سال ۲۰۲۱ در زمینه وقایع مهم سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و در مسیر مبارزات خلقها سالی لبریز از تحولات برای ایران و شرق کوردستان بود. در این سال، بحرانهای اقتصادی، سیاسی، ایدئولوژیک و فرهنگی و تخریب ذهنیت دمکراتیک جامعه و سرکوب کنشهای برحق تمامی تودهها بدست فاشیسم سیستم حاکم ایران به اوج رسید. تودههایی که تنها فعلشان مطالبه یک زندگی خودمدیر، دمکراتیک همراه با صلح، رفاه و امنیت بود. در این سال، از مشروعیت نظام نزد جامعه بیش از پیش کاسته شد. نظام با رهیافتهای زورمدارانه، معیشت خلقها و تودههای آن را نابود و با بکارگرفتن ابزارهای سیاسی، نظامی و ایدئولوژیک انحصاری خود از شکلگیری مدیریت خلقمحور در حوزه خیابان بعنوان تنها میدان ابراز وجود و حقخواهی، ممانعت ظالمانه بعملآورد، اما خلقها در مناطق و شهرها بازهم حرفشان را مقتدرانه زدند که شکلگیری روزانه دهها اعتراض مدنی اثباتگر آن است. پس ایران با این احول آبستن بزرگترین تحولات در اولویت اول در خاورمیانه است.
بحران منطقهای و جهانی:
اوضاع سیاسی و اجتماعی منطقه خاورمیانه مدام در حال تغییر و تحول بنیادین است و جنگ و درگیری قدرتهای متخاصم منطقهای و جهانی با برنامههای متضاد و منفعتطلبانه، آن را به کانون تحولات سال ۲۰۲۱ مبدل ساختند. هژمونی جهانی در منطقه دریایی از خون به راه انداخته و دموکراسیخواهی را نابود میسازد. خاورمیانه، ایران و کوردستان آبستن چنان تحولاتی هستند که هم دول و هم جوامع ناچار به تندادن به آن تحولات جهت رهایی از جنگ و ستم سیستماتیزه هستند. همه دول و قدرتها مسایل و بحرانها را عمیقتر ساختهاند اما بدیلی برای چارهیابی دمکراتیک در چنته ندارند. دخالت و جنگ مداوم از جانب هژمونی سرمایهداری و دولتـ ملت جهانی و دولتـ ملتهای فاشیست و شوونیست دو معضل سرطانی خاورمیانه هستند که در سال ۲۰۲۱ جنگهای آن در کوردستان و درگیریهای سیاسی و گاهگدار امنیتی آن در ایران، رخدادند. خطر جنگ و دخالت نظامی و سیاسی مستقیم هژمونی جهانی در سالی که گذشت بسوی ایران کانالیزه شده و در مسئله برجام و برنامه موشکی و نظامی ایران، گذشته از بارزترشدن، به گره کور بینالمللی مبدلگشته. سیاستهای هژمونگرایانه قدرتهای جهانی در خاورمیانه و کوردستان، چارهیابی به دنبال نداشت و گذشته از تشدید بحرانها و فلاکتهای آوارشده بر سر جوامع، دچار هزیمت تاریخی نیز شده. جنگ در جنوب، روژاوا و شمال کوردستان؛ جنگ سوریه و یمن و اختلافات ایران و آذربایجان همراه با قدرتگیری مجدد طالبان افغانستان، نشانه بازگشت جریانهای ارتجاعی هستند ولی در کوردستان از روژاوا تا زاگرس بصورت مقاومت و نبرد مبارزان و گریلا در حوزههای مختلف و در شرق کوردستان بصورت مبارزه سازمانی و اجتماعی گریلا و خلق، یک سال مملو از پیروزی کورد و ناکامی دول حاکم بر کوردستان را پشتسر گذاشت. ایران و ترکیه جنگهای خود را در خارج از مرزهایشان با کانونیت کوردستان انجاممیدهند اما نه تنها به نتیجهای برای بقا دست نیازیدند بلکه با گرفتارشدن در بحرانهای زنجیرهای به پایان خود نزدیک گشتهاند. دولت اردوغان در حرص پیروزی کوبانیها رو به سقوط است و ایران برای شکلگیری قیام و تحولات بزرگ چه دمکراتیک و چه جنگمحور آبستن بزرگترین وقایع پیشبینیناپذیر گشته. بنابراین خاورمیانه با فداییگری و فداکاری خلقکورد و گریلا و با پیشاهنگی بینظیرشان در مرحله تاریخی دگرشد بنیادین قراردارد.
در آنسو، فاشیسم ایران معیشت مردم را به موضوعات سیاست خارجی و برجام بصورت عوامفریبانه گرهزده که نشان میدهد خود حاکمیت در داخل کارآمدی لازم و نیز صداقت برای رفع بحران معیشتی مردم را ندارد. نسبت برجام و تحریم برای نظام فاشیست و حاکم، همانا تسلیمشدن در برابر خواستههای سرمایهداری فاجعهبار جهانی و ضدیت با آن به معنای رقابت سرمایهداری مافیایی ایرانی با جهانی است. برجام را به دو اصل ادعایی خلاصهکردهاند: یکی ممانعت از فعالیتهای هستهای نظامی ایران و دوم، دستبرداشتن ایران از بههمزدن ثبات منطقه بنا به منافع هژمونی زیادهخواهانه جهانی. تعهدات برجامی قطعا دورهای و کوتاهمدت خواهد بود و وضعیت جنگی دائم را مرتفع نخواهد ساخت. با برجام تهدیدات طرفها علیه یکدیگر رفع نخواهد شد زیرا خود برجام همه چیز نیست و محدود به برخی مسایل دولتی است نه مدنی و خلقی. نبود برجام بر میزان فقر و فاجعه میافزاید اما احیای آن آرامش و سعادت کامل به همراه نخواهد آورد. هیچگاه وضعیت عادی نخواهد شد مگر اینکه تغییر بنیادین ساختاری و دمکراتیزاسیون رخ دهد.
بحران سیاسی ایران:
«ملیتاریزهکردن شرق کوردستان و افزایش بازداشتها، اعدام و شکنجه فعالان سیاسی، مدنی و محیطزیستی؛ تداوم عملیاتهای نظامی در مناطق و استانهای شرق کوردستان علیه نیروی گریلا بویژه در مناطق شاهو و موکریان؛ تداوم سیاست مزورانه نسلکشی فرهنگی علیه خلقها بویژه خلق کورد از ماکو تا سرحدات بختیاری؛ فراهمنمودن مجالی برای سربرآوردن مجدد گروههای واپسگرا از قبیل سلفی، اخوانالمسلمینی و فرقههای مشابه در شرق کوردستان بعنوان اهرم فشار علیه جامعه کورد و کشتار عامدانه کولبران کورد؛ سرکوب اعتراضات دموکراتیک تودهها و اقشار مختلف از قبیل کارگران، زنان، معلمان و … و لذا ممانعت از شکلگیری قیام دمکراتیک خلقمحور با سرکوب خیابان؛ سرکوب زنان و محدود کردن بیشتر آنها؛ فشار به زندانیان و تضییع مضاعف حقوق آنها علیرغم اعتراضات داخلی و بینالمللی؛ برگزاری انتخابات مهندسیشده ریاستجمهوری و یکدست ساختن قدرت و دولت از حیث قانونگذاری در مجلس، قضاوت در دستگاه قضایی و اجرا در دولت؛ تشدید بحرانهای اقتصادی و نابودی حوزه تولید و معیشت؛ تخریب محیطزیست و سرکوب و قتل فعالان محیطزیست بویژه فعالان کورد؛ افزایش تنشهای خارجی با همسایگان و قدرتهای جهانی و به میان آوردن وضعیت جنگی مداوم و خطرساز خاصه در قضیه برجام و برنامه هستهای؛ دخالت نظامی و توسعهطلبانه در کشورهای سوریه، عراق، یمن و غیره و نیز تعلیم و جهتدهی گروههای نیابتی وابسته به خود در آن کشورها که جنگهای پراکنده و خانمان سوز را شعلهورتر ساخته» از جمله اوضاع اسفبار ایران در سال ۲۰۲۱ بود.
