مجلهی آلترناتیو مصاحبهای ویژه با آمد شاهو ـ عضو مجلس پژاک انجام داده است. در این مصاحبه شاهو سیاست نسلکشی علیه خلق کورد، تداوم توطئه بینالمللی، کارزار آزادی جسمانی رهبر آپو و حل مسئله کورد، کارزارهای بلوط کاری در شرق کورستان و وضعیت انقلاب زن زندگی آزادی و چرایی تشدید سیاست اعدام و زنستیزی، فشار علیه زندانیان سیاسی بخصوص علیه زنان کورد و انتخابات آتی موجود در ایران را مورد ارزیابی قرار داده است.
آمد شاهو در خصوص حملات اخیر ترکیه علیه نیروهای شرق کوردستان بیان میدارد:«پژاک امروز بعنوان یک نیرویی مستقل علیه نظام اشغالگر ایران مبارزه میکند، اما چرا آمریکا و ترکیه از ایران حمایت میکنند؟ نقش ایران و آمریکا و بخشی از احزاب کوردی در این وسط چه میباشد؟ ترکیه با این حملاتش چه نفعی میبرد؟ چرا به دست دولت ترکیه علیه نیروهای پژاک و یگانهای مدافع شرق کوردستان حملات پیدرپی صورت میگیرد؟».جامعهای که چقدر از نیروی سازماندهی برخوردار باشد، زوتر به آزادی خواهد رسید. برای همین خلق کورد در شرق کوردستان آزادی خویش را در آزادی جسمانی رهبر آپو میبیند و در این خصوص فعالیتهای خویش را گسترش داده و دامنهدارتر خواهد کرد».
متن كامل مصاحبە:
چرا به دست دولت ترکیه علیه نیروهای پژاک و یگانهای مدافع شرق کوردستان حملات پیدرپی صورت میگیرد؟
* اکنون جنگی همهجانبه در کوردستان جریان دارد و حملات پیدرپی علیه مناطق حفاظتی میدیا و همچنین در این چند ماه اخیر حملات پهپادهای دولت فاشسیت ترکیه در منطقەی آسوس و پنجوین افزایش یافتە است شما این مسئلە را چگونە ارزیابی میکنید؟
ـ این جنگ با پیشاهنگی فاشیسم آکپ و مهپ اجرا میشود و در پشت سر آنان قدرتهایی از جملە آمریکا، ناتو، اتحادیەی اروپا قرار گرفتەاند و با پشتیبانی این نیروهاست که امروزه در کوردستان جنگی بدون وقفە و ناعادلانە وجود دارد کە در جریان آن افراد مدنی قربانی این حملات میشوند و همچنین منابع زمینی و زیر زمینی کوردستان مورد هدف این حملات قرار میگیرند. از سوی دیگر موج بازداشتها و شکنجەها و تهدیدهای پیدرپی در حال افزایش است. این حملات هم در چارچوب نسلکشی کوردها به اجرا در آمده است. واضحتر بگویم یک توطئەی بینالمللی علیە کوردها در جریان است. اما این توطئه و طرح نسلکشی علیهخلق کورد به دلیل این که به نتیجه مطلوب این دولتها نرسیده، بە بمبهای ممنوعە و جنگندەها روی آوردەاند. برای همین پهپادها بدون وقفە بر آسمان کوردستان در حال پرواز هستند و روزانه شهرها و مناطق کوهستانی را بمباران میکنند و علیه این حملات هم سکوتی فراگیر وجود دارد و این سکوت هم شعلههای این جنگ را فروزانتر کرده و به خطری جدی در منطقه مبدل شدهاند.
برای همین امروز مناطق آسوس و پنجوین هم به بخش نوینی از این جنگ مبدل شده. البته حملات مداوم در این مناطق بدون مشارکت مستقیم یا غیر مستقیم آمریکا و نظام اشغالگر ایران غیرممکن است. گمانهزنیها در اینجاست کە چرا در این مرحلە چنین سیاستی بر این مناطق اجرا میگردد و به دست دولت ترکیه علیه نیروهای پژاک و یگانهای مدافع شرق کوردستان حملات پیدرپی صورت میگیرد؟ ترکیه با این حملاتش چه نفعی میبرد؟ نقش ایران و آمریکا و بخشی از احزاب کوردی در این وسط چه میباشد؟ پژاک که امروز بعنوان یک نیرویی مستقل علیه نظام اشغالگر ایران مبارزه میکند، اما چرا آمریکا و ترکیه از ایران حمایت میکنند؟ البته در وهلهی اول این حملات، مجزا از توطئەی بینالمللی علیه خلقکورد نیست. دوم؛ با سیاست نسلکشی کوردها ارتباط دارد. سوم؛ با انقلاب زن زندگی آزادی در ارتباط است. برای همین با دومین سال از این انقلاب شاهد افزایش فشار رژیم ایران بر اپوزیسیون ایرانی و کوردی بودیم و همچنین حملات دولت فاشیستی ترکیه علیه باکور و روژهلات سوریه و جنوب کوردستان تشدید یافته و دولتهای موجود در قبال این اعمال سکوت اختیار کردهاند. در عین حال جای سوال و فهم این مسئله است کە چرا ناتو، آمریکا و اتحادیەی اروپا از این سیاست کوردستیزی و زنکشی دولت ترکیه و ایران حمایت میکنند؟! آمریکا و ایران چه سهمی در بمبارانهای مناطق پنجوین و آسوس دارند؟ این مسئله چه ارتباط با تصمیم سال ٢٠٠٩ وزارت خزانەداری آمریکا که پژاک را در لیست سیاه خود قرار داد، دارد؟ همچنین چه ارتباطی با سیاست اعمالشدهی امرالی دارد؟ آیا این سیاست و نگرش با سیاست آمریکا علیه ایران در منافات نمیباشد؟ یعنی آمریکا از سیاست یک بام و دو هوا پیروی نمیکند؟
علیرغم اینها شعار انقلاب زن در ایران یک حقیقت را برملا ساخت که پارادایمی که امروز پژاک برای برساخت آن مبارزه مینماید به چراغ روشنایی انقلاب زن زندگی آزادی مبدل گردید و پژاک بعنوان پیشگام این انقلاب در تاریخ نوین مبارزات آزادیخواهی در ایران جای گرفت. با این حال چگونە امکان دارد کە امروزە آمریکا همراه ترکیە و ایران ، پژاک و جنبش آزادیخواهی خلقکورد را مورد هدف قرار دهند و در یک جبهه مشترک قرار گیرند و در قبال این حملات سکوت اختیار کند؟ برای همین چنین عملکردی غیر از تداوم توطئهی بینالمللی و نسلکشی خلق کورد و مشارکت در این سیاست معنا و تعریفی جداگانه در بر نخواهد داشت و پژاک هم برای برملاسازی و خنثیسازی این سیاست منفعتجویانه و دوپهلو به مبارزات دمکراتیک خویش ادامه خواهد داد.
