به افکار عمومی و خلقمان!
انتخابات ریاست جمهوری ایران، تحمیل سیاستهای اصولگرایان بر جامعه و خلقهاست
به دنبال مرگ ابراهیم رئیسی، نظام ولایی ایران در مسیر سیاستهای یکدستسازی و خالصسازی در آستانه برگزاری انتخابات نمایشی در ۸ تیر ۱۴۰۳ قرارگرفته است. این انتخابات درحالی با نظارت استصوابی ولایی و دمکراسیستیزی برگزار میگردد که تمامی زنان ایران که نصف و یا بیش از نصف جامعه هستند، خلقها، صاحبان باورداشتهای مغایر با نظام ایران و دگراندیشان از همان ابتدا امکان تعیین کاندید را نداشته و تمامی اقشار مذکور همچنان با سیاستهای حذف، سرکوب، نسلکشی و اعدام روبرو هستند. بیشک در مرحلهای که جنگ جهانی سوم بصورت پراکنده در منطقه جریان دارد، سهم رژیم ایران در جنگافروزی نیابتی بشدت معیشت و زندگی خلقها در داخل را نیز تحت تأثیر شدید قرارداده و انتخابات اخیر مطابق نیات و مطامع سیاسی این سیستم اقتدارطلب تنظیم گشته است.
چهاردهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری ایران صرفا برنامه اصولگرایان با هدف تحمیل بر تمامی جامعه و خلقهاست. چنین انتخاباتهایی در ۴۵ سال گذشته با مبانی دمکراسی و آزادیخواهی در تضاد بوده است. هدف نظام ولایی بحرانزده به راهانداختن نمایشی است که با عوامفریبی و کسب قدرت بیشتر چنان سلطهای بر اقشار و تودههای خلق برقرار سازد که جنبش انقلابی ژن، ژیان، آزادی را به شکست بکشاند و بقای رژیم را قطعی گرداند. رژیم اسلامی ایران با تمام توان میکوشد از تغییر ذهنیتی و فرهنگی آغازشده در جامعه که به تحول انقلابی میانجامد، ممانعت کند. در بحبوحه سیاستورزی زنستیزانه، سوقدادن محیطزیست بسوی نابودی و نسلکشی مستمر علیه خلقها و ملیتها، هیچ انتخاباتی نزد جامعه و خلقها مشروعیت ندارد. به عینه دیده میشود که زمینهای برای برگزاری یک انتخابات آزاد، خلقمحور و دمکراتیک در ایران وجود ندارد. بنابراین هرگونه مشارکت در چهاردهیمن دوره انتخابات ریاستجمهوری این کشور به معنای ریختن آب به آسیاب سلطهگری رژیم نسلکش است.
زنان که پایهی اساسی تشکیل جامعه انسانی، اخلاقی، آزاد و دمکراتیک هستند، به دنبال سرکوب خیزشهای ژن، ژیان، آزادی با سرکوب و حذف سیستماتیک روبرو گشتهاند. نظامی دولت- ملتی شکلگرفته که زنستیزی پایههای بنیادین اقتدار و سلطهگری آن را تشکیل میدهد. بنابراین خطرناکترین دوره علیه زنان در جریان است و از حیث سیاسی، اجتماعی و اقتصادی هیچ جایی برای زنان امن نیست.
ستیزه رژیم با خلقها و ملیتها با اتکای بر قوانین خودساخته و نظام دیکتاتورانه به اوج رسیده و حذف ملیتها با عنوان نمودنشان بصورت خردهفرهنگها را یگانه راه بقای خود میداند. امروز هیچ برنامهای نه از سوی نظام و نه کاندیداهای انتصابی تحمیلشده بر جامعه برای حل مسئله خلقها و ملیتها و پایان دادن به نسلکشی فرهنگی و آسمیلاسیون دیده نمیشود. فراتر از آن، با به راهانداختن بازیهای رقابت انتخاباتی درصدد کشاندن ملیتهای بلوچ، عرب، کُرد، آذری، گیلک – مازنی و سایر ملیتها به پای صندوقهای رأی هستند.
نمایش انتخاباتی ضددمکراتیک رژیم ایران بر بنیان رویکردهای عوامفریبانه قراردارد و در این راه کل دستگاههای حکومتی، دولتی و ارگانها و نهادها خاصه رسانهها را با انحصارات کامل بر آنها به خدمت تبلیغات به سود خود درآورده و جهت گرمگردن تنور انتخابات مشغول به راه انداختن موج مشارکت حداکثری دروغین هستند.
