** پژاک به پنجمین کنگرهی خود رسید؛ حزبی که در فراز و نشیبهای سیاسی موجود در کوردستان و به ویژه شرق، خوانشی نوین از سیاست و مفاهیم کوردی دارد. نزدیک به چهاردهسال از موجودیت و هویت سیاسی پژاک میگذرد و اکنون یکی از تعیینکنندگان اصلی در حوزهی سیاستورزی شرق کوردستان به شمار میرود. از جنبش دانشجویان دموکراتیک، تا تاسیس پژاک و حضور جوانان انقلابی و گریلاهای این حزب در تمامی شرق، مقاومت زندانیان سیاسی و خلق حماسهی زندان، شهادت جوانان مبارز و انقلابی در فعالیتهای سیاسی و عملیاتهای نظامی در شرق کوردستان تا حماسهی قندیل و پس از آن تحول ساختاری و تاسیس کودار و اکنون نیز پیشاهنگی برای حساسترین مرحلهی سیاسی در کوردستان، از این حزب یک ساختار منسجم ساخته که قائل به بازتعریفی نظری و عملی از مفاهیم بوده و برخوردار از هویت معنامند حزبی گشتهاست. نقد ناسیونالیسم، تلاش برای توسعهی سیاست دموکراتیک و عمل به امرسیاسی این حزب را وارد فاز نوینی از فعالیت مبارزاتی خویش نمودهاست. سازماندهیهای گستردهی این حزب در شرق و نیز در گسترهی ایران و نیز تحولات درونسازمانی نشان از پویایی و تلاش برای توسعهی هویتمدارِ انطباق عملی حزب و خلق دارد.
یکی از مهمترین کنگرههای پژاک، کنگرهی پنجم است. کنگرهای که در آن شاهد تحول در سطوح رهبری این حزب بودیم. نهاد ریاست مشترک که از کنگرهی چهارم این حزب به عنوان خوانش و عمل پارادایمیک، عملی گردید، در کنگرهی پنجم به بلوغ خویش رسید. ارزیابی کنگرهی پنجم و تحولات استراتژیک پژاک را از زبان سیامند معینی رئیس مشترک پژاک، در گفتگوی ویژهی آلترناتیو با ایشان را میخوانیم.
** کنگرهی پنجم پژاک شاهد تغییری مهم در سطح مدیریتی بود آن هم انتخاب شما به عنوان ریاست مشترک حزب است. یکی از مواردی که همواره به عنوان یک سنت حزبی در احزاب کوردستانی و به ویژه شرق مطرح است، نوعی ترس از تغییر و تحول در سطوح رهبری حزبی و مدیریتی یا به عبارتی دیگر ضعف یا فقدان نگرش دموکراتیک در سازمانهای سیاسیـ انقلابیست. به نظر شما این امر که پژاک قائل به این تحول است، چه تاثیرات سیاسی را با خود به همراه خواهد آورد؟
یکی از مقولاتی که در حوزهی تحزب در کوردستان و به ویژه احزاب شرق کوردستان همواره مطرح بوده و حتی میتوان گفت که از نقاط ضعف به شمار میرود، فقدان نگرش دموکراتیک در خود احزاب است. این امر ناشی از نوعی واهمه از تغییر و تحول در احزاب است. نه تنها عدم تغییر در سطوح مدیریتی بلکه فقدان تحولات استراتژیک و نوزایی در سیاستورزی نیز در احزاب کوردی دیدهمیشود. نگرش سنتی به سیاست در کوردستان و خوانش کلاسیک از مطالبات جامعه سبب گشته که در حوزهی راهبردی نیز به صورت کلاسیک و سنتی عملکرد صورت گیرد. هنوز هویت حزبی بیشتر جریانات سیاسی در کوردستان از بازتعریفی نوین برخوردار نگشته است.