همانطور که پیشبینی شد، نظام حاکم با درپیگرفتن یک رویه و سویه فاشیستی و دیکتاتورانه به یکدستکردن قدرت و دولت در سال ۱۴۰۰ دست زد و بنای راهبردی سیاستهای آن را نیز بر سرکوب شدید خلقها و ایجاد خفقان برای مخالفان و دگراندیشان دمکراسیطلب و آزادیخواه گذاشت. اتفاقا آنطور که ادعا میشود، قدرت و دولت از سوی اصولگرایان یکدست نشده و حتی در صف خود آنها اختلافات و فسادهای سیاسی و اقتصادی زیادی وجود دارد. زیرا کل نظام فسادپذیر شده و روزی این وضعیت موقتی که گویا همه چیز از جمله مجلس، دولت و قوه قضائیه را «انقلابی و یکدست» کردهاند به یکباره منفجر خواهد شد، زیرا نشانههای آن قویا بصورت انفجارات نقطهای یعنی اعتراضات مدنی زنجیرهای، هویداست. پیشتر دولت و حکومت یکدست در دوره احمدینژاد تجربه و نتایج فاجعهبار آن دیده شد. دولت و نظام کنونی فراتر از آن وضعیت فلاکتبار نیستند. ایران در سال ۲۰۲۱ با یکدستکردن قدرت، جنگ علیه جامعه مدنی، اکولوژی و زن را بصورت عیان به اوج رسانده و ابعاد آن را به کشورهای همسایه نیز تسری داده که خطرات آن را متوجه همگان ساخته.
بحران اقتصادی:
دولت رئیسی نیز بدتر از دولت سابق نئوفاشیستی و نئولیبرالی است و بر اقتصاد خصوصی افسارگسیخته و نامنسجم استوار میباشد و بنا به کاراکترش تشدید سیاستهای نسلکشانه را در اولویت برنامههای راهبردی خود علیه خلقها خاصه خلقکورد قرارداده. ادعا میکنند دولت را به نفع بخش خصوصی کوچک میکنند اما در اصل به نفع سپاه پاسداران و بیت رهبری از اختیارات و حوزههای آن میکاهند و خود در دست میگیرند. این انحصار زورمدارانه علیه خلقها، باورداشتها و تودهها است.
اقتصاد را کلا خصوصیسازی میکنند، اما صورت اصلی آن این است که تمام حوزه آن را به بانکها گره زدهاند و در پشتپرده خود بانکها هم سرمایهداران قدرتمدار و رانتخوار سپاه و نظام اصولگرا قراردارند. بانکها اکثریت غالب واحدهای تولیدی را در چنگ دارند و قضیه سرمایهگذاری را تحت انحصار گرفتهاند. تعطیلشدن حوزه تولید، کسری بودجه و استقراض دو بلای جان اقتصاد و حکومت حاکم بر آن است. در بودجه سهم مردم را منقبض نموده و سرمایهداران قدرتطلب اصولگرا و پاسدار بر همه امکانات مدیریتی و سرمایهای آن چنگ انداختهاند. بنابراین رکود و بحران بصورت فاصلهگیری از رونق، شدیدتر و فلاکتبارتر شده. تمامی تبلیغات دولت فعلی هم صرفا برای آرایش ظاهرسازانه عرصه اقتصاد است. شکاف میان درآمدها و هزینهها در بودجه سال آینده ایران بخوبی عیان است و قطب جامعه محروم را در جهت مخالفت با نظام سرمایهدار، خصوصیگرا و قدرتمدار اصولگرا قرارداده است. درآمد اقشار کمتر ولی هزینهها بسیار بالاتر رفته و این شکاف طبقاتی یعنی فروپاشی معیشت. در واقع ناامنی سیاسی و اقتصادی در وضعیت رکود تورمی جریان دارد و جامعه را بیشتر تهدید و در باتلاق فرومیبرد. نمونه بارز فشارهای آن به تودهها، کارکنان و معلمان است که در تابستان خلق خوزستان و در پاییز سال جاری معلمان سراسر ایران به تظاهرات دست زدند. دولت میخواهد از ناحیه مالیاتگیری بودجه سال آینده خود را تأمین کند زیرا واقف است که همه عرصه تولید را دچار فروپاشی نموده و واحدهای تولیدی را به تعطیلی و ورشکستگی کشانده. در سال ۲۰۲۱ برای ایجاد این مدیریت برنامهریزی کرد. کانونهای بحرانآفرین در اقتصاد سیاسی سرمایهدارانه و مافیایی ایران از حدود متعارف فراتر رفته . بحث اقتصاد بر سر «مدیریت» است که این مفهوم را تخریب کرده و بجای آن انحصارات زورمدارانه «حاکمیت» سپاهی و اصولگرایی را جایگزین کردهاند که یک پارادوکس بزرگ است زیرا افراد نالایق و ستمگر بعنوان تیمهای اداره اقتصاد ملی برگزیدهشدهاند. این یعنی تهدید خشونتبارتر جامعه. آمارهای دقیق و واقعی را ارائه نمیکنند. رشد اقتصادی در شاخصهای منفی سقوط کرده و این یعنی نابودی اقتصادی که چند دهه ترمیم نخواهد شد. درحالی که این نظام خود را اسلامی و پیشوای جهان اسلام معرفی میکند، اعتراف نمیکند که در سطح جهان تنها هشت دولت از ایران فاسدتر هستند. فقر و فلاکت را سیستماتیزه نموده و دولت را مدیر اجرایی سیاستهای مذبوحانه آن قرارداده. در تعدیل ساختاری دولت کنونی، مخالفان و دگراندیشان و کارآفرینان حذف شدهاند. لذا توسعه که قریب چند دهه است متوقف شده، همچنان رو به قطب منفی میرود و رانتخواری و فساد نجومی میگردد. استراتژی این نظام، دولتـ ملتسازی است و سرمایهداری مافیایی، بیریخت و بحرانزده آن با وضعیت کائوتیک کنونی قطعا ادامه خواهد یافت.
