فرهاد پاوه عضو مجلس پژاک با اشاره به آتشسوزی جنگلها و مراتع در شرق کردستان گفت: «بدون شک تخریب زیستبوم و باالخص به آتشکشیدن مراتع و جنگلهای کوردستان بخشی است از جنگی آگاهانه و هدفمند علیه خلق کورد، محیطزیست نقش و تاثیری مستقیم و بسزا بر شکلگیری شخصیت و جامعه دارد.»
عضو مجلس حزب حیات آزاد كوردستان«پژاک»، فرهاد پاوە در مصاحبە با خبرگزاری فرات در خصوص آتش سوزیها در مناطق کوردستان و عوامل این فجایع دردناك انسانی و زیست محیطی، میگوید: «بر اساس تحقیقات صورت گرفته و بنا به اظهارات شهروندان و دوستداران محیطزیست در مناطق کوردستان، در اکثر موارد اشخاص، نهادهای نظامی و اطاعاتی رژیم و در راس آنها سپاه پاسدارن و دستگاههای امنیتی منشا و مسبب اصلی بروز این آتشسوزیها و فجایع هستند.»
فرهاد پاوە در مورد عواقب آتش سوزی ها در کوردستان هم اشارە كردە و میگوید: «این رویکرد و سیاست جمهوری اسلامی در قبال تخریب زیستبوم و بهویژه به آتش کشیدن جنگلها و مراتع زاگرس ریشه در تفکر معیوب و جهانبینی آن دارد. تفکر و دیدگاه جمهوری اسلامی، تفکر و دیدگاهی، مرتجعانه، تمامیتخواه، سود و سرمایهمحور است که در بنیان و سرآغازش با تفکر و فرهنگ غنیِ جامعهمحور و طبیعتگرای زاگرس در تضاد و تقابل قرار میگیرد.»
متن کامل مصاحبه:
همانطور که مطلع هستید سالانه بسیاری از مراتع و جنگلهای زاگرس طعمهی حریق میشوند، آیا این رویداد سهوی و غیرعمدی است یا اقدامی است آگاهانه و هدفمند؟
در آغاز یاد و خاطرهی کنشگران محیطزیست و میهندوستانی همانند شهدا «اسماعیل کریمی، شریف باجوَر، امید کهنهپوشی، بلال امینی، مختار خندانی، یاسین کریمی» و تمامی کسانی که جانشان را در راه صیانت از محیطزیست و بهيژە مهار حریقِ جنگلها و مراتع فدا کردهاند را گرامی میدارم. همچنان که شما هم اشاره کردید متاسفانه هر ساله شاهد وقوع آتشسوزیهای متعدد و گسترده در مراتع و جنگلهای زاگرس هستیم که این امر منجر به نابودی گونههای مختلف گیاهی و حیوانی، محصولات کشاورزی و برهمزدن اکوسیستم میشود. دلیل این آتشسوزیها در برخی موارد عوامل محیطی و یا عوامل انسانی و به صورت سهوی است؛ اما در اکثر موارد عوامل حریق، عوامل انسانی و بهصورت عمدی هستند. بر اساس تحقیقات صورت گرفته و بنا به اظهارات شهروندان و دوستداران محیطزیست در مناطق کوردستان، در اکثر موارد اشخاص، نهادهای نظامی و اطاعاتی رژیم و در راس آنها سپاه پاسدارن و دستگاههای امنیتی منشا و مسبب اصلی بروز این آتشسوزیها و فجایع هستند. این مسئله امری هدفمند و برنامهريزی شده است که از همان اوایل بر روی کار آمدن جمهوری اسلامی در مناطق کوردستان ما شاهد اعمال و پیگیری آن بودهایم و در سالهای اخیر شدت و حدت بیشتری به خود گرفته است.
شما گفتید که بسیاری از این حوادث توسط اشخاص، گروها و جریانات وابسته به جمهوری اسلامی بهصورت عامدانه و هدفمند صورت میگیرد، آنها با انجام چنین عملی به دنبال چه هدف و برنامهای هستند؟
اگر با رویکرد و نگاهی تاریخی به مسئله بپردازیم بهتر و صحیحتر میتوانیم به اهداف و سیاستهای جمهوری اسلامی در رابطه با این مقوله پی ببریم. همچنان که میدانیم منطقهی زاگرس خاستگاه بسیاری از اندیشهها، فرهنگها، باورهای جامعهمحور و نگرشهایی است که با طبیعت همخوان و سازگار هستند. بسیاری از پیشرفتهای جامعه انسانی در این منطقه بهوقوع پیوسته. وجود این پیشینهی مهم تاریخی و ریشههای عمیق فرهنگی، سبب شده که همواره در طول تاریخ در مقابله با تفکرات و نیروهای ضداجتماعی و تمامیتخواه، بهعنوان یکی از کانونهای اصلی مقاومت و آزادیخواهی به ایفای نقش بپردازد. علیرغم تمامی حملات بیامان و پیدرپی نظامهای استثمارگر و اشغالگر، مردمان این خطه هیچگاه تسلیم نشده و با اصرار بر اصول و ایستارهای اخلاقی و اجتماعی، به مقابله با دشمنان و متجاوزان برخاستهاند. میخواهم بگویم که این رویکرد و سیاست جمهوری اسلامی در قبال تخریب زیستبوم و بهویژه به آتش کشیدن جنگلها و مراتع زاگرس ریشه در تفکر معیوب و جهانبینی آن دارد. تفکر و دیدگاه جمهوری اسلامی، تفکر و دیدگاهی، مرتجعانه، تمامیتخواه، سود و سرمایهمحور است که در بنیان و سرآغازش با تفکر و فرهنگ غنیِ جامعهمحور و طبیعتگرای زاگرس در تضاد و تقابل قرار میگیرد. بر این مبنا این یک مسئله ذهنیتی و مربوط به بنیانهای ضداجتماعی نظام حاکم است که در سراسر ایران میتوان پیامدها و تخریبات ناشی از آن را بهعینه مشاهد کرد، اما این دشمنی و تخریب در مناطق کوردستان بسیار گستردهتر و شدیدتر است. جمهوری اسلامی نیز به بنا به همان سنت دیرینهی نظام استثمار و اشغالگری، بهمنظور تداوم حیات و حکومت خود، به دشمنی با زیستبوم زاگرس و زاگرسنشینان برخاسته است. زیرا آن غنای فرهنگی، تاریخی، طبیعی و اجتماعیای که به آن اشاره کردم را تهدیدی برای موجودیت خویش میبیند. از همین رو کمر همت به نابودیش بسته. یکی از اهداف رژیم، تضعیف و از بینبردن زمینهها و امکانات لازم برای حیات زارعی – روستایی است که ریشههای عمیقی در این منطقه دارد. روستا تنها یک پدیدهی فیزیکی نیست و از سرچشمههای بنیادین فرهنگ است.
