کاروان آگری
حکومت ایران در طول حاکمیت خود تا این حد با بحران مشروعیت داخلی روبرو نبوده و اعتراضات دیماه ۹۶ و آبانماه ۹۸ برخلاف اعتراضات پیشتر موجودیت حاکمیت را به چالش کشید و شعارهای مردم معترض در خیابانها نیز رادیکالتر شده است.
به دنبال برگزاری اعتراضات آبانماه سال گذشته در شهرهای مختلف ایران، رژیم به سرکوب خونین این اعتراضات مسالمتآمیز پرداخت و گزارشات منتشر شده از سوی نهادهای حقوق بشر از جان باختن صدها شهروند و زخمی و بازداشت شدن هزاران شهروند دیگر حکایت دارد.
در شهرهای جوانرود، کرمانشاه، مریوان و سنندج نیروهای امنیتی با شلیک مستقیم بیش از ۳۰ شهروند کُرد را کشتند و دهها نفر تن دیگر را هم زخمی کردند. همچنین براساس گزارشات منتشر شده تنها در جریان برگزاری این اعتراضات دستکم هزار شهروند کُرد توسط نیروهای امنیتی بازداشت و در بازداشتگاههای ادارهی اطلاعات، سپاه پاسداران، پلیس امنیتی و کلانتریها مورد شکنجههای شدید و گاها آزار جنسی قرار گرفتند.
در جریان برگزاری اعتراضات در شهرهای مختلف کوردستان همچون مریوان و جوانرود، نیروهای امنیتی همانند اوایل انقلاب جهت تصرف شهرها اقدام به لشکرکشی گسترده کرده و فضای رعب و وحشت به وجود آمده در آن روزها تداعیکنندهی روزهای اوایل انقلاب در این مناطق بود. شهروندان بازداشتی در شهرهای مختلف به صورت فلهای در بازداشتگاه امنیتی نگهداری شده و جهت گرفتن اعترافات اجباری تحت فشار و شکنجههای شدید جسمی و روحی قرار گرفتند. بر اساس گزارشات منتشر شده در میان بازداشتشدگان دهها کودک دیده شده که به دلیل سنگپراکنی به سوی نیروهای امنیتی بازداشت و برای هفتهها تحت ضرب و شتم قرار گرفتهاند.
سرکوب خشونتآمیز اعتراضات آبانماه سال گذشته بیانگر این واقعیت بود که حکومت ایران درصدد نابود کردن هر گونه ارادهی مقاومتطلبی و آزادیخواهی در ایران است. برهمین اساس نظام توتالیتر ایران برخلاف کلیهی موازین حقوق بشری و کنوانسیونهای بینالمللی با بازداشت، شکنجه، صدور احکام سنگین، فضای رعب و وحشت در ایران حاکم کرده است.
زندانیان سیاسی دربند به عنوان پیشروان مبارزات آزادیخواهانه در ایران، از سوی رژیم استبدادی ایران همچون گروگانهای سیاسی با آنها برخورد میشود تا از طریق فشار بر آنها از جامعه زهرچشم گرفته شود.
شیرین علمهولی، زندانی سیاسی کُرد که در ۱۹ اردیبهشت ماه ۱۳۸۹ به همراه چهار زندانی سیاسی دیگر در زندان اوین تهران اعدام شد، در بخشی از رنجنامه که در زندان اوین منتشر کرد نوشته بود وی همانند یک گروگان در دست بازجویان امنیتی است. وی در این رنجنامه گفته: «امروز 12 اردیبهشت 89 است (2/5/2010) و دوباره بعد از مدتها مرا برای بازجویی به بند 209 زندان اوین بردند و دوباره اتهامات بیاساسشان را تکرار کردند. از من خواستند با آنها همکاری کنم تا حکم اعدامم ملغی گردد. من نمیدانم این همکاری چه معنی دارد، وقتی من چیزی بیشتر از آنچه که گفتهام برای گفتن ندارم. در نتیجه آنها از من خواستند تا آنچه را که میگویند تکرار کنم و من چنین نکردم. بازجو گفت: ما پارسال میخواستیم آزادت کنیم اما چون خانوادهات با ما همکاری نکردند به اینجا کشید. خود بازجو اعتراف کرد که من فقط گروگانی هستم در دست آنها و تا به اهداف خود نرسند مرا نگاه خواهند داشت، یا در نتیجه اعدام خواهم شد، اما آزادی هرگز.»