بحران محیطزیست:
تخریب محیطزیست و سرکوب فعالان زیستمحیطی که برای نجات زیستبوم در مبارزه مسئولانه علیه نظام فاسد هستند، بحران محیطزیستی را در ایران دامن زده. امروزه میزان برداشت از آبهای زیرزمینی در سراسر ایران از ۲۰ درصد در دهه ۴۰ به ۸۰ درصد در دهه کنونی رسیده. مدیریت انحصارگر سرمایهدارانه و قدرتطلبانه در این میان به انحصار آن در راستای افزایش قدرت و تشدید فاشیسم و تبعیض دستزده و تقسیم نادرست، کوچکترین مشکل و غارت منابع آبی از یک استان به استانهای دیگر بزرگترین مسائل انحصارگری قدرتمدارانه میباشند. سیستم و وضعیت محیطزیست ایران امروز درگیر مسائل روز قدرت و نظام مستبد آن است. در واقع توسعه قدرتمحور و انحصاری این فاجعه را به بار آورده. پس کل نظام گناهکار و مخرب است زیرا حوزه محیطزیست را به حوزههای قدرت سیاسی و امنیتی نظام، انحصارات سپاه پاسداران و حوزه اقتصاد لیبرال گره زدهاند. بحران محیطزیست دارای زنجیره بحرانهای آب، خاک و هوا است و مستقیما خطرات آن متوجه جوامع میباشد. کمآبی، تخریب جنگل و رودخانه، نابودی خاکها با شورهزارکردن آنها از اقدامات نظام جمهوری ولایی است که خطرات زیادی را متوجه همهچیز از انسان گرفته تا حیوان، خاک، هوا و اکوسیستم نموده. این به معنای تضییع حقوق خلق نه بلکه نابودی تدریجی آن است.
تداوم سیاست نسلکشی:
در سال ۲۰۲۱ کماکان فاشیسم ایران به سیاستهای نسلکشی فرهنگی در مسیر استحاله خلق مبارز کورد و نابودی جنبش آزادیخواهی آن به انحاء مختلف در حوزههای سیاسی، اجتماعی و نظامی ادامه داد. راهبرد دولت رئیسی بعنوان منشی خامنهای همانا سرکوب خلقکورد از راه نظامی و امنیتی است و سایر داعیههایش تنها یک شعار فریبکارانه میباشد. حاکمیت فاشیست، روابط دیپلماتیک خود با کشورهای ترکیه، عراق، سوریه و دشمنان خلقکورد را گسترش داد و به توافقات متعددی برای جلوگیری از رشد مخالفتهای جامعه کورد سود جست اما بازهم با هزیمت روبرو شد و شرق کوردستان از اعتراضات مدنی در حوزه خیابان گرفته تا عرصه زندانها میدان مبارزه را ترک نکرد. فاشیسم ایران از درون زندانها گرفته تا روژاوا و جنوب کوردستان درگیر سیاست نسلکشی علیه خلقکورد است. بازداشت فعالان سیاسی، مدنی و زیستمحیطی کورد و تشدید سرکوبگری در زندانها نتوانست خلقمان را به سکوت وادارد. در سالی که گذشت، در سایه مبارزات در آن حوزهها و افزایش فعالیتهای جنبش آزادیخواهیمان پژاک، کماکان خلق فداکارمان مراحلی دیگر برای حصول آزادی کامل را طی نمود و این مبارزات در راستای حفظ منافع و بقای موجودیت خلقمان در بخشهای دیگر کورستان انجامگرفت.
