گفتگو با زریا كازیوه ـ عضو اتحادیهی زنان شرق كوردستان YJRK —
آلترناتیو: همانطور که اطلاع دارید ایران در آستانهی انتخابات ریاست جمهوری و انتخابات شورای شهر و روستا قرار دارد. شرایطی که انتخابات امسال در آن برگزار میگردد را چگونه ارزیابی میکنید؟
زریا کازیوه: ایران در حالی به انتخابات دورهی یازدهم ریاست جمهوری نزدیک میشود که مشکلات روزافزون در سطح جامعه، مردم را با وضعیت بسیاردشوار و المباری مواجه ساخته است. از سویی دیگر حاکمان نظام هیچگاه سیاستی که به نفع مردم ایران باشد را اعمال نکردهاند. در واقع سیاست داخلی و خارجی نظام به نفع مردم ایران نبوده است. مخالفتهای داخلی نیز تنها به بهانهی کسب قدرت بیشتر صورت گرفتهاند. از طرفی دیگر افزایش فشارهای خارجی که بدون ارتباط با مداخلات در امور خاورمیانه از سوی قدرتهای حاکم جهانی نمیباشد، بر بحرانیتر شدن وضعیت موجود ایران افزوده است. افزایش فشار تحریمهای سیاسی و اقتصادی و عدم انتخاب راهحلی دموکراتیک در داخل، روز به روز بر مشکلات جامعه دامن میزند. از این نقطه نظر، نادیده و ناشنیده گرفتن خواسته و طلب خلقهای ایرانی بیش از پیش چهرهی نادموکراتیک نظام را برای جوامع داخلی و خارجی نمایان ساخته است. چنانکه رشد روزافزون تورم اقتصادی، مفاسد مالی سران رژیم، افزایش بیکاری، فقر، مبتلایان به مواد مخدر، فحشا، فرار دختران، خودکشی، اعدام، تجاوز، دستگیری و شکنجه به بهانههای واهی، اعمال فشار هرچه بیشتر بر زنان و جوانان و… ، چهرهی واقعی و نتیجهی عملکردهای قدرت حاکم را به خوبی نمایان ساخته است. چهرهی نظام، تحت حاکمیت هر جناح و طیفی که باشد بر عموم مردم ایران عریان و عیان است. چنانکه فقدان دمکراسی و اخلاق اجتماعی رفته رفته رژیم را بیاعتبارتر میسازد.
آلترناتیو: فقدان دموکراسی در ایران تا کنون چه آسیبهایی را متوجه جامعه ساخته است؟
زریا کازیوه: در طول عمر جمهوری اسلامی، مبارزانی که علیه سیاستهای رژیم برخاستند با انگهای مختلفی مواجه شده و به این ترتیب، یا از صحنهی مبارزه کنار گذاشته شده و از میان برