فواد بریتان:  راه‌حل نه در مسکو، پکن، بروکسل و واشنگتن، بلکه در تهران است

مکانیسم ماشه فعال شده و جمهوری اسلامی میان عقب‌نشینی یا روند منتهی به فروپاشی گرفتار شده است. در رابطه با بحران موجود و راه‌حل، با فواد بریتان، عضو شورای مدیریت حزب حیات آزاد کوردستان (پژاک) مصاحبه‌ کردیم.

به گفته فواد بریتان، راه‌حل بحران ایران در پایتخت‌های جهانی نیست؛ بلکه در خود تهران است. این مصاحبه همچنین به  نقش سرنوشت‌ساز جامعه، جایگاه کوردستان به‌عنوان پیشاهنگ دموکراسی، ضرورت اتحاد کوردها و ترک‌ها در ایران، و میراث ماندگار جنبش «ژن، ژیان، ئازادی» پرداخته است. نقطه محوری این مصاحبه این پرسش است: آیا جمهوری اسلامی آماده یک جراحی عمیق است یا ایران را به سوی پرتگاه می‌برد؟

ارزیابی شما به عنوان عضو رهبری پژاک از وضعیت ایران پس از فعال شدن مکانیسم ماشه چیست؟

طبعاً فعال شدن مکانیسم ماشه از سوی اروپایی‌ها چیزی جز ناکامی دستگاه دیپلماسی و مجموعه ساختار حاکمیت ایران را تداعی نمی‌کند. آنان عملاً تا این لحظه نتوانسته‌اند اعتماد جهانی را جلب کنند. این وضعیت به‌شدت برای جامعه ایران هزینه‌بردار خواهد بود. در هفته‌های آینده تنها یک راه پیش‌روی جمهوری اسلامی است: فرمولی از نرمش و عقب‌نشینی پیدا کند که مخاطبان اروپایی و آمریکا را متقاعد سازد به‌دنبال همکاری است، نه پنهان‌کاری و تقابل.

جمهوری اسلامی بیش از آن‌که تمرکز خود را بر اقناع کشورهای غربی و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی گذاشته باشد، در حال بهره‌برداری از ظرفیت‌های روسیه و چین است تا از این مهلکه نجات یابد. اما مثلا بیانیه‌‌ی پایانی نشست سران سازمان همکاری شانگهای، یک ابتکار عمل قدرتمند، بازدارنده و تعیین‌کننده به نفع حکومت ایران را تداعی نمی‌کند. امید حداکثری جمهوری اسلامی به این مجمع احتمالا نمی‌تواند ضامن حل بحران‌های عمیق‌تر جمهوری اسلامی با آمریکا، اروپا و اسراییل باشد. بدیهی است که چین و روسیه در مقابل آمریکا و کشورهای اروپایی ابزارهای سیاسی و حقوقی محدودی برای حمایت از جمهوری اسلامی دارند.

راه‌حل نه در مسکو و پکن و بروکسل و واشنگتن، بلکه در تهران است. این مقامات ایرانی هستند که منابع انسانی و مالی و سرنوشت میلیون‌ها ایرانی را چند دهه درگیر یک برنامه مشکوک و خطرناک کرده‌اند. این مقامات ایرانی هستند که دکترین امنیتی و نظامی‌شان را در برنامه هسته‌ای، برنامه موشکی و نظایر این‌ها تعریف کرده‌اند و به همان میزان فقیرسازی جامعه، سرکوب و مشت آهنین، فساد ساختاری و بی‌توجهی به مطالبات مردم را به بخشی از کاراکتر حکمرانی خود تبدیل ساخته‌اند.

