مبنا قرار دادن یاد و خاطره جان باختن 129 تن برهنه که برای حق خود از جان خویش گذشتند؛ تا به امروز نیز خواهان دنیا و حیاتی معنادار و آزاد باشند. در ادامه این روز در هر سال و در تمام کشورهای جهان تا به امروز نیز زنان با مشارکت در سازمان مدافع زنان، چالشها، کنگرهها، تشکلات مختلف، سازمان و احزاب سوسیالستی و … خواهان هویت، تاریخ و دستاوردهای خویش هستند. به این دلیل رژیم ایران تولد فاطمه زهرا را به عنوان آلترناتیو در مقابل روز 8 مارس بهعنوان روز زن انتخاب نموده است.
رهبر آپو از همان آغاز انقلاب خویش اهمیت خاصی به مشارکت فعال زنان در حزب داده است. در این باره نیز فعالیتهای مختلفی از قبیل: کتابها، تحلیلات، ماتریال، رهنمودهای گوناگون و… انجام دادهاند. از همان ابتدا سعی بر این داشته که روز 8مارس بایستی متدی ایدئولوژیک، سیاسی و اجتماعی به خود بگیرد. در طول این سالهای دراز تا به امروز سعی بر این داشته نه تنها روز 8مارس بلکه تمامی عرصههای اجتماعی مملو از هویت زنان گردد. رهبر آپو 8مارس را به هویت تاریخی زنان که آکنده از مبارزه، مقاومت و ایستاری راسخ در راه رسیدن به آزادی و حیاتی آزادی مبدل گرداند. ما زنان در انجام ایدئولوژی رهای زن و با مبنا قرار دادن پنج مبدأ بنیادین دیگر قادر به مبارزه در مقابل ذهنیت جنسیتگرا، دینگرا، ملکگرا، بردهگرا و بسیاری نمونههای دیگر هستیم. دیگر روز جهانی زن به موضعی ایدئولوژیک، مکانیزم سازماندهی زنان، نیرویی دفاعی مبدل گشته که هیچ ذهنیتی سرکوبگر و مستمعره قادر به از بین بردن آن نخواهد بود. انقلاب روژآوا( رهبر آپو بهعنوان انقلاب زن نامگذاری نمود)، انقلاب زن زندگی آزادی، مشارکت زنان در تمامی عرصههای مبارزه و …. نشانی از هویتی ایدئولوژیکی میباشد که از طرف رهبر آپو ساختار و نهادینه گشته است.
افغانستان، ایران، عراق، ترکیه و بسیاری کشور و دولت_ ملتهای هژمونگرا از جمله دولتهایی هستند که به هر نحوی شده میخواهند که معنای حقیقی روز زن را طبق امیال و ذهنیت جنسیتگرای خود تفصیر و تعریف نمایند. لذا از مشارکت، مقاومت، مبارزه و ایستار زنان در تمامی عرصهها خودداری میکنند. تا حدی که هویت و نقش زنان را واژگون تعریف میکنند. گردابی مانند: زنان باید سر به زیر باشند، مطیع قانون مردان باشند، زن مجرد نادان و ناتمام و زن متأهل نیز دانا؛ و بسیاری نمونههای دیگر هستند که تنها تعریفی ساده از منظر مرد نمیباشد. به تمامی کوچک برشمردن زن بوده و او را وادار به اینکه با میل ذاتی خود زن او را به بردگی براند. از همه مهمتر ذهنیت اقتدارگرا و مردسالار را قانونی و مشروع جلوه دهد. مادام که این همه حق و حقوق زنان پایمال میگردد به چه مناسبتی روز زن در ایران؟ تنها برای اینکه در یک روز هم شده گفته شود روزت مبارک! کدام روز؟ روزی که زن مطیع مرد گشته و محبوس خانهی پدری؛ شوهری و… گشته است. اینجاست که زن ملک هرکس میگردد؛ اما هیچگاه عاید خویش نمیگردد. زنان در ایران و شرق کوردستان این نقابهای دروغین رژیم را برملا ساخته به همین دلیل است که رژیم ایران تا این حد از نیروی زنان خوف به دل راه دارد.
ما زنان به هیچ وجه بردگی؛ کشتن، اعدام، حقارت و … حق نکرده و نخواهیم کرد. تاریخ؛ خود اثباتی واقعی بوده که ما زنان با اتحاد و همبستگی نیروی سازماندهی خویش در تمامی عرصهها نه تنها خود را آزاد خواهیم کرد؛ بلکه قادر به آزادی تمامی جامعه نیز خواهیم بود. زنان ایران و شرق کوردستان با انقلاب زن زندگی آزادی این حقیقت را بر اذهان تمام جهان آشکار ساختند. اگر امروزه زینب جلالیان، پخشان عزیزی، وریشه مرادی و بسیاری زندانیان دیگر با مقاومت و ایستار خویش از تمامی این دستاوردها صیانت مینمایند. ما نیز به مناست و با معنایی که رهبر آپو به روز زن نهاده است بار دیگر از هویت خویش و تمامی زنانی که چشم به راه آزادی هستند صیانت نماییم. روز زن آن روزیست که زنان به هویت خویش دست یابند. و در این راه نیز البته مبارزه و مقاومتی بیهمتا حقیقتی پابرجا میباشد. همانگونه که مقاومت 129 زن به همبستگی و اتحادی مشترک مبدل گشت، ما نیز با به اوج رساندن آن به پیروزی انقلاب زن دست یابیم.