رامتین صبا
در هر چهاربخش کوردستان تقریبا حزبی نمانده که «حزب دموکرات کردستان(پ.د.ک)» به سرکردگی بارزانی با آن دشمنی نکرده باشد. یک موجودیت بیش از ۷۰ ساله تحت نام تحزب و حزبنمایی، توانسته یک قرن از مبارزات خلق کورد را با نوعی جهتدهی در راستای سیاستهای راهبردی دشمن برای پاکسازی خلقی و جغرافیایی کورد و کورددستان با تهدیدات نابودگر مواجه سازد. سیاست راهبردی موجودیت پ.د.ک به نسبت ماهیت وجودی آن و وظایفی که از سوی قدرتهای جهانی بر عهده او گذاشتهاند، رستگاری میهن کردستان و یا آزادی خلق کورد نه که اجرای برنامههای ابرقدرتهای جهانی و منطقهای در جنوب کوردستان بر علیه همه احزاب و سازمانهای هر چهاربخش کوردستان است. در این مقال به برخی از هزیمتهایی که با برنامهریزی سیستماتیک حزب پ.د.ک بر احزاب کورد متحمل گشته، اشاره میکنیم.
شاید مشهورترین رویدادهای تاریخی در تاریخ پ.د.ک، از دخالت در جمهوری کردستان و حضور عملی در مهاباد بوده. از همانجا بنیان کج دیوار پ.د.ک که هوس قدکشیدن تا ثریا را دارد، گذاشته شده است. اساسا شعار و داعیه امروزین پ.د.ک مبنی بر تشکیل دولت مستقل برای کردستان با رجوع به واقع و رخدادهای تلخ خیانت آن حزب به خلق کورد، منسوخ میگردد. قیاده موقت حاصل بذر خیانت به خلق کورد و خدمت به دشمنان این خلق از سوی پ.د.ک بود که سمتوسوی برخورد سیاسی – راهبردی آن با سایر احزاب و جنبشهای کوردی را تعیین نمود. قیاده موقت یک برنامهریزی خصمانه در پشتپرده از سوی ابرقدرتهای حامی حزب پ.د.ک برای در باتلاق فروبردن احزاب دیگر کوردی بود. اساسا از معدود حزبنماهایی است که از جانب چند سازمان اطلاعاتی ابرقدرتهای جهان قارچگونه ظهور داده شده و هنوز هم چندین سازمان استخباراتی از قبیل موصاد اسراییل، سیای آمریکا و میت ترکیه کنترل کامل بر همه چیز پ.د.ک دارند. از بارزانی گرفته تا نهادهای حزبنمای آن هیچکدام حق ندارند بدون اجازه رسمی آن سازمانها حتی نفس بکشند. بنابراین یک موجودیت غیرحزبی است که درحقیقت بخشی گسستناپذیر از تشکل سازمانی سازمانهای اطلاعاتی آمریکا و اسراییل است که در راستای سیاستهای آنها تحت اوامر میت ترکیه هم قرارمیگیرد.
اگر از ملیگرایی کورد بحث شود، «ملیگرایی سپید» بارزانیها در جبهه مقابل آن قرارمیگیرد، بنابراین دشمن ملیگراهای کورد هم هست و سیاست آن، حذف فیزیکی هر تشکل ملیگرای کورد مخالف با نوع ملیگرایی آن حزب است. تلاش میکند همه «احزاب دموکرات» هر چهار بخش کوردستان را مطابق این اهداف مقدس خود تحت حاکمیت بلامنازع خود در آورد. بنا به همین کاراکتر، خاندانیبودن و موروثیبودن قدرت و حاکمیت در آن، شرط بنیادین و اولیه آن میباشد. اگر از دولتگرایی بحث شود، بازهم «دولتگرایی خاندان بارزانی» با عنوان «پارتی» با مهر پدریت برای احزاب ملیگرا و دولتگرای کورد، بارز میگردد و به هیچ حزب کوردی اجازه سربرآوردن به عنوان رقیب نمیدهد. هر حزب رقیب را با اتکای بر حمایتهای سازمانهای استخباراتی قدرتهای حامی خود، تسویه میکند.
