پافشاری و اسرار بر سیاستهای جنگافروزانه در خاورمیانه، بر عمق نسلکشیهای فیزیکی و فاجعههای انسانی در این منطقه افزوده و راه بر ناآرامی و توحشی بزرگ گشوده شد. ظهــور پدیــدهی داعــش، پروژهی دیزاین نوین خاورمیانهی جدید و تهاجمات دولت-ملتهای فاشیستی منطقه، بالاخص ترکیه و حکومت دیکتاتوری اردوغان را میتــوان پیامــد این نــوع سیاســتها قلمداد نمود. دولتمردان آمریکایی و اروپایی همواره به دنبال مهره و ابزاری برای عملینمودن سناریوهای خود بودند تا اجازه ندهند صلح و ثبات در خاورمیانه برقرار گردد و چه مهره و ابزار منطقهای مناسبتر از دولت فاشیست ترکیه و حکومت آ.ک. پ! سناریویی که بوی خون میدهد و محتوا و بازیگرانش نه از سوی خلق و برای خلق، بلکه برای نابودی آنان نقش بازی میکنند. سازمان ملل متحد و نهادهای بهاصطلاح دموکراتیک اروپایی در اوج سکوت به تماشای این فیلم مینشیند. سناریویی که راه به بنبست برده و این به معنای بحران، اشغال و در نهایت نسلکشی است. در اینجا چندین سؤال پیش میآید. خلق کوردستان تا چه حد توانسته برنامههای دولتمردان غربی و منطقهای را برهم زند؟ دلیل افزایش ابعاد سیاستهای نسلکشی دولت فاشیستی ترکیه در قبال خلق کورد چیست؟ و در مقابل، چرا خلق کورد به پیشاهنگان مبارزات آزادیخواهی در خاورمیانه و سطح دنیا مبدل گشتهاند؟ در این مقاله سعی برآن شده تا به این سؤالات پاسخ داده شود.
دولت- ملتهای خاورمیانه و پدیدهی نسلکشی
نسلکشـی خلقها از فجایع و پیامدهای دولت-ملتگرایـی در خاورمیانـه اسـت. یکـی از خلقهایـی کـه در طـول تاریـخ همواره بـا ایـن فاجعـه روبـرو بوده، خلق کورد است کـه نهتنها ازلحاظ فیزیکـی؛ بلکـه ازنظر ذهنیتـی و فرهنگی نیـز با نسلکشی دستوپنجه نرم نموده است. علیرغم صلحطلبی خلقهای کوردسـتان، این سرزمین امروز به خونینتریـن و جنگزدهترین نقطـهی جهان مبدل گشته اسـت. سـاختار دولت-ملـت و نظـام کاپیتالیسـتی که در پی سلطهجویی بر خلقها هستند، موجب شده کوردهـا برای صیانت از ارزشها و حفظ موجودیتشان مدام در حال مبارزه باشند. دولتهـای ایـران، سـوریه، عـراق و در رأس آنهـا ترکیـه همیشـه سیاسـت مشـترکی علیـه کوردهـا اتخـاذ کردهانـد؛ زیــرا ایــن دولتهـا بـا ذهنیـت یـک ملـت، یـک دیـن، یکزبان و یـک فرهنـگ در اشـاعهی فاشیسـم نقـش اصلـی را ایفـا میکننـد. بنابرایـن در عصـر حـاضر ملتهـا بیشـتر از هرزمانی بـه امنیـت و آشـتی نیـاز دارنـد، اما در مقابل چه اتفاقی میافتد؟ روژآوا نمونهی بارزی است که هماکنون درگیر جنگی تحمیلی است. متأسفانه غیرنظامـیان بسیاری جان خود را ازدستداده و تعدادی از آنان نیز در کنار خشونت و اعمال وحشیانه از خانه و کاشانه خود آواره و مجبور به ترک خانههای خود شدهاند.