محوریت و رویکرد احزاب شرق کوردستان بیشتر از بسترسازی یا ظرفیتسازی در زمینهی بلوغ سیاسی و تحقق هویت سیاسی نوین در جامعه و یا تلاش برای فراهمآوردن زمینهی گفتمانی فرهنگ سیاسی در کوردستان، معطوف به ادامهی سنتیست که اپوزیسیونماندن با نظام حاکم در ایران در قالب و قوارهای حزبی، موجودیتبخش به حزب و تحزبگرایی تلقی میشود. از همینروست که تحول نگرشی در احزاب مقولهای دشوار بوده چرا که نیازمند طرح این پرسمان است که آیا یکی از اولویتهای هر حزب در برآوردهنمودن مطالبات اجتماعی و تحقق اهداف، مبارزه برای این نیست که جامعه هویت سیاسی نوینی کسب کند؟ آیا زمان آن فرا نرسیده که گفتمان احزاب شرق کوردستان، بسترسازی برای گفتمان هویت نوین سیاسی باشد؟ خب بیگمان پاسخ به این مسائل نیازمند عمل سیاسی و نیز قائلگشتن به مبداهای اندیشهی سیاسی و آن جهان فکریست که به آن پایبند هستیم. اگر دموکراسی و تحولخواهی دموکراتیک برای یک جامعه ضرورت به شمار میرود، برای حزبِ همان جامعه ضروریتر و واجبتر است. اگر معتقد به دموکراسی هستیم و به عنوان مبارزان و پیشاهنگان جامعه آن را برای جامعه میخواهیم، پس میبایست در اندیشه، عمل، ساختار و رویکرد حزبی نیز به آن معتقد بوده و آن را نشان دهیم. تحول در سطوح مدیریتی یکی از موارد و یکی از نشانههای قائلگشتن به دموکراسی درونحزبیست، نمیتواند به معنای کامل تحقق دموکراسی یا گذار کامل از اندیشهی سنتی در سیاست کوردی به شمار آید؛ اما امیدوارم که بتوانیم دیگر ابعاد سیاست دموکراتیک را نیز عملی نماییم. در کنگرەی پنجم پژاک من و رفیق «زیلان وژین» بە عنوان ریاست مشترک حزب انتخاب شدیم، این انتخاب برای من افتخار بزرگی است و امیدوارم لیاقت آن را داشته باشم که راه ارزشمند شهیدان و رنج رفقایم را بیش از پیش ارج نهاده و ارزشآفرین باشم. حزب بە شکل یک سیستم ادارە میشود و همەی اعضای رهبری بر مبنای ساز و کارهایی موجود در حزب، در ادارە و مدیریت حزبی سهیم هستند. عملکرد حزبی نشان از پایبندی به اصول و پرنسیپهای دموکراتیک در بدنە تشکیلاتی دارد و بر اساس آییننامەی حزبی هر عضو حزب میتواند خود را برای ریاست مشترک کاندید نماید. یا اینکە اعضای حزب میتوانند عضو دیگری را پیشنهاد نمایند، من از طرف رفقا پیشنهاد شدم و در این کنگرە با رای اکثریت اعضا این انتخاب صورتگرفت. هر انسان انقلابی کە بە دموکراسی و آزادی معتقد باشد و اصول دیالکتیک را قبول داشتە باشد، از تغییرات در حزب واهمەای نخواهد داشت و برای پیشبرد مبارزەی سالم گام برمیدارد و برای خدمت بە جامعە هر مسئولیتی را که بر عهدەاش بگذارند، خود را متعهد دانسته و برای رسیدن بە آزادی و احیای جامعەای دموکراتیک از همە پتانسیلها استفاد مینماید. تغییر و تحول در مدیریت حزبی قبلا هم در احزاب دیگر موجود بودە و پدیدەای جدید نیست، مهم اینست کە این تغییرات بتواند مثمر ثمر واقع شود و روند مبارزاتی را بە شکلی کانالیزە کند کە روح انقلابی و شور مبارزاتی را برجستەتر نماید. مهمترین بُعد مقولهی ریاست مشترک انتخاب شخص یا فرد نیست بلکه گذار از این سنت است که ریاست یا رهبری حزبی به جای فردمحوری به صورت نهادی بازتعریف شود. نهادبودن رهبری در حزب، قائلگشتن به دموکراسی راستین، تلاش برای جلوگیری از تجمیع قدرت در شخص و در عینحال توانمندشدن رهبریِ نهادی در حزب و توانمندشدن حزب است.