اگر تحریم برای زندگی مردم چالش‌های گسترده‌ای ایجاد کرده، برای الیگارش‌ها و سرداران سپاه و اطرافیانشان منبع رانت و ثروت‌اندوزی بوده است. «کاسبان تحریم» تعبیر بسیار دقیقی است. آنان منافع شخصی و گروهی و بقای نظام و هسته اصلی قدرت را مهم‌تر از زندگی چندین نسل و میلیون‌ها انسان دانسته‌اند. این‌ها را همه می‌دانیم. اما آنچه اکنون باید بپرسیم این است: آیا پرتگاه را نمی‌بینید؟

بدیهی است که ما نگران سرنوشت چنین حکومتی نیستیم؛ ما نگران تخریباتی هستیم که ادامه این وضعیت متوجه مردم می‌کند. مردم نان ندارند، آب ندارند، برق ندارند، آزادی و کرامت انسانی ندارند. قمار بر سر سرنوشت مردم را هرگز نمی‌پذیریم. سیاست خارجی همیشه امتداد سیاست داخلی است؛ از هم جدا نیستند. جمهوری اسلامی نمی‌تواند بحران‌های خارجی را حل‌وفصل کند، بدون آنکه در داخل وضعیت به شکل بنیادین دگرگون شود.

راه‌حل‌ها در درصد غنی‌سازی و مکان غنی‌سازی و این جزئیات تکنیکی نیست. راه‌حل در بازگشت قدرت و اراده سیاسی به مردم است. راه‌حل در حکمرانی تهی از اخلاق و عقلانیت نیست، بلکه در مخاطب قراردادن جامعه، حذف‌شدگان، زنان، اقلیت‌ها، خلق‌ها، دموکراسی‌خواهان، آزادی‌خواهان و خیرخواهان این سرزمین است. کسانی که از وضع موجود به تنگ آمده‌اند. کسانی که دنبال معامله‌های تاکتیکی و زودگذر و برداشتن سهمشان از کیک یک قدرت استبدادی نیستند، بلکه دنبال تغییر محتوای سیاست، شیوه و ماهیت حکمرانی و بازتعریف رابطه مردم با مردم و مردم با ساختار سیاسی هستند.

بنابراین پرسش مشروع این نیست که چه پولتیکی می‌تواند نظام را نجات دهد؟ پرسش مشروع این است که جمهوری اسلامی از کجا و چگونه باید این انحرافات عمیق را تصحیح کند و این همه هزینه‌ای که به مردم تحمیل شده را جبران نماید؟ آیا چنین چیزی ممکن است؟ و اگر ممکن است، آیا هیچ عقل سلیمی در جمهوری اسلامی وجود دارد که چنین اولویتی را در دستور کار قرار دهد؟ بدبینی و نگرانی در این زمینه کاملاً مشروع است. ما معتقدیم هر تصمیم کلانی که بر سرنوشت مردم تأثیر می‌گذارد، نمی‌تواند بدون اعمال نظر مردم به پیش رود. اگر چیزی با منافع مردم در تعارض باشد، نباید در دستور کار هیچ حکومتی قرار بگیرد.

بسیاری دقیقاً به همین دلیل که چنین ظرفیتی را در جمهوری اسلامی ندیده‌اند، خواستار عبور از آن هستند. واضح است که جمهوری اسلامی فاقد سرمایه سیاسی برای ادامه حکمرانی است. به‌عنوان یک نظام مستقر یا ناچار است یک جراحی عمیق در خود ایجاد کند، یا ادامه این روند، چشم‌انداز فروپاشی‌اش را تسریع خواهد کرد.

منظورتان از جراحی چیست؟

پاسخ هر نیرویی متفاوت است. اصلاح‌طلبان به‌دنبال سهیم شدن در قدرت و راه‌حل‌های پوپولیستی‌اند. دولت صرفاً میان خواسته‌های نظام و شعارهای عوام‌پسند یا در بهترین حالت ادعاهای بی‌عمل، در نوسان است. خامنه‌ای بعد از حمله اسرائیل جایگاه مبهمی دارد و در کل، صدای واحدی که نشان دهد اهمیت دموکراتیزاسیون و رجوع به مردم درک شده، شنیده نمی‌شود.