پروژه اشغالگرانه دولتها کـه تحقــق آن مستلزم قربانــی نمــودن خلقها و تضعیف تــوان مبارزاتی آنهاست، معــادلات سیاســی نوینـی را در خاورمیانـه رقمزده اسـت. دولت ترکیـه کـه پیشتر مدعـی اتخـاذ اسـتراتژی بـا کشـورهای همسـایه بـود، هماکنون بـا حمایـت از داعـش و تهاجمات خویش، در تعمیق بحرانهای منطقه نقش اصلی را ایفا میکند. حکومت آ.ک.پ بـا اتخـاذ سیاسـت گسـترش دامنـهی نفـوذ و تعییـن عمـق اسـتراتژیک خویـش، اصلیتریـن مانـع در بغرنجنمودن مســئلهی کــورد است. آنان درصدد تغییر سرنوشـت خلق کـورد در راستای منافـع خـود هستند و با حمایــت از داعــش و رؤیای برقراری امپراطوری عثمانی، خاورمیانــه و خلقهـای موجــود در آن را قربانــی سیاســتهای پلید خود مینمایند. اگــر امــروزه در چارهیابــی مســائل ســوریه، ترکیه و کوردســتان کائــوس بزرگــی وجود دارد و بر عمق بحرانها افزوده میشود و از سوی دیگر آتش جنگهای مذهبی و قدرتمحوری شعلهورتر میگردد و به قتلعام و ژینوساید میانجامد، بـدون شـک نشات گرفته از ذهنیت فاشیستی دولت ترکیه و قدرتهای هژمونیک دنیا است. سیاسـتی کـه امـروزه آ.ک.پ در پیشگرفته، سیاسـت استعمار خاورمیانـه اسـت. درواقع خاورمیانـه بهسوی جنگ همهجانبهای ســوق داده میشــود کــه نهتنها سودی بــرای خلقهای ســاکن آن نــدارد؛ بلکه به عدم استقرار و آرامش و تداوم تنش در کوردستان و خاورمیانه میانجامد. در برابر برنامه و سیاستهای دولتی و جنگمحور، موجودیــت سیاســی و موقعیــت نویــن کوردهــا و موضع خط سوم آنان «پروژهی کنفدرالیسم دمکراتیک خلقها» به یکی از مؤلفههـای مهـم در ترسـیم خطـوط سیاسـی آینـده مبدل گردیده است. بـدون شــک ملتهــای موجــود در این جغرافیا با الهام گرفتن از این مدل که بر اساس دموکراسی و برابری است، در برابر هر تهاجمی، مبارزه و از موجودیت خود دفاع خواهند نمود.
زنان، پیشاهنگان مبارزات در روژآوا
در سدهی ۲۱ همواره ادعای پيشـرفت و توسـعهی جامعـهی بشـری وجود دارد، اما عرصهی حيـات روزانه بر زنان تنگتر و در شرایط وخیمی قرار میگیرند؛ بنابراین مبرهن است که زندگـی زنـان در ايـن عصـر بـه شـكنجه مبدل گردد. در مكان و زمانی كـه زندگـی بـا مـرگ مسـاوی میگـردد، چگونـه میتـوان از پيشـرفت و توسـعهی جامعـهی بشـری بحـث بـه ميـان آورد؟ چگونه میتوان زندگی کرد، درحالیکه فرصت نفس کشیدن سلب گردیده است؟ در برابر این وضعیت چه باید کرد؟ آیا سکوت و عدم واکنش، به عمر دولت- ملتها نمیافزاید؟ آیا در چنین جامعهای میتوان از موجودیت زنان سخن گفت؟ در پاسخ به همهی این سؤالات به این جواب خواهیم رسید که مبــارزهی آزادی زنان، مــادر همــهی مبارزههاســت. تنها با آزادی و چارهیابی مسئله زنان است که سایر مسائل جامعه از بحران و بنبست خارج خواهند شد. از سوی دیگر آنچه موجب گردید که زنان کورد در طول این سالها پیشاهنگان مبارزه گردند، نیروی دفاع ذاتی و ایجاد ارتشِ مختص به خود بوده است. بدون شک جهت عدم تکرار تاریخ و قربانی شدن زنان، میباید نيـروی دفـاع ذاتـی زنـان در هـر مکانـی ايجـاد شـوند. نبود نیروی دفاعی منجر به سکوت و تسلیمیت در برابر نظام مردسالاری خواهد شد؛ بنابراین نيـروی دفاعـی برای زنان جهت نیل به آزادی، مسـئلهای حياتـی اسـت. در ايـن مـورد یگانهای مدافع زنان «ی.پ.ژ» گامـی
مهـم و اساسـی در این راستا برداشته و درعینحال دارای تجارب و آزمونهای ارزشمندی بوده و امید و الهامبخش همهی زنان و اثباتی براین واقعیت است که با سازماندهی میتوان در برابر در برابر تهاجمات داعش و دولت اشغالگر ترکیه، از خویش دفاع نمود.
