انتخابات هم بخشی از برنامه ملیتاریزهکردن کوردستان است
وقتی اوضاع سیاسی و اجتماعی یک کشور بر اثر کائوسهای بزرگ فراروی یک تحول دموکراتیک قرار گیرد، درصورت عدم اقدام برای ایجاد تحول از سوی نظام حاکمیت، وضعیت کائوتیک چنان اوضاع را آشفتهتر میگرداند که تمامی تاروپود درهمتنیده جامعه به هم میریزد. نظام جمهوری ولایی ایران نیز اخیرا در چنان وضعیت اسفناکی بسر میبرد. یا باید تغییر ایجاد کند، یا به تدریج شکافهایش با جامعه، بزرگ و بزرگتر شده و فروخواهد پاشید. در حوزه سیاسی امروز، بحث سیزدهمین دوره انتخابات ۱۴۰۰ و تنور واقعا بیهیزم آن، جامعه معترض را بهخود آورده و خصلتی رادیکال به آن بخشیده. موضع اصلی جامعه بیشک بایکوت است. کوردها اما فراتر از موضوع انتخابات نمایشی و انتصابی مسایل بزرگتری چون مقاومت علیه سیاست نسلکشی فرهنگی و حملات اشغالگرانه ترکیه را پیشارو دارد.
توهین به شعور جامعه آگاه
نظام ولایی و ضددموکراسی ایران درصدد است یک انتخابات فرمایشی و نمایشی را با محتوای غالب انتصاب بهراه بیاندازد و با توهین به شعور اقشار، از وجود آحاد و اقشار جامعه ستمدیده همچو هیزم تنور انتخابات استفاده ابزاری نماید. جامعه اما امروزه بیش از پیش هوشیار و آگاه گشته و تفاوت محرز انتخابات کنونی با ادوار پیشین، روبروشدن حاکمیت فاسد با واکنش رادیکال جامعه بصورت راهکار دمکراتیک بایکوت است. نظر همگانی بر این است که طی یک نمایش انتصابی در پوشش جعلی انتخابات، نماینده مورد پسند شخص خودکامه خامنهای را به رأیدهندگان قالب و تحمیل کرده و با به بازیگرفتن شعور مردم از آنها میخواهند رأی بدهند. در این روزها اثبات شده که نظام ایران با آن ساختار فاسدش، بدون مردم هیچ مشروعیتی ندارد. خامنهای با بکارگیری دستگاه دیکتاتوری منحصربهفرد خود در تمامی استانهای ایران، همه امکانات مادی و معنوی را مصادره و درخدمت منافع قدرت و پول خود بکار میگیرد تا شخص موردپسند خود را در پست ریاستجمهوری بنشاند. این کنش مفسده نشاندن، در اصل خلاف تمامی مبدأهای دموکراسی است. جامعه فقط با مفهوم و معنای دموکراسی میتواند ابراز موجودیت کند و این را تاریخ بهعینه اثبات نموده. جمهوری ولایی ایران اما برضد تاریخ بشریت قد علم کرده. خامنهای با احساس خطر بزرگ بارها پشت تریبون آمده و عوامفریبانه شعور و فهم جامعه را مورد توهین آشکار قرار داده و چون میداند که با بایکوت گسترده، مشروعیت نظام فریبکارش از کف میرود، سراسیمه به ابزار فتوای اسلام سیاسی متوسل شده. این ابزار همیشگی نظام برای مجبورکردن و ارعاب است تا اقشار جامعه را پای صندوقهای رأی بکشانند. میخواهند حافظه جامعه را از وجود تمامی کشتارهای هولناک اعتراضات دموکراتیک دیماه ۹۶ و آبانماه ۹۸ بهکلی پاک کنند. کاملا آشکار است که درصورت باخت مفتضحانه اصولگرایان در این دوره، ایران در مسیر تغییر قرارخواهد گرفت. به همین دلیل ترس نظام حاکم، او