دو چیز شیرازهی زندگی جوامع را تباه میگرداند، یکی ظلم و دیگری خیانت که تعامل، تحمل و پذیرش آنها به هر دلیل و برهانی بمعنای شراکت در آنهاست.
در تمامی باورها، اعتقادات، آیین و فرهنگها، ناپسندیدهترین صفتها، ظلم و خیانت و منفورترین انسانها، ظالمین و خاینین هستند. ظلم و خیانت سنگ بنای تمامی زشتیها و رذایل اخلاقیاند، دروازهی ورود به تمامی خرابیها هستند که شرایط را برای ظهور، حضور، استمرار و نهادینهشدن ناپاکیها و مفاسد و پلیدیهای دیگر را در جوامع فراهم و مهیا میکنند. دزدی، دروغ، فریب، ریا، حرامخواری، غصب و غارت، تجاوز…که هرکدام معضلی است ویرانگر، جملگی فرزندان ناخلف ظلم و خیانت هستند،از این رو درک عمیق معنا و اهمیت ویرانگر این مسایل لازم و ضروریست و طبعا موضعگیری،تصمیم گیری و اقدام عملی درمقابل آنها، درمقابل آمرین و عاملین آنها وظیفهای انسانی، اخلاقی و اجتماعی است.
در رابطه با ظلم و ظالم ازگذشتههای دور تا به امروز نمونههای بسیاری وجود دارندکه حکایت و سرگذشتشان،آینهی عبرت مردمان است امامتاسفانه عبرت آموزان انگشت شمارند!
داستانهای ضحاکان ماردوش،نمرودها،فرعونها،حاکمان آشور…تا نمونه های امروزین همچون صدام حسین، زین العابدین بن علی، پینوشه،اردوغان و رژیم ظالم حاکم بر ایران، وجوددارند
رژیم ولایت مطلقه فقیه که تاثیرات ظلمش برنحوهی گذران زندگی عامهی مردم، عیان است، تبعیضهای کشندهی قومی، نژادی،عقیدتی،جنسیتی،فرهنگی و…اظهر من الشمس است، عدهای قلیل در ناز و نعمت غوطهوراند و بیشمارانی حتا نان جو نیز ندارند که باخون دل بخورند!، رژیمی که در آن کارتنخوابی، کوهخوابی، گورخوابی، فروش کلیه و دیگر اعضاوجوارح جهت بدست آوردن حداقل مایحتاج زنده ماندن!نه زندگی، به امری عادی و فراگیر مبدل شده است، بروز،استمرار و گستردگی مسایلی که زمانی مواجهه باآنها وامصیبتا بود،امروزه به اقدامی معمولی و روزمره تبدیل شده است
دراین رژیم دستان مردانی که برای سیرکردن شکم فرزندان گرسنه شان،نانی دزدیده اند، بحکم لازم الاجرای شرع،می بزند! اما آنانکه میلیاردرها دلار سرمایهی این مردمان(بیت المال ) رابه یغما برده اند،در امن و آسایش برخوان نعمت لمیده اند، بیشماری از فرزندان رشید این خلق را حتا قبل از محرزشدن جرم(بزعم حاکمان)و پذیرش آن، برسردارکرده اند،امادرعوض مجرمین و فاسدین اصلی را مقرب بیت و مونس عیش گردانیده اند
آری مخاطب همدل!
نمونههای عینی بیشماری را میتوان ازظلم و بیداد این رژیم بر شمرد امابدانیم و آگاه باشیم که:ت عامل، تحمل وپذیرش ظلم، بمعنای شراکت درظلم است ازاینرو وظیفه داریم که درمقابل آن موضعگیری نموده و اقدام عملی بایسته انجام دهیم.
مورد دیگر خیانت و خائن است، خیانت ریشهی خودخوردن و خودکشی است، منفورترین شیوه ی نابودی خویش است، درکمال اعتماد و محرمی، وقیحانه نامحرمی کردن است.
درتمامی جوامع، باورداشتها و فرهنگها، خیانت کردن وخائن، منفور عام و خاص هستند، خیانت وخائن حتا درنظر ولی امرش!،که به حکم خدمت آنکار را برایش انجام داده، نیز ناپسند، غیرقابل اعتماد و باوری و حتا بالفطره خطرناک است!،چراکه مصداق این مثل است: آنکه بامادرخویش زناکند بادیگران چکارکند!!!،ازاینرو آنانیکه عمداویاسهوادراین منجلاب غوطه ور اند، حکایت خویش دریابندوآزعاقبت آن بیمناک باشند
نمونهی بارز این مسائل امروزه متاسفانه درمنطقه و خصوصا دربین کردها وجوددارد، غده ای سرطانی که موجودیت و هویت ما را باتباهی روبروگردانیده است، اندیشه وکرداری کریه که ریشهای تاریخی داشته و از خیانت تاریخی انکیدو تا بامروز آمده است
کوردها ازجمله مردمانی هستند که جهت حفظ موجودیت و بدست آوردن زندگی شرافتمندانه،مقاومتها و دلاوریهای بینظیری انجام داده و انجام میدهند،اما متاسفانه کمتر به نتجیهی مورد نظر رسیدهاند که یکی از دلایل اصلی و تعیینکننده در این مورد خیانت و مزدوری است، ازاینرو موضعگیری شفاف،روشن و رادیکال و برخورد معیارمند و انقلابی با خائنین بر فردفرد کوردها واجب وضروریست.