مظلوم هفتن
انتخابات یکی از مشخصههای دموکراسی است، اما نحوهی انتخابات، شروط آن، میزان صداقت و درستی در محاسبهی رأی و ارادهی انتخابکنندگان و انتخابشوندهگان، مقولهای قابلبحث است. امروزه برخورد شکلی با انتخابات باب است، لذا چگونگی برخورد با آن یعنی کیفیت و محتوای آن جای تأمل جدی است. میزان کیفیت و محتوای انتخابات با میزان دموکراسی و آزادی در جوامع و حکومتها ارتباطی تنگاتنگ دارد، بهگونهای که هرچقدر جوامع و حکومتها دموکراتیکتر باشند، انتخابات نیز با محتواتر و حقیقیتر خواهد بود. برعکس آنهم صادق است یعنی در حکومتهای غیر دموکراتیک یا مقولهای به نام انتخابات وجود نخواهد داشت و یا اگر هم بنا به دلایلی وجود داشته باشد، بهصورت شکلی و فرمالیته خواهد بود که نتیجهی آن از قبل تعیین میگردد. درواقع میتوان گفت که طیفی از حالت دموکراتیک تا غیردموکراتیک وجود دارد. در جوامع و حکومتهایی که اقتدارگرا و دولتمدار نباشند، هدف مدیریت مردمی جامعه است. در این صورت فکر، تصمیمگیری و عملکرد اجرایی مردم مدنظر قرار میگیرد، بنابراین هدف از انتخابات و چگونگی آن انتخاب انسانهای شایسته، کاردان، صادق و خدمتگزارِ خلق است. هنجارهای ارزشی جهت انتخاب شدن و یا مدنظر بودن برای انتخابکنندگان بر مبنای خدمت صادقانه به خلق و پایبندی به اصول و موازین دموکراسی و آزادی خواهد بود. در این حالت میزان مشارکت (کیفیت مسئله) حائز اهمیت است، یعنی استقلال رأی و ارادهمندی شرکتکنندگان و فهم درست مطالبات و اجرای درست پروسه مهم است که مشخصهی سلامت و عدالت در انجام انتخابات است؛ اما در جوامع و حکومتهایی که این وضعیت حاکم نیست و دولتگرایی و اقتدار حاکمان رواج دارد، حکایت انتخابات بسیار متفاوت خواهد بود. کسانی که باید انتخاب شوند، موضوع انتخابات هستند. گزینش حکومتی بر اساس اهداف خویش آنها را از فیلتر رد خواهد کرد. در تمام پروسه انتخابات مسئلهی فکر، تصمیمگیری و عملکرد اجرایی مردم بر امور موضوعیت ندارد و یا اگر هم موضوعیت داشته باشد، موضوعیت اجرایی ندارد. در این حالت میزان مشارکت (کمیت) موردنظر بوده و نحوهی مشارکت (کیفیت و محتوا) اهمیتی ندارد؛ یعنی مهم این است که مردم در صفهای عریض و طویل و با تجمعات گسترده و چشمگیر در محل اخذ رأی شرکت کنند تا نظام از این طریق نمایش اقتدارش (قدرتش) را انجام دهد و با این تصویر مشروعیت و روا بودنش را به اثبات برساند. برای نظام در این حالت نحوه و چگونگی مشارکت اهمیتی ندارد. حتی اگر برگهی سفید در صندوق بیندازند و… فرقی نمیکند! چرا؟ برای اینکه مهمترین هدف نظام حضور مردمی درصحنهای است که رژیم میخواهد (تهیهکرده است). دوم اینکه چیزی از آن صندوق بیرون خواهد آمد که نظام میخواهد نه آن چیزی که واقعاً مردم میخواهند، پس نتیجه یکی است و به سود حاکمیت. با ذکر این مختصر به موضوع انتخابات در ایران میپردازیم. نظام حاکم بر ایران بهصورت ایدئولوژیک با مقولهی دموکراسی و آزادی سر جنگ دارد، پس اساساً بهصورت کرداری در تضاد با مسائلی چون انتخابات است. در این رژیم و ذهنیت حاکم بر آن بهجای انتخاب و انتخابات، انتصاب و انتصابات وجود دارد. علیایحال جهت خالی نبودن عریضه هم که شده کارهایی میکنند تا از قافله عقب نمانند؛ اما نیک میدانیم که حکایت عرضه و نمایش است در رسیدن به اهداف خویش. البته امروزه و در شرایطی که رژیم قرار دارد ازنظر نارضایتیهای ریشهای داخلی و فشارهای خارجی، مقولهی انتخابات برای حاکمیت هم مهم، هم حساس است. اهمیت آن ازنظر حصول نتیجهی آن برای نظام و استفادهی بهینه جهت اثبات روایی نظام است و حاکمیت هم ازنظر وضعیت متزلزل و بحرانیای که خود بانی آن است و پیامدهای قریبالوقوعی که ممکن است در انتخابات عرصه را بیشازپیش بر نظام تنگ کند و در این صورت علیرغم خواسته و جهتدهیاش پیش برود.