را واداشته که پیش از انتخابات با بکارگیری «اسلام سیاسی» علیه «اسلام اجتماعی» تمامی اراده را از جامعه معترض سلب نماید و ابزار فتوا را بعنوان قویترین سلاح ضدمردمی بکارگرفته که اساسا یک فتوا نه بلکه یک اولتیماتیوم است. بجای اینکه در این نمایش قدرت برنامهای منسجم برای نجات جامعه بحرانزده ارائه دهند، در فکر چگونگی نجات حاکمیت از غضب خلق معترض هستند. تمامی نظرسنجیها حکایت از بایکوت بیسابقه و تاریخی انتخابات دارند مگر اینکه رژیم با بکارگیری زور، ارعاب و فریب و بهخدمت گرفتن تمامی منابع مادی و معنوی کشور جمعی را پای صندوقهای رأی بکشاند که بیشتر سناریویی جنگی و میلیتاریستی است. انتخابات را اساسا میلیتاریستی نموده. اصل معتبر و دموکراتیک، انتخاب یک شخص نیست، بلکه تغییر رادیکال «ساختار نظام کنونی ایران» و دموکراتیزه و خلقیشدن آن است. تمامی دستگاه سپاه پاسداران را برای جلوگیری از فروپاشی ساختار فاسد به حرکت درآوردهاند و رئیسی و رضایی را در رأس فرماندهی آن قراردادهاند. این، اعلام جنگ آشکار علیه مردم است. تلاش دستگاه ولایی دستیابی به منابع «پول و قدرت» است تا حاکمیت موجود خود را حفظ کند. اگر نه دامنه بحرانهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی آنقدر گسترده است که بصورت گرسنگی و بیکاری در کنار فروپاشی اخلاقی ـ سیاسی، جلوه کرده. جامعه آشکارا فریاد میزند که این وضعت فجیع را تحمل نمیکند. بحران کرونا، بحران محیطزیست و کمآبی، بحران سفره خالی خانوادهها، صدها بحران دیگر را بروز داده و جامعه را زیر آوار خود خفه مینماید. شکی نیست که اگر درحد موضعگیری انقلاب سال ۵۷ طی یک حرکت دموکراتیک مردمی، جامعه به بایکوت گسترده دست زند، ایران در مسیر تغییر قرار خواهد گرفت.
کوردستان فراروی جنگ بزرگ
هر چهار بخش کوردستان فراروی یک جنگ بزرگ و تمامعیار قرارگرفته که نه اقلیم جنوب کوردستان و نه سایر بخشها در امان نیستند. این جنگ در شرق کوردستان گاهی بصورت سرکوب فعالان سیاسی و مدنی، زندان، شکنجه و اعدام و گاهی نیز بصورت تفرقهافکنی میان جامعه کورد توسط سپاهپاسداران و بیت رهبری نظام، خود را جلوه داده. کشتار کولبران کورد، بازداشت گسترده فعالان سیاسی، مدنی و محیطزیستی شرق کوردستان، اجراییکردن برنامههای فقرزایی دستگاه ولایتفقیه و سپاه در سراسر استانهای شرق کوردستان در کنار سیاست «تفرقهبیانداز و حکومت کن» که اخیرا در جریان حمله سلفیها به مردم سنندج و مریوان و نیز دوجبههای کردن بخشهای جامعه کرماشان علیه یکدیگر که همانا ایجاد جنگ مذهبی جاعلانه است، از سوی همگان مشاهده شد. جامعه کوردی شرق با صیانت قاطعانه از دستاوردهای انقلاب کوردستان تنها یک راه دارد و آن، اتحاد و همبستگی است که در سالهای اخیر حاصل شده. حاکمیت فاسد ایران از این اتحاد دچار هراس مفرط شده و به همان فعلی دست زده که طی چهل سال گذشته جنایتکارانه مرتکب آن