منظور ما از مردم، آن درصد محدودی از طرفداران جمهوری اسلامی یا یک مردم گزینشی نیست. منظور ما میلیون‌ها انسانی است که سهمی از قدرت نداشته‌اند، همیشه سرکوب شده‌اند، به رسمیت شناخته نشده‌اند و همواره هزینه داده‌اند. منظور ما اکثریت مردم ایران است که می‌خواهند آزاد و برابر و دموکراتیک زندگی کنند.

ما به‌عنوان پژاک در همه این سال‌ها بارها و بارها درباره این روند هشدار داده‌ایم. پیشنهادهایی ارائه کرده‌ایم. راه‌حل‌هایی را نشان داده‌ایم. نقشه راه ترسیم کرده‌ایم. اما حکومتی که سرمست از قدرت مطلقه بوده، هرگز احساس نکرده که باید اعتنایی به این خواسته‌های مشروع بکند. حالا اما می‌بینیم که تأخیر در پذیرش این پیشنهادها و مطالبات، چقدر به ضرر مردم تمام شده است. فراتر از مردم، حتی خود نظام نیز اکنون احساس ناامنی شدید می‌کند.

بنابراین به‌طور خلاصه، سیاست خارجی بدون تغییر در داخل نمی‌تواند دستاورد پایدار داشته باشد. توافق احتمالی هسته‌ای بدون گفتگو با مردم، بدون حل مسئله آزادی، دموکراسی و برابری، بدون پذیرش مسئولیت فاجعه‌های چندلایه‌ای که محصول حکمرانی جمهوری اسلامی هستند، راه به جایی نخواهد برد.

سیاست هنر مدیریت جامعه است. این هنر نمی‌تواند فرقه‌ای، فاسد، فاقد عقلانیت سیاسی، بیگانه با جامعه، دشمن محیط زیست، تئوکراتیک، غیردموکراتیک، متمرکز، استبدادی و مردسالار باشد. ما برای تغییر این وضعیت به نظمی دموکراتیک، جامعه‌محور و محیط‌زیست‌محور آماده‌ایم، اما در عین حال هرگز بخشی از برخوردهای سطحی، تاکتیکی، فریبنده و ریاکارانه نخواهیم شد.

راه‌حل‌ها یابد جدی، عمیق و استراتژیک باشند. با کمی مهندسی اجتماعی، صدور مجوز چند کنسرت، چند برنامه انتقادی در تلویزیون یا ارائه تصاویری دروغین و نمایشی از آزادی پوشش نمی‌توان به مصاف چنین مرحله‌ای رفت. تلاش‌های موردی و فریب‌کارانه برای رضایت مقطعی قشر خاکستری، فاقد اصالت استراتژیک هستند. اینها بازی‌های امنیتی هستند. سرنوشت میلیون‌ها انسان را با چنین بازی‌هایی نمی‌توان تغییر داد. اینها ناجی حکومت هم نخواهند بود. مشکلات واقعی و بنیادین هستند. راه‌حل‌ها هم ناگزیر باید چنین باشند.

ما هنوز نمی‌دانیم آیا در پایان مهلت ۳۰ روزه توافقی حاصل می‌شود یا نه؟ اما می‌دانیم که بازگشت حجم گسترده‌ای از تحریم‌های شورای امنیت، بر زندگی همه مردم به ویژه زحمت‌کشان، حاشیه‌نشینان، حذف‌شدگان و افرادی که زیر خط فقر زندگی میکنند، تاثیرات فاجعه‌باری خواهد گذاشت. چیزی که قطعا مسئول آن سیاست‌های غلط جمهوری اسلامی است.