در چارچوب برنامه قدرتهای جهانی، یک کوردستان کوچک که اشاره به اقلیم جنوب کوردستان در عراق است، شکل داده شده که حزب پ.د.ک حق دارد هم موجودیت سرسپرده خود و هم کل موجودیت خلق کورد را بنا به خواست حامیانش تعریف نماید و کوردهای هر سهبخش دیگر کوردستان تنها حق ابراز وجود در آن بخش کوردستان تحت نام کوردخواهی را دارند که نوع کوردخواهی خاندانی بارزانی وابسته به سازمانهای اطلاعاتی نامبرده است. مابقی شعارهای بارزانی برای تشکیل دولت مستقل کوردی برای هرچهاربخش کوردستان تنها یک فریب است و اساسا چنان برنامه و وظیفهای در اختیار خاندان بارزانی قرارداده نشده است. ابرقدرتهای جهان هنوز تصمیمی برای تشکیل دولت مستقل کوردی نداشته و ندارند. بنابراین برخلاف داعیههای گوشخراش بارزانیها برای تشکیل کوردستان مستقل و دولت مستقل کوردی، مبتنی بر ملیگرایی، اساسا، تنها وظیفه خاندان بارزانی، راضیشدن به حاکمیت در اقلیم جنوب کوردستان در ازای ممانعت از سربرآوردن هر نوع جریان استقلالخواه، کوردیتمحور، میهندوست و کردستان بزرگ است. تاریخ خصومتهای آن حزب با خلق کورد و احزاب کوردی هم بطور قطع و شفاف نمایشگر عینی همان سیاست است. خود چند جلد تاریخی که بارزانی نوشت و بر ضد احزاب و شخصیتهای تاریخی کورد قلمفرسایی کرد، هم آخرین شاهکارهایی است که از منابع انرژی منفی خود خرج نمود.
قیاده موقت، آشبتال یا همان «انحلال حزبی»، ۳۱ آگوست که پیشقراول صدام و بعث شد و به هولیر کشاند و نیز قتل و ترور صدها تن از رهبران و مسئولین حزب دموکرات، پیشقراولی برای ترکیه از سال ۹۳ برای جنگ علیه حزب کارگران کردستان، خاصه در سال ۹۷، همچنین تخلیه شنگال با خلعسلاح مبارزین مردمی ایزدیان در مقابل داعش و پا به فرارگذاشتن بارزانیها و محاصره روژاوای کوردستان و خصومت علیه آن و امروز بیرقداری برای ارتش اشغالگر ترکیه جهت حمله به مناطق زاب، متینا و آواشین که قریب ۶ سال است بیوقفه ادامه دارد، همه و همه جزو کارنامه سیاه بارزانیها برای خوشخدمتی به اشغالگران کوردستان و خصومت علیه خلق کورد است.
قیاده موقت بارزانیها در شرق کوردستان دشمنی آشکار با همه موجودیت خلق کورد و احزاب آن تلقی میگردد. وقتی «کمیته انقلابی حزب دموکرات کردستان» از سوی «سلیمان معینی» و یارانش تشکیل شد، آشکار است که هدف آن، رهاییبخشیدن حزب دموکرات از زیر یوغ بارزانیها بوده. بعد دیگر این کمیته، فعالیتها و عملیاتهای گسترده علیه ارتش پهلوی در شرق کوردستان است که ساواک را به خشم میآورد. بنابراین درآمیختن خشم ساواک و خشم بارزانیها از سلیمان معینی و یارانش توضیحدهنده اساسی برای عملی شنیع آنها جهت برنامهریزی ترور همه آن رهبران است. بالاخره بارزانی با خوشخدمتی به پهلوی توانست آن کمیته را تصفیه نماید. دادگاه تاریخ گواه میدهد که همه رهبران کمیته انقلابی حزب دموکرات بدست بارزانیها و طی توطئه آنها به شهادت رسانده شدهاند. اقدام بارزانیها برای به شهادترساندن معینی و یاران او، اساسا انتقام بخاطر شکست در کل قیاده موقت از زمان جمهوری کوردستان تا زمان معینی بود.