توقف جنگ در منطقه به تغییر سیاست در امرالی بستگی دارد
* شما اشاره به تداوم توطئهی بینالمللی علیه خلقکورد کردید، در حال حاضر در سطح جهانی کارزار آزادی جسمانی برای رهبر آپو و چاره یابی حل مسئلهی کورد شروع شده است، به نظر شما این کارزار چە نقشی در خنثی سازی این توطئه ایفا خواهد کرد؟
ـ کارزار آزادی جسمانی رهبر آپو و حل مسئلەی کورد در ١٠ اکتبر با پیشاهنگی افراد آزادیخواه بیشماری در سطح جهان آغاز گردید و با شور و شوق بزرگی ادامه دارد. یعنی مسئلەی کورد امروز دیگر بە یک مسئلەی جهانی مبدل شده است. بدین خاطر تنها با یک کارزار بینالمللی میتوان این توطئەی بینالمللی را خنثی ساخت. برای همین امروز آغاز این کارزار جهانی که بە ویژە از سوی کسانی که دارای افکار دموکراتیک و دیدگاههای موثری هستند و بە اتحاد خلقها و زندگی مسالمتآمیز اعتقاد دارند، کارزاری تاریخی و نایاب میباشد. برای همین ما این کارزار را مهم و بعنوان یک رویداد بزرگ تاریخی ارزیابی میکنیم. چون چنین کارزاری توانایی خنثیسازی توطئە بینالمللی علیە خلق کورد را دارد و صفحهی نوینی از حل مسئلهی کورد را به ارمغان خواهد آورد. از جهتی دیگر کارزار میتواند بە اتحادیە اروپا، آمریکا و دولت فاشیست ترکیە و هم پیمانهایش فشار وارد کند، تا ابتدا انزوای تحمیلی بر رهبر آپو از میان برداشتە شود و حصر ایشان در هم شکستە شود. دوماً؛ وکلا و خانوادەی رهبر آپو بتوانند با رهبر آپو ملاقات داشتە باشند. سوماً؛ شرایط آزادی فیزیکی رهبر آپو میسر گردد و فرصت حل مسئلەی کورد فراهم شود. البته چنین مطالباتی تنها از طریق سازماندهی گستردەی خلقها میسر خواهد شد. این هم در منطقە فرصت گسترش صلح و توسعەی آزادی و دمکراسی را فراهم خواهد کرد.
بە نظر من توقف جنگ در منطقە بستگی بە تغییر سیاستی دارد کە علیە رهبر آپو بر سیستم امرالی تحمیل میگردد. یعنی تا چە حدی انزوا در امرالی سنگینتر شود، بە همان اندازه میزان آتش جنگ در منطقە شعلەورتر میگردد. گسترش جنگ هم به معنای نابودی صلح، عدالت و آزادی است. اما رهبر آپو مبارزهای خستگیناپذیر برای حل مسئلهی کورد، دمکراسی و آزادی به انجام رساندند و در این راه هم مبارزه میکنند. برای همین تمامی آحاد جامعه بر این عقیدەاند کە آزادی رهبر آپو کلید راهگشای تمام مسائل و مشکلات گره خوردهی منطقه میباشد. به همین دلیل در۱۰ اکتبر کارزاری جهانی آغاز گردید که در واقع کارزاری انسانی، وجدانی و اخلاقی میباشد که از یک ذهنیت دمکراتیک و آزادیخواه برخوردار میباشد. لازم است شگفتیهای این کارزار را خوب ببینیم که در ادامهی این کارزار در ١٠ دسامبر کە مصادف با روز جهانی حقوق بشر بود، در سطح جهانی یک کمپین بینالمللی برای خواندن کتابها و نوشتەهای رهبر آپو راهاندازی شد. این کمپین هم حاکی از آنست که آزادی جسمانی رهبر آپو با آزادی ذهن، فکر، باوری، اراده و وجدان در ارتباط است.
ما نیز همچون جنبش شرق کوردستان خود را بخشی از این کارزار میدانیم. چرا کە ما نیز آزادی رهبر آپو را بە مثابەی آزادی خلق کورد و خلقهای منطقه قلمداد میکنیم. برای همین انزوا علیه رهبر آپو را انزوا علیه خود و خلقمان میبینیم. چون مناطقی کە امروزە بعنوان عرصهی مبارزه و مقاومت مبدل شدهاند، با حمله و انزوای شدید دولت فاشیست ترکیه روبرو هستند و سیاستی پلید بر این عرصهها اجرا میشود. این سیاست هم درآغاز در امرالی عملی میگردد و در مناطق دیگر نیز گسترش مییابد. بدین دلیل امروزه آزادی رهبر آپو و خلق کورد بە همدیگر وابستە هستند. بە عبارتی دیگر حتی در سطح بینالمللی نیز چنین نگرشی وجود دارد که انزوا علیه رهبر آپو و زندانی کردن ایشان را در واقع زندانی کردن خود، آزادی و دموکراسی میبینند. یعنی قراردادن صلح، عدالت، همزیستی و چارەیابی در حبس. برای همین در هم شکستن بندهای زندان امرالی، نیاز بە یک سازماندهی جهانی دارد، کە این امر نیز امروزە از طریق این کارزار محقق شدە است. ما نیز در شرق کوردستان از این کارزار حمایت کردەایم و برای پیروزی این کارزار هر چە از دستمان بربیاید انجام میدهیم.