مردم در چنین وضعیتی چگونه می‌توانند روی تحولات تاثیر بگذارند؟

این پرسش مهمی است؛ از آن جهت که ما درباره موضوعی صحبت می‌کنیم که مربوط به مردم، جامعه و سرنوشت آنان است، اما خود مردم و جامعه در همه تصمیم‌گیری‌ها و گفتگوها غایب هستند. کسی نظرشان را نمی‌پرسد، کسی آنان را نمایندگی نمی‌کند، کسی نگرانی‌ها و خواسته‌هایشان را مطرح نمی‌سازد. نقشی که جمهوری اسلامی برای مردم می‌خواهد، تماشاچی مطیع است؛ اینکه هزینه‌های ناشی از تصمیم‌گیری جمهوری اسلامی را تحمل کنند و لب به اعتراض هم نگشایند. این یک سیاست شرم‌آور و کثیف است. مردم سزاوار چنین وضعیتی نیستند.

تردیدی نیست که وضعیت امنیتی شدید و سرکوب‌های جمهوری اسلامی باعث چنین شرایطی شده است. اما غیرواقع‌بینانه نخواهد بود اگر تأکید کنیم که جامعه بیش از پیش لازم است صدای خود را بلند کند. مردم هرگز سکوت نکرده‌اند و هزینه‌های زیادی هم پرداخت کرده‌اند. اما اکنون جامعه باید بگوید: هیچ قدرتی نمی‌تواند بر سر سرنوشت من قمار کند یا معامله‌ای انجام دهد. من اینجا هستم. من حقوقم را می‌دانم، اولویت‌هایم را می‌شناسم و دیگر این وضعیت را تحمل نمی‌کنم.

اینکه مردم به چه شکلی این اعتراض را بیان می‌کنند موضوع دیگری است؛ قطعاً روش آن تک‌بعدی نخواهد بود. اما این صدا، این روحیه و این اعتراض، مشروع، اخلاقی، سیاسی و به‌جا است. حضور مردم در صحنه حیاتی است؛ برای اینکه معامله‌های ضدمردمی رقم نخورد و مردم وجه‌المصالحه هیچ توافقی نباشند، باید نقشی را که جمهوری اسلامی برایشان تعریف کرده بیش از همیشه رد کنند.

مضمون این حضور چنین است: هیچ‌کس نمی‌تواند توافقی بکند که منافع، درخواست‌ها و اولویت‌های ما را نادیده بگیرد. اولویت ما بقای نظام نیست؛ اولویت ما زندگی آزاد و دموکراتیک است. پرهیز از دشمنی با کشورهای جهان و صلح و دوستی با همه ملت‌ها است. ما نه بمب می‌خواهیم و نه دیکتاتوری. آزادی، برابری و زندگی عزتمندانه می‌خواهیم.

مردم باید در هر فرصت، در هر جا و به هر شکلی که می‌توانند این روحیه را در میان خود تقویت کنند و این سیگنال را به همه ارسال نمایند. هر توافقی که ناقض حقوق مردم ایران باشد، باید برای جمهوری اسلامی هزینه ایجاد کند. هر هزینه‌ای که محصول ماجراجویی و دشمنی جمهوری اسلامی با جهان باشد، به‌جای زندگی مردم باید متوجه خود جمهوری اسلامی شود. این قاعده این مرحله است.

بنابراین هیچ‌کس نباید فکر کند که بدون مخاطب قراردادن جامعه و مردم می‌تواند تصمیمی بگیرد.