پیشاهنگی زنــان در رقــه، شــنگال، کوبانــی و ســوریه نشــاندهندهی عــزم و ارادهی زنــان در دســتیابی بــه آزادی اســت. بنابرایــن کســب آزادی و برســاخت جامعــهای آزاد و دموکراتیک دور و دســتنیافتنی نیســت و میتــوان بــا سازماندهی و همگرایــی بــه آن دســت یافــت و درنهایت جامعه را نیز بهسوی آزادی سوق داد. زنــان همواره در قبال جامعهشــان احساس مســئولیت نموده و ایــن از ویژگیهــای بارز تاریخــی آنهاســت. زمانــی کــه ایــن ویژگــی بــه تأثیرگذاری بیشــتر منجــر گردد، نتایــج و دستاوردهای مهمی نیز دربرخواهد داشت. زنــان کــورد در طــول تاریــخ اهمیــت و لــزوم صلــح و اتحــاد ملــی را احساس نمودهاند. کوردســتان کــه سالهاســت بــه رنــج و آلام آمیختهشده، امروز به کانون مبارزات زنان مبدل گشته است. در طول مبارزات آزادیخواهی زنان بار دیگر نشان دادند که آنان قربانیان جنگ نبوده و پیشاهنگان مبارزات هستند.
اتحاد خلقها و شمارش معکوس پایان فاشیسم
خلق کورد، با اتخاذ خطمشی سوم همواره بهدنبال برساخت سیستمی است که ارادهی دموکراتیک و آزادیخواهانهی خلقها را مبنا قرار دهد. بدون شک مبارزاتی که در شمال و شمالشرق سوریه صورت میگیرد، تنها محدود به خلق کورد نبوده و سایر خلقها نیز در راستای کسب اراده مستقل وارد مبارزه خواهند شد. در مدل فدراسـیون شـمال سـوریه زنان و مردان کـورد، عـرب، سریانـی، ترکمـن بـرای آزادی و دموکراسـی خلقهـای خاورمیانـه پیشـاهنگی مینماینـد. تاکنـون هیـچ نیـرو، ایدئولوژی و سیاسـتی قادر نبـوده در منطقه این اتحاد و انسـجام را ایجاد نمایـد. عـلاوه بـر این، جنبـش آپوئـی در میان خلقهـای خاورمیانـه فکـر، روح و حس مشـترک و اتحـاد دموکراتیـک ملتهـا را برقرار نموده و بهصورت یـک سیسـتم درآمـده اسـت. این انقلاب بـه امیـد و آلترناتیوی برای زنـان و خلقهای فرودست دنیـا جهت کسب آزادی و مسـاوات مبـدل شـده و رهیافت مسـائل مربوط به موجودیت خلقهـای خاورمیانـه را آشـکار نمـوده اسـت.جنبــش آزادیخواهــی خلــق کــورد در ایــن جغرافیــا دارای نقــش کاتالیــزور در حــل بحرانهــای کنونــی اســت، چراکه مبــارزهی آنــان در راســتای منافــع ملتهــا بــوده و بــرای رفــع کائوسهای ایــن ســده دارای برنامــه و پــروژه اســت. بار دیگر مشخص گردید در این مرحلهی حساس تنها اتحاد و همگرایی خلقهاست که میتواند پاسخگو باشد. خلق کوردستان از شرق کوردستان تا روژآوا همصدا تنها یک واژه بر زبان راندند و آن نیز اتحاد؛ اتحاد بهمنظور افزایش مقاومت و گسترش دایرهی مبارزات. بدونشک پیشـگامی زنـان کـورد بـرای ایجـاد وفاق ملـی، حائـز اهمیـت اسـت. زنـان کـورد هـم بـه دلیـل زن بودن و هـم مسـئلهی ملـی، نقاطـ اشـتراک فراوانـی دارنـد کـه بتواننـد اتحـادی گسسـتناپذیـر ایجـاد نماینـد. امـا اتحـاد ملـی زنـان چـه مفهومـی دارد و چگونـه میتـوان آن را بـه دسـتاورد عظیمـی مبـدل سـاخت؟ نخسـت بایـد بـه ایـن مهـم اشـاره نمـود چـرا اتحـاد ملـی؟ در چنین شرایطی که دولتها از تفرقهافکنی میان خلقها برای حاکمیت خویش سود میبرند، لازم است کوردها اتحاد را مبنای مبارزات خویش قرار دهند. در جایی که زنجیرهی اتحاد خلقها محکم باشد، نه زرهپوشهای آمریکایی و نه جنگندههای اردوغان قادر است آن را از هم بگسلاند. اگر زنجیرهی اتحاد خلقها سست گردد، دشمن از کوچکترین فرصت برای تجزیه و نابودی خلقکورد استفاده میکند. از همین رو زنــان کــورد و سایر اقشار جامعه بایستی جهت توســعهٰی پروژهی کنگرهی ملی کوردستان و ایجاد همگرایی و انسجام میان خلقکوردستان فعالتر از گذشته گام بردارند.
پروژهی نسلکشی خلقهای سوریه و کوردها، به پایان اردوغان میانجامد
حکومت فاشیست آ.ک.پ و م. ه.پ توان رویارویی در برابــر کوردهــا را ازدستداده و قــادر بــه تــداوم ایــن جنــگ نابرابــر نیســت. در چهــل ســال گذشته، دولــت ترکیــه بــا تمــام قــوا و امکانــات نظامــی و همــکاری نیروهــای غربــی و ناتــو بهمنظور تداوم بقــای خویــش جنگی همهجانبه را علیه خلقهای آزادیخواه و بهویژه خلق کوردها پیش برده است؛ اما در مقابل هرروز درماندهتر و ضعیفتر میگردد؛ با توجه به وضعیت بحرانی داخلی و خارجی ترکیه مشخص میشود که اردوغــان از هــر ســو در تنگنــا قــرار دارد و در منجلابِ سیاستهای ضد انسانی در حال دستوپا زدن است. در برابر نیروهای آزادیخواه جهان، تنها ابـزاری کـه بـرای ترکیـه باقیمانده نیـروی تکنیـک و تعـدادی از گروههـای مـزدور اسـت کــه میجنگنــد و آشــکار اســت کــه اینهــا نیز نمیتواننــد تضمینــی بــرای پیــروزی باشــند. لازم است بدانیم افزایش تهاجمات رژیم فاشیستی آ.ک.پ نه تنها به معنای نیرومند بودن آنان نیست، بلکه کاملاً برعکس نشان از ترس آنها از شکست و نابودی است. در تمامی جنگهای صورت گرفته اگرچه دولت برای نابودی خلق کورد از هیچ روشی سرباز نمیزند اما پروژهی نسلکشی خلقهای سوریه و کوردها، به پایان و سقوط اردوغان میانجامد و خلقهای آزادیخواه به پیشاهنگی زنان و جوانان پیروز میدان آزادی و دموکراسی خواهند شد.
رزرین کمانگر
عضو کمیتهی ژنئولوژی شرق کوردستان
منبع: آلترناتیو شماره 77