اهمیت این انتخابات برای رژیم بدین شرح است:
۱. بر اساس وضعیت داخلی و بحرانی که ناشی از ظلم و بیعدالتی حاکمیت است و همچنین فشارهای خارجیای که وجود دارد، حاکمیت پروسهی یکدستسازی کلی خود را در دستور کار جدی قرار داده تا بر اساس موازین و اصول ولایت مطلقهی فقیه، نیروها چیدمان یابند، هرچند برای این منظور بهصورت مستمر و روزانه کارهای عزل و نصب و چینش کادرها صورت میگیرد؛ اما این انتخابات هم بخشی از این پروسه است (خواهد بود). قالبها را عنوان کردهاند و بیگمان بر اساس آن عمل خواهند کرد، یعنی نیروهای جوان انقلابی و متعهد، تنگ شدن عرصه را بر خود احساس و حتی لمس میکنند ازاینرو بهصورت جدی جهت چینش فرم یکدست حاکمیتی و اجرایی در تلاشاند و از این طریق هم میخواهند به همان هدف برسند.
۲.مسئلهی اهمیت میزان مشارکت مردمی در انتخابات موضوعی مهم و حیاتی است. مردم از ظلم و ناعدالتیهای نظام به ستوه آمدهاند و به اشکال مختلف و حتی با بذل جان خویش علیه آن موضع گرفته و اقدام میکنند که نمونهی اعتراضات و قیام آبان ماه ۹۸ یکی از آنها است که دنیا شاهد و ناظر این حقیقت است. هرچند رژیم با انگهای غیراخلاقی و نخنما مردم معترض را اراذلواوباش و سرسپردهی بیگانگان و … معرفی میکند با این توجیهات کمر به قتل و سرکوب مردم بسته است، اما بیگمان و ناچارا چشم به حضور گستردهی مردمی در انتخابات پیشرو دارد تا با حصول آن بهصورت مدنظرش، حرف خود را به کُرسی بنشاند که ما نظامی مردمی هستیم و مردم با ما هستند و آنها که علیه ما قیام میکنند نامردماناند و … . ازاینرو برای رسیدن به این نتیجه از راههای مختلف تلاش خواهد کرد که میزان مشارکت مردم در انتخابات را گسترده کرده و یا گسترده نشان دهد. تمامی دستگاههای حاکمیت جهت رسیدن به این اهداف بهصورت واحد دستبهکار شدهاند و با شیوههای تشویق، ترغیب و حتی اجبار سعی دارند مردم را بهپای صندوقهای رأی بکشانند.