کمی بیشتر بر کوردستان متمرکز شویم. نگاه شما به سطح آمادگی مردم کوردستان در این دوره چیست؟ اولویت‌های مردم کوردستان چه باید باشد؟

واضح است که دوره‌ای جدیدی در خاورمیانه آغاز شده. آن چیزی که ما آن را جنگ جهانی سوم قلمداد می‌کنیم، در منطقه ما هم ابعاد تازه‌تری پیدا کرده. نمود آن را کم و بیش در بسیاری از کشورهای خاورمیانه می‌بینیم. نه تمامیت‌خواهی و استبداد و دیکتاتوری و نه جنگ و مداخله‌های خارجی، راه‌حل مناسبی برای این بحران‌ها نخواهد بود. بسیاری از چالش‌های موجود، ریشه‌های عمیق تاریخی، سیاسی، حقوقی و ذهنیتی دارند. مشخص است که کشورهای منطقه دیگر نمی‌توانند مثل سابق حکمرانی‌ کنند. همه مجبور هستند برای اینکه در این مقطع آسیب نبینند، سیاست‌های جدیدی در پیش بگیرند. در ایران و در کوردستان هم چنین است. کوردستان فرصتی برای دموکراتیزاسیون خاورمیانه و بازتعریف‌کردن نظم جدید در منطقه است.

کوردها اثبات کرده‌اند، نیرویی مسئول، میانه‌رو، دموکراسی‌خواه و برابری‌خواه هستند. به همزیستی آزاد و عادلانه باور دارند. جنگ‌طلب نیستند اما در مقابل هر تهدیدی که علیه موجودیتشان وجود داشته باشد، از خود دفاع می‌کنند. کوردها خط سوم را نمایندگی می‌کنند. از این نظر، رویکرد جامعه ما، در گرماگرم جنگ و بحران خاورمیانه، یک فرصت است. بدون مشارکت کوردها، خاورمیانه جدید نمی‌تواند شکل بگیرد. بدون مشارکت کوردها، هیچ پروژه‌ای در خاورمیانه نمی‌تواند به نتیج قطعی برسد. کوردها ارزش‌هایی خلق کرده‌اند و خالق مبارزاتی بوده‌اند که می‌تواند برای سایر مردمان خاورمیانه الهام‌بخش باشد. فلسفه و راه و روش ژن، ژیان، آزادی یکی از مصداق‌های آن است. شکست داعش یکی از مثال‌ها باشکوه دیگر آن است. اینها تنها جنبه‌های حزبی و ساختاری ندارند. بلکه این فرهنگ و این مقاومت و این ارزش‌ها در تار و پود جامعه کوردستان، نهادینه شده است.

ما همانطور که اعلام کرده‌ایم، برای هر سناریویی آماده‌ایم. ما نه منتظر ناجی و معجزه هستیم نه چشم به راه لطف هیچکس. مبارزات آزادی‌خواهانه مردم کوردستان، بر مبنای مدرنیته دموکراتیک و با اتکا بر نیروی ذاتی جامعه به پیش میرود. البته که حساسیت این مرحله بسیار متفاوت است. مردم ما صفوف خود را متحدتر کند. جریان‌های سیاسی باید با یکدیگر هماهنگ‌تر باشند و همکاری‌های استراتژیک داشته باشند. توان و انرژی کوردستان باید منسجم‌تر و آماده‌تر باشد. در این زمینه همه باید با مسئولیت عمل کنند. کوردستان بارها و بارها نشان داده که پیشاهنگ دموکراسی‌خواهی و آزادی‌خواهی است. در این مرحله هم چنین کاراکتری خواهد داشت و هیچ پروژه‌ای در ایران بدون همکاری و هماهنگی با جنبش حق‌طلبانه مردم کوردستان، شانسی برای پیروزی نخواهد داشت. در این زمینه همه باید اطمینان داشته باشند.

این امر ضرورت گفتگوهای سراسری بین همه آزادی‌خواهان و برابری‌طلبان و حق‌طلبان را برجسته‌تر پررنگ‌تر می‌کند. هنوز در این زمینه ضعف‌هایی جدی در سطح ایران وجود دارد. هرچقدر رئالیته کوردستان دیرتر درک شود و دیرتر با آن همکاری و هماهنگی صورت بگیرد، میزان شوکه‌شدن جریان‌های سیاسی از تحولات اینده و منشا شکل‌گیری مقاومت و پروژه‌های سیاسی آلترناتیو بیشتر خواهد شد.

