شیرزاد کمانگر عضو مجلس حزب حیات آزاد کوردستان (پژاک)

بحران‌های موجود در خاورمیانە بە مرحلەی حساسی رسیده است، به گونه‌ای که هم اینک مداخله و جنگ مستقیم روسیه بسیاری از معادلات را برهم زده است. اکنون بهانەی مطالبات خلق‌ها و پیروان آیینی مختلف توسط نیروهای مداخلەگر، تنها گاه‌گاهی در جنگ قدرت‌ها خودنمایی می‌کند. نیروهای درگیر در بحران برای دفاع از منافع و بە کرسی نشاندن توان و نیرو جهت بە اثبات رساندن هژمونی خود، رسماً وارد میدان شدە و هر کسی، خود را آنتی تروریسم اعلان نموده و با ائتلاف‌های تاکتیکی و نوپا خود را قربانی ترور معرفی می‌نماید. برای اثبات این مسئلە نیز می‌بایست مشروعیتی سیاسی نیز ایجاد نماید که بدیهی‌ست تعدادی بی‌گناه نیز قربانی همین رویکرد شوند. حال با وارد شدن روسیە بە میدان جنگ سوریە، بهانەای به دست سایر کشورها داده شد تا بتوانند به ویژه بعد از عملیات‌های تروریستی در پاریس توسط داعش، موجودیت یافته، وارد حملە مستقیم علیه ترور شوند. اما این تنها پوشش و یک روی مسئله است. جنگ بنیاد‌گرایی اسلامی، ناسیونالیسم و فاشیسم در خاورمیانە در مقابل ملت دمکراتیک و مطالبات دمکراتیک خلق‌ها، فرهنگ، اعتقادات و حقوق آنها بە اوج خود رسیدە است. خاورمیانە کە دستخوش دگرگونی و زایشی نوین است با این وضعیت نمی‌تواند، بە این زودی‌ها شاهد بازگشت دوبارە‌ی آرامش باشد یا حداقل ضمانتی برای آن موجود باشد. جنگ هژمونی شیعە با مرکزیت رژیم جمهوری اسلامی در مقابل خط سنی و از طرف دیگر نقشە و برنامەی نوین خاورمیانە با مدیریت کشورهای غربی نە تنها نتوانستەاند مسائل را چارەیابی نمایند، بلکە عمیق‌تر هم نمودە است.

رژیم جمهوری اسلامی در منطقە و سطح بین‌المللی درگیر چندین جنگ است. از یک طرف سوریە و عراق را همانند سنگر و عمق نفوذ خود در بحران منطقه‌ای دانسته و برای بقای آن یا بە معنای دیگر بقای خود، در تلاش است. از طرفی دیگر جنگ هژمونی خود بر منطقە و جنگ ایدئولوژیک خود کە همان فاشیسم دینی است را در مقابل خط سنی بە پیش می‌برد، همزمان در سطح بین المللی در تلاش برای دستیابی بە سلاح اتمی و رسیدن بە اهداف نظامی خود نیز هست. برای بە نتیجە رسیدن جنگ ایدئولوژیک خود هم به طور مستقیم در سوریە و عراق و هم بصورت نیابتی در یمن وارد مهلکه گشته و همین امر نیز فرسایش سیاسی و نظامی را با خود به همراه داشته و خود موجب کاهش توان و حتی قرائت نادرست از مسائل می‌‌گردد. با وارد شدن روسیە، این مورد تا اندازه‌ای سبب بازآفرینی و نقش پذیری ایران گشته یا به عبارتی توانستە نفسش را تازە نماید و وارد مرحلەای دیگر شود. در نقطە مقابل این مسئلە نیروهای جهانی هم تحت عنوان مقابله با تروریسم و هم در تقابل جلوگیری از نیروهای هژمونیک منطقه‌ای همانند ایران، در جنگی سیاسی و نظامی بسر می‌برند. نکتە‌ی حائز اهمیت در این میان و به ویژه در سطح منطقه‌ای که نقطه‌‌ی تقابل ایران به شمار می‌آید، خط سنی با پیش‌قراولی عربستان سعودی است، کە بدون شک تنش‌ها را وارد دور تازەای نموده و تقابلات را شدیدتر خواهد نمود.