بە ویژە در این مدت در شرق کوردستان مجموعەای از فعالیتهای مهم جریان دارند. یعنی جوانان، مادران و زنانی کە در این شرایط سخت برای آزادی جسمانی رهبر آپو فعالیت میکنند. بیانیە منتشر میکنند. صیانت بە عمل میآورند. کتابها، پوستر و عکسهای رهبر آپو را منتشر میکنند. در مورد اندیشەهای رهبر آپو بە گفتگو میپردازند. اینها فعالیتهای باارزشی هستند کە زمینەی سازماندهی در جامعە را افزایش میدهند. یعنی جامعهای که چقدر از نیروی سازماندهی برخوردار باشد زوتر به آزادی خواهد رسید. برای همین خلق کورد در شرق کوردستان آزادی خویش را در آزادی جسمانی رهبر آپو میبیند و در این خصوص فعالیتهای خویش را گسترش داده و دامنهدارتر خواهد کرد. همزمان در اروپا از سوی کمیتەهای پژاک، کجر و کژار برای صیانت از این کارزار، فعالیتهایی بە انجام رسیدند. این فعالیتها هم میتواند بە بخشی از فرآیند چارەیابی مسئلەی کورد در منطقە مبدل شود و درگاهی دموکراتیک و صلحطلبانە بر مشکلات منطقە بگشاید و مکمل مبارزات بخشهای دیگر کوردستان باشد. یعنی مکمل این مبارزەای باشد کە در سطح جهانی بە راه افتادە است. برای همین عملیاتهایی که چه در داخل و خارج ایران در چارچوب این کارزار صورت گیرد، جای تقدیر است و متمأنم که خلقکورد و خلقهای موجود در ایران با مشارکت روزافزونشان مسئولیت تاریخی خویش را ایفا خواهند کرد. بدین معنا کە با کارزار برای آزادی رهبر آپو، مجموعەای از فعالیتها در شرق کوردستان و ایران گسترش مییابد. امیدواریم کە در شرق کوردستان نیز خلق میهن دوست ما و انسانهای آزادیخواه و دموکراتیک مشارکت خویش را در این کارزار افزایش دهند. لازم است اشکال فعالیتها متنوعتر گردند و تا میتوانند اندیشەهای رهبر آپو را مطالعە نمایند و هم در مورد آن بحث و گفتگو نمایند و هم بتوانند کە این اندیشەها را در کلیەی مناطق اشاعە دهند تا بە کلید چارەیابی کلیەی مسائل و بحرانهای داخل ایران مبدل گردد.
فقدان اندیشەی دموکراتیک، سازماندهی و ارادهی مستقل، معضل اساسی ایران است
* شما در حرفهایتان از اندیشەهای رهبر آپو بە مثابەی کلید چارەیابی مسائل شرق کوردستان و ایران نام بردید، اکنون کارزارهایی همچون زاگروسانە و کاشت بلوط در جریان است این کارزارهای مردمی را چگونە ارزیابی میکنید و چه نقشی در بنیادنهادن جامعهی دمکراتیک و اکولوژیک در برخواهند داشت؟
ـ اندیشەهای رهبر آپو بر نیروی ذاتی خود و به نیروی خلق و جامعە متکی است. هر پروژە و فعالیتی کە از بطن جامعە برخیزد، ما چنین فعالیت و کمپینهایی را مهم و تاریخی قلمداد میکنیم و برای جامعە الزامی هستند. بر این باورم که اندیشەی رهبر آپو بە کلید چارەیابی همەی مسائل داخلی شرق کوردستان و ایران مبدل میشود. چون امروز معضل اساسی در ایران فقدان یک اندیشەی دموکراتیک، سازماندهی و ارادهی مستقل است. بخصوص اندیشەای کە بتواند همەی خلقها را بدون تفکیک جنسیتی و ملیتی در آغوش بگیرد و آزادی، دموکراسی و سوسیالیسم را در ایران توسعە بدهد نیازمندیم. همزمان اندیشەای کە توام با اندیشه و عمل باشد. میبینیم کە امروزە اندیشەهای رهبر آپو دارای سازمان و نیروی بزرگ انقلابی است کە برای دستیافتن به اهدافش روزانە در تلاش است. نمونەی آن در شرق کوردستان و ایران انقلاب زن زندگی آزادی است کە متکی بر پارادایم رهبر آپو گسترش یافت. در لابلای این انقلاب نیز مجموعەای از فعالیتها تحت عنوان کارزار زاگروسانه و کاشتن بلوط صورت گرفت. اینها کارزارهایی هستند کە از بطن جامعە جوشیدهاند. برای همین همیشە پویا و زندە هستند. کارزاری است کە حفاظت و احیای محیطزیست کوردستان را مبنا قرار میدهد. در عین زمان چنین فعالیتی را بە زمینەای جهت سازماندهی جامعە مبدل میسازد، تا همەی سرزمین خود را سرسبز و آباد کند. کارزاری است تا هر کسی در آن مشارکت نماید. چون تا چە اندازەای از محیطزیست خود حفاظت کنیم، بە همان میزان فرصت آزادی و دموکراسی برای خلق و جامعه فراهم میشود. این چیزی است کە حکام اقتدارطلب بە ما نمیبخشند، بلکە چیزی است کە خود جامعە به دست خواهد آورد. برای همین من این کارزار را در چارچوب پارادایم رهبر آپو تعریف میکنم. چرا کە رهبر آپو نیز از جامعەای دموکراتیک و اکولوژیک سخن میگوید و امروز این پارادایم در حال گسترش است. زیرا اگر جامعەای دارای اخلاق و سیاست دموکراتیک باشد، مشارکت افراد در آن فعال باشد، از خوانش محیطزیستی برخوردار باشد، آن زمان بە جامعەای دمکراتیک و اکولوژیک مبدل میشود.
این کارزارها حاکی از آن است که خلق شرق کوردستان از لحاظ آگاهی زیستمحیطی در سطح بالایی پیشرفت کردە است. خلقها به پیشگامی زنان، یکی از ارکان پارادایم زن زندگی آزادی را توسعە داد. در گام دوم با چنین کارزارهایی درصدد توسعهدادن ارکان دیگر پارادایم جامعهی اکولوژیک میپردازد. فراخوانی در بطن این کارزارها نهفتە است. آنهم فراخوانی برای آزادی و دموکراسی و بنیاد نهادن جامعەای اکولوژیک که بەدور از ذهنیت سود و سرمایە و غارتگری باشد.
همزمان شاهدیم کە دولتهای اشغالگر در کوردستان محیطزیست کوردستان را آتش میزنند، غارت میکنند و درختهایش را قطع میکنند. سیاست سدسازی را ترویج میبخشند. در کل محیطزیست کوردستان را تخریب و ویران میکنند. بە نظر من کارزار زاگروسانە و کاشتن بلوط کە در سطح همەی شهرهای شرق کوردستان صورت گرفت، آغاز گامی نوین برای دستیابی به زنگی آزاد و دمکراتیک است که بسیار بزرگتر و باشکوهتر و معنادارتر از پروژەهای تبلیغاتی دولتها است. در حقیقت چنین کارزارهایی میتواند بە پروژەی چارەیابی تخریب محیطزیست مبدل شود و از محیطزیست دفاع نماید.