در سطح دیگر، نگاهی به پرفورمانس جامعه بیاندازیم، جامعه مدنی، وجدان جامعه است و خوشبختانه جامعه مدنی در کوردستان بسیار پویا و فعال است. به‌عنوان مثال، جلوه این پویایی را در فعالیت‌های گسترده محیط‌زیستی می‌بینید که تقریباً همگی داوطلبانه هستند. در روزهای اخیر شاهد بودیم که احکام سرکوبگرانه‌ای علیه معلمان کوردستان صادر شد. صدها تن از مردم و فعالان مدنی در اقدامی اعتراضی و نمادین در مسیر کوه‌پیمایی آبیدر راهپیمایی کردند و خواستار لغو احکام اخراج و تبعید این معلمان شدند. این یک حرکت مدنی به‌جا و مسئولانه است. از همین‌جا به تک‌تک آنان و اعتراض به‌حق و انسانی‌شان درود می‌فرستم.

این همان روحیه‌ای است که جامعه کوردستان ـ و به شکل کلی جامعه ایران ـ به آن نیاز دارد: اینکه در مقابل سرکوب بی‌تفاوت نباشیم، سکوت نکنیم، مردم یکدیگر را پیدا کنند و به هم وزن و اعتبار بدهند. جامعه دموکراتیک و زنده باید چنین باشد. جمهوری اسلامی ۲۴ ساعته برای سرکوب و مهار مردم تلاش می‌کند. مردم نیز باید ۲۴ ساعته در برابر سرکوب، و برای ساختن جامعه‌ای آزاد، انسانی و دموکراتیک مقاومت کنند. این مقاومت در کوردستان بسیار عمیق و باشکوه است.

این روحیه حتی در مناسبات انسانی روزمره نیز دیده می‌شود. در آخرین نمونه، یک جوان سقزی در سد مهاباد غرق شد و جان خود را از دست داد. مردم مهاباد چندین روز در کنار خانواده آن جوان تلاش کردند تا پیکرش پیدا شود. آنان مردم سقز را تنها نگذاشتند و در سوگشان به شکل دسته‌جمعی همراهی کردند. جامعه مسئول، آگاه و باوجدان چنین ویژگی‌هایی دارد.

این فرهنگ باید در همه عرصه‌ها گسترش یابد و به یک اراده سیاسی و اجماعی شکست‌ناپذیر تبدیل شود. هرجا منافع جامعه به خطر می‌افتد باید وارد عمل شد. هرجا اتحاد لازم است باید اقدام کرد. هرجا مقاومت مدنی ضرورت دارد باید شکل بگیرد. این وضعیتی است که در شأن مردم کوردستان است. و در مقیاسی وسیع‌تر، این فرهنگی است که امیدوارم در سراسر ایران گسترش یابد.

گسترش این فرهنگ موجب می‌شود هیچ قدرتی نتواند در هیچ زمینه‌ای پایش را کج بگذارد. مقابله با استبداد و یک نظم غیردموکراتیک دقیقاً از چنین مسیری می‌گذرد. این تجارب و این فرهنگ مبارزاتی باید درسراسر ایران گسترش پیدا کند.

در هفته‌های اخیر، مواضع شما درباره ترک‌های آذری در محافل سیاسی و رسانه‌ای واکنش‌هایی برانگیخته است. ارزیابی شما از این واکنش‌ها و به طور کلی از آینده رابطه کوردها و ترک‌ها در ایران چیست؟