مسلما سیاستهای خصمانه ایران و ترکیه بر ضد خلقکورد تنها محدود به داخل مرزهای آنها نشد و هریک از آن دول اشغالگر در هر چهاربخش کوردستان سیاستهای اشغالگارنه و نسلکشانه خود را اعمال میکنند. دخالتهای ایران و ترکیه با همدستی دول عراق و سوریه در بخشهای کوردستان مشخصه بارز اوضاع سیاسی و امنیتی آنها علیه خلقکورد در سال ۲۰۲۱ بود. ایران به عملیاتهای نظامی در مناطق کوهستانی و روستایی علیه نیروی گریلا در شرق کوردستان ادامه داد و ترکیه هم گذشته از امضای توافقاتی با حاکمیت ایران، جنگ شیمیایی علیه نیروی گریلا و کشتار خلقمان از عفرین تا مناطق شنگال، مخمور و زاگرس را تشدید نمود. امسال اثبات شد که دیگر سرنوشت بخشهای کوردستان از یکدیگر جدا نیست و مبارزات بخشهای کوردستان بصورت همگرا و مشترک انجام شد. شدیدترین و بیرحمانهترین جنگ صدسال گذشته در ۲۰۲۱ علیه خلقکورد و گریلا با تغییر کاراکتر به جنگ شیمیایی ادامه یافت. دولتهای جهان سکوت کردند اما فریاد اعتراض آزادیخواهان جهان علیه این جنگ بالاگرفت. مبدلساختن کوردستان به مرکز جنگ خاورمیانه از سوی قدرتهای منطقهای و جهانی، هر چهاربخش کوردستان را درگیر یک مبارزه مشترک و متحد ساخته. خلقمان با پشتیبانی از فداییگریهای نیروی گریلا، این اتحاد را به اثبات رساند و به خیانتهای برخی جریانات و احزاب چون پ.د.ک(عراق) که از روژاوا گرفته تا شنگال و زاگرس به همدستی با ترکیه گراییدهاند، وقعی ننهاد. این اتحاد توانست ترکیه و ایران را یک گام دیگر به پرتگاه سقوط نزدیکتر سازد. به اندازهای که سرکوبها علیه خلقمان در چهاربخش کوردستان افزایش یافت، خلق متحدمان به راهاندازی کمپینهای «آزادی برای رهبر آپو» و «نه به اعدام بله به دمکراسی» در ایران، ترکیه، عراق و سوریه دست زد و با فداکاریهای خلقمان در اروپا، جهانی شد. همه اینها شکست دشمنان در برابر خلقمان در سال ۲۰۲۱ محسوب میگردد.
اعمال انتقام جویانه علیه فعالان کارگری و صنفی، دستگیری و اعدام مخالفان سیاسی، مدافعان حقوق بشر، از جمله مدافعان حقوق تنوعات خلقی و زنان توسط رژیم در شرق کوردستان ادامه یافت. بازداشت بیش از۵۰۰ فعال کورد؛ اعدام ۲۶ زندانی کورد و کشته و مجروحکردن بیش از ۱۸۰ کولبر، فاشیسم ایران در شرق کوردستان را در حالت جنون نشان میدهد. در چهاربخش کوردستان بویژه شرق کوردستان و نیز در اروپا و بسیاری کشورهای جهان در سایه کمپینها و فعالیتهای مبارزاتی منسجم آپویی، مسئله کورد و آزادی رهبر آپو به دو مسئله جهانیتر مبدل شدند و بصورت بیسابقه، فیلسوفان، آکادمیسینها، روشنفکران و سازمانهای آزادیخواه از خلقمان و رهبر آپو پشتیبانی کردند. بنابراین با این پشتیبانیهای بینالمللی، قطعا مسئله کورد متفاوتتر از سالهای گذشته در سال ۲۰۲۱ علیرغم جنگ شیمیایی در کوردستان، وارد فاز دیگری شده که یک فشار بزرگ به قدرتهای متخاصم و اشغالگر کوردستان است. فداکاری خلقکورد، مقاومت بیامان رهبر آپو در زندان تکنفره امرالی و فداییگری بینظیر گریلا در هرچهاربخش کوردستان دستاوردی تحت عنوان «حمایت بینالمللی از کورد» را حاصل نموده. جنبشهای آپویی با این دستاورد مهر خود را بر سال ۲۰۲۱ زدند و اگر فاشیسم در ایران، ترکیه، عراق و سوریه با بحران و هزیمت روبروست بخاطر مبارزات فدایی نیروی گریلا است، هرچند جهانیان در مقابل جنگ شیمیایی ترکیه سکوت آبروریزانه کردهاند.