با کارزار «نا به اعدام، بله به دمکراسی» میتوان ماشین سرکوب را از کار انداخت
* الان در دومین سال انقلاب زن زندگی آزادی قرار داریم، شرایط انقلاب زن زندگی آزادی را چگونە ارزیابی میکنید؟ اکنون در شرق کوردستان سیاست زنکشی و اعدام افزایش یافتە است این مسائل را چگونە ارزیابی میکنید؟
ـ انقلاب زن زندگی آزادی رنسانسی نوین را در ایران، خاورمیانە و جهان بەر پا کرد. بە ویژە موجب شد کە تعریف سدەی ٢١ بە عنوان سدەی زنان را جامەی عمل بپوشاند. یعنی هر انقلابی کە پیروز گردد، با پیشاهنگی زنان میسر خواهد شد. پس در جغرافیایی همچون ایران کە انقلابی در آن با پیشاهنگی زنان بە پا گشت، بدون شک یک انقلاب ذهنیتی، وجدانی و اخلاقی است. انقلابی کە بر تغییرات جامعه، آداب و سنتها و بخصوص تغییر مردها متکی است. این انقلاب در این راستا برپا شد، توسعە یافت و امروز در سطح جهان میدرخشد. در عین حال بە سال دوم این انقلاب وارد شدەایم. دومین سال نیز بدون شک با همەی فشارهای رژیم علیە خلق و ترفندهای بسیاری که بە کار برده شد، انقلاب به شیوە و فرمهای متفاوتی تداوم دارد. در مرحلەی تجدد و خودسازماندهی و جمعآوری آگاهی و دانش قرار دارد. بیگمان هر انقلابی نیازمند پیشاهنگ است. این پیشاهنگ نیز میبایست بە آزادی، دمکراسی و سوسیالیسم معتقد باشد. بە تغییراتی کە برشمردیم باید معتقد باشد. پس در این چارچوب انقلاب با وجود همە سختیها و موانع پیشرو در فرمهای متفاوت ادامە دارد. رژیم برای منحرف کردن این انقلاب جنگی ویژە بە راه انداختە است. گاهگاهی میگویند انقلاب تمام و خاموش شدە است!. رژیم به تمامی جامعە را تحت سیطرهی خویش قرار داده است!. مشکلاتی کە در جامعە وجود دارند را تحریف میسازد و جامعە را با مشکلات ناچیز مشغول میکند. اما در حقیقت خلق فریب این نیرنگ و شایعهها را نخورده و نخواهد خورد.
با این انقلاب رژیم نیروی جامعە را دریافت که از چە نیروی عظیمی برخوردار است. رژیم در دومین سال انقلاب سرکوب و فشارهایش را بر سر جامعه و فعالان مدنی افزایش داد. آمار اعدامها سیر صعودی بخود گرفت. البته نظام از جنگ حماس-اسرائیل برای اعمال این سیاست سود جست. در مرحلەی نوین انقلاب زن، رژیم تعداد اعدامها را افزایش داد. بر حسب برخی از آمارها گفتە میشود کە در طی یک سال بیش از ٧٠٠ انسان اعدام شدەاند. بە ویژە در ماه اخیر گفتە میشود نزدیک بە دویست تن اعدام شدەاند. روزانە بە صورت مکرر اخبار اعدامها بە گوشمان میرسند کە ٣تن، ٥ تن یا ٧تن در زندانهای رژیم اعدام شدەاند. چرا چنین رفتاری از رژیم در چنین موقعیتی سر میزند؟ البته رژیم با ماشین اعدام میخواهد پیشاهنگان انقلاب و جامعه را از میان بردارد و رعب و حشت را در بطن جامعه بیندازد، تا بار دیگر این انقلاب به وقوع نپیوندد. افزایش اعدامها هم به معنای ترویج فاشیزم و دیکتاتوری است. اصرارورزی به عدم حل مسائل و مطالبات خلقهاست. نمایش قدرت و اقتدار رژیم برای خلق است. ابزار سرکوب و بردهسازی جامعه است.
در حالی کە امروزە انقلاب همچون روحی در کالبد انسان جای گرفتە است. برای همین رژیم نمیتواند این روح را از این جسم خارج کند. رژیم نمیتواند جامعە را از شعاری کە بدان اعتقاد دارد، جدای سازد. یعنی دیگر محال است کە بتواند جامعە را از زن زندگی آزادی جدا کند. چرا کە این انقلاب در بطن جامعە نهادینە گشتە است. برای همین فلسفە و پارادایمی پشتیبان آن است. بدین دلیل غیرممکن است که رژیم اشغالگر ایران بتواند گفتمان خود را دگر بار بر جامعه مسلط کند و بە نتایج دلخواهش برسد. برخلاف ادعاهای رژیم خلق در مرحلەی سازماندهی خویش قرار دارد و خود را برای مرحلەای نوین از انقلاب آمادە میکند. ما شاهد آن بودیم که جوانان و دانشجویان در روز دانشجو (۱۶ آذر) تجدید پیمان کردند تا بر علیە فاشیسم و دیکتاتوری مبارزەشان را تشدید دهند و برای پیروزی اهداف انقلاب زن زندگی آزادی بە مبارزاتشان ادامە دهند. این مورد بسیار مهمی است کە جوانان و دانشجویان در این روز پیمان تداوم مبارزە را با خود بستند و آتش انقلاب را در گوشە و کنار ایران شعلەورتر نمودند. همچنین خانوادههای شهدای انقلاب علیه گروههای سودجو و منفعتطلب کارزاری را تحت عنوان «هیچکس نمایندهی ما نمیباشد» را براه انداختند. از دیگر جهت تظاهرات پیدرپی بازنشستگان، کارگران، معلمان، زنان و جوان حاکی از تداوم این انقلاب است. اگر چیزی به نام انقلاب وجود نداشت، پس بە چە دلیل روزانە خبر بازداشتها، شکنجەها، اعدامها، زنکشیها و ظلم و فشار رژیم بر شهروندان در داخل ایران بە گوش ما میرسد. چرا هنوز رژیم از تجمع دوبارەی خلق و فروزانتر شدن شعلههای انقلاب میهراسد؟ برای همین اینها همهاش خیالی باطل است و با کارزار «نا به اعدام، بله به دمکراسی» میتوان ماشین سرکوب نظام را از کار انداخت و مانعی بزرگ در مقابل سیاست ضد بشری نظام ایجاد کرد. برای همین جامعه خواستار برقراری دمکراسی و آزادی است و رژیم هم خواستار اشاعهی اعدام و جامعهکشی. یعنی با سازماندهی و مشارکت همهجانبه جامعه میتوان علیه این سیاست به پا خواست.