داعش از همان بدو تولد، جغرافیایی را انتخاب نمودە یا برایش انتخاب کردەاند کە تمام این تضادها را در درون خود دارد. تقسیم و اشغال هر دو کشور عراق و سوریە بە بخش‌های شیعە، سنی و کورد، این تضاد دیرینه و تاریخی را عمیقتر نمودە است. چیزی که در این میان به عنوان نیروی حساب نشدەای کە بعد از پدیده‌ی داعش توانست خود را بیش از هر نیرویی مطرح نماید کوردها هستند. کوردها سیاسی‌تر از هر نیروی دیگری با برخورداری از توان دفاعی بالا به گونه‌ای مطرح گشتند که به یکی از نیروهای اصلی و آکتوری تعیین‌کننده در توازنات سیاسی مبدل گشتند. تبدیل کوردها با پارادایم ملت دمکراتیک هم اینک بسیاری از برنامه‌ها و اهداف استراتژیک نیروهای درگیر در بحران منطقه‌ای را بر هم زده است. روژاوا و به ویژه کوبانی تمام معادلات و حساب‌هایی کە برای منطقە طرح‌ریزی شدە بود را بە هم زد. با مبارزە مستقیم و بی وقفە این نیرو یا خط سوم، توانست داعشی را کە هر روز در حال فتح سیاسی، ایدئولوژیک و جغرافیایی منطقه بود با شکست مواجە سازد. شاهراه‌های اصلی و دریچه‌ی نفس داعش به تدریج توسط یگان‌های مدافع خلق و زن در روژاوا و شنگال گرفتە شد. تنها راه و دریچە نفس داعش یعنی جرابلس در روژاوا اکنون با مسدود شدن روبروست. ترکیە همانند یکی از مدافعان و پشتیبانان داعش و خط اسلام سیاسی و یا سنی این را تهدید بزرگی برای تحقق برنامەهای خود و فرزند خواندەاش داعش می‌داند.

اکنون با وارد شدن بسیاری از نیروهای جهانی بە این مسئلە یعنی مقابله با تروریسم، احتمال از بین رفتن داعش روز بە روز بیشتر می‌شود. پروژە‌ی تمام‌نشدە‌ی داعش و بە وجود آوردن خط سنی‌افراطی داعش در معرض از بین رفتن بودە و باید بە فکر چارە‌ی دیگری تحت هر نامی باشند. از طرف دیگر خط سوم موسوم بە ملت دمکراتیک نیز یکی از بانیان اصلی از بین بردن داعش و همچنین در حال گسترش بە دیگر بخش‌ها و حتی منطقە است. بە همین دلیل حملات تازەای در بخش‌های مختلف کوردستان بە این خط و پراکتیسین‌های آن در حال انجام است. حضور نیروهای ترکیە در اطراف موصل و جنوب کوردستان با همکاری و جادە صاف‌کنی مستقیم حزب دمکرات کوردستان عراق و بارزانی حکایت از دور تازەای از اشغال و اقدامات علیه آزادی خواهی ملت کورد است. ترس از میان‌رفتن داعش و بازپس‌گیری موصل و از سوی دیگر اتصال و بە هم رسیدن کانتون‌های کوبانی و عفرین، ترکیە و همدستانش را وادار بە مداخلە، اشغال و اقدامات ترور دولتی هم در شمال کوردستان و هم در جنوب کوردستان نمودە است. به طور روزانە در شمال کوردستان (ترکیە) شاهد قتل عام و جنایت علیە مردم کورد هستیم، کە جامعە‌ی جهانی چشم و گوش خود را از این جنایات دولت ترکیە فروبستەاند. اکنون نیز برای اشغال موصل و تدابیر لازم در راستای جایگزین‌سازی برای داعش، خط سنی در تلاش است تا موصل کرکوک و روژاوا را آماده‌ی اشغال دیگری گرداند. این اقدامات از طرفی هم جهت مقابلە و جنگ با نیروی آزادی‌خواهی کورد است و هم جهت ایجاد آلترناتو برای داعش و یا تداوم پروژە‌ی بە وجود آوردن خط سنی. در همین راستا نیز حملە‌ی نیروهای احرار شام و جبهە النصرە کە همزاد داعش بوده و در سوریە و روژاوا پیرو همان سیاست میباشد، روز بروز بر دامنه‌ی آن افزوده می‌گردد. بە ادعای ترکیە بازپس‌گیری موصل و اشغال آن یا بازگرداندن و یا حداقل کنترل آن توسط نئوعثمانی‌ها خواهد توانست در معادلات منطقە و آیندە‌ی نامعلوم دارای نقش اصلی باشد. این اشغال تنها اشغال یک جغرافیا نیست، بلکە اشغال سرنوشت خاورمیانە و ضدیت با آزادیخواهی است. پس جادە صاف‌کردن، راهنما شدن و همگام شدن با ترکیە در این راه ــ‌ هر نیروی کە می‌خواهد باشد‌ ــ‌ ضدیت با مبارزە‌ی چندین سالە‌ی ملت کورد و دستاوردهای آن می‌باشد. اکنون با هزینەهای گزاف چند میلیاردی برای بارزانی و چشم پوشی از ترور دولت ترک نە تنها نمیتواند بە وضعیت موجود خاتمە دهد، بلکە بلعکس راه را برای دشمنان، در این گیر و دار جنگ همە جانبە هموارتر خواهد نمود.