با توجه به احساس مسئولیتمان در قبال خلقهای ایران و آیندهی کشور، در این برههی حساس تاریخی ارائهی این نامه را در مقابل آرای عمومی و خطاب به شخص شما، ضروری میدانیم.
ایران با همهی سابقهی تاریخیاش، تنوعات فراوان اجتماعی و سکونت بسیاری از خلقهای کهن در آن، جایگاه بس عظیمی را در فرهنگ خاورمیانه داراست. خلقهایی که در گسترهی آن زندگی میکنند، نقش چشمگیری در رشد و تعالی انسانیت داشته و برای تمدن ایران پیشاهنگی نمودهاند. اصل تعیینکننده در ادواری که سیاست ایران سازنده بوده و ثبات و پیشرفت به همراه آورده، واقعیتی به نام همزیستی خلقهای ایران و احترام به اراده و فرهنگ این خلقها بوده است. در این خصوص، نمونههای بسیاری را میتوان در تاریخ ایران یافت. کنفدراسیون ماد ـ پارس بهعنوان درخشانترین این نمونهها، یکی از نیرومندترین مقاطع تاریخی ایران را تشکیل میدهد. همزیستی خلقهای ایران و اتحاد تاریخی آنها بود که ایران را به کشوری توانمند مبدل نمود نه دولتهای مرکزی مقتدر که با نفاقافکنی میان خلقها درصدد حکمرانی برمیآمدند. در بنیان آن مقاطعی که رفاه و سعادت در جامعه برقرار بوده، بیگمان توجه به همین همزیستی خلقها و رعایت اصول اخلاقی و سیاسی شکلگرفته در پیرامون آن نهفته است. حکومتهایی که این واقعیت تاریخی و سیاسی را مد نظر داشته و الزامات آن را بهجای آوردهاند، توانستهاند مشروعیت لازمه را در میان جامعه برای خود کسب نمایند. هر انسان جویای حقیقت بهراحتی میتواند پی ببرد که راز جایگاه عظیم ایران در تاریخ منطقه، نه شکوه مادی، ارتشسالاری و فتوحات شاهانه بلکه همزیستی داوطلبانهی خلقهای مختلف ایران بوده است. همین خلقها و ارادهمندی آنها برای آفریدن حیاتی آزاد و تعالی فرهنگهایشان بود که حماسهآفرین میگشت. هرگاه زمامداران ایران این واقعیت را نادیده میگرفتند و مورد غفلت قرار میدادند آنگاه بود که بحران، آشفتگی و تهاجمات بیرونی گسترهی این کشور را درمینوردید.
ایران سرزمین خلقها و فرهنگهای پرشماری است که هم در برابر مرکزگرایی دولتها در داخل و هم در برابر تهاجم نیروهای خارجی، سلطهناپذیرند. هرکدام از نیروهای داخلی و خارجی که این واقعیت را درک نموده و سیاستها و عملکردهای خود را بر مبنای این ویژگی خلقها تعیین کرده است، توانسته نظر جامعهی ایران و تنوعات فرهنگی آن را بهسوی خود جلب نماید. کلیت فرهنگی ایران پدیدهای خارجی و مصنوعی نیست که با فشار و یکدستسازی بتوان آن را ایجاد نمود؛ بلکه کلیتی است که با مشارکت و حضور داوطلبانه، آزاد و برابر همهی خلقهای ایران امکانپذیر گشته است. این کلیت فرهنگی بر پایهی احترام به ارزشهای یکدیگر، آزادی، صلح و پذیرش متقابل شکل گرفته است. به همین دلیل در سرتاسر تاریخ ایران، نمیتوان نمونهای از درگیری و جنگ میان خلقها را یافت. آنچه رخ داده، تنها جنگافروزی قدرتها و حکومتها بوده است. درگیری و تنش، طی چند قرن اخیر و به میدان آمدن پدیدهی کاملا بیگانه با واقعیت تاریخی خاورمیانه و ایران یعنی دولت ـ ملت، بروز یافته است. این پدیده، یک واقعیت به کلی