رامتین صبا

در مرحله کنونی، آزادی رهبر آپو به‌مثابه یک امر سیاسی و نیاز خلق کُرد بصورت متقابل، مطالبه می‌شود. همیشه گفته‌ایم که «رهبرآپو یک شخص نیست بلکه یک ملت است». اساسا بحث از آزادی و حقی است که از دارای ابعاد سیاسی، اخلاقی، انسانی و طبیعی در عرصه‌های مختلف است. این حق، یعنی آزادی، حق طبیعی رهبرآپو است ولی اینکه چه کشورها و دولی و چه طرف‌هایی به چه صورت و با چه مکانیسم‌هایی سیاسی و حقوقی آن را رعایت کرده و ادا می‌کنند، محل بحث است. حق انسانی رهبر آپو برای آزادی، یک حق طبیعی است، اما صورت دیگری از مجموعه این حقوق برای رهبر آپو وجود دارد که یکی از آنها، حق سیاسی می‌باشد. حق سیاسی به این معناست که چندین قدرت هژمونیک جهانی همراه با دولت ترکیه از سال ۱۹۹۹ با ربودن رهبری از کنیا به امرالی، در آن دست دارند.

هم مسئله کُرد و هم مسئله حبس رهبر آپو را در صدسال گذشته همان قدرت‌های هژمونیک به وجود آورده‌اند. به همین دلیل موجودیت رهبر آپو دیگر از قالب‌های وجودی یک شخص خارج و با مسئله کُرد و خلقمان در سیر مبارزه و آزادی یکی شده است. آنجا که آزادی منع می‌شود، مبارزه رهبر آپو و خلق کُرد باهم انجام می‌گیرد و هکذا آنجا که آزادی محل بحث باشد، رهبر آپو و خلق کُرد بدون وجود یکدیگر آزاد نخواهند شد. وقتی خلق کُرد به آزادی دست یازد به آن معناست که رهبر آپو آزاد خواهد شد و بر عکس. بنابراین حقوق بین‌المللی و نهادهای مربوطه خاصه در اروپا که خود را مهد تمدن و فرهنگ نوین و پیشتاز می‌داند، در قبال این مسئله حیاتی مسئول هستند. از وقتی که دول آمریکا و اروپایی در توطئه بین‌المللی علیه رهبر آپو مشارکت کرده‌اند، دیگر نمی‌توانند از عواقب سخت سیاسی آن فرار کنند. ناچارا به هر نحو ممکن با آن روبرو شوند.

از سال ۱۹۹۹ پس از انجام توطئه ، آن قدرت‌های هژمونیک مدام از زیر بار سنگین حقوق سیاسی و انسانی رهبر آپو برای آزادی شانه خالی می‌کنند، زیرا می‌دانند اگر این حق را برای رهبر آپو به رسمیت بشناسند و وی را آزاد کنند، خلق کُرد نیز متعاقب آن آزاد خواهد شد و این را به‌هم ریختن کل برنامه‌های صدساله خود می‌دانند. اکنون که خاورمیانه از سوی خود آنها در حال پوست‌اندازی و تغییر نظم برای یک سده دیگر است، بازهم می‌بینند از دست موضوع آزادی رهبر آپو و کُردها رهایی ندارند. مسئله کُرد را به باطلاقی برای خود تبدیل کرده‌اند که با به اسارت بردن رهبر آپو آن را بیش از پیش تعمیق بخشیده‌اند. آنها مسئله کُرد را به توموری سرطانی در خاورمیانه مبدل کرده‌اند که تنها داروی درمان آن، آزادی کُردها است که آن را نمی‌خواهند زیرا برباد رفتن همه آرزوها و برنامه‌های قدرت‌طلبانه و غارت‌گرانه‌شان است.

امروز قدرت‌هایی که با سرکردگی آمریکا می‌کوشند نظم قدیمی خاورمیانه را تغییر دهند و نظمی نوین من‌باب میل خود برقرار سازند، به عینه می‌بینند که با مسئله کُرد بعنوان یک مانع بزرگ روبرو هستند که در رأس آن، آزادی رهبر آپو قراردارد. بی‌شک اگر این آزادی اعاده نشود، نظمی نوین هم شکل نخواهد گرفت. امروز دیگر رهبر آپو یک شخص نیست بلکه یک جامعه و یک خلق است اما اکنون که نظم نوین را برای اجرا به میدان آورده‌اند، پس فراتر از آن دو، تاریخ را نیز به معرکه فراخوانده‌اند. تاریخ خلق کُرد تاریخ آزادی است. این تاریخ و موجودیت خلقمان با انکار و سرکوب و کشتار و نسل‌کشی در عرصه‌های دولت‌- ملت‌های محافظه‌کار خاورمیانه و سیستم‌های هژمونیک جهانی روبر شده که در زمینه حقوق به بن‌بست و رسوایی کامل رسیده. راه برون‌رفتی جز رعایت حق آزادی نیز وجود ندارد، زیرا سیستم جهانی در راهبرد نسل‌کشی کُردها و تکمیل مراحل آن به بن‌بست رسیده.