فقر و محرومیت، محیطزیستی نابود شده در چنگال سیاستهای ضدبشری، بیکاری و تورم افسارگسیخته، فساد گسترده و سیستماتیک، تنشزایی در منطقه، خصومت و جنگافروزی، سرکوب، شکنجه و اعدام، اقتصاد غارتگرانه، رانتیر و بحرانزده که رو به فروپاشی است، همه و همه وضعیت اسفبارتر پس از انتخابات نمایشی و تحمیلی را هشدار میدهند.
رژیم قبل از این انتخابات، سطح سرکوبها، بازداشتها، شکنجهها و اعدامها برای انتقام از جامعه بخاطر محور قراردادن جنبش انقلابی ژن، ژیان، آزادی را به اوج رسانده و میکوشد با انتخابات مهندسیشده خویش آن شکستهایش را نیز جبران کند. به همین دلیل دوره پس از انتخابات چهاردهمین برای جامعه خطرناکتر خواهد بود. تنها راه جلوگیری از مخاطرات پیشرو نیز خود جامعه و خلقها هستند. در چند انتخابات گذشته، خاصه از سال ۱۴۰۰ به بعد، تمامی انتخابات رژیم بخاطر حذف زنان، خلقها و دگراندیشان، به شکست انجامید و کارزارهای تحریمی جامعه و خلقها موفقیتهای بزرگی در برابر رژیم کسب نمود. امروز، دوگانه نظام ولایی و جنبش اجتماعی خلقها یک واقعیت انکارناپذیر است. جامعه که برای رهایی از وضعیت اسفناک و فاجعهبار، نیاز به جنبش انقلابی ژن، ژیان، آزادی را برای رویارویی با نظام سلطهگر حیاتی میداند، امروز روبروی مهندسی انتخابات قرار گرفته است.
خلقها و ملیتها، زنان، جوانان، کارگران، معلمان، بازنشستگان، روشنفکران هرکدام دارای وظایف اخلاقی، سیاسی ، روشنفکری و دمکراتیک برای تحولات ساختارین در ایران هستند و عدم مشارکت در انتخابات پیشرو فرصتی برای به انجام رساندن این وظایفشان است. وظایفی که در شکلگیری آیندهای روشن بشدت تأثیرگذار است. مشارکت در انتخابات به معنای از بین بردن تمامی فرصتهای پیشرو در برساخت آیندهای روشن و فراتر از آن، قویترساختن دست نظام ولایی برای سرکوب جامعه مدنی است.
«حزب حیات آزاد کردستان» با وقوف و اشراف کامل بر تمامی زوایا و جوانب چهاردهیمن دوره انتخابات ریاستجمهوری در ایران، هیچ نشانهای دال بر آزاد و دمکراتیکبودن در این انتخابات مهندسیشده رژیم را نمیبیند و مشارکت در آن را نابودی تمامی دستاوردهای سالهای خیزشی خلقها و جامعه میداند. هیچیک از کاندیداهای این دوره انتخابات برنامهای برای حل مسئله کُرد و دمکراتیزهکردن ایران بصورت موازی ندارند. فراتر از آن، در تداوم روند نسلکشی و به فراموشیسپردن مسئله کُرد بعنوان بنیادیترین مسئله در ایران اصرار میورزند. حزبمان از تمامی خلقها و ملیتها، زنان، جوانان، کارگران و زحمتکشان، روشنفکران و فعالان مدنی و زندانیان سیاسی دعوت بعمل میآورد که برای برساخت آیندهای آزاد و دمکراتیک با هرگونه انتخابات ضددمکراتیک و نمایشی به تعارض برخیزند. تنها راه پایان دادن به سلطهگری، زنستیزی، خصومت با محیطزیست، جامعهستیزی و نسلکشی و خاتمهدادن به فقر و بیکاری و تورم و فساد و ظلم و جور، مبارزه برای تحقق یک ساختار دمکراتیک و آزاد در ایران است نه یک انتخابات تحمیلی. مسیر آزادی و دمکراسی تنها به دست خود خلقها و جامعه گشوده میشود و هر مبارزه روزانه همگان را در عین اتحاد و همگرایی به آزادی نزدیک میسازد.
حزب حیات آزاد کردستان(پژاک)
۱۸ ژوئن ۲۰۲۴