صلح،‌ مرز نمی سازد، مرزهای ساختگی را از بین می‌برد

رزرین کمانگر

در روزهای گذشته، جان باختن سری ثریا اوندر ‌تاثیر فراوانی بر جامعه‌ی آزادیخواه گذاشت. بدون شک فعالیت‌ چندین ساله‌ی ایشان در راستای ایجاد و برقراری صلح‌، موجب گردید تا در دل همگان جاودانه بماند. در ابتدای سخن‌، باید شناختی از شخصیت ایشان داشت، تا بتوان بیشتر به وظایف و نقش روشنفکران و هنرمندان منطقه پرداخت، زیرا که صلح مساله‌ای فرامرزی است و در هر نقطە از جهان باید برای برقراری آن گام برداشت.

 برای درک حقیقت از خوانش و تحلیلات تاریخ، هم میتوان اصرار بر شناخت و تحلیل صحیح از خویش، جامعه و وضعیت موجود داشت و هم میتوان با فرار از واقعیت و حقیقت موجود در گذشته‌ خویش را از حقایق و مسئولیت‌های تاریخی سر باز زد. سری ثریا اوندر از آن دسته شخصیت‌هایی بود که شناخت درستی از گذشته‌ی خویش داشت. در خانواده‌ای فقیر بدنیا آمد و در طول دوران نوجوانی‌، ظلم و ستم وارد شده به جامعه و بویژه‌ی جامعه‌ی کوردستان را از نزدیک لمس و حقایق موجود در جامعه را به نحوی درست درک نمود. نتیجه‌ی این شناخت و درک از ستم موجود بر جامعه‌ی کوردستان،‌ این بود که آقای اوندر در دوران جوانی همچون پلی برای ارتباط هر چه بیشتر بین فعالین کورد و چپ ترکیه بدل شود. بعبارتی سعی داشت که آن تضاد و شکافی که دولت‌ ترکیه در میان ملت‌ها ایجاد نموده بود را از بین ببرد و اینگونه درد مشترک میان خلق کورد و ترک را بخوبی برجسته ساخت،‌ درد مشترکی به نام « آزادی و دموکراسی».

موضوع دوم این است که آقای اوندر از همان دوران جوانی سعی بر این دارد که از طریق سینما و هنر، ‌وضعیت جامعه را به گونه‌ای درست نشان دهد و در همین راستا با ساختن فیلم درک و شناخت خود را به جامعه منتقل نماید. بعبارتی بیان مشکلات و بحران‌های جامعه و انعکاس آن در دنیای هنر.

موضوع سوم،‌ وارد شدن ایشان به عرصه‌ی سیاست است. بعبارتی خواهان دفاع از حقوق ملت‌ها و مطرح نمودن مساله‌ی آزادی جامعه در عرصه‌ی سیاسی و حقوقی هستند. ایشان بیش از ۸ سال از زندگی خود را در زندان سپری کرده، ۳ بار در ادوار گوناگون دستگیر میشود، اما این دستگیری‌ها نه تنها توان بازدارندگی در مسیر مبارزات و فعالیت‌های ایشان را ندارد بلکه موجب گسترش و انسجام بیشتر فعالیت‌هایشان می گردد. پس می توان گفت که آقای اوندر، توانست ارتباط خاصی میان فعالیت‌های سیاسی، هنری و اجتماعی فراهم آورد. رهبر آپو،‌ در یکی از دفاعیات خویش می گویند: « سیاست، هنر انقلاب است». آقای اوندر، سیاستمداری بود که با هنر خود توانست از صلح و دموکراسی سخن به میان آورد و این را دقیقا از اهداف انقلاب می‌توان نام برد. بویژه اینکه ایشان در سال‌های ۲۰۱۳ به بعد در هیئت امرالی جای گرفت و از فعالین مهم و تاثیرگذار در پروسه‌ی صلح بود و از طریق تریبون‌های مختلف مداوم اشاره به آزادی رهبر آپو و حل سیاسی مساله‌ی کورد داشتەاند.