این بن‌بست و فروپاشی راهبردهای توطئه بین‌المللی را رهبر آپو با مبارزات خویش به یاری خلقمان طی فداکاری‌ها و فدایی‌گری‌های بی‌شمار به انجام رسانده‌اند. اکنون که دوره اسارت رهبر آپو مطابق قوانین منشور حقوقی بین‌الملل به پایان رسیده، مانده‌اند چگونه جلوی آزادی ایشان و روابط مجدد رهبر آپو با خلق کُرد را بگیرند. از «حق امید» مبنی بر اینکه هر زندانی حق دارد پس از تحمل حبس کامل ابد به آزادی و حق حیات دسترسی داشته باشد، سخن به میان می‌آید. این برای هر زندانی‌ای با طی مراتب قانونی و یا قوانین نابرابر رژیم فاشیستی ترکیه شاید یک موضوع محدود به شخص باشد، اما در مورد رهبر آپو «حق امید» و «حق آزادی» کاملا به حقوق خلق کُرد گره خورده است. اگر بخواهند این حق آزادی و حیات خارج از زندان را برای رهبر آپو به رسمیت بشناسند، بدان معنا خواهد بود که ناچارند که حق آزادی خلق کُرد را نیز همزمان متقبل شوند. لذا در یک بن‌بست گیرافتاده‌اند زیرا نمی‌خواهند در تضاد با راهبردهای نسل‌کشی فرهنگی و اسارت سیاسی کُردها، کاری انجام دهند. هژمونی‌های جهانی به نقطه‌ای رسیده‌اند که ناچارند یا جام زهر را بنوشند و حق آزادی رهبر آپو و خلق کُرد را توأمان ادا کنند یا اینکه از هر دو حق حاشا کنند و یک قرن دیگر خاورمیانه را گرفتار مسئله کُرد سازند که تاب تحمل آن را ندارد.

گذشته از نقش سیستم سیاسی جهانی، نقش خلق کُرد و نیروهای سیاسی، در یک فاز متفاوت خود یک طرف مسئله می‌باشد. برخی بخاطر رفتارهای شوونی سیاسی خویش و دویدن مداوم در پی هوس قدرت‌طلبی و شهرت‌طلبی که همانا بازی با مسئله کُرد در خط موازی با قدرت‌های هژمونی جهانی است، مدام می‌کوشند که برنامه دشمن را عملی سازند. لذا برخی افراد و نیروی سیاسی به خصومت با جنبش آزادیخواهی کُرد دست می‌زنند و مدام می‌کوشند برای رسیدن به هوس‌های قدرت‌طلبانه‌شان ادعا کنند که مسئله رهبر آپو یک مسئله فردی است و ربطی به خلق کُرد ندارد. این درحالی است که چندین قدرت هژمونیک جهانی به این دلیل که مسئله رهبر آپو را مرتبط با آزادی خلق کُرد و حقوق این خلق می‌دانستند، به توطئه بین‌المللی در ۱۹۹۹ دست زدند، پس برخی نیروهای کُردی مدعی، نمی‌توانند سر خود را زیر برف کنند و از یگانه‌بودن مسئله کُرد و آزادی رهبر آپو حاشا کنند. این حاشاکردن تاکنون در ۲۶ سال گذشته ضربه زیادی از ناحیه آن نیروهای ناموافق به کُردها زده است. چرا که نمی‌خواهند بپذیرند که هر چقدر روند آزادی رهبر آپو به عقب بیافتد، مقوله آزادی خلق کُرد نیز بصورت اتوماتیک به عقب خواهد افتاد. این وضعیت را حقوق سیاسی بین‌المللی و سیاست‌های خاص قدرت‌های هژمونیک به وجود آورده و فراتر از سیاست‌های برخی نیروهای متخاصم کُرد در رقابت با جنبش آزادیخواهی کُرد یعنی جنبش‌های آپوئیستی است. چه‌بسا آنها در میان خلق کُرد صرفا به ضدیت دست می‌زنند ولی عملا در حوزه آزادی رهبر آپو و خلق کُرد نقشی تأثیرگذار ندارند. آنقدر ضعیف هستند که کاری از دست‌شان برنمی‌آید. لذا صرفا به ابزار دست قدرت‌های خارجی مبدل شده‌اند و یا اینکه برخی از آنها آنقدر ضعیف هستند که حتی نفعی برای آمال قدرت‌پرستی هژمونیک دول جهانی ندارند.