برای روشنتر شدن این مورد ذکر نمونههایی خالی از لطف نیست:
۱. مدتی است پروندههایی مطرحشده ازجمله موضوع فساد کلان، اختلاسهای میلیاردی و … که نحوهی برخورد با مسئله نشان از هدفمندی بر اساس استفادهی ابزاری کار دارد. چه، مسئلهی اجرای عدالت و مبارزه با فساد محلی از اِعراب ندارد، بلکه فریب مردم و جهتدهی اوضاع و مسائل به سود خود مدنظر است. میخواهند اصل موضوع را پاک کنند و مردم را با جزئیات و حواشی مسئله سرگرم کنند. مسئله مبارزه با دزدی و اختلاس و مال مردم خوری نیست، مسئله این است که چرا بیخبر از ما و بدون ما خوردهای؟! در این بازی ماهرانه چهره یا چهرههایی بهعنوان منجی و رستگار کننده و خدمتگزار خلق مدنظر بوده و مدام به مردم عرضه میکنند و میخواهند ذهن مردم را جهت پاک کردن سوابق آنها و قبول ایفای نقش در آینده برای آن اشخاص آماده کنند. این یکی از شگردها در انتخابات است که نیازمند تأمل است.
۲.نمونهی دیگر استفاده از فیلتر گزینش حکومتی است. بیگمان آنانکه برای نظام بوی خطر بدهند گزینش نخواهند شد و حتی اگر به هر دلیلی گزینش شوند، انتخاب نخواهند شد. رژیم جهت افزایش میزان مشارکت مردم ممکن است از راههای مختلف برای کسانی که در بین مردم دارای ارزش و اعتبار هستند، پیغام بفرستد که خودتان را کاندید کنید، مردم به شما احترام میگذارند و اعتماد دارند، شرایط و وضعیت فرق کرده، شما میتوانید از راههای مناسب و با حصول شرایط مناسب، مطالبات مردمی را پیگیری نموده و نمایندگی کنید. قصد نظام از اینگونه ترفندها رسیدن به مقصود خویش است، اینگونه با حضور و مشارکت این افراد خوشنام میخواهد میزان مشارکت مردمی را جهت استفادهی ابزاری بهکار گیرد. از اینرو مردم لازم است با درایت و هوشیاری بیشتری با مسائل برخورد کنند، تنها بر اساس صمیمیت خودشان به مسئله نگاه نکنند.
۳.مورد دیگر اجبار در حضور و مشارکت است، بهگونهای که از راههای مختلف به شکل نرم و در صورت نیاز به شکل قهری مردم را وادار به مشارکت نمودن در انتخابات کنند. مثلاً در این اوضاع که مردم ازلحاظ اقتصادی و معیشتی در حالتی بحرانی قرار دارند، (رژیم که خود بانی این وضعیت است) با ارائهی بستههای مالی و کمکهای نقدی و غیرنقدی بهصورت مختلف و مشروط ممکن است جهت اخذ رأی و مشارکت درصحنهی رأیگیری اقدام کند و یا با تهدید شاغلین دولتی و اقشار مختلف مردم به اشکال مختلف ازجمله تضمین ادامهی کار و شغل و یا برعکس و حتی زدن انگ ضدانقلاب و… به کسانی که رأی ندهند و یا حضور نیابند و خلاصه به اشکال مختلف بر مبنای تشویق، ترغیب و تهدید با مردم جهت مشارکت در انتخابات برخورد خواهند کرد.
نتیجه: در پایان باید گفت حاکمیت فینفسه انتخابات را قبول ندارد، اما بنا به دلایلی بهصورت فرمالیته آن را انجام میدهد، باید بدانیم که از راههای مختلف و با ترفندهای گوناگون تلاش خواهد کرد که انتخابات به دلخواهش صورت گیرد و صدالبته نتیجهی آن نیز برایش حاصل گردد. مردم نیز باید بدانند هرچند انتخابات همهچیز را تعیین نمیکند، خصوصا به این صورت، اما عرصهای است که میتوان از این طریق به مصاف حاکمیت رفت و با موضعگیری و اقدام درست جوابی بایسته به نظام بدهند. با این وجود مشارکت و حضور مردم در انتخابات این دوره، به هر دلیل و هر توجیهی در خدمت اهداف نظام قرار خواهد گرفت. پس بنابراین لازم است مردم بهطور اخص عدم حضور و عدم مشارکت را سرلوحهی کار خود قرار دهند و به این ترتیب نقش تاریخی خود را ایفا نمایند.
منبع: آلترناتیو شماره 79