موضوعی که باید بدان اشاره نمود،‌ این است که برقراری صلح، از مشارکت در جنگ بسیار سخت تر،‌ اما ارزشمندتر است و مبارزه و فعالیتی بی‌امان و خستگی ناپذیر می‌طلبد. جنگ ویران کننده و نابودگر است، اما صلح سازنده است. در باکور(شمال) کوردستان،‌ خلق کورد اگرچه فشارها و حملات بسیاری را متحمل گشته است، اما بیش از ۵۲ سال مبارزه‌ برای برقرای آرامش و در عین دفاع از هویت خویش را در کارنامه‌ی مبارزاتی خود دارند. در روند تمامی این مبارزات آقای اوندر از نزدیک شاهد بود که خلق کورد چگونه از رهبرآپو و جنبش آزادی ایشان صیانت به عمل می آورد. در مصاحبەای سئوالی مبنی بر کورد یا ترک بودن از ایشان مطرح می شود، و در جواب می گوید،‌ اگر چه من ترکمن هستم،‌ اما تا زمانیکه مساله‌ی خلق کورد حل نشود، من کورد خواهم بود. بعبارتی ناسیونالیسم را یکی از موانع اساسی رسیدن به دموکراسی و آزادی می‌دانند. یعنی متوجه هستند که مشکلات و معضلات اصلی در ترکیه،‌ از مرکزگرایی، ملی گرایی و جنسیت گرایی نشات میگیرد. اما نقطه مقابل آن و در اندیشه‌‌ای که بر پایه ی کنفدرالیسم دموکراتیک بنا نهاده شده است، گشایش عمیق سیاسی مشاهده میگردد. بعبارتی تاکید بر مساله‌ی همزیستی خلق‌ها موجب گردید تا دردهای مشترک و در عین حال درمان مشترک نیز ملموس‌تر و برجسته‌تر گردد.

حال با نگاهی به وضعیت اخیر دولت – ملت‌های منطقه در خواهیم یافت که چگونه در طول این سال‌ها مساله‌ی عدم دموکراسی و مسایل آزادی زنان، عدم به رسمیت شناختن هویت ملت‌ها، تخریب اکولوژی، وضعیت منطقه را بحرانی و دچار شکاف نموده است. بعبارتی ماحصل سیاست دولت – ملت‌های منطقه از یک سو گسترش جنگ و افزایش مهاجرت بوده و از سوی دیگر موجب تنش و نارضایتی‌های داخلی گشته‌ است. به سیاست‌های اخیر حاکمیت ایران نگاه کنیم، در خارج از مرزها، سیاست‌های جنگ افروزانه‌اش، یکی پس از دیگری با شکست مواجه شد. اگر چه کمیته‌ی روابط خارجی جمهوری اسلامی، سعی داشت روابط دیپلماتیک خود را در خاورمیانه گسترش دهد، اما از آن جهت که این روابط برپایه‌ی اقتدار و انحصار در پروژه صدور انقلاب به بیرون از مرزهای حاکمیت خود شکل گرفته بود، با شکست مواجه گردید و در این راستا وضعیت جامعه نه تنها بهبود نیافت بلکه مشکلات به مرحله‌ای بحرانی تر گام نهادند.

در خصوص دولت ترکیه بعنوان یکی دیگر از دولت‌ – ملت‌های منطقه نیز این واقعیت صدق دارد. تاریخ این کشور نیز همواره دستخوش سیاست‌های انحصار طلبانه و انکار هویت ملت‌ها بوده‌ است. سیاست‌هایی که منجر بە فجایع انسانی اجتماعی همچون قتل و عام و نسل‌کشی ارامنه و کوردها گشته ‌است. بدون شک این دولت‌ها و نمونه‌های مشابه آن در منطقه خاورمیانه و جهان همواره سعی نموده‌اند با استفاده از ایجاد تضاد شکاف در میان ملل، اقوام و دیگر تنوعات موجود در جامعه و ایجاد ذهنیت برتری نژادی، جنسیتی و مذهبی در جامعه راه را برای اعمال سیاست‌های ضد بشری خود هموار سازند. ایجاد تفرقه، انکار هویت‌ها، تهاجمات فرهنگی و سلب آزادی‌های اجتماعی و فردی خصوصا آزادی زنان، همراه با اعمال خشونت‌آمیز و پلیسی و سرکوبگرانه چهره دیکتاتوری این حکومت‌ها را علیه جوامع، تاریخ و ارزش‌های آنان را بیشتر برای ما آشکار می سازد.

با تمامی این حقایق و وجود چنین وضعیتی که حکام و خصوصا دولت – ملت‌ها بر جوامع تحمیل نموده‌اند، خواهیم فهمید که گذار از این وضعیت یک مبارزه‌ فراگیر و فراملی را می‌طلبد. مبارزه‌ای که می‌بایست مبارزان آن نیز از اندیشه‌ای مترقی و صلح‌جویانه برخوردار باشند. چون با شرایطی که در پی سیاست‌های دولت – ملت بر جامعه واقع شده‌است، مبارزه به شکل سنتی و در چهارچوب‌های منحصر ملی و اتنیکی نه تنها پاسخگو نمی‌‌باشد؛ بلکه موجب تشدید تناضعات ملی و مذهبی و در نهایت عمیق‌تر شدن شکاف‌های اجتماعی شده که این امر موجب ایجاد بستر و فضای مناسب‌تری برای ادامه سیاست‌های دولت می‌گردد.