زینب جلالیان؛ سمبل مبارزه، مقاومت و آزادیست
* شما در مورد مبارزات زنان در انقلاب زن زندگی آزادی بحث به میان آوردید، اکنون فشار بر زندانیان سیاسی زن، بخصوص بر فعالان مدنی زن افزایش یافتە است. در این چارچوب فشار و ستم بر زینب جلالیان ادامە دارد، چرا در این مرحلە فشار و ستم بر زینب جلالیان، وریشە مرادی، پخشان عزیزی و ادریس فقیهی افزایش یافتە است؟
ـ در آغاز بە مقاومت تاریخی رفیق زینب جلالیان درود میفرستم. مقاومت رفیق زینب بی همتاست. بە ویژە همچون یک زندانی زن کە ١٦ سال با همەی فشارها و سختیها، شکنجە و حتی انزوایی کە بر ایشان روا داشتە میشود، از اراده و باوری پولادینی برخوردار است. برای همین رفیق زینب سمبل مقاومت است. سمبل زنی است کە در راه آزادی و در مقابل ظلم و ستم و اشغالگری قیام و مقاومت میکند. او سمبل آزادی، دموکراسی و همزیستی خلقهاست. در واقع زنی آزاد است. بدین معنا او حامل یک فلسفە و یک پارادایم و یک سازمان دموکراتیک است. رفیق زینب بە اتهام عضویت در پژاک و بنا بە این اتهام بە صورت مداوم با وحشیانەترین شکنجەها مواجە شدە است. علیرغم اینها این رژیم نتوانستە است کە ارادەی پولادین وی را بشکند. چون این ارادە توسط شهید شیرینها تعالی یافت و اکنون از سوی رفیق زینب میدرخشد.
بنا بە اطلاعاتی کە در دست ماست، رژیم مصرانە در تلاش است تا مقاومت رفیق زینب را در هم بشکند. بە همین جهت در این اواخر از سوی نهادهای امنیتی مورد تهدید قرار گرفته، تا خواست سردمداران رژیم را بە جای بیاورد، که اگر بدین خواستە تن ندهد از همەی حقوق ابتدایی خود محروم می گردد. هر چند که وضعیت سلامتیاش با مشکلات جدی مواجه است. مشکل بینایی و مشکلات جدیتر سلامتی نیز دارد. اما از سوی رژیم هیچ اقدامی در جهت بهبود ایشان صورت نگرفته است. رژیم او را هر بار از زندانی بە زندانی دیگر تبعید کردە است. این بخود مجازاتی غیرحقوقی است. در واقع سیاست رژیم علیە رفیق زینب سیاستی علیە همە زنان آزادیخواه، زنان دموکراسیطلب و سوسیالیست داخل ایران است. این سیاست پلید جهت درهمشکستن ارادەی زنان آزاد است کە امروزە اجرا میشود. در واقع همان سیاستی است کە علیە زندانیان آزادیخواه و علیە همە زنانی است کە در راستای آزادی مبارزە میکنند. پس هر کس باید آزادی زینب جلالیان را همچون آزادی خویش قلمداد کند. هر کسی باید سیاستهایی کە علیە زینب جلالیان اجرا میگردند، را همچون سیاست بر علیە خود درک کند. ما نگران این برخوردهای ددمنشانهی رژیم هستیم و مسئولان نظام را مسئول وضعیت جسمانی ایشان میبینیم.
در عین حال نظام از آشکارسازی سرنوشت و وضعیت زندانیانی از قبیل؛ ادریس فقیهی که عضو حزبمان، وریشە مرادی عضو کژار و پخشان عزیزی فعال مدنی میباشند، ترس و دلهره دارد. سیاستی غیرحقوقی و غیر بشری علیه این زندانیها اعمال مینماید. این زندانیها را از حقوق طبیعیشان محروم نموده. ما برای وضعیت هر یک از این زندانیها دل نگران هستیم و و مقاومت هر یک از این رفقا را ستایش میکنیم. چرا رژیم اشغالگر ایران در مورد وضعیت هر کدام از این زندانیان سکوت اختیار میکند؟ چرا مابین زندانیان تبعیض قائل میشود؟ در حالیکه افکار عمومی خواهان شفافیت وضعیت هر کدام از این زندانیان هستند. اما نظام به این خواسته و اعتراضات گوش نمیدهد. بە همین جهت زندانی سیاسی همچون ادریس فقیهی بعد از ٣ سال و وریشه مورادی نزدیک ۵ ماه، سرنوشتشان معلوم نباشد، گواهی ترس و خوف رژیم را از اعمال خویش و مقاومتی که در جریان است را نشان میدهد. البته تداوم و گسترش این مقاومت زنجیرهای ستم و قانون کوردستیزی را درهم میشکند و بە جامعە شجاعت، امید و باوری خواهد بخشید. بە همین دلیل سیاست موجود رژیم را علیه این زندانیان سیاسی کورد و بخصوص زنان محکوم میکنیم. بە ویژە علیە زندانیانی کە در راستای آزادی و دموکراسی مبارزە میکنند، رژیم سیاستی وحشیانە علیە آنان اجرا میکند. بدون شک این سیاستهای پلید از سوی خلق ناپسند است و اینها هم به دلیلی قاطع برای تداوم مبارزهی جوانان و زنان کورد و سایر خلقهای دیگر ایران خواهد بود و در نتیجهی موج این مبارزات روزی فرا خواهد رسید کە رژیم مجبور به پاسخگوی چنین اعمالش بشود.