ما بارها حسن‌نیت خود را نسبت به جامعه ترک‌های آذری ایران نشان داده‌ایم. جنبش ما عقاید و پروژه‌های سیاسی خود را صریح، بدون روتوش و تعارف بیان می‌کند. به صراحت اعلام می‌کنم که ما معتقد به اتحاد استراتژیک و همزیستی انسانی و عادلانه هستیم. نه ترک‌ها را تهدید تلقی می‌کنیم و نه خود تهدیدی برای آنها خواهیم بود. حذف و تضعیف نه کوردها و نه ترک‌ها هرگز گزینه‌ای قابل تصور نیست. برعکس، اساساً جنبش ما نگاهی تنگ‌نظرانه و خاک‌وخون محور به آزادی و همزیستی ندارد. ما همزیستی، برابری، احترام متقابل و مشارکت آزاد و دموکراتیک را مبنای مناسبات خود با همه جوامع، به ویژه ترک‌ها قرار می‌دهیم.

در این زمینه، معتقدیم در گذشته مواضع نادرستی هم از سوی ترک‌ها و هم از سوی کوردها بیان شده است. ما انتظاری از رسانه‌ها و گروه‌هایی که گرفتار «فوبیای کوردی» هستند و از این راه منافع سیاسی‌شان را تأمین می‌کنند، نداریم. اما خطاب ما به شهروندان ترک، به روشنفکران و انسان‌های باوجدان و دموکراسی‌خواه آنهاست: در این مرحله حساس، باید گفتگو، همکاری و درک متقابل را تقویت کرد. این موضع رسمی ماست. هر چیزی غیر از این، اگر به ما نسبت داده شود، یا ناشی از ناآگاهی و سوءظن غیرمنصفانه است یا منافع سیاسی پشت آن قرار دارد.

از این رو ما دست دوستی به سوی جامعه ترک‌های آذری دراز می‌کنیم و خواستار آن هستیم که فصل تازه‌ای از روابط استراتژیک کورد و ترک در ایران پایه‌گذاری شود. با حسن‌نیت اعلام می‌کنیم اگر نگرانی خاصی از سوی ترک‌ها وجود دارد، آماده گفتگوی مستقیم هستیم. بگذارید پلتفرم‌های گفتگوی دموکراتیک شکل بگیرد. ما همیشه آماده گفتگوهای صمیمی، دوستانه و توأم با احترام متقابل با نمایندگان جامعه آذربایجان بوده‌ایم. دوستی و همکاری با آنان برای ما یک ارزش است. مبنای این همکاری توسعه خاک نیست، بلکه توسعه مدل دموکراسی مشترک و زندگی عادلانه مشترک در جغرافیای مشترک است.

ما به معیارهای دموکراتیک باور داریم و معتقدیم اکثریت کوردها و ترک‌ها نیز همین خواست را دارند. نه ما تهدیدی برای ترک‌ها هستیم و نه ترک‌ها را تهدیدی علیه کوردها می‌دانیم. هر دو ملت، بخشی از حقیقت تاریخی، سیاسی و فرهنگی این منطقه‌اند. موجودیت آنها نه در تقابل، بلکه در هم‌افزایی با یکدیگر معنا پیدا می‌کند. ایران نوین تنها با چنین ذهنیتی قابل تصور است.

در این زمینه، هر وظیفه‌ای که برای تضمین امنیت مشترک کوردها و ترک‌ها بر عهده ما گذاشته شود، انجام خواهیم داد. ما نیرویی صرفاً برای حفاظت از کوردها و پیشبرد پروژه‌ای دموکراتیک در میان آنها نیستیم؛ بلکه معتقدیم پیوندهای انسانی باید از پایین به بالا تقویت شود، مدل‌های سیاسی مشترک شکل بگیرد و کار مشترک انجام شود. پیشرفت و سعادت کورد و ترک در ایران باید همزمان و در کنار یکدیگر دیده شود.