پس با چنین درکی از حقایق، اعم از دولت – ملت‌ها و سیاست‌های آنان از یک طرف و جامعه و حقوق و آزادی‌های آن از طرف دیگر میتوان به این نتیجه رسید که در هیچکدام از ساختارهای دولت – ملت، حاکمیت جانب جامعه را نگرفته ‌است ‌و حتی ملتی که در برابر دیگر ملل برتر انگاشته شده‌ است تنها نقش طعمه برای خواسته‌های دولت را ایفا می‌کند. با این اوصاف مبارزه برای گذار از این بحران‌ها و پشت سر گذاشتن ذهنیت‌ دولت – ملت، مستلزم بازبینی در برخورد با این نظام‌ها می‌باشد.

اگر چه تا اکنون نمونه‌‌هایی برجسته‌ای از مبارزات و مبارزان انترناسیونالیسم ‌و فراملی و فرامرزی را در جهان شاهد بوده‌ایم اما متاسفانه این نمونه‌های پیشین به دلیل عدم ‌جود اندیشه و پارادیم‌های منطبق با حقایق اجتماعی در این زمینه، به نتیجه مطلوبی نرسیدەاند. در این میان نادیده گرفتن و یا عدم ایفای نقش جامعه هنری و روشنفکری و نیز جامعه زنان دخیل و برجسته می‌باشد. چرا که این طیف و بخش مهم جامعه از پتانسیل‌های خاصی برای زمینه‌سازی و فراهم ساختن بستر مبارزه‌ای فراگیر و مهمتر از آن در ایجاد سیستم و جامعه‌ای که پس از مبارزات، بتواند همزیستی حقیقی را فرموله، عملی و تضمین شده نماید، برخوردار می باشد، که در ابتدای این مطلب نمونه بارزی از این طیف یعنی سری ثریا اوندر را یاد و ذکر نمودیم.

نقش جامعه زنان، روشنفکران و هنرمندان در جوامع کثیرالملل و متنوع، به‌ویژه در مواجهه با تناضعات قومی و ملی بسیار مهم و تاثیرگذار است. این نقش‌ها شامل جنبه‌های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اخلاقی می باشد که در جهت آگاهی‌بخشی و نقد ساختارهای تبعیض‌آمیز می‌توانند با تحلیل ریشه‌های تاریخی، سیاسی و اقتصادی تناضعات ملی و سلب آزادی‌ها، به آگاهی عمومی و خرد جمعی کمک کنند و با نقد ساختارهای نابرابر و نژادپرستانه، به طرح مسائل اقلیت‌ها و زنان بپردازند. زنان، روشنفکران و هنرمندان می‌توانند از طریق موسیقی، ادبیات، سینما و… دردهای مشترک را ترسیم نموده و از این طریق گفتوگوی میان تنوعات و ملت‌های گوناگون جامعه را تقویت کنند. این گفت‌وگو، ابزار مهمی برای کاهش سوءتفاهم‌ها و ارتقاء همزیستی مسالمت‌آمیز است.

در زمان‌هایی که ملی‌گرایی افراطی به نفرت‌پراکنی و خشونت دامن می‌زند، نقش زنان، روشنفکران و هنرمندان در مقابله با این گفتمان‌ها کلیدی است. آن‌ها می‌توانند از طریق آثار و سخنان خود، بر اشتراکات انسانی، همبستگی و حقوق برابر تاکید کنند و راه‌حل‌هایی برای کاهش تنش‌های قومی ارائه دهند. در حقیقت این بخش از جامعه میتوانند بازنمای واقعیت‌های اجتماعی‌ باشند و نقشی پیشرو در ساختن پل میان اقوام، کاهش نفرت و خلق آینده‌ای انسانی‌تر ایفا کنند.

از راه‌حل سخن گفتیم، همانطور که در این بحث از سری ثریا اوندر همانند الگویی برجسته ذکر کردیم، لازم و بجا است که از راه‌حل برجسته و پارادایمی منطبق با شرایط مبارزاتی و زندگی اجتماعی جوامع متنوع نیزسخن بگوییم. راه حل کنفدرالیزم دموکراتیک رهبر عبدالله اوجالان ‌که در پی ایجاد جامعه‌ای دموکراتیک مبتنی بر آزادی زنان و حفظ محیط زیست، می‌باشد. نگاه فراملی ایشان به مسأله کورد و حل این مسأله در پروسه‌ای دموکراتیک که تمامی ملت‌ها و تنوعات دیگر را نیز در بر میگیرد، و همچنین نگاه تاریخی و منحصر به‌فرد ایشان در خصوص مشکلات و آزادی‌های زن و در کنار آن نیز رسیدگی به بحران محیط زیست، راه‌حلی را ایجاد نموده ‌است که میتوان آن را بعنوان راه‌حلی راهبردی برای رهایی انسانیت و جهان از وضعیت موجود دانست که تمامی هستی را مورد تهدید جدی قرار داده‌است.