ناهمخوان با اصل همزیستی خلقهاست. رهاورد آن نیز قتلعام فرهنگی و فیزیکی خلقها و تراژدیهایی است که منتج به تضعیف کلیت فرهنگی ایران گردیدهاند. رسمیشدن یک فرهنگ، حاکمیت یک ملت خاص و به حاشیه راندن سایرین نهتنها ایرانی نیرومند را موجب نگشت بلکه شکافهای اجتماعی، بیاعتمادیها و ناگواریهای بسیاری را برای مردمان این سرزمین به همراه آورد. بهعنوان نمونهای چشمگیر میتوان به وضعیت خلق کورد در ایران اشاره کرد. این خلق همواره بر حفظ هویت ذاتی خود و مشارکت مستقیم در مدیریت امور اصرار ورزیده و در همان چارچوب با دیدی مثبت به هویت ایرانی نگریسته است. اگر چنین نمیبود خلق کورد دوشادوش سایر خلقهای ایران از بلوچ و آذری و عرب گرفته تا ترکمن و گیلک و فارس، در انقلاب سال 1357 به شکل فعال جای نمیگرفت. این در حالی است که پس از انقلاب 57، عناصر دموكراتیك و خلقهای شرکتکننده در انقلاب با سرکوب و حذف رویارو گشتند. باید پرسید با توجه به پیشینهی تاریخی ایران، چرا غنای فرهنگی و تاریخی خلقهای این سرزمین اکنون بهعنوان تهدیدی امنیتی قلمداد میشوند؟ بدون شک همین تهدید جلوهدادن غنا و توان فرهنگی و سیاسی خلقهای ایران است که بیشترین خدمت را به آنانی نمود که درصدد ازهمگسیختن کلیت فرهنگیـ تاریخی خلقهای ایران و تجزیهنمودن آن برآمدند. خلقها جهت تداوم موجودیت خود، هیچگاه از مطالبات آزادیخواهانه و فرهنگ خویش چشم نخواهند پوشید؛ این مسئولین حکومتی هستند که میبایست در سیاستهای اشتباه و مغایر با واقعیت تاریخی خلقهای ایران تجدید نظر کرده و چرخش به عمل آورند. از منظر ما، برای حل مسائل و مشکلات حاد کنونی، یگانه راه همان قرائت صحیح تاریخ و بازگشت به اصل همزیستی خلقها و شنیدن صدای آنهاست. در این برهه از تاریخ ایران، مطرحسازی و اجرای پروژهی «صلح دولت با خلقهای ایران» و به رسمیت شناختن اراده و حقوق مشروع همهی خلقهای ایران است که میتواند بار دیگر ایران را به جایگاه شایستهی پیشاهنگی برای تمدن دموکراتیک در سطح منطقه و حتی جهان برساند.
در طول چند دههی اخیر، به گونهای بهدور از انصاف و صرفا با مد نظر قراردادن منافعی تنگنظرانه و نامسئولانه نسبت به واقعیت خلقهای ایران و به ویژه خلق کورد ـ بهعنوان یکی از کهنترین پیشاهنگان فرهنگ آریایی در این سرزمینـ بیاعتنایی و حتی برخوردی انکارگرایانه و امنیتی در پی گرفته شد. در چنین شرایط نامطلوبی که برداشتن گامهایی در راستای حل مسائل خلقها بسیار دشوار مینمود، ما بهعنوان پژاک با همهی توان خود طرحهایی دموكراتیك برای چارهیابی مسئلهی کورد و دیگر خلقهای ایران پیش کشیدیم. در این چارچوب، همواره سران نظام را دعوت به مسئولیتپذیری در قبال وضعیت موجود داخلی و خارجی نمودیم. این گامهای مسئولانه را بهعنوان راهکاری دموکراتیک جهت برونرفت از تهدیداتی که متوجه کشور و خلقهاست، برداشتیم. در مقابل این برخورد چارهیابانه و منطبق با سرشت تاریخی خلقهای ایران، پاسخی که از سوی نظام و تحت مسئولیت شما داده شد دیدگاهی امنیتی، سرکوب، فشار، تبعیض، ممنوعیت و اصرار بر انکارگری بود.
