زینب جلالیان؛ سمبل مقاومتی سترگ بر پیکره‌ی ظلم و بی‌داد

هیوا احمد

در سیاه‌چال‌های مخوف زندان‌های ایران، زنانی گرفتارند که تنها جرمشان ایستادگی بر آرمان‌های آزادی، عدالت و برابری است. در میان همه این زنان، زینب جلالیان چهرەایی آشنا، قدیم تر از بیشتر زندانیان زن و برجستەتر از مقاومت نمایان است. زنی که نزدیک به نوزده سال است با اراده‌ای پولادین و شجاعتی مثال‌زدنی، در برابر ظلم و بی‌عدالتی ایستاده است.

او نه تنها با شکنجه‌های جسمی و روانی مواجه شده، بلکه محرومیت از درمان و دارو، بیماری‌های مزمن و فشارهای روانی شدید را نیز تحمل کرده است. رژیم ایران آشکارا به او گفته است که تنها در صورت نوشتن «توبه‌نامه» و تسلیم شدن حق درمان خواهد داشت؛ این سیاست، نه درمان، بلکه مرگی تدریجی و از رووی عمد، همراه با تحقیر و بی‌عدالتی است.

زینب سال‌ها با بیماری‌های مزمن و آسیب‌های ناشی از شکنجه و شرایط سخت زندان دست و پنجه نرم کرده است. محرومیت از خدمات پزشکی و فشارهای روانی مداوم، او را در معرض خطرهای جبران‌ناپذیر قرار داده است. هر دارو که به زینب تعلق نمی‌گیرد، هر معاینه‌ای که به تعویق می‌افتد، بخشی از قتل حکومتی تدریجی است.

اما زینب با وجود تمام تهدیدها، ایستاده است. او با این استقامت و پایداری ایی كە از خود نشان میدهد، پیام روشنی به جهان فرستاده است:”حتی در سیاه‌ترین سیاه‌چال‌ها، اراده انسانی و مقاومت زنان خاموش‌کردنی نیست”. زینب جلالیان، با وجود تمام تهدیدها، بیماری‌ها و فشارهای طاقت‌فرسا، حاضر به تسلیم نشده و به مقاومت خود ادامه می‌دهد.

او نشان داده است که مقاومت واقعی، حتی در شرایط غیرانسانی، می‌تواند شعله‌ای فروزان باشد که تاریکی را روشن کند و الهام‌بخش دیگر زنان شود.

زینب دیگر تنها یک زندانی سیاسی نیست؛ او نماد مقاومت زنان ایران و شرق کردستان است. او نشان می‌دهد که حتی وقتی مرگ و بیماری تهدیدکنندەی جان است، اراده زنان می‌تواند پابرجا بماند و مسیر مقاومت را روشن نگه دارد.

او با پایداری و استقامت خود، پیام‌آور امید و شجاعت برای همه زنان و مردان آزادی‌خواه است. مقاومت زینب یادآوری می‌کند که ظلم و سرکوب، حتی اگر طولانی و سیستماتیک باشد، نمی‌تواند اراده انسانی و آرمان‌های عدالت و آزادیخواهی را از پا دربیاورد و  نابود کند.

زینب جلالیان با اراده‌ای شکست‌ناپذیر، همچنان پیشتاز و چراغ راه سایر زنان است. او نه تنها نماینده زنان شرق کردستان، بلکه نماد مقاومت زنان ایران و حتی زنان جهان است؛ نمادی از ایستادگی در برابر ظلم، دیکتاتوری و زن‌ستیزی. نمادی از انقلاب زن زندگی آزادی، این  نماد سترگی بزرگ بر پیكرەی ظلم و بیداد است.

مقاومت زینب نشان می‌دهد که حتی در تاریک‌ترین شرایط، اراده انسانی و آرمان‌های عدالت، آزادی و برابری پابرجا می‌مانند. او با جان و دل خود، شعله‌ای روشن در تاریکی زندان‌ها افکنده است؛ شعله‌ای که هرگز خاموش نخواهد شد و پیام مقاومتش تا نسل‌ها باقی خواهد ماند و  امروز و آیندە را رقم خواهد زد.

زینب جلالیان تجلی مقاومت، شجاعت و پایداری زنان در برابر دیکتاتوری است. او ثابت کرده است که حتی با تهدید به مرگ، محرومیت از درمان و فشارهای روانی و جسمی، اراده انسانی و امید به عدالت قابل سرکوب نیست. جهان باید صدای مقاومت او را بشنود و به حمایت از زنان زندانی و حقوق بشر در ایران ادامه دهد. مرگ بسیاری از زنان زندانی در ایران، نتیجه بی‌توجهی مسئولان و محرومیت از مراقبت‌های پزشکی است.

رژیم ایران با حبس طولانی، محرومیت از دارو و درمان و شکنجه‌های جسمی و روانی، زنان را به سکوت و مرگ محکوم می‌کند. این سیاست‌ها به وضوح قابل تحلیل به عنوان قتل حکومتی و سیستماتیک هستند.