رهبر اوجالان در آثار و خصوصا در دفاعیاتشان یعنی “مانیفست تمدن دموکراتیک”، با تحلیلات عمیق تاریخی و نقد و بررسی راهکارها، نظریه و تئوری‌های پیشین سعی بی همتایی در طرح و ایجاد چاره‌یابی بحران‌های موجود نموده‌اند. در این آثار ایشان از «ملت دموکراتیک» سخن می‌گوید. جامعه‌ای که بر اساس همزیستی ملت‌ها، برابری جنسیتی و عدالت اجتماعی بنا شده، نه بر پایه ملیت، مذهب یا زبان خاص. این نگاه، نمودی از سیاست اخلاقی و اجتماعی‌محور است که از سیاست قدرت‌محور و مرکزگرا فاصله بسیاری گرفته‌ و نقش جامعه در ایجاد و تداوم آن بسیار مهم و محوری می‌باشد. پیام‌های رهبر اوجالان برای بسیاری از کردها، چپ‌گرایان، زنان و اقلیت‌ها و نیز اکثر آزادیخواهان در منطقه و جهان بعنوان چشم‌اندازی رهایی‌بخش از خشونت، مردسالاری و نژادپرستی مورد استقبال قرار گرفته‌است.

پیام تاریخی اخیر ایشان برای برقراری صلح و آشتی در ترکیه و کل منطقه، نه‌تنها بازتاب تغییر راهبردی یک جنبش سیاسی ـ اجتماعی آزادی‌بخش است، بلکه تلاشی عمیق برای تعریف نوینی از سیاست و همزیستی در منطقه‌ای است که گرفتار خشونت، ملی گرایی و استبداد شده ‌است. همانا که در سطح فکری و فرهنگی، دیدگاه ایشان تأثیری ژرف بر جنبش‌های آزادی‌خواه، به‌ویژه میان زنان، جوانان و اقلیت‌ها در منطقه گذاشته و بازتابی جهانی بهمراه داشته ‌است. این پیام تاریخی و اقدامات جنبش آزادی‌خواهی تحت رهبری ایشان در واقع طرحی برای صلح پایدار، دموکراسی مردمی و همزیستی ملت‌ها است که فراتر از مرزهای قومی و جغرافیایی می‌اندیشد. این نظریه با وجود مخالفت‌های شدید از سوی دولت‌های منطقه، الهام‌بخش جنبش‌های اجتماعی و آزادی‌خواه، به‌ویژه در کوردستان، خاورمیانه و حتی فراتر از آن شده است.

در پایان، نکته حائز اهمیت در این زمینه نقش و تاثیر زنان، هنرمندان و روشنفکران در به ثمر نشاندن این امر مهم است که خود رهبر آپو به آن تاکید نموده‌ است. نقشی که میتواند بسته به موضع‌گیری‌شان، سازنده یا مخرب باشد. آنانی که جانب حقیقت، آزادی و انسانیت را می‌گیرند، در کاهش تنش‌های ملی و ساختن جامعه‌ی دموکراتیک و صلح‌آمیز، نقشی تعیین‌کننده دارند. بنابراین لازم و ضروری است که این طیف سازنده جامعه با در نظر گرفتن مسئولیت تاریخی، اخلاقی و تعیین‌ کننده‌ای که بر دوش دارند در این زمینه ایفای نقش نمایند. بدون شک ایران نیز مستثنی از این وضعیت و قاعده نبوده و نمی باشد. در جوامع ایران نیز این مسئولیت بر دوش زنان، جوانان، هنرمندان و روشنفکران بیشتر سنگینی نموده و برای رهایی از وضعیت موجود و ایجاد جامعه و ملت دموکراتیک که زمینه‌های آن در موزاییک تنوعاتی ایران فراهم‌تر و میسرتر نیز هست، باید شاهد ظهور طیف کثیری از این شخصیت‌های فراملی و دموکراتیک باشیم که نقش پل ارتباطی میان تنوعات و ملت‌ها و همچنین ایجاد ذهنیتی مبتنی بر ضرورت مبارزه مشترک در رفع دردهای مشترکمان باشیم.

مطالب مرتبط