مجلە آلترناتیو، زردشت روژهلات —

با آلوده نمودن جامعه به قدرت و انحصار‌طلبی، مقاومت به بخش‌‌جدایی ناپذیر از زندگی اجتماعی تبدیل شد. در طول تاریخ جامعه بشری، خط مقاومت در برابر خط خیانت یا بهتر بگوئیم علیه ذهنیت جامعه‌ستیز مبارزه كرده است. در هر مرحله‌ای از تاریخِ انسانیت شاهد مقاومت گروه‌ها و افراد آزادی‌خواه در مقابل ظلم و استبداد بوده‌ایم، این عصیان‌ها با هدف صیانت از ارزش‌های مادی و معنوی جامعه صورت گرفته است. بدون شك تلاش در راه آزادی از قید و بند‌های قدرت و انحصارطلبی و بنیاد نهادن جامعه‌ای اخلاقی و سیاسی، احتیاج به از خودگذشتگی و فداكاری‌های عظیمی دارد.

مقاومت خلق كورد در طول تاریخ به عنوان یكی ازخلق‌های كهن و بزرگ خاورمیانه در مقابل نیروهای اشغالگر و ذهنیت مستبد، یكی از نمونه های بارز می‌باشد، كه امروزه به نوعی بیانگر هویت خلق‌مان است. از مقاومت نیاكان‌مان در برابر حملات امپراتوری‌های سارگن، آشور، هخامنشی، مقدونی، اسكندر، ساسانی، صفوی و… گرفته تا مبارزه با نظام‌های به ظاهر مدرن متشكل از ساختار اسلام سیاسی و لیبرالِ حاكم بر كوردستان، همیشه سعی شده كه بر اساس اراده‌‌ای آزاد، از دستاورد‌های دموكراتیك خلق‌مان صیانت به عمل آید. پیشاهنگان این مبارزه در برابر هر گونه یغماگری و قتل‌وعام فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی عصیان نموده و زندگی شرا‌فتمندانه را با جان خریده و برتری خط مقاومت در برابر خط تسلیمیت را به همگان نشان داده‌اند.

خلق‌مان به شیوه‌ها و روش‌های گوناگون از مبارزه‌ی مدنی، فرهنگی و اجتماعی تا مبارزاتی مسلحانه ـ در چارچوب دفاع مشروع ـ به صیانت از آزادی و ارزش‌های خود در همه‌ی ابعاد پرداخته است. حكومت‌ها و دولت‌های اشغالگر، فاشیسم و توتالیتر حاكم بركوردستان نیز به شیوه‌های گوناگون، با هدف امحای كامل علیه قیام‌ها و جنبش‌های آزادیخواهی، دست به سركوب زده‌اند. نظام ولایت فقیه هم بدور از هر گونه معیار انسانی و به شیوه‌ای مستبدانه با مسئله‌ی كورد برخورد می‌نماید. نظام با توسل به این ایدئولوژی و با برخوردی صرفا اقتدارگریانه در پی سرپوش نهادن بر مسئله‌ی كورد می‌باشد.

این نظام خارج از معیارهای تعیین شده از طرف خود، به هیچ نهاد، ارگان مدنی و اندیشه‌ای نه تنها اجازه‌ی فعالیت نمی‌دهد، بلكه به فجیع‌ترین و وحشیانه‌ترین شیوه به سركوب فعالین مدنی و دگر‌اندیشان می‌پردازد . با نگاهی به تاریخ بیش از سه دهه‌ی اخیر نظام جمهوری اسلامی و با توجه به آمار و ارقام زندانیان سیاسی و ‌اقدامات تروریستی‌ای كه در مقابل مردم و خلق‌های ایران مرتكب شده است، چهره‌ی انسان‌ستیز‌ وآزادی‌ستیز وی برایمان نمایان خواهد شد.