تنها جنبشی که پ.د.ک تاکنون نتوانسته در حد تصفیه و تضعیف به آن ضربه وارد آورد، جنبش آپوئیستی در هر چهاربخش کوردستان است. بیشک از پ.ک.ک گرفته تا پژاک در شرق کوردستان، پ.ی.د در روژاوا و جنبش جامعه دموکراتیک در جنوب کوردستان، همه جزو هدف اصلی و اولویت برنامههای پاکسازی کامل بدست پ.د.ک هستند. پ.د.ک به زغم خود توانسته جریانی تحت نام احزاب دموکرات هر چهاربخش کوردستان را تابع خود سازد و با این جریانسازی فریبکارانه درحالی که در طول تاریخ به هرکدام از آن احزاب خیانت و خصومت ورزیده، بخواهد علیه جنبش آپویی به مقابله بپردازد. پ.د.ک با این کار در عملیات بینالمللی سازمانهای اطلاعاتی دهها کشور از آمریکا گرفته تا اسراییل و ترکیه، مشارکت جست که به اسارت رهبر آپو منجر شد. این بزرگترین پروژه خصمانه خاندان بارزانی در اوج خشم و نفرت جهت پاکسازی جنبش آپوئیستی است که در تاریخ کردستان نظیر نداشته. آنچه انجام میدهد، فراتر از خیانت، دشمنی مطلق و آشکار است. درهمتنیدن خیانت و خصومت در افعال پ.د.ک جهت ضربه زدن به خلق کورد تنها با این آمال که جنبش آپویی را نابود سازد، کل ماهیت آن حزب را تشکیل میدهد. درکی خارج از این برای فهم راهبرد اصلی آن حزب، غیرممکن است. فلذا رسالتی که ابرقدرتهای جهانی و سازمانهای استخباراتی آنها بر عهده خاندان بارزانی و پ.د.ک گذاشتهاند، تشکیل دولت مستقل کوردی نه بلکه پاکسازی احزاب و جنبشهای آزادیخواه و دموکراسیطلب در راستای پروژههای کلان و درازمدت آنهاست. شاید در آینده خواسته شود که یک مینیدولت با مرکزیت هولیر آن هم با هدف برجستهسازی ظاهرسازانه پ.د.ک در مقابل جنبش آپوئیستی تشکیل داده شود، ولی قطعیقین برای پایداری یک دولت و سرزمین مستقل کوردستان نیست. هیچ سندی که در صد سال گذشته اشاره به تشکیل دولت مستقل کوردی کرده باشد آن هم جزو استراتژی بنیادین ابرقدرتهای جهانی باشد، وجود ندارد. چهبسا تشدید میل و هوس هر کورد وابسته به جریان پ.د.ک برای تشکیل دولت مستقل، اساسا عامدانه بوده و هدف پشتپرده آن، تصفیه جریان تشکیل کردستان مستقل است. زیرا پدیده «دولت مستقل» و مفهوم آن، با «کردستان مستقل» بسیار متضاد هستند، درست به همان شکل که قریب ۲۰۰ دولت مستقل جهان امروز با موجودیت کشوریت مستقل خلقهایشان در تضاد کامل هستند. به پ.د.ک دستور داده شده که برای ممانعت از تشکیل کردستان آزاد و مستقل عامدانه گرایش دولتخواهی جنونآمیز را ترویج دهد تا هیچ موجودیت کوردی خارج از نظام خونخوار سرمایهداری جهانی شکل نگیرد. چنان میل و هوس فرد کورد به تشکیل دولت مستقل کوردی را به طرز عطشناک فوران بخشیدهاند، که بسیاری حتی حاضر نیستند به یک ساختار باارزشتر و مستقلتر از «پدیده دولت» بیاندیشند. این همان فرایند باب میل سرمایهداری برای منع آزادی و دموکراسی در سطح جهان است. پ.د.ک تشکل خاص نظام جهانی برای جلوگیری از رشد آزادی و دموکراسی در کردستان میباشد و به او دستور داده شده که از ارعاب، ترور، شکنجه، کشتار، خیانت، خصومت و هر راهکار تصفیهگرانه علیه احزاب و سازمانهای مخالف برنامه قدرتهای جهانی، دریغ نورزد.