قتل زنان، تداوم نسلکشی علیه زنان میباشد
* شما گفتید کە انقلاب بە پیشاهنگی زنان پیروز میشود یعنی سیاست زن ستیزی و کشتار زنان در این برههی حساس تاریخی توسط رژیم و نهادهای مربوطهاش چه تأثیری بر مبارزات آزادیخواهی زنان خواهد داشت؟
ـ ما در منطقە با ذهنیتی مردسالار روبەرو هستیم که بە صورت گرهکوری درآمدە کە مانع چارەیابی تمامی مسائل شده است. بخصوص جهان سرمایەداری، جهانی ضد زن است که در داخل این جهان، رژیم اشغالگر ایران رژیمی ضد زن و مدافع ذهنیت مردسالاری است. برای همین این ذهنیت در ایران برای زنان فرصت و امکان دستیابی به آزادی و مبارزە باقی نگذاشته است. به همین جهت بە صورت روزانه فرصت زندگی آزاد برای زنان سیر نزولی دارد. بخصوص سرکوب زنان در فضاهای عمومی، خانواده و بە ویژە در دانشگاهها افزایش یافتە است. این وقایع هم فارغ از ذهنیت مردسالاری نیست. در واقع ذهنیت مردمحوری رژیم علیە زنان سیستماتیک شده است، تا زنان از هویت حقیقیشان که در انقلاب زن زندگی آزادی نمود یافت، محروم گردانند. بدین دلیل هجمەهای خویش را علیە زنان افزایش دادەاند. اینها را هم بخشی از طریق قوانین و بخشی هم از طریق آداب وسنت و بخشی را نیز از طریق خانوادە و دیگر سازوبرگهای نظام علیە زنان پیش میبرد. چیزی کە جای شگفتی است خلقهای ایران کە تا بە این حد جویای دموکراسی و آزادی هستند، چرا از ذهنیت نادموکراتیک و مردمحور حمایت و تبعیت میکنند؟ منشا آن در واقع ذهنیت مردسالاری نهفته است. بە ویژە کە رژیم ولایت فقیه پیشاهنگ ذهنیت [مردسالاری] است و ثمرەی این ذهنیت بنابر آمار رسمی خود رژیم کە در طی ٢٠ سال حکمرانیاش ١٢٠٠ زن کشتە شدەاند و یا خودکشی کردەاند. بر همین اساس در طی دو سال از خرداد ١٤٠٠ تا خرداد ١٤٠٢ بنابر همان منابع آماری رژیم ١٦٥ زن کشتە شدەاند. این در حالی است کە آمارهای واقعی دو تا سه برابر را هم بیشتر از این آمارها نشان میدهد. حال چە کسی مسئول انجام این رفتارها میباشد؟ با چە ذهنیتی چنین اعمالی صورت میگیرد؟ با چه اعمال و نیرویی میتوان این ذهنیت را از هم فروپاشید؟
علیرغم تحولات عمیق در منطقه و نقش پیشاهنگ زنان در این تحولات، ذهنیت مردسالاری رژیم هنوز زن را همچون ناموس میبیند. در حالی کە چنین کسانی بعنوان ناموس قلمداد میشوند، پیشاهنگ انقلاب ژن ژیان ئازادی هستند. یعنی در ذهنیت مردسالار نظام، زن ناموس است و همچون یک پدیدەی منفی و زشت و ناپسند ارزیابی میگردد. اما با یک ذهنیت دموکراتیک و در جامعەای دموکراتیک کە انقلاب زن زندگی آزادی در آن میدرخشد، زن پیشاهنگ انقلاب و مبارزه در راه آزادی، عدالت اجتماعی و دمکراسی است. حال نگاهی به این دو ذهنیت بیندازیم، ذهنیتی کە مردسالاری بر آن سلطە دارد، بدون شک کشتار و خودکشی زنان در آن رشد میکند. بە ویژە بعد از سالگرد انقلاب زن زندگی آزادی رژیم آگاهانە سیاست [ضد زن] را در کوردستان گسترش داد. از راه نظام آموزشی و از راه نهادهای سرکوبگر چنین سیاستی را در پیش گرفتە است. از راه جنگ ویژە، اهرمهای فشار و خشونت را علیە زنان توسعە میدهد. نهاد و اشخاص زنکشی را فعال میسازد. یا ذهنیتی را در جامعه ترویج میبخشد که زنان را وادار بە خودکشی میکند. اما این ذهنیت مانع دستیابی زنان به احقاق حقوق خود، آزادی و دمکراسی میباشد. مشکلات را حل نمیکند. همیشە ناامیدی بر زنان مسلط میشود. در حالی کە انقلابی کە در جریان است، امیدبخش و انرژیزا است. رسیدن بە اهداف والامرتبە انسان است. برای همین اعمال نظام علیه زن، تداوم نسلکشی زن میباشد و نظام برای تحقیر و پردهپوش نمودن اهداف و آمال انقلاب سیاست زنکشی را افزایش داده است.
رژیم اکنون مسئلەی حجاب و قانون عفاف و حجاب را به بحث روزانە تبدیل کرده است. یعنی با سبک نوین زندگی خواهان کنترل و حاکمیت بر زنان میباشد. البته رژیم در پشت این قضیە، ذهنیت ضد زن را در جامعە پر رنگتر میکند. واسهی همین هم پلیس حجاب بانان زن را بە کار گماشتند. در جایی کە لباس زنان مطابق با سلیقە و سبک زندگی مدنظر نظام نباشد، دخالت میکنند و او را بازداشت و مورد سوءزن و بی حرمتی قرار میگیرد. بە عبارتی فضا را طوری بر جامعە و زنان تنگ میکنند کە فرد را ناچار بە انجام یک سری رفتارها میکنند. یا نظام زنان را مجبور بە ترک میهن میکنند. بر این مبنا رژیم تعریفی از سبک زندگی ارائە میدهد این سبک نو چیست ک با گوهرهی انقلاب زن در تعارض است؟ سبکی کە خامنەای نمایندەی آن است. سبکی کە مرد بر زن و جامعه مسلط است. بە همین جهت زنان این سبک زندگی را قبول نمیکنند. سبکی کە خودش مشخص کردە و از پارادایم زن زندگی آزادی برخوردار است. اصرار بر این سبک نظام را وادار کرد که بعد از ۴۰ سال زنان برای اولین بار در استادیوم حضور پیدا بکنند و مستقیماً مسابقهی فوتبال را تماشا بکنند. هر چند که این خواستهی نهایی زنان نمیباشد، اما در راستای مبارزاتی که روزانه انجام میدهد، اقدامی مثبت و دلیلی عینی برای ادامهی مبارزه خواهد بود.