مبارزات دمکراتیک جامعه:
فساد افسارگسیخته نهادهای دولت و نظام حاکم ایران و سیاستهای نسلکشانه با راهبرد سرکوب خشن، جامعه ایران و شرق کوردستان را در مقابل حاکمیت فاشیستی آن قرارداده. روزانه دهها اعتراض مدنی دمکراتیک شکلمیگیرند که نشانههای بارز یک قیام قریبالوقوع هستند. سال ۲۰۲۱ سال پایهگذاری سیستماتیزهتر اعتراضات مردمی در بطن اقشار مختلف از قبیل کارگران، معلمان، کارمندان و تودهایشدن آن در خوزستان و اصفهان شد. اعتراضات مدنی، زیستمحیطی، سیاسی، زنان و جوانان در شرق کوردستان هم به موازات آن در یک فاز معین جریان یافت و رژیم به عینه دید که سرکوبگریهای نظامی و ملیتاریزهکردن شرق کوردستان نتوانسته خلق کورد را به سکوت و خفقان وادارد. این مقاومت خلقمان با ماهیت امید به بزرگترین پشتیبانش یعنی نیروی گریلا و فعالان و روشنفکران فداکار، تداوم یافت. کاراکتر شرق کوردستان از این لحاظ با بخشهای دیگر شرق کوردستان متفاوت است و مبارزات بصورت مدنی از سوی خلق و سازماندهی خلقی از سوی گریلا جهتدهی شد درحالی که بخشهای دیگر کوردستان درگیر جنگ شیمیایی و تکنولوژی مدرن با فاشیسم ترکیه است که البته حملاتی علیه نیروهای پژاک هم صورت گرفت.
نه تنها خلق کورد بلکه همه خلقهای ایران خواستار تغییرات ساختاری دمکراتیک هستند. خیابان در ایران یک کاراکتر قیاممحور شبیه دهه ۵۰ شمسی یافته و بدنبال یافتن رهبر و رهبریت سیاسی و سازمانی خویش است. اگر اعتراضات دمکراتیک مدنی در همه شهرها بصورت خودمدیر به ایجاد پیشاهنگ و رهبری اعتراضات موفق گردند و همگرایی میان کارگران، معلمان و سایر اقشار به اتحاد مبارزاتی تغییریابد، مهار آن از سوی رژیم ناممکن خواهد شد و نظام فاشیست از این امر نیز در هراس است.
در کوردستان نیز متفاوت از ایران، هم جنبش فدایی پژاک حضور دارد و هم رهبریت خیابان و سازماندهی خلقی در فازی متکاملتر علیرغم تنگناها و سرکوبهای دشمنانه، قراردارند. اصرار جنبشمان، پژاک بر تحقق خودمدیریتی دمکراتیک با برقراری سیستم کنفدرالیسم دمکراتیک جهت بنیاننهادن بینظیر ملت دموکراتیک و لذا ترجیحدادن این رویه صلحجویانه بر جنگ، کاراکتر جنبشمان را در رویارویی با مظالم حاکمیت فاشیستی ایران، روشنتر ساخته. کمپینهای «آزادی برای رهبرآپو» و «نه به اعدام بله به دموکراسی» در ایران و شرق کوردستان، علیرغم نقایص و کمبودها، اما ادامه یافت و مایه اتحاد روحی و فکری بعنوان بنیان یک قیام در آتیه نزدیک شده است که لازم است نیرومندان تا پیروزی کامل ادامه یابد زیرا مستقیما به موجودیت و سرنوشت خلقمان ربط دارد. یک سال مملو از مبارزه خلقمان و بحران و هزیمت نظام فاشیست سپری شد و وارد سال نوی میگردد که توشه راه آن، بصورت جهتدهی بسوی سازماندهی خلقی دموکراتیک و گستردهتر حاصل گشته. بر همه خلقهای ایران و شرق کوردستان بویژه تودهها و اقشار زنان، جوانان، کارمندان، معلمان، کارگران و فعالان زیستمحیطی، روشنفکری و آکادمیسین است که برای اتحاد بزرگ و قیام دموکراتیک آمادهتر از سال پیش و با روحیهای مضاعف و لبریز از شور آزادیخواهی و دموکراسیطلبی در عرصه مبارزاتی سال پیشرو گامنهند. مسلما هر جنبشی که خلقمحور و دموکراتیک باشد، به آزادی حصول خواهد یافت.
حزب حیات آزاد کوردستان(پژاک)
28.12.2021