عضو مجلس حزب حیات آزاد کردستان PJAK در برنامهی این هفتهی خط سوم گفت: سازماندهی منسجم، فشار حداکثری از جانب کارگران و پیشاهنگی احزاب چپ میتواند در عمل نتایج لازمه را به دست آورد. مثلث کارگران، زنان و جوانان با انسجام و سازماندهی و ارتباط با خیابان میتوانند به یک جنبش سراسری تبدیل و تغییر و تحولات لازمه را در ایران به وجود آورند.
باران بریتان عضو مجلس حزب حیات آزاد کردستان PJAK در گفتوگوی با برنامهی خط سوم از تلویزیون aryen TV در ابتدا یاد خاطرهی شهدای مطبوعات آزاد PJAK که در ۱۱ اردیبهشت سال ۲۰۰۸ توسط هواپیماهای جنگی رژیم فاشیست ترکیه جانباختند را گرامی داشت.
بریتان ابتدا در رابطه با دیدگاه PJAK نسبت به کارگر و طبقهی کارگر گفت: ۱ مه بهانهای برای مستقل شدن تشکلهای کارگری میباشد. نقد وضعیت کنونی کارگران و دلایل ناکامی از به دست آوردن مطالبات و حاصل نیامدن نتایج لازمه ناشی از نوع دیدگاه و پارادایمی است که در آن اسیر مانده و فراتر پا ننهادند. با تغییر دیدگاه، پارادایم و نقد و بررسی انحرافات به وجود آمده در پارادایم و جهانبینی چپ سنتی میتوان چپ نو را قویتر و منسجمتر ساخت. همچنین بهرهگیری از تجربیات و آزمونهای تاریخی و زنده نگهداشتن جان فشانی، فداکاری و ارزشها بر نیرومندتر شدن چپ نو میافزاید.
وی همچنین در خصوص دلایل ناکامی از دستیابی به نتایج و اهداف لازمهی کارگران گفت: دیدگاه دولت-ملتگرایانه و اشتباه در روششناسی سبب مشکلات عینی کارگران شده است. نبود انسجام، محدود ماندن در دیدگاه سنتی و سرکوبهای سیستماتیک جمهوری اسلامی ایران باعث شده تا کارگران به عنوان نیروی موثر جامعه به نتایج لازمه نرسند. پوپولیسم، شعار زدگی، عدم آگاهی بخشی و آژیتاسیون صرف سبب معضلاتی در میان کارگران، معلمان و تمامی اقشار جامعه در ایران شده است. همچنین هر نوع طبقاتی شدن از لحاظ سیاسی و اخلاقی اشتباه و ما به عنوان PJAK با این دیدگاه مخالف هستیم. تقدس بخشی به طبقهی کارگر و تمامی طبقات مسبب انحرافات به وجود آمده است. این امر نیز باعث سرکوب و فشار بر فعالین کارگری و مدنی در قبال نبود اتاق فکر و نیروی فشار هر چهبیشتر بر علیه نظام جمهوری اسلامی ایران شده است.
باران بریتان در ادامه نیز به مدیریت کلان حکومت استعمارگر ایران پرداخت و افزود: ساختار دولت-ملت معضلساز، بیکارساز و بحرانساز میباشد. دولت-ملت تیپک حکومت توتالیتر ایران و مدیریت کلان و اقتصاد بیمار موجد اصلی بیکاری در کل جغرافیای ایران میباشد. اقتصادی غیر تولیدی، رانتیر، خدماتی و دلال محور که به سردمداری سپاه تروریستی پاسداران مدیریت میشود میباشد. بیکاری و فقر ناشی از نظام ملیتاریستی و سیاست زیست اقتدار جمهوری اسلامی ایران میباشد که ارتشی از بیکاران را به وجود آورده است. مالکیت سرمایهی دولتی و یا خصولتی که از دوران رفسنجانی به بعد هجمه و حملهی عظیمی به کارگران صورت گرفته ناشی از سیاستهای کلان جمهوری اسلامی ایران میباشد.
عضو مجلس PJAK بر نقش احزاب چپ و اقشار جامعه برای ایجاد تغییر و تحول تاکید کرد و خاطر نشان کرد: نقش احزاب و جریانات سیاسی و چپ بسیار مهم میباشد. اهداف سیاسی و حزبی و رو راست نبودن با جامعهی ایران و کارگران نمیتواند اهداف را تحقق بخشد. مطالبات کارگران باید سیاسی شوند و صرفا در اعتراض و اعتصاب نسبت به دستمزدها محدود نباشند. روز کارگر مسئلهای سیاسی میباشد به همین دلیل نباید انقطاعی میان کارگران و خیابان وجود داشته باشد. سازماندهی منسجم، فشار حداکثری از جانب کارگران کارگران و پیشاهنگی احزاب چپ در ایران میتواند در عمل نتایج لازمه را به دست آورد. مثلث کارگران، زنان و جوانان با انسجام، سازماندهی و ارتباط با خیابان میتواند به یک جنبش سراسری تبدیل و تغییر و تحولات لازمه را به وجود آورد.
وی در انتها در خصوص فراخوان ۱۱ و ۱۲ اردیبهشت کارگران و معلمان گفت: باید از هر اعتراض و اعتصابی جهت احقاق حقوق حقه پشتیبانی شود. اما نباید نکتهی اساسی یعنی سقف مطالبات را از یاد برد. امیدواریم که ۱۱ و ۱۲ اردیبهشت بهانهای برای اتحاد اقشار جامعه در برابر فشارها و سرکوبهای ۱۰۰ سال اخیر بخصوص ۴ دههی اخیر باشد. هر اعتراض و اعتصاب و حتی بیانیهای در چهارچوب اهداف مشترک میتواند نیلی به سوی تحقق اهداف تعیین شده داشته باشد. همچنین با این عمل میتوان ریشههای تشکلاتی که به نام کارگری اما به کام حکومتی هستند را خشکاند. همگرایی، همیابی و همسازماندهی ضرورتیست که باید به آن دستیافت.