مایلیم ترک‌ها چنین تصویری از ما داشته باشند. هر برداشت دیگری غیر از این، هیچ ارتباطی با ما ندارد. هر نیرویی که ما را متهم به ذهنیتی متفاوت کند، در واقع تلاشی برای درک حقیقت ما نکرده است؛ نه برای گفتگو و نه برای فهم برنامه‌های ما. بنابراین ما مسئول قضاوت‌ها و کلیشه‌های نادرست نیستیم. ما هرگز درخواستی برای گفتگو را رد نکرده‌ایم، هیچ دعوتی به همکاری را بی‌پاسخ نگذاشته‌ایم و نسبت به نگرانی‌های احتمالی نیز بی‌تفاوت نبوده‌ایم.

از همین رو، انتظار داریم انسان‌های باوجدان در میان ترک‌ها این مواضع را با حسن‌نیت و بدون پیش‌داوری ارزیابی کنند. ما اجازه نخواهیم داد هیچ نیرویی و هیچ عقیده‌ای میان کوردها و ترک‌ها دشمنی ایجاد کند. هرچه شرایط ایران حساس‌تر شود، نیاز به بازتعریف مناسبات، اعتمادسازی دوطرفه و گفتگوهای دوجانبه و چندجانبه بیشتر خواهد بود. این جغرافیا نباید منشأ ترس و نگرانی کسی باشد؛ بلکه باید به نمونه‌ای درخشان از همکاری مردمانش و ایجاد یک سنتز جدید، امن، آزاد، دموکراتیک و الهام‌بخش تبدیل شود: برای ترک‌ها، کوردها، مسیحیان و همه جوامع.

ما  به مثابه پژاک، پیشاپیش دست همه کسانی را که به همزیستی و آینده مشترک باور دارند، می‌فشاریم و به آنها سلام و درود می‌فرستیم.

به جنبش «ژن، ژیان، ئازادی» اشاره کردید. می‌دانید که به سالگرد این جنبش نزدیک شده‌ایم. در این‌باره موضع شما چیست؟

اعتراضاتی که نتیجه جنبش «ژن، ژیان، ئازادی» بود، میراثی ارزشمند خلق کرد. جان‌های بسیاری در راه ارزش‌های انسان‌دوستانه و آزادی‌خواهانه آن فدا شدند. این جنبش متعلق به همه کسانی است که خواهان زندگی آزاد، برابر، دموکراتیک و شرافتمندانه‌اند؛ ایرانی عاری از استبداد، دیکتاتوری، نابرابری، ظلم و خفقان.

«ژن، ژیان، ئازادی» صرفاً یک شعار نیست، بلکه راه و روشی برای زندگی و فلسفه‌ای عمیق در مبارزه است. این فلسفه زنده و پویاست. هیچ اندیشه یا رویکرد دیگری در ایران نتوانسته است به این شکل مردم را به هم پیوند دهد و امید و شور بیافریند. حملات شدید جمهوری اسلامی و جریان‌های استبدادی به آن، بی‌دلیل نیست. سرکوب، کشتار خیابانی، زندان و شکنجه نمی‌تواند نوری را که این جنبش روشن کرده خاموش کند.

یکی از راه‌های پیشبرد این جنبش، زنده نگه داشتن یاد جان‌باختگان، زیستن ارزش‌های خلق‌شده در آن و تعمیق مبارزات فردی و جمعی است. ما بار دیگر یاد ژینا امینی و یاد همه جان‌باختگان جنبش «ژن، ژیان، ئازادی» را گرامی می‌داریم، با آنان تجدید پیمان می‌کنیم و خود را متعهد به ادامه مبارزات آزادی‌خواهانه و دموکراتیک می‌دانیم..

از همین‌جا همه خلق‌مان در داخل کوردستان، در سراسر ایران و در خارج از میهن را دعوت می‌کنیم که به هر شکلی که می‌توانند، در هر مکانی که می‌توانند، به یکدیگر بپیوندند، ارزش‌های دموکراتیک جنبش «ژن، ژیان، ئازادی» را نمایندگی کنند و با روح باشکوه آن، اتحاد، همبستگی و همکاری را مبنا قرار دهند.

منبع: آژانس خبری فورات نیوز

مطالب مرتبط