در واقع هر زمان که حاکمیت ایران با بحرانهای داخلی روبرو بوده، جهت ایجاد فضای هراس و وحشت در ایران به سراغ زندانیان سیاسی کورد آمده و طناب دار را بر گلوی فرزندان این خلق قرار داده است. هر چند به دلیل فشارهای امنیتی بر خانوادهها زندانهای سیاسی آمار دقیقی از کل زندانیان سیاسی کُرد در ایران در دست نیست اما گزارشگر ویژهی سازمان ملل متحد در امور حقوق بشر ایران در تازهترین گزارش خود در سال گذشته اعلام کرد که نیمی از جمعیت زندانیان سیاسی در ایران را زندانیان سیاسی کُرد تشکیل میدهند. این میزان آمار بالای زندانیان سیاسی کرد در ایران به نسبت جمعیت کل ایران نشانگر وجود جامعهای پویا و سیاسی است که همچنان از سوی رژیم ایران به عنوان یک تهدید قلمداد میشود.
در ماههای گذشته به دنبال شیوع ویروس کوید-۱۹ (کرونا) و بیتوجهی مسئولان زندانها به درخواستهای زندانیان برای اعزام به مرخصی و عدم اجرای تمهیدات لازم برای مقابله با شیوع این ویروس، زندانهای مختلف ایران شاهد شورشهایی بود که زندانیانی که از ترس ابتلا به ویروس کوید-۱۹ به ستوه آمده بودند به قصد فرار درصدد نجات جان خود بودند. این شورشها از زندان پارسیلون خرمآباد آغاز و به زندانهای الیگودرز، تبریز، شیراز، مهاباد، سقز و ارومیه کشیده شد.
روز ۱۰ فروردینماه در جریان شورش در زندان مهاباد، نیروهای بسیج محلی سپاه پاسداران با کمک نیروهای گارد زندان اقدام به سرکوب زندانیان کرده که یکی از زندانیان به نام دانیال ذینالعابدینی که در سن ۱۷ سالگی به اتهام قتل عمد بازداشت و به اعدام محکوم شده بود، در نتیجهی شکنجهی زندانیان معترض توسط نیروهای امنیتی جان باخت.
روز ۸ فروردینماه زندانیان در سقز شورش کرده و دستکم ۷۴ زندانی موفق به فرار از این زندان شدند. پس از چندین هفته مسئولین قوه قضائیه از بازداشت اکثریت فراریان این زندان خبر دادند. مصطفی سلیمی، زندانی که حدود ۱۷ سال پیش به اتهام عضویت در یکی از احزاب کُردی و سرقت مسلحانه بازداشت و به اعدام محکوم شده بود پس از آنکه موفق به خروج از ایران شده بود توسط نیروهای امنیتی در باشور کوردستان به ایران تحویل داده شد و پس از چند روز حکم اعدام وی در زندان سقز به اجرا درآمد. همچنین یکی دیگر از زندانیان به نام شایان سعیدپور که در زمان کودکی به اتهام قتل بازداشت و موفق به فرار شده بود پس از بازداشت مجدد، روز 2 اردیبهشت ماه در زندان سقز اعدام شد.
همچنین پس از شیوع ویروس کرونا در زندان مرکزی ارومیه و انتشار گزارشهایی از جانباختن دستکم ۵ زندانی در اثر ابتلا به ویروس کوید-۱۹، جمهوری اسلامی به جای اقداماتی در خصوص بهبود وضعیت بهداشتی و سلامتی این زندان، اقدام به مستقر کردن نیروهای ویژه سپاه پاسداران در زندان و سنگربندی در بام ساختمان این زندان کرد. همچنین چهار زندانی سیاسی کُرد به نام علی احمد سلیمان، کمال حسن رمضان، احمد تموئی و ابراهیم عیسیپور را از بند زندانیان سیاسی به بازداشتگاه اداره اطلاعات شهر ارومیه منتقل و تا زمان نوشتن این یادداشت از سرنوشت آنها اطلاعی در دست نیست.
بر اساس اخبار منتشر شده در همهی زندانهای ایران چندین برابر ظرفیت استاندارد آن، زندانی نگهداری میشود و در کنار آن امکانات محدود پزشکی و بهداشتی سبب شده که زندانیان بیش از افراد دیگر در خطر ابتلا به ویروس کوید-۱۹ قرار بگیرند. در این مدت هر چند قوه قضائیه ایران با اعلام یک بخشنامه و عفو اعلام کرد که نیمی از زندانیان سیاسی به مرخصی اعزام یا مشمول عفو شدهاند اما سازمانهای حقوق بشری این ادعا را رد کردهاند. علیرغم اینکه زندانیان سیاسی کرد بیش از نیمی از جمعیت زندانیان سیاسی در ایران را تشکیل میدهند اما تنها کمتر از ۳۰ نفر آنها مشمول مرخصی و عفو شدهاند.
در پیش گرفتن سیاست اعدام، شکنجه و سرکوب علیه زندانیان در زمانی که جهان درگیر مبارزه با ویروس کوید-۱۹ است نشانگر این واقعیت است که زندانیان سیاسی گروگانهای دست این رژیم هستند.
منبع: آلترناتیو شمارە ٨٣