** این موضوع تا چه اندازه در تحقق هدف استراتژیک پژاک که همگرایی سیاسی احزاب شرق کوردستان است موثر واقع میافتد؟ آیا میتوان امیدوار به یک چشمانداز مثبت و یا یک تعامل و همسویی سیاسی احزاب شرق کوردستان بود؟
یکی از اهداف استراتژیک پژاک همگرایی سیاسی احزاب و توسعهی سیاست دموکراتیک در کوردستان است. تعامل احزاب یا همسویی آنان نیازمند خوانش نوین از مطالبات اجتماعی و سیاستورزی در کوردستان و به ویژه شرق است. هماکنون تعامل و همسویی مناسبی میان احزاب شرق کوردستان وجود دارد اما محدودنمودن این تعامل و همسویی تنها در چارچوبهی تعارفات سیاسی و یا روابط دیپلماتیک نمیتواند به امرسیاسی تعریف گردد. اشتراکات سیاسی و ایدئولوژیک میان احزاب در شرق، از نقاط افتراق آنان بسیار بیشتر است. روند مبارزهی خلق کورد در شرق کوردستان نقاط اشتراک عظیمی را میان احزاب شرق کوردستان پدید آوردهاست. مقولهای که در روند توسعهی این همگرایی و رسیدن به امر سیاسی مشترک، عامل بازدارنده به شمار میرود، عدم خوانش نوین از مطالبات سیاسیـ اجتماعی و گذار از سیاستورزی سنتی در شرق کوردستان است. نمیتوان تنها با تکیه بر کهنالگوهای سیاسی، هویت نوین سیاسی را رقم زد. امر سیاسی در شرق کوردستان نیازمند این شناخت است که از خویش این پرسش را مطرح نماییم که آیا ما به عنوان احزاب شرق کوردستان توانستهایم گفتمان و فرهنگ سیاسی در شرق را به خرد جمعی و بلوغ فکری اجتماعی مبدل نماییم؟ یا تا چه اندازه در مقایسه با گفتمان غالب هژمونیک جمهوری اسلامی، زبان و گفتمان سیاسی خود را به عنوان کورد آزادیخواه و مبارز توسعه دادهایم. امیدواربودن به یک چشمانداز مثبت و تعامل و همسویی سیاسی میان احزاب شرق کوردستان نیازمند به عمل سیاسی و ارائهی پروژهی مشترک در توسعهی سیاست دموکراتیک احزاب شرق است؛ و این امیدواری وجود دارد. هماکنون سطح روابط و نیز خوانش نوین احزاب در موضوع شرق و ورود به مرحلهای نوین با توجه به وضعیت منطقهای بیگمان نویدبخش چشماندازی مثبت است. ما برای این کار کوشش خود را خواهیم نمود. همچنانکە میدانید خاورمیانە در مرحلەای تاریخی بهسر میبرد و همگرایی احزاب کوردستان و بهویژه شرق میتواند در این روند، مهم و تاثیرگذار باشد. این رسالت تاریخی را باید درک نمود و گام عملی نیز برداشتە شود. در این زمینە از طرف ما کوششهایی صورت گرفتە است و در این ارتباط با همەی احزاب گفتگو نمودە و راهکارهایی نیز برای همپیمانیهای سیاسی ارائە نمودەایم. ما انتظار داریم همەی احزاب سیاسی موقعیت حساس تاریخی را درک نمودە و در این زمینە گامی مثبت بردارند. تواضع و سعهیصدر دور از دگمای حزبی میتواند راهگشا باشد.