انقلاب زن زندگی آزادی، انقلاب علیە فساد است
* رژیم ایران ادعا میکند کە تمامی مشکلاتش حل شدەاند، بە ویژە مشکلات اقتصادی. اما میبینیم کە مشکل و فساد مالی داخل ایران موضوع روز است و اینها هم تأثیر مستقیمی بر زندگی افراد جامعه دارد، این مسئلە را چگونە ارزیابی میکنید؟
ـ مسئلەی فساد، مسئلەای سیستماتیک درون سیستم ایران میباشد. رژیم تظاهر بە این مسئلە میکند کە مشکلاتش حل شدەاند و بە انقلاب پایان بخشیدەاند و جامعەای بدون مشکل در جریان است. در حالی کە اگر بە هر نقطەای از ایران بنگریم، فسادهای رژیم برملا میشود. بە ویژە در این ماه اخیر فساد در مسئلە چایی، نهاد کشاورزی و دامداری به موضوع داغ مسئولان داخلی رژیم تبدیل شده. در حقیقت به موضوعی مبدل شد کە مسئولان همدیگر را مورد تهمت قرار میدهند. گویا این فساد متعلق به کدام کابینه میباشد؟ یعنی ابراهیم رئیسی میخواهد که این تهدید بزرگ را به یک فرصت بزرگ تبدیل کند. اما گفتیم کە مسئلەی فساد، تنها مسئلەای مختص به یک مقطع تاریخی نمیباشد. یعنی با ترویج فساد نظام هژمونیاش را بر جامعە استوارتر میکند. اما به دلیل شکاف، تضاد و تناقضهای موجود در دولت گاهگاهی این فسادها آشکار میگردد. دوم اینکە؛ حقیقت از سوی مسئولان رژیم برای جامعە آشکار نمیگردد. برای همین رئیسی هر روز بە یکی از استانها سر میزند، با وعدە و وعید جامعە را فریب میدهد، با افتتاح پروژهها مژدەی چارەیابی مشکلات اقتصادی را میدهند. اما از سوی دیگر کە بە قضیە بنگریم حقیقت چیز دیگری است. امروزە مسئلەی فساد میان رئیسی و روحانی را مشکلساز کرده است. چون رئیسی این فسادها را به گردن کابینهی روحانی میاندازد و خودش را فارغ از این مسئله میداند. در حالی کە مسئول قوەی قضائیە این مسئله را تأئید کرده است که فساد چایی مربوط بە دورەی رئیسی میباشد. هرچند که هر کدامشان در این خصوص چندان فرقی با هم ندارند و هر کدامشون برای خلقهای ایران کاسهی داغتر از آش میباشند. چیزی کە مایەی حیرت است، امروز رئیسی ژست مبارزە با فسادکاران، بە خود میگیرد. در حالی کە رئیسی خود مفسد فی الارض است. بزرگترین مفسد تاریخ جمهوری اسلامی است. خود او یکی از اعضای گروه مرگ است. این همه جوان مبارز کورد و ایرانی را به پای طناب دار کشانده، در انقلاب زن زندگی آزادی این همه جوان و زن را به گلوله بستند. کسانی که در این انقلاب بازداشت و دستگیر شدند، مورد تجاوز جنسی قرار گرفتهاند. خوب فساد از این بزرگتر چیست؟
علیرغم اینها امروز میان قوەی مجریە و قضائیە بر سر این مسائل نزاع و درگیری وجود دارد. برای مثال قوەی مجریە میگوید، رئیسی در مورد فساد چایی ٦٠ متهم را از کار برکنار کردەاند و بە قوەی قضائیە تحویل دادەاند. در حالی کە رئیس قوەی قضائیە میگوید چنین چیزی صحت ندارد. نام این افراد معلوم نیست و بە قوەی قضائیە تحویل دادە نشدەاند. این نشان میدهد کە مسئلەی فساد تا خود رئیسی و خامنەای را دربرمیگیرد. برای همین جسارت برملا کردن اسامی را هم ندارند، تا آنان را تحویل قوەی قضائیە بدهند. یا هر بار مسائل را با چیزهای دیگری پردهپوش میکنند. دولتی کە خودش تا خرخرە در فساد است، نمیتواند خود را بە عنوان علمدار مبارزە با فساد اقتصادی جای دهد. چون همین فسادها هستند کە باعث گشتەاند تا جامعە از دست پدیدەی فقر بنالد، تورم تا بدین اندازە بالا باشد. اگر آنان با فاسدان مبارزە میکنند، سپاه پاسداران بزرگترین سازمان فاسد و تروریستی داخل ایران است. این همە نهاد اقتصادی تحت سلطەی سپاه پاسدارن هستند. این همە فساد از سوی سپاه در کوردستان صورت میگیرد، چرا محاکمە نمیشود؟ چرا حساب و کتابی در کار نیست؟ چرا برای افکار عمومی آشکار نمیشود؟ اما امروزە با تبدیل کردن این موضوعات بە موضوع روز میخواهند بار دیگر مسائل را پنهان نمایند.
جامعەای کە اگر زیربنایش فساد و مردسالاری باشد، چیزی کە در آن رشد کند، همان است کە کاشتە شدە است! با این حال غیر از مردسالاری و فساد چە چیزی از این رژیم حاصل میشود؟ یعنی رئیسی با چنین کارنامهای امروزە بە هر جایی کە سر میزند خودش را بە قهرمان مبارزە با تروریسم، فساد و اغتشاشگران مبدل کرده است. به نظر من بهترین قهرمان اون کسی است که امروز مشکلات، زنان، جوانان، کارگران، بازنشستگان، کارمندان و معلمان و کولبران و … را حل کند. بە نظر من انقلاب زن زندگی آزادی، انقلاب علیە فساد است. انقلابی علیە زشتی، ظلم، بیعدالتی و ذهنیت مردسالاری است. برای همین این انقلاب برای خنثی سازی ذهنیت مردسالاری در صدد خودسازماندهی است و با این نیرو مسئلەی فساد ریشەکن خواهد شد.
