زندگی یعنی مبارزه

شیدا آری

زندگی با تلاش معنا پیدا می‌کند و به زیستی زیبا بدل می‌شود. اگر به ژرفای تاریخ بازگردیم، می‌توانیم تعریف حقیقی زندگی را که در لایه‌های زرین آن پنهان شده، بیابیم. زندگی برای آن است که باقی بماند و میراثی از تاریخ شود؛ از دل انفجارهای بزرگ زاده شده و تا امروز در دل مبارزه، جنگ و کشمکش‌ها ادامه یافته است. هر موجود زنده و هر ماده‌ای برای آنکه در جهان جایگاهی بیابد و مسیر خود را بسازد، ناگزیر از عبور از راهی دشوار و پرمخاطره بوده است. می‌توان گفت که در نتیجه همین نبرد هزاران‌ساله، جهانی پدید آمده است. اما نباید فراموش کنیم که نه تلاش، نه جنگ و نه مقاومت هرگز متوقف نشده‌اند. مقاومت بسته به زمان و مکان، با شیوه‌های گوناگون ادامه یافته و تا امروز نیز پابرجا مانده است. در تاریخ، این مقاومت را بیش از هر جا می‌توان در شخصیت زن مشاهده کرد.

زن نماد حقیقت است

زندگی را معنا می‌بخشد و زنده نگه می‌دارد، زن است. انسان می‌تواند این تعریف را چنین بیان کند: «زن یعنی زندگی». هر جا که زن حضور دارد، انرژی‌ای پویا نیز جاری است. به‌گونه‌ای طبیعی، دیالکتیکی میان بودن، شدن و باقی‌ماندن شکل می‌گیرد. چرا این را می‌گویم؟ چون بودن، شدن و باقی‌ماندن، حقیقتی را بیان می‌کند که گم شده است. آن حقیقت گمشده چیست؟ تا زمانی که پاسخ این پرسش را نیابیم، نمی‌توانیم رازهای جهان را درک کنیم. برای کشف اسرار هستی، باید ابتدا زن را بشناسیم و به او دست یابیم؛ چرا که زن خود جهان است. در هر جامعه‌ای، زن نماینده عدالت و حقیقت بوده، اما با گذر زمان، زن پشت پرده‌ای تاریک و سیاه پنهان شده است. این واقعیت همواره در تاریخ سرکوب شده و از جامعه دور نگه داشته شده است.

زن برای منافع خود دلیرانه ایستاده است

برای آنکه امروز را درست درک کنیم، باید تاریخ را به‌درستی بخوانیم و بفهمیم. با آغاز تمدن، زن به حاشیه رانده شد و در کاخ‌ها و خانه‌ها زندانی گردید. زورگویی، سلطه‌طلبی و قتل زنان، اثرات عمیقی بر جای گذاشت. در حوزه‌های فکری، روحی و درونی، زن از سوی ذهنیت سلطه‌گر تحقیر شد و نادیده گرفته شد. با این کار، مسیر زندگی زنان بسته شد و نظامی مطابق با منافع سلطه‌گران شکل گرفت. در هر دوره و در هر جامعه‌ای، زنی مبارز در برابر تاریخ قد علم کرده است. برای همین، نیروهای سلطه‌گر همواره به شیوه‌ای تهاجمی به زنان حمله کرده‌اند. این حملات فیزیکی، فکری و روانی باعث شد زن به خود شک کند و خود را ضعیف ببیند. اما بارها در برابر این حملات ایستادگی کرده و نارضایتی خود را نشان داده است. هرچند ظلم و ستم بر زنان زیاد بوده، اما مبارزه و مقاومت آنان نیز بلندتر و پرشورتر بوده است. مبارزه و مقاومت زنان در سراسر جهان گسترش یافته و اکنون زنان در همه عرصه‌های زندگی جایگاه خود را یافته‌اند. در بالاترین سطح، زن به نقش پیشتاز جامعه تبدیل شده است.

زن صاحب بصیرت و اراده آزاد است

در روزگار امروز، باید بر نقش زن در مبارزه و مقاومت تأمل کنیم. زن قرن‌ها از خانه، فرزند و جامعه‌اش محافظت کرده است. این را می‌توان در جامعه طبیعی با شکوه دید. نقش زن در زندگی و جامعه تنها به کار خانه و تربیت فرزند محدود نمی‌شود؛ بلکه زن در ساختن جامعه و زندگی نیز نقش دارد. از قرن بیستم به بعد، زن به هدف اصلی نیروهای سلطه‌گر تبدیل شد. برای همین، زنان وارد میدان نبرد شدند؛ کاری که آسان نبود. اما زن بیش از پیش صاحب دانش و قدرت شد و تا سطحی رسید که به خود باور پیدا کرد. با ورود زنان به میدان مبارزه، تغییرات بزرگی در جهان زنان رخ داد. بصیرت، اراده، امید، تصمیم‌گیری و عشق به زندگی واقعی به صحنه آمد. این امر به‌ویژه زمانی برجسته شد که حمله به سرزمین و خانه‌های زنان شدت گرفت. زن برای دفاع از وطن و مقابله با بی‌عدالتی، جان خود را فدا کرد و به قهرمانی زنده برای حفاظت از فرزندانش تبدیل شد. نمونه بارز این را می‌توان در انقلاب روژاوا دید.

قرن بیست‌و‌یکم، قرن زن است

در قرن بیست‌و‌یکم، زن به ترس در دل نیروهای سلطه‌گر و نماد آزادی و صلح تبدیل شد. می‌توان گفت زنان در این قرن نقش بنیادین خود را در مبارزه ایفا کردند. این واقعیتی است: سطح مقاومت و اراده زنان از مردان فراتر رفت. زنان در برابر سرما، گرما، گرسنگی، تشنگی و دردهای بزرگ، مقاومتی عظیم نشان دادند. این امر ترس دشمن را بیشتر کرد. زنان در دل انقلاب، هم خود و هم مردان را آموزش دادند و در همه زمینه‌ها آموزش دیدند و آموزش دادند. این برای آنان پایه‌ای شد تا بتوانند بر پای خود بایستند. با گفته رهبر آپو که می‌گوید «قرن بیست‌و‌یکم، قرن زن است»، زن قدرتمندتر شد و باورش به خود بیشتر گردید. پس از این تشخیص رهبر آپو، هیچ زنی بیرون از میدان مبارزه و مقاومت باقی نماند. از کودک هفت‌ساله تا پیر هفتادساله، همه در میدان مبارزه جای گرفتند. این سطح بالای مبارزه و مقاومت زنان، نتیجه آموزش و تلاش‌های رهبر آپو بود. زنان در قرن بیست‌و‌یکم خود را در بالاترین سطح سازمان‌دهی کردند و جامعه نیز با آنان سازمان یافت و قدرتمند شد.

پیروزی زنان قطعی است

نقش اصلی زنان در مبارزه، سازمان‌دهی و آموزش بود. می‌توان گفت این پیروزی‌هایی که زن به دست آورد، نتیجه سازمان‌دهی قدرتمند آنان بود. هر جا سازمان‌دهی وجود داشته باشد، وحدت و تصمیم‌گیری مشترک شکل می‌گیرد و نتیجه آن پیروزی قطعی است. برای آنکه زن بار دیگر دستاوردهای خود را که با مبارزه به‌دست آورده، از دست ندهد، باید همواره سازمان‌یافته و متحد باشد. همان‌طور که در بالا گفتیم، قرن بیست‌و‌یکم قرن زن است، اکنون نیز می‌گوییم صاحب قدرت آشکار و کسی که در تاریخ حضور دارد، زن است.

مطالب مرتبط