رونیا آویر

زندان مكانی است كه اشخاص را از نظر فیزیكی محدود و معمولا از آزادی شخصی محروم می‌سازد. در عصر مادرـ‌زن كلمه زندان یا جای ویژه برای نگاه داشتن و یا شكنجه كردن انسانها وجود نداشته است. حتی در آن دوران اگر كسی مرتكب اشتباهی و یا جرمی می‌شد وی را به دست عدالت اجتماعی می‌دادند تا در مورد خطا و یا اشتباهش تصمیمی اتخاذ نماید. چون در آن زمان سیستم هیراشی ویا دولت‌گرا وجود نداشت که زندان هم وجود داشته باشد. هکذا در عصر نئولیتیك (نوسنگی) مردم جامعه بر اساس وجدان و اخلاق جمعی به آموزش و پرورش در همه‌ی امور زندگانی می‌پرداختند. البته نقش زن در ایفای این مقوله کاملا مشهود است. اما با پیدایش سیستم سرمایه‌داری و ذهنیت مردسالاری كم كم نقش زن در گردآوری، جمع‌آوری، تهیه و تبیین امکانات زندگی کم‌رنگ شد و جای خود را به حضور خشن قدرت‌ـ‌دولت سپرد. این گونه بود که زن حتی از ابتدایی‌ترین حق و حقوق خویش نیز محروم ماند.

با پیشرفت سیستم سرمایه‌داری هرگونه بی‌اخلا قی و بی‌وجدانی در جامعه جای اخلاق و حقوق انسان را گرفت. با حیله‌گری نظام سرمایه‌داری جوانان جامعه را به راه‌های غیرمشروع تشویق می‌کند و اینگونه شخصیت‌شان را تخریب می‌سازد. با سردادن شعار اصلاح جوانان، آنان را به بهانه‌های واهی راهی زندان می‌کند. هرنیروی سرکشی را که برای خود بسان تهدید تلقی کند با توسل به راهکارهای غیراخلاقی تضعیف و منفعل می‌سازد. این هم یكی از سیاست‌های جمهوری اسلامی ایران می‌باشد که توسط آن جوانان را به دام غفلت می‌كشاند. امکان زندگی با استانداردهای لازم را از اشخاص و افراد جامعه سلب کرده تا صرفا به دنبال تأمین نان شب خود باشند. حتی برای قشر وسیعی از مردم ایران زندگی کردن در خیابان و خوابیدن در کارتون‌های نیز سخت و دست‌نیافتنی‌ست. خیابان‌گردان و بی‌خانمانان نیز به راحتی نمی‌توانند از دام موادمخدر و بیماری‌هایی که ناشی از ذهنیت متعفن نظام حاکم هستند نجات یابند. تن‌فروشی، گرسنگی، تنگ‌دستی و فقر و درماندگی مواردی نیستند که آدمی به دلخواه خویش بدان‌ها تن دهد.

حال جای سوآل دارد که حقیقتا جرم چیست و مجزم کیست؟ و چه کس یا ارگانی می‌باید به مردم جواب پس ‌داده و مجازات می‌شد؟ چه کسی مقصر اصلی این همه بدبختی و بی‌چارگی و درماندگی‌ایست که گریبان خلق ایران را گرفته است؟ چرا وقتی کسی در مقابل این سیاست قدعلم می‌کند و سخن به اعتراض می‌گشاید اوامر نظام با برچسب‌چسباندن به او از میدان مبارزه‌ی بحقی که انجام می‌دهد دور می‌سازند. چرا کسی که به دفاع از اراده، شرف و کرامت خلق‌اش بر‌خواسته و طلب ابتدایی‌ترین حقوقش را دارد می‌بایست متحمل مجازاتی چون اعدام و زندان و… شود. زیرا زندان مکانی‌ست که اراده‌ی آزاد انسان‌ها را درهم می‌شکند تا باری دیگر حرفی در ارتباط با حق و حقوق به میان نیاورند.

ایران جزو سومین کشوری‌ست که آمار زندانیان سیاسی آن زیاد است. همچنان که در بیشتر موارد چون اعدام،‌ توقیف مطبوعات، افزایش خودکشی زنان و جوانان و… رکورددار است در این مورد نیز عقب نیست. مخوف‌ترین و وحشتناک‌ترین شکنجه‌گاه‌ها را دارد. در این شکنجه‌گاه‌ها از کشیدن ناخن دست و پا گرفته تا زدن شوک الکتریکی به تن خیس و عریان زندانیان، از تزریق روزانه‌ی انواع موادمخدر به آنها و زدن با باتوم و شلاق و جنگ روانی و تجاوز و… توسط نظام و اوامر آن اجرایی می‌گردد. هدف جمهوری اسلامی از این شكنجه‌های غیر انسانی این است كه زندانیان را سست اراده نماید و به بیماری‌های روانی و فیزیکی و… مبتلا سازد. تا بعد از اینکه از زندان هم آزاد شدند قادر نباشند به راحتی زندگی کنند. البته بسیارند کسانی که هرگز در مقابل شکنجه‌ و تهدیدهای روانی نظام و حتی در مقابل مرگی که بر آنها تحمیل شد سرتعظیم فرود نیآورده و تسلیم نشدند. هستند کسان بسیاری که در راه شرافت و سعادت خلق‌شان از جان و دل مایه گذاشتند. و هنوز هم بسیارند کسانی که تداوم‌گر این خط مقاومت و ایثارند. قابل توجه است که علی‌رغم وجود بی‌وجدان‌ترین، بی‌اخلاق‌ترین و سنگ‌دل‌ترین جلادان نظام هم باز خط مقاومت و ایثار این مبارزان پیروز میدان است و ترسی به دل راه نمی‌دهند. اما قابل توجه است که امروزه ماسک این خدایان از چهره‌ی کریه‌شان افتاده و با تمامی عریانی خویش در میدان رسوایی سرگردانند. زیرا روز به روز حلقه‌ی مقاومت مبارزان بزرگتر شده و سازماندهی و پیشرفت جهت نهادینه نمودن نظامی دموکراتیک و آلترناتیو بسط و گسترش می‌‌یابد. چونکه نهالی که شهیدانی چون شیرین،‌ فرزاد، فرهاد، هیمن، سوران،‌ باهوز، زیلان و… با خون خود آبیاری کردند امروزه به درخت تنومندی مبدل‌گشته که ریشه در اعماق قلب یک تاریخ دارد و قامتش به بلندای مقاومت و وسعتش به پهنای عشق است.

بدون شک نظام‌های حاکم نه امروز نه دیروز و نه فردا توانسته و خواهند توانست خلق آزادی‌خواه ایران را با توسل به سرکوب و فشار و ساختن فضای رعب‌انگیز و وحشتناک از مسیر واقعی و حقیقی‌شان باز دارند. آزادی حق مردم ایران است و هیچ نظامی قادر به سلب آن از این خلق نیست. بایستی رژیم بر این امر به خوبی واقف باشد که نه دیروز با اعدام و نه امروز با ضرب و شتم زندانیان سیاسی و اعمال زور و فشار علیه آنها و نه فردا با شکنجه و… می‌تواند اراده‌ی مصمم خلق ایران جهت رسیدن به اهداف اساسیش را درهم شکاند.