مجلس آتی رژیم مجلسی انقلابیتر است. یعنی ویرانتر از مجلس کنونی خواهد بود
* بە انتخابات ایران نزدیک میشویم بە نظر شما اهمیت این انتخابات برای رژیم و مردم چه میباشد؟ یعنی رژیم میخواهد این انتخابات را چگونە بە کار ببرد، یا چگونە مردم را فریب دهد، تا مردم بە پای صندوقها بروند؟
ـ بە نظرمن رژیم برای اینکە بتواند موضوعات روز جامعە را تغییر دهد و انسجامی درون جامعە بە وجود بیاورد، رژیم خود را یکدست جلوه دهد و آشفتگی درون قدرت را برچیند، مسئلەی انتخابات بسیار مهم و فرصتساز است که میخواهد از آن بهرە ببرد. در ١١ اسفند انتخاباتی کە در مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی برگذار میشود، برای رژیم میتواند سرنوشتساز باشد. اما سوال اینجاست آیا میزان مشارکت مردم در این انتخابات چگونە میباشد؟ در حالی کە مردم کارنامەی رژیم را با انقلاب زن زندگی آزادی بە دستان رژیم داد و نشان داد کە رژیم تا چە حدی مورد قبول عموم است. بعد از این همە سرکوب انقلاب زن، سیاست اعدام، زنستیزی، جوانکشی، کولبرکشی و ستم و فشارها علیه خلق کورد و خلقهای دیگر ایران، سیاستهایی کە علیە خلقها اجرا میشوند، استقبال مردم از انتخابات پیشرو چگونە باید باشد؟
در حالی که کابینه و مجلس شورای اسلامی در دوران ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی بە نام مجلس انقلابی بود. یعنی مجلس انقلابی دستاوردش برای مردم چە بود؟! چە تغییری در شرایط زندگی خلقها بە وجود آورد؟ و چە فشارهایی بر جامعە افزود؟ پس این ٤ سال از کارنامەی مجلس انقلابی رئیسی نشان میدهد، که چە دستاوردی برای مردم در بر داشتە است؟ چە مشکلی را حل کرد؟ آیا این انتخابات مشکلات مردم را رفع خواهد کرد؟ آیا در این انتخابات بە مشارکت افراد مستقل فرصت دادە خواهد شد؟ آیا این دستە افراد [مستقل] تایید صلاحیت خواهند شد؟ یا نه تنها لازم است که مردم از میان اصولگرایان نمایندهی مورد علاقهی خود را انتخاب کنند؟ با توجە بە چیزی کە رژیم سخن به زبان میراند، مجلس آتی مجلسی انقلابیتر است. یعنی ویرانتر از مجلس کنونی خواهد بود. یا در مورد مجلس خبرگان نیز بە همان صورت که مجلسی زنستیز و ملتستیز میباشد، چه امید و آرزویی برای جامعه به ارمغان خواهد آورد. در حالیکە انقلاب ژن ژیان ئازادی در حقیقت انکار گوهرهی این مجلسها میباشد، که قوانین زنستیزی و خلقستیزی در آنها تصویب میگردد. با این حال و احوال این مجالس مشروعیت خود را در میان خلق از دست دادە است. پس این رژیم تاکنون در کجا و کدامین مصوبه و قانونی تغییری ایجاد کردە، تا مردم بدان دلخوش باشند؟ یا زخمهای مردم را التیام بخشیدە باشد، تا خلق با جوش و خروش بە سوی صندوقهای انتخابات بروند.
بە نظر من در کوردستان مسئلەی انتخابات متمایزتر از سایر نقاط ایران است. چون ما شاهد رفتار رژیم با زینب جلالیان، وریشە مرادی، ادریس فقیهی، پخشان عزیزی و نرگس محمدی و دهها زندانی دیگر کە در زندانها مقاومت میکنند، هستیم. رفتار با خانواده و مادرانی کە در انقلاب زن زندگی آزادی داغدار از دست دادن فرزندانشان هستند، یا فرزندانشان نقص عضو شدەاند. یا عضوی از خانوادهاشان در زنداناند. کولبرانی که روزانه در مناطق صعبالعبور کوردستان غرق خون میشوند. آیا با یک مجلس انقلابی دیگر زخمهای مردم التیام مییابند؟ یا رژیم بار دیگر بر زخمهای مردم، نمک میپاشد؟ بالعکس رفتارهای نظام با مردم فرصتی دوباره برای شعلهورسازی انقلاب مردمی را مهیا خواهد نمود و طرحی که رژیم در سر میپروراند در راستای منافع مردم به مثمر ثمر خواهد رسید.
جایزە ساخاروف حاکی از فراگیربودن انقلاب و جهانشمول بودن انقلاب ژن ژیان ئازادی میباشد
* جایزه ساخاروف به ژینا امینی و انقلاب ژن ژیان ئازادی داده شد، شما این موضوع را چگونه ارزیابی میکنید؟
ـ در حقیقت این دستاورد دیگری برای زنان آزادیخواه محسوب میشود. یعنی بزرگی این انقلاب را نمایان میسازد که پسلرزههای آن همچون در دیگر نقاط جهان در حال وقوع است و همچنان ادامه دارد. اینهم دلیل واضح دیگر تداوم انقلاب را نشان میدهد. یعنی ارزش و عظمت این انقلاب را نمایان میسازد که مورد جلب توجه عموم جهانیان میباشد. اهدا نمودن این جایزه بخصوص در مقر پارلمان اروپا در استراسبورگ فرانسه به ژینا امینی و انقلاب ژن ژیان ئازادی حاکی از فراگیربودن انقلاب و جهانشمول بودن آن میباشد. همچنین ادای احترام به شهدای انقلاب و تداوم راهشان و حمایت از ارزشها و دیدگاههای نوین انقلاب قلمداد میشود. از دیگر جهت مشروعیت فکر و پارادایمی که به چراغ روشنایی انقلاب زن مبدل گردید، را نشان میدهد. این هم میتواند در آیندهای نزدیک تحولاتی را در قبال وضعیت رهبر آپو بوجود بیاورد. یعنی گام مثبت و مثمرثمری خواهد بود. چونکه صاحب اصلی این انقلاب و شاهکار عظیم ژن ژیان ئازادی رهبر آپو در امرالی با توندترین شیوههای شکنجه در شکنجهگاه مدرنیتهی سرمایهداردی مواجه شده که امروز انقلاب جهانی ژن ژیان ئازادی را برپا کرد.
از جهتی دعوت نمودن از خانوادهی ژینا امینی به این مراسم و آماده بودن وکیل ایشان و چند تن دیگر از خویشاوند و آسیب دیدهگان این انقلاب بعنوان نمایندهگان مردم حضور داشتند و خانوادهی ژینا امینی به دلیل اینکه توسط حکومت ممنوع الخروج شده بودند، نتوانستند در این مراسم حضور پیدا کنند، برای همین وکیل آنها صالح نیکبخت به نمایندگی از طرف این خانواده جایزه ساخاروف را دریاف نمود، این بخود ترس رژیم از این مسئله را نمایان میسازد. همچنین به نمایندگی از جنبش ژن ژیان ئازادی به افسون نجفی خواهر حدیث نجفی یکی از جانباختگان انقلاب ژن ژیان ئازادی و مرسده شاهینکار از آسیبدیدگان چشمی این انقلاب اهدا شد. سخنانی که در این مراسم چه از جانب وکیل ژینا و قرائت نمودن سخنان مادر ژینا و دیگر نمایندگان قرائت گردید، تداوم مبارزه را امیدوارتر نمود و تجلیبخش زندگی، مبارزه و مقاومت خستگیناپذیر میباشد و حقانیت این انقلاب را آشکارتر ساخت. اهداء نمودن این جایزه یعنی تقدیر از روح مبارزهگری جوانان کورد و بخصوص زنان میباشد. برای همین من هم این موفقیت جهانی را به خانوادهی ژینا امینی، افسانه نجفی، مرسده شاهینکار و صاحبان حقیقی انقلاب ژن ژیان ئازادی تبریک میگویم.