برای خلق کورد که سنگ بنای فرهنگ و تاریخ خاورمیانه و بهویژه ایران است، «مطالبهی آزادی فرهنگی، هویتی، اتنیکی و مشارکت یکسان سیاسی و دموکراتیک در کنار سایر خلقهای ایران جهت تعیین سرنوشت مشترک خویش»، امری اجتناب ناپذیر بوده و محور تمام مبارزات این خلق است. چرا که این مطالبات، پایههای حفظ موجودیت خلق کورد و ساختن حیاتی آزاد و شرافتمندانه است. در طول بیش از سه دههی گذشته، هیچ کدام از سلیقهها و برخوردهای سیاسی موجود در بدنهی نظام نتوانست واقعیت این مطالبات را درک نماید و مبناگرفتن آنها را در برنامهی کاری خود بگنجاند. اکنون شما با سیاستهایی که در قبال مسئلهی انتخابات ریاست جمهوری و سایر مسائل حاد کشوری در پی گرفتهاید، بهاصطلاح یکدستسازی در بدنهی نظام را پیشه نمودهاید و خود را مخاطب و مسئول رویارویی با این مسائل نشان میدهید، چه برنامهای برای پاسخگویی به این مطالبات دارید؟ در حالی که مطالبات برحق خلقها و بهویژه خلق کورد در سیاستگزاریها و برنامههای حکومتی جایگاهی برایشان تعیین نشده و حتی با سرکوب مواجه شدهاند، طلب مشارکت در «مقاومت و حماسهی سیاسی» مورد نظر شما تا چه حد واقعبینانه است؟ ضروری است که شما بهعنوان مخاطب این مسائل و با توجه به اهمیت انتخابات ریاست جمهوری دورهی یازدهم، برنامه و موضع خود را در قبال این مطالبات خلقها آشکار نمایید و وظیفهای را که واقعیت تاریخی و کنونی ایران و خلقهایش بر عهدهی طرفهای این مسئله مینهد، بهجای آورید. ما بهعنوان پژاک با مبنا قراردادن خطمشی همزیستی مسالمتآمیز خلقهای منطقه، در راستای پیشبرد دموکراتیزاسیون در ایران و احقاق حقوق خلق کورد و دیگر خلقها تاکنون مبارزات و فعالیتهای گستردهای نمودهایم، بهای معنوی بسیاری متحمل گشتهایم و در اوج خودباوری بر چارهیابی دموکراتیک مسئلهی کورد اصرار مینماییم.
ایران نهتنها به سمت انتخابات ریاست جمهوری میرود بلکه به سمت یک انتخاب استراتژیک و سرنوشتساز حرکت مینماید. مسئولیت نوع برخوردی که خلقها در این برهه و در قبال مسائل نشان خواهند داد، بر عهدهی شما خواهد بود. تداوم سیاستهای گذشته نهتنها انزوای ایران در سطح خارجی را به دنبال خواهد داشت، بلکه منجر به انزوای حکومت در میان خلقهای ایران نیز خواهد شد. عدم رویآوری به اتخاذ موضعی آشکار و چارهیاب، طبیعتا موجب تداوم مبارزات خلقهای ایران خواهد گشت و آنها را به سمت گزینههای دیگر خواهد کشانید. نگاهی به تحولاتی که در منطقه حول محور کوردها صورت میگیرند، نشان میدهد که در نتیجهی مبارزات عظیم خلق کورد، سیاست کوردستیزی به شکست انجامیده است. تنها دولتی که در حال حاضر بر عدم چارهیابی مسئلهی کورد پافشاری مینماید، نظام حاکم در ایران است. حال آنکه قرن بیست و یکم دیگر برخوردهای سرکوبگرانه علیه خلقها را برنمیتابد. سیاست انکارگرایانهی نظام جمهوری اسلامی در قبال کوردها، تنها بر مسائل موجود دامن خواهد زد. با توجه به واقعیتهای تاریخی و فرهنگی ایران، انتظار میرفت که ایران به نسبت دیگر کشورها در حل مسئلهی کورد و گشایش دموکراتیک پیشقدم میبود. با توجه به حساسیت فوقالعاده در اوضاع کنونی ایران، ضروری میدانیم که موضع آشکار خود را در قبال مسئلهی کورد اعلام نمایید. موضع و گامهای عملی شما در این مقطع حساس تاریخی است که نشان خواهد داد نظام جمهوری اسلامی کدامین راه را انتخاب مینماید.
حزب حیات آزاد کوردستان – پژاک
31.05.2013