حال اگر موضوع رهبر آپو یک مسئله شخصی نیست و کاملا به موجودیت خلق کُرد گره‌خورده و با آن یکی شده، پس باید اذعان کرد که در قبال یکایک فرد کُرد وظیفه‌ای وجود دارد. بجای آوردن این وظیفه، به یک ضرورت و شرط سرعت‌گیری روند آزادی خلق کُرد مبدل شده است؛ طوری که اگر به این وظایف عمل نشود و الزامات آن ادا نشود، در روند آزادی خلقمان تخلل ایجاد می‌کند. حال که هر فرد کُرد در قبال رهبر آپو که وجودشان تداعی‌گر وجود خلق کُرد است، وظایفی دارند، اگر این وظایف را بجای نیاورند، با یاری‌رساندن ضمنی به برنامه‌های دشمن، کار او را سهل‌تر می‌کنند. اینکه تاکنون رهبر آپو آزاد نشده و خلقمان به آزادی دست نیافته، مقصر اصلی همگان هستیم زیرا نسبت به ادای دین و بجای آوردن وظایف انسانی، اخلاقی، سیاسی و انقلابی‌مان حساس نبوده‌ایم. امروز زمان این سستی‌ها و بی‌تفاوتی‌ها نیست، زیرا در برهه‌ای که نظم نوین خاورمیانه در حال برقراری است، غفلت کُردها موجب عدم رسیدن به حقوق‌شان برای یک دوره صدساله و یا بیشتر نیز خواهد شد. کُردها و کُردستان و خلق‌های آن نمی‌توانند این وضعیت را باردیگر تحمل کنند. این است که لازم است برنامه دشمن مبنی بر کریمینالیزه‌کردن رهبر آپو و خلق کُرد را برهم بزنیم. ترکیه و متحدان جهانی و منطقه‌ای‌اش با برنامه‌های خلق‌ستیز خود می‌کوشند با تحمیل انزوای مطلق بر رهبر آپو، ایشان نزد خلق کُرد فراموش شوند و آن پیوند اجتماعی و سیاسی و فرهنگی با خلق کُرد را قطع نماید. برخی نیز با تبلیغات سوء خویش آب به آسیاب دشمن می‌ریزند که خوشبختانه در سایه مبارزات خلقمان و نیروی گریلا، این توطئه تاکنون دچار شکست شده است. اینکه دشمن به درجه‌ای رسیده که ناچار است حق امید را برای رهبر آپو و حق آزادی را برای خلق کُرد به رسمیت بشناسد، در سایه مبارزات خلقمان بوده نه خواست دشمن. زیرا دشمن هنوز هم نمی‌خواهد رهبری و خلقمان به آزادی دست یابند. آنها حتی در زمان مذاکرات صلح هم به فکر منافع بی‌پایان و بی‌رحمانه خود خواهند بود. پس اتکای ما و خلقمان بر اراده‌ای مشابه اراده رهبر آپو، یگانه راه ما و رمز پیروزی‌مان است.

نقش خلقمان برای آزادی رهبر آپو در سایه تلاش‌های شبانه‌روزی آنها، مهم‌تر و تعیین‌کننده‌تر از خواست و تصمیم ناچاری قدرت‌ها و دولت‌های دخیل در توطئه بین‌المللی در امر آزادی رهبر آپو و خلقمان است. در جوامع انسانی، خاصه در جهانی با اوضاع کنونی، چیزی است که در سایه مبارزات مستمر حاصل می‌شوند پس آنی نیست که از سوی دشمن و دول اعطا و یا به رسمیت شناخته شود. حتی اگر روزی دشمنان ناچار شوند این حق را به رسمیت بشناسند، به تبع ذات و خصلت همیشه ستیزه‌ورزشان، بازهم مخالف و خصم خواهند بود. این اصل درک سیاسی در مسئله آزادی و مبارزه برای آزادی می‌باشد. اراده یک خلق برای کسب آزادی را مفهوم و عمل مبارزه و مبارزه‌جویی می‌آفریند نه چیز دیگری.