از دادگاههای صحرایی و اعدامهای خیابانی اوایل انقلاب در شهرهای شرق كوردستان گرفته تا زندانی نمودن فعالان و آزادیخواهان دیگر جنبش‌های ایرانی و از قتل‌های زنجیره‌ای و فاعل مجهول‌ِ دهه‌ی هفتاد تا تصفیه و امحای روزنامه‌نگاران، روشنفكران و نویسندگان مستقل تحت عنوان مقابله با نفوذ غرب، عملا از انجام هرگونه رفرم و اصلاحات درونی ممانعت نیز به عمل می‌آورد.

خلق كورد بعد از شكست احزاب كلاسیك در شرق كوردستان و عدم موفقیت این احزاب در سازماندهی اقشار جامعه و همچنین عدم ارائه‌ی پروژه و برنامه‌ای اساسی از طرف آنها و سایر موارد با خلائی سیاسی روبه‌رو گشت. این مسئله به طور آشكار فرصت مناسبی را برای جمهوری اسلامی در تمامی حوزه‌ها فراهم آورد. تا با انواع سیاست‌های آسیمیلاسیون و ذوبِ فرهنگی به ویژه در میان جوانان و زنان، بتواند یك بن‌بست فكری و ایدئولوژیك ایجاد كرده و به راحتی به اهداف منفعت‌طلبانه‌‌اش در كوردستان دست یابد.

قیام‌‌های خلق‌مان در شرق كوردستان، بعد از دستگیری رهبر آپو نشان داد كه حركت آزادیخواهی در شرق هنوز زنده است و توانسته از بن‌بست ایدئولوژیك هم رهایی یابد. فكر و ایدئولوژی آزادیخواهی رهبر آپو در این بخش از كوردستان، نویدبخش دوره‌ی تازه‌ای از فعالیت و مبارزه با آینده‌ای روشن بود. با بنیاد نهادن سازمان‌ها و ارگان‌های دانشجویی و سازمان‌های مدنی، قدم به قدم در راستای سازماندهی خلق بر مبنای ایدئولوژی آپویی گام برداشته شد، كه در مراحل بعدی منجر به تشكیل حزب حیات آزاد كوردستان (پژاك)گردید.

آغاز این دوره در اصل شكست سیاست‌ها و برنامه‌های بلندمدت نظام جهت ایجاد حاكمیت كامل بر كوردستان بود. به همین دلیل موجی از دستگیری و زندانی نمودن فعالین دانشجویی و مدنی از طرف نظام شروع شد. خواستند تا از طریق دادگاه‌های فرمایشی و صدور احكام سنگین و اجرای مجازات‌های غیر متعارف از تسری این مرحله جلوگیری نمایند. بیداری و هوشیاری هویتی‌ای كه با اشاعه‌ی اندیشه‌ی رهبر آپو در شرق كوردستان روی داده بود، در حال برچیدن بساط ذهنیتی و ایدئولوژیك جمهوری اسلامی بود. خواست رژیم این بود تا با ایجاد فضایی استبدادی و استفاده از زندان به عنوان ابزار اصلی سركوب به دو هدف نایل آید.1ـ با شكستن اراده زندانیان سیاسی كه نماینده‌ی اراده‌ی آزاد جامعه می‌باشند، در واقع جامعه را به تسلمیت بكشاند.2ـ مقابله با گسترش فكر و جنبش آپویی در شرق كوردستان و ایران.
همراه با شكست‌ پروژه‌های رژیم در شرق كوردستان، جمهوری اسلامی وادار به عقب‌نشینی بیشتری گردید. خصوصا در زندان كه یكی از استحكاماتی است كه رژیم از آن به عنوان سدی در برابر آزادی‌خواهی خلق‌ها استفاده می‌نماید. با مقاومت تاریخی رفقایمان( معلم شهید فرزاد كمانگر، شیرین علم‌هولی، علی حیدریان و فرهاد وكیلی) در برابر سیستم انكار و امحاء رژیم و شهادت در راه آزادی، این نماد تسلیمیت نیز در هم شكسته شد. این شهیدان كه نماد مقاومت و اراده‌ی آزاد هستند، درس تسلیم نشدن و مغلوب كردن خط خیانت را به همگان آموختند. با ایستار و برخورد انقلابی خویش در زندان به پیشاهنگ خلق، جامعه و مخصوصا جوانان مبدل گردیدند. این مقاومت باعث شدكه روح معنا و اصالت مبارزه در شرق كوردستان دوباره زنده شده و رخوت یك دوره‌ ناباروری سیاسی جای خود را به شور و نشاطی انقلابی و ملی بدهد.