** رفتار سیاسی جمهوری اسلامی در موضوع خلقهای ایران به ویژه کورد، نوعی از تقلیلدهی سطح مطالبات و نادیدهانگاشتن دموکراسی و آزادیست که به صورت بسیار آشکاری دیده میشود. نوعی از انتظار در گشایش سیاسی و تحول دموکراتیکِ خودبه خودی از سوی اپوزیسیون ایرانی و حتی احزاب شرق کوردستان به جای ارائەی پروژهی سیاسی و راهکار عملی نیز دیده میشود. این موضوع بر یاس و سرخوردگی سیاسی ملتهای درون ایران افزوده و با خود بیاعتمادی به اپوزیسیون را نیز به همراه آورده است. آیا پژاک برخوردار از یک پروژهی راهبردی در این زمینه هست که رویکردی متفاوت را نوید دهد؟
جمهوری اسلامی ایران از بدو بە دست گرفتن قدرت، سیاست سرکوب و اختناق را استراتژیکترین برنامهی سیاسی خود میداند و همواره در دستور کار خود قرار داده است. هزاران انسان آزادیخواه و انقلابی را اعدام کرد، نیروهای سیاسی را بە انواع اشکال دشمن نامید و به توسعەی فضای اختناق و طرد نیروهای دیگر جامعە دامن زد. کوردستان کە در بدو انقلاب، مهد تحولخواهی و مکانی برای حضور همەی نیروهای سیاسی بود از سوی حاکمان وقت ایران غیرقابل تحمل گشتە و هنوز هم مورد هدف و هجوم است. جمهوری اسلامی سعی در ذوب سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کوردستان داشته و در بکارگیری حیلەها و عوامفریبیهای متفاوت برای دستیابی به هدف دریغ نکردهاست. چرا که پویایی و خرد سیاسی در کوردستان را به خوبی درک نموده، اما هیچگاه به طور کامل نیز نتوانستهاند ارادهمندی و مبارزهی سیاسی در کوردستان را از میان بردارند. نیروهای سیاسی بهدلیل فقدان استراتژی موثر در مقابله با نظام جمهوری اسلامی و نیز عدم پذیرش سیاسی یکدیگر و همگرایی لازم، توان مبارزەای جدی در مقابل هجوم وحشیانەی جمهوری اسلامی را نداشتند و برای مدتی از صحنە خارج شدند. انتظار خودبهخودی تغییر و گشایش سیاسی وهمی بیش نیست و فقط احزابی کە در بحران ایدئولوژیک و سیاسی بهسر میبرند و استراتژی مشخصی برای مبارزە ندارند اینچنین در توهم باقی میمانند. تحول دموکراتیک خود بە خود انجام نمیپذیرد. بدون مبارزەای انقلابی، امکان تحول دموکراتیک امکان پذیر نیست. انتظار و انفعال سیاسی دور از شیوەی عمل یک فرد و حزب انقلابیست. پژاک در شرایطی بە صحنەی مبارزە وارد شد کە بە قول نمایندگان حاکمیت ایران، کوردستان آرامترین منطقە بودە، حال پژاک در طول این سالها نشان دادە است کە بە شکلی بنیادین مبارزەای را آغاز کردە کە نقش سیاستورزی آن بهوضوح بر مبارزات منطقە دیدە میشود و همچنین در همەی مراحل سیاسی دارای پروژەهای مشخصی بودە است.
** در قطعنامهی پایانی کنگرهی پنجم حزب از تلاش و مبارزهی نوین پژاک برای همبستگی تمامی نیروهای تحولخواه و دموکراتیک ایران جهت ایجاد «جبههی دموکراتیک خلقهای ایران» بحث به میان آمده و حتی خود را در چارچوب حزبی ایرانی نیز بازتعریف نمودهاید. آیا این مبارزهی نوین یک برنامهی استراتژیک به شمار میرود یا تنها نوعی نگرش اتوپیک و آرمانی به موضوع خلقهای ایران است؟ چرا که این نوع خوانش از سوی بسیاری احزاب شرق کوردستان وجود دارد اما سیاستها و حتی دامنهی فعالیتها صرفا کوردستانیست.