جمهوری اسلامی از همان اوایل به بهانههای واهی، بسیاری از روستاهای مرزی را در مناطق کوردستان تخریب و یا ساکنان آن را مجبور به ترک آنها کرد. به آتشکشیدن مراتع و جنگلهای کوردستان نیز در چهارچوب تداوم همان سیاست است. در فرهنگ زاگرسی حفظ خاک و جنگلکاری در محیطزیست امری مهم و مقدس شمرده میشود، بدون وجود خاک و جنگل حیات اجتماعی قابل تداوم نیست. یکی از سیاستهای اصلی جمهوری اسلامی در کوردستان نیز برنامهریزی و تلاش برای گسستن مردم از خاک، روستا و جنگل است که بحران بیکاری، مشکلات و معضلات روزافزون اقتصادی نیز یکی از پیامدهای اِعمال این سیاست و در پیشگرفتن چنین رویکردی است.
این پدیده تنها مختص به روژهلات نبوده و در دیگر بخشهای کوردستان نیز اتفاق میافتد، آیا میتوان گفت این نتیجه یک برنامه و سیاست مشترک رژیمهای حاکم بر کوردستان است؟
بر همگان عیان است که دشمنان خلق کورد، سالهاست که علیرغم تمامی اختلافاتی که با همدیگر داشته و دارند، اما در رابطه با کتمان، سرکوب و ضدیت با کوردها به صورت متحد و منسجم و برنامهریزی شده عمل میکنند. تخریب زیستبوم کوردستان یکی از فعالیتهای اساسی این حکومتهای اشغالگر است، همزمان با به آتشکشیدن جنگلها و مراتع روژهلات از سوی جمهوری اسلامی ایران، رژیم غاصب ترکیه نیز روزانه جغرافیای باکور، باشور و روژآوای کوردستان را بمباران و به آتش میکشد.
با این وجود، وظیفه و مسئولیت اقشار مختلف مردم و بهويژه میهندوستان، کنشگران و دوستداران محیطزیست و آزادیخواهان در قبال این مسئله چیست؟
بدون شک تخریب زیستبوم و باالخص به آتشکشیدن مراتع و جنگلهای کوردستان بخشی است از جنگی آگاهانه و هدفمند علیه خلق کورد، محیطزیست نقش و تاثیری مستقیم و بسزا بر شکلگیری شخصیت و جامعه دارد. محیطزیست سرچشمه و منشا فرهنگ است و هرگونه مداخلهی منفی و برهمزدن چرخه طبیعی محیطزیست یک ملت، بهمنزلهی دشمنی و تخریب جامعه و فرهنگ آن ملت است. خوشبختانه خلقمان تا حد زیادی بر این مقوله واقف هستند. بهرغم تمامی کارشکنیهای حکومت و تهدید و فشار بر کنشگران محیطزیستی، وجود بسیاری از نهادهای مدنی حفاظت از محیطزیست، برگزاری دورههای آموزشی، تلاش خستگیناپذیر کنشگران محیطزیستی و تودههای مردم جهت حفاظت از زیستبوم، بهويژە در امر مهار آتشسوزی جنگلها و مراتع، به خوبی گویای این امر است. در این مقطع آنچه که اهمیت حیاتی دارد و لازم است که همگان به آن توجه داشته باشند، تمرکز هرچه بیشتر بر مقولهی خودسازماندهی خلقی و فعالیت نظامندتر، توسعه و همگانیتر کردن کنشگری است. کار و کنشهای متحد و نظامند نهادها و کنشگران محیطزیستی میتواند تا حد زیادی تاثیرات مخرب سیاستهای جمهوری اسلامی را در این زمینه کاهش دهد. حمایت تودههای مردم از پیشاهنگان این عرصه که همواره مورد قهر و فشار نیروهای حکومتی قرار میگیرند بسیار مهم است. از سوی دیگر بایستی بیشتر از پیش نسبت به سیاستهای جنگويژەی نظام به ويژە در مناطقی همچون استان کرماشان هوشیار باشیم. در این استان که برخوردار از تنوعات دینی، مذهبی و فرهنگی زیادی است، رژیم در مناطقی مانند جوانرو، پاوه، دالاهو و ثلاثِباوَجانی با به آتشکشیدن مراتع، جنگلها و مزارع کشاورزان و نسبت دادن آن به اشخاص یا گروههای دیگر، درصدد ایجاد و تشدید تفرقه و اختلافات است. یعنی با این کار هم زیستبوم طبیعت را تخریب میکند و هم زیستبوم اجتماعی و جامعه را.