گشته. فعل تفرقهاندازی، دوجبههای کردن جامعه و ایجاد شکافهای ملی و مذهبی میان آن. از ملیت، دین و آئین بعنوان دستاویزی جهت نفوذ در مجاری حیات جامعه کوردستان استفاده ابزاری و مزورانه میکند. همچو «جامعه دموکراتیک و آزاد شرق کوردستان(کودار)» کاملا باور داریم که جامعه در صورت آگاهییابی از ترفندها و سناریوهای پلید نظام، میتواند همانند سابق از هر مسئله بحرانسازی عبور کند. وضعیت ملیتاریزه شرق کوردستان یک وضعیت تحمیلی جنگی درازمدت علیه ملت کورد است انتخابات هم بخشی از آن برنامه ملیتاریزهکردن است. بر هر فرد آگاه کورد، است که ضمن وقوف بر این بلای سیاسی و قدرتمدار، راهکارهای گذار از هر فتنهجویی نظام فاشیست ایران را بجوید که اولین گام، حفظ اتحاد ملی دموکراتیک و حضور فعالانه در فعالیتهای اجتماعی خودجوش است. جلوگیری از دخالت سیاسی و نظامی رژیم در امورات جامعه یک وظیفه سیاسی و اخلاقی در برهه کنونی است. بیشک تمامی اپوزیسیون کوردی بویژه کودار پشتیبان قوی جامعه فعالمان میباشد و هیچگاه آن را تنها نخواهد گذاشت.
چهاربخش کوردستان، مرکز جنگ جهانی
امروز، پس از عراق و سوریه، نوک پیکان جنگ هژمونی جهانی، قلب ایران را نشانهرفته و چون هر چهاربخش کوردستان مرکز جنگ جهانی است، بنابراین خلقمان در شرق کوردستان نیز به نحوی از انحاء درگیر تهدیدات روزانه جنگ قدرتهای بینالمللی میباشد. این یک همپیمانی و توطئه برنامهریزی شده است پس نباید آسان و بیمبالات از کنار آن گذشت. جنگ و آشوب در هر بخش کوردستان قطعا بر سرنوشت سایر بخشها تأثیر بسزا دارد. حملات ارتش ترکیه بصورت نظامی علیه مناطق مرزی سراسر جنوب کوردستان در اوج وحشیگری ادامه دارد و همان هژمونی جهانی از ژاندارم منطقهای خود یعنی ترکیه برای پاکسازی اتنیکی و ملی کوردها استفاده میکنند. توقف جنگ برای اردوغان حکم فروپاشی دستگاه قدرت و فاشیسم ترکیه را دارد. مناطق زاخو، متینا، آواشین، زاگرس و قندیل در مرکز هرچهار بخش کوردستان مورد هدف حملات بیسابقه ارتش ترکیه فاشیست قرارگرفته. این اشغالگری صورت نظامی پیمان لوزان است. حزب بارزانی نیروی پیشمرگ خود را در خدمت ارتش ترکیه قرار داده. این عمل شنیع پس از جلسه «شورای امنیت ملی ترکیه» در چند روز گذشته بهمیان آمد. حزب بارزانی تصمیم گرفته برای بقا بر سر قدرت، به تمامی خواستههای ترکیه اردوغانی گردن نهد. روابط میان آنها یک روابط مستعمراتی است و اردوغان از اقلیم جنوب کوردستان بعنوان کانون مستعمرات خود از عفرین گرفته تا هولیر استفاده مینماید. این جنگ بصورت مرحلهای هر چهار بخش کوردستان را تهدید مینماید. حال که ارتش اشغالگر ترکیه در مقابله با نیروی فدایی گریلای مدرن زمینگیر شده، بارزانی را عملا وارد بازی کردهاند. تاکنون در پشتجبهه از نیروی نظامی بارزانیها استفاده کردهاند ولی استفاده آشکار و حمله به مواضع گریلاها، درواقع هشداری جدی به جامعه کورد است. حکومت