بی‌عدالتی رژیم ایران تنها خشونت را نشان نمی‌دهد، بلکه سکوت نهادهای بین‌المللی و حقوق بشری را نیز نمایان می‌کند. سازمان‌های بین‌المللی، از جمله کمیته حقوق بشر سازمان ملل، سال‌هاست در برابر جنایات رژیم ایران سکوت کرده‌اند. این سکوت پیامدهای مخربی برای زنان زندانی و سایر زندانیان سیاسی دارد و ظلم سیستماتیک علیه آنان را تشدید می‌کند. تنها در مدت یك هفتە دو زن زندانی در زندانهای رژیم بە علت بی توجهی و عدم دسترسی بە مراكز درمانی و پزشكی جان خود را از دست دادەاند؛ این یك جنایت فاحش است كە رژیم ایران در حق زندانیان زن در سیاە چالەهایش مرتكب میشە، این یك سیاست ضد زن، ضد جامعە و انسانیت است. رژیم میخواهد همین بلا را بر سر تمامی زندانیان زن بیاورد. ترس و واهمەی رژیم سركوبگر ایران از زنان آزادیخواە بەحدی است كە هر لحظە برایشان مرگ آور است. رژیمی تا این حد از توانا و قدرت زنان و  علی الخصوص زنان سازمان یافتە واهمەداشتە باشد؛ رژیمی مردە و فاقد روح است. در این راستا همەی دولتمداران و سیاستمداران چشم و گوش خود را در قبال این جنایت ضد بشری بستەاند، این كلكەی ننگی است بر تارك پشیانی دخلبازان سیاست و سردمداران قدرت.

۸۰مین نشست مجمع عمومی سازمان ملل فرصتی طلایی بود تا نقض حقوق زنان و قتل حکومتی آنان به بحث اصلی اجلاس تبدیل شود. اما متأسفانه، این نشست نیز گرفتار کلیشه‌ها و مباحث کم‌اثر شد و توجه جدی به وضعیت واقعی زنان ایران نکرد. این مجمع عمومی سازمان ملل می‌توانست فرصتی باشد برای طرح جدی‌ترین مسائل حقوق بشری ایران: از سرکوب زنان گرفته تا نقض آشکار حقوق ملل و اقوام گوناگون. اما بار دیگر، نشست‌های بین‌المللی در حصار کلیشه‌ها و بازی‌های سیاسی گرفتار ماندند و صدای زنان زندانی ایران، زیر آوار سکوت دفن شد. اگر این مجمع واقعاً به آرمان‌های انسانی پایبند بود، می‌بایست سالگرد انقلاب «ژن، ژیان، ئازادی» را به رسمیت شناخته و آن را به محور اصلی مباحث خود بدل می كرد؛ چراکه این انقلاب نه فقط ندای زنان کردستان، بلکه پژواک آزادی‌خواهی زنان و ملت‌های تحت ستم مضاعف در سراسر جهان است.

امروز زنان زندانی و مقاومتگری همچون زینب جلالیان، وریشه مرادی، پخشان عزیزی، شریفه محمدی و صدها زن دیگر، به پرچم‌های برافراشته‌ای در برابر ظلم و ستم بدل شده‌اند. آنان در دل سیاه‌چال‌ها، با جان خویش ایستاده‌اند تا فریاد بزنند که آزادی خاموش‌شدنی نیست، برابری نابودشدنی نیست، و عدالت هیچ‌گاه در زنجیر نخواهد ماند.

زنان زندانی ایران، هر یک ستاره‌ای فروزان‌اند که شب تاریک استبداد را می‌شکافند. حضور و ایستادگی آنان نه فقط اعتراض به بی‌عدالتی، که اعلان تولدی نوین برای تاریخ است؛ تاریخی که بر شانه‌های زنان مقاوم، معنا و مسیر خویش را می‌یابد.

ما، فرزندان این سرزمین، وظیفه داریم این پرچم را افراشته نگاه داریم. باید جهانیان بدانند که در پشت دیوارهای بلند زندان‌های ایران، زنانی ایستاده‌اند که همچون کوه، کوهی از اراده، استواری و امیدند. زنانی که با خون و نفس خویش، آینده را رقم می‌زنند و تاریخ را با خطی از مقاومت جاودان می‌سازند.

بیایید، زینب‌گونه بایستیم؛ در برابر بی‌عدالتی، در برابر ظلم، در برابر تجاوز، در برابر فقر و گرسنگی که رژیم ایران می‌کوشد به زور بر تن و جان زنان و کل جامعه تحمیل کند. بیایید همان‌گونه که زینب جلالیان ایستاد، ما نیز ایستادگی را به شیوه زندگی بدل کنیم.

بیایید با یک صدا فریاد برآوریم: زنده‌باد مقاومت! زنده‌باد زینب جلالیان! زنده‌باد آزادی!

این فریاد، باید همچون پژواک کوهستان، دشت و شهر را درنوردد؛ باید از روستا تا بلندای کوه، از خیابان‌های پرخشم تا خانه‌های کوچک و بی‌پناه، طنین‌انداز شود. بر هر بام خانه‌ای، پرچمی برافرازیم با تصویر زینب؛ به نشانه‌ی شجاعتی که هیچ دیواری را به رسمیت نمی‌شناسد.

راه ما روشن است: تداوم ایستادگی تا به ثمر نشستن آرمان‌های زنان مقاومتگر؛ چه در کوه‌ها و دشت‌ها، چه در زندان‌ها و خیابان‌ها. این راه، راهی بی‌پایان است تا آن روز که آزادی و عدالت به حقیقتی زنده در زندگی مردم بدل شود. پس بیایید عهد ببندیم؛ عهدی با زینب، با زنان زندانی، با همه شهیدان و مقاومتگران. عهدی که هیچ زنجیری نتواند آن را بگسلد: تا آخرین دم، ایستادگی؛ تا آخرین نفس، آزادی.

مطالب مرتبط