همچنانکە شما هم اشارە فرمودید در کنگرەی پنجم پژاک بحثهای مختلفی بە میان آمد کە راهکارهای مناسب نیز ارائە شد. موضوع حقوق و آزادی خلقهای ایران با توجە بە ذهنیت انکارگرایانهی حکومتهای ایران نسبت بە این مهم، شکل معضل را بە خود گرفتە است و تا حال این حاکمان با ذهنیت سیستم دولت- ملت ظرفیت رویارویی جهت حل این مطالبات دموکراتیک خلقها را نداشتەاند و راهکارهای سرکوب و نفی را در پیش گرفتەاند. همچنان سرکوب همەی نیروهای مبارز و تحولخواه و دموکراتیک ایران در دستور کاری این سیستم است. برای مبارزە با این ذهنیتِ نفی و سرکوب، ضرورت اتحادی سالم بر اساس احترام بە اصول و موازین دموکراتیک و شکل مبارزەای همگرا میتواند راهکارهای منسجمتری برای مبارزە علیە ستم و خفقان در ایران را سازماندهی نماید. قطعا این رویکرد مبارزە برای احقاق حقوق ملتها و آزادی آنها و نیز برساخت جامعەای دموکراتیک در ایران را پایەگذاری خواهد نمود. در موقعیت کنونی مبارزەی همەگیر، همسو و همراستای تمامی نیروهای دموکراتیک و آزادیخواه میتواند راهگشای پروسەای نوین برای مبارزە با استبداد موجود باشد و بستری جهت برساخت جامعەای دموکراتیک فراهم نماید.
** چرا همگرایی سیاسی میان احزاب شرق کوردستان برای شما این اندازه اهمیت دارد. آیا تنها یک تعارف سیاسی دیپلماتیک است که در مقاطع مختلف از سوی احزاب بروز مینماید یا نه تحقق اهداف استراتژیک مطرح است؟ اگر آن همگرایی سیاسی مطلوب میان احزاب شرق کوردستان شکل نگیرد، نحوهی تعامل شما با احزاب شرق به چه صورت خواهد بود؟
درک شرایط حساس تاریخی و خوانش صحیح مبتنی بر واقعیت، و نیز سیر تحولات در منطقە ما را برای مبارزەای فراگیر و عمومی در کوردستان ملزم میدارد کە بایستی با برخورداری از کنشی واقع بینانە گام برداشتە شود. بر همین اساس سعی ما بر این بودە کە برای همگرایی همەی نیروهای شرق کوردستان اقدام نمودە و در فضایی سالم و دور از سکتاریزم حزبی و دگماتیزم فکری با نیروهای شرق کوردستان همکاری نماییم. همگرایی احزاب میتواند بر ارتقاء و شکوفا نمودن روح مبارزاتی خلقمان تاثیر مثبت داشتە باشد. قطعا با این تغییر در فضای سیاسی بر میزان تعالی روح مبارزاتی خلقمان افزودە خواهد شد. در واقع این یک مطالبهی مشروع خلق در شرق کورستان است که احزاب شرق کوردستان در یک همسویی سیاسی عمل نمایند. اگر تاکنون نیز تحقق کامل آن عملی نگشته، به عملکرد احزاب مربوط میشود. رسالت حزبی ما در خوانش از مطالبات خلق در شرق کوردستان و تحقق و برآوردهسازی آن را رسالتی تاریخی و انقلاب میدانیم و با تمام توان سیاسیِ خود، آن را عملی خواهیم ساخت.
ما برای بدست آوردن حقوق دموکراتیک خلقمان مبارزەی خود را بدون وقفە ادامە میدهیم و همزمان در اجرایینمودن پروژەهای حزبیـخلقیمان کوشا خواهیم بود. ما بە برساختِ جامعەای دموکراتیک اعتقاد داریم و بر همین اصل با هر نیروی آزادیخواهی کە در این راستا مبارزە نماید، همگام و همکار خواهیم بود. اگر دیگر احزاب، شیوهای غیر از همگرایی و همکاری سیاسی در این زمینە را اتخاذ نمایند ما در انتظار نخواهیم نشست و با توان و نیروی سیاسی و مبارزاتی خود و با روحی انقلابی و ایمان به ارادهی خلق، در راه تحقق مطالبات آنان گام عملی برخواهیم داشت.