بارزانی با استفاده از وضعیت وخیم کرونایی به مثابه ابزار خفقان علیه ملتمان و جلوگیری از آنها در سرازیر شدن به خیابان، به اشغال کوردستان کمک آشکار میکند. این جنگ در مرحله کنونی تمامی مناطق کوهستانی، روستایی و مرزی را هدف گرفته که درصورت خطر اشغال و تبدیل آن مناطق همچو یک منطقه حائل نظامی، مرحله بعدی یعنی اشغال شهرهای جنوب کوردستان همچو عفرین و سریکانی آغاز و مرحله سوم یعنی تغییر دموگرافی به اجرا درخواهد آمد. تنها وحدت ملی و اتحاد هر چهاربخش کوردستان با پشتیبانی گریلا بصورت تحقق «کنگره ملی کوردستان»، قدرت جلوگیری از این فاجعه بزرگ را دارد. این تهدید بسیار خطرناکتر از حملات حشدشعبی در سال ۲۰۱۷ میباشد. در آن سال، عراق و حشدشعبی نیمی از جنوب کوردستان را اشغال کردند، امروز نیز ترکیه درصدد اشغال نیمدیگر آن است و آن را با کمک بارزانی و فریب، یک «لقمه آسان» تصور میکند. تاکنون فداییگری نیروی گریلا از این هوس فاشیسم ترکیه ممانعت بعمل آورده و به وظیفه خود عمل نموده، اما نوبت خلقمان است که به وظیفه ملی، میهنی و دموکراتیک خود عمل کند. ما همچو کودار به وجود این ویژگی ذاتی خلقمان باور داریم.
راهکار رادیکال
وقتی ملتی همچو ملت کورد در ایران، ترکیه، عراق و سوریه با یک جنگ بزرگ و همهجانبه روبرو است و کوردستان را به کانون جنگ جهانی سوم مبدل ساختهاند، بیشک ملت کورد باید همانند سایر ملتها به بزرگترین اتحاد و انقلاب توأمان خود دستبزند. روزهای اخیر روزهای «تضمین بقا و آینده درخشان ملتکورد» در قلب خاورمیانه است. مدل کنونی مبارزه نیروی گریلا، الگویی برای تمامی مبارزات جهان است به همین دلیل دشمنان درصدد نابودی آن و جلوگیری از سرایتش در سراسر جهان جنگزده هستند. همچنین مدل مبارزه و مقاومت خلقمان در خاورمیانه که پیچیدهتر از مقاومت سایر ملل حتی فلسطین است، به امید و الگوی هر چهاربخش کوردستان و ملتهای خاورمیانه مبدل گشته. اردوغان نیز با بکارگیری نیروی بارزانیها همچو یک ابزار فریب و نسلکشی، با پشتیبانی هژمونی سرمایهداری جهانی کمر به نابودی مبارزات رهایی ملتکورد بستهاند. بنابراین هم مبارزه نیروی گریلا و هم مبارزه خلقمان را به طرزی خطرناک نشانه رفتهاند. بزرگترین سلاح ملتمان علیه این جنگ همهجانبه و تمامعیار، اتحاد رادیکال و موضعگیری علیه دشمنان، بویژه دستگاه قدرت بارزانیها است. هیچ قدرتی توان به هزیمت کشاندن نیروی دموکراتیک خلق متحدمان را نخواهد داشت. بنابراین در سطح هرچهاربخش کوردستان، اتحاد برای جلوگیری از جنگ و نسلکشی و در سطح ایران نیز اتحاد رادیکال برای ممانعت از تداوم فریب انتخاباتی و منع اعدام و نسلکشی فرهنگی، تنها وظیفه خلقمان میباشد. جنبش آزادیخواهی کورد نیز حامی و حافظ تمامی جنبشهای انقلابی و دستاوردهای جنبش رهایی آزادیخواهانه و دموکراتیک بصورت قاطع است.
جامعه آزاد و دموکراتیک شرق کوردستان(کودار)
۰۷ـ۰۶ـ۲۰۲۱