البته باید به این نكته هم اشاره كرد، حفظ این سنگر بدست آمده در مرحله‌ی بعد از مقاومت زندان از موضوعات بسیار مهم بوده وخلق انقلابی شرق كوردستان هم در یك هماهنگی و یك‌صدایی از تمام اقشار و در همه‌ی سطوح و بر اساس دعوت حزب حیات آزاد كوردستان جهت صیانت از این دستاورد به میدان آمدند. این امر بیانگر آن بود كه خلق كورد در شرق كوردستان هرگز پیشاهنگان خود را تنها نگذاشته و جهت استحكام این سنگر از هرگونه فداكاری دریغ نخواهد ورزید. با ارزش‌هایش خواهد زیست و سمبل‌هایش را به عنوان ارزنده‌ترین معنویات تا همیشه بزرگ خواهد داشت. جوانان هم با برگزیدن راه مبارزه‌ای هم‌سو با آرمان‌‌های آنها، وفاداری خویش را به خط‌مشی مقاومت در زندان اعلان داشته و جوابی شایسته را به دشمنان دادند. جوانان، شیوه‌ی مبارزه‌ی كارآمد را از این اسوه‌های مقاومت آموختند و گام در راه مبارزه نهادند. بایستی اقرار نماییم كه در دوران معاصر مبارزه‌ی شرق كوردستان، هیچ رویدادی به اندازه‌ی مقاومت زندان و شهادت رفقایمان در زندان بر سازماندهی و افزایش روح مبارزه در میان جوانان تاثیرگذار نبوده است.

می‌توان گفت كه حال وهوای موجود در بین جوانان و شور انقلابی‌ای را كه در چهره‌ی آنها موج می‌زند برگرفته از معنویات این مرحله است. خصوصا فرارسیدن هفته‌ی مقاومت در شرق كوردستان برای جوانان همچون میلادی دوباره است. جوانان نه تنها از لحاظ روحیه دچار خودباختگی نشدند، بلكه با روحیه‌ای پولادین و با سازماندهی نو به مبارزه ی خود در راه رسیدن به آزادی گام برداشته و برمی‌دارند.

نمونه‌های علنی آن را در مشاركت جوانان، میان صفوف گریلا به طور مستقیم و سازماندهی گسترده‌ی جوانان در تمام سطوح جامعه می‌بینیم. حتی می‌‌توان به مشاركت چند تن از دانش‌آموزان معلم شهید «فرزاد كمانگر» در صفوف مبارزه‌ی آزادیخواهی اشاره كرد. این مقاومت كه ریشه در فلسفه‌ی آپویی دارد هر روز ابعاد تازه‌تری می‌یابد. دست نوشته‌ها و پیام‌های این شهدا در دوران مقاومت زندان در واقع به سرمشق مبارزه‌ی جوانان تبدیل شده‌اند. جوانان با این سرمشق‌ها بی‌تكلف فریاد مبارزه را بر فضای مقاومت و ایستار انقلابی می‌نگارند. از این به بعد هم هفته‌ی مقاومت برای جوانان به بستری برای سازماندهی و تلاش مضاعف تبدیل شده، زیرا دیوارهای زندان در مقابل اراده‌ی آنها كه با مقاومت زندان در هم آمیخته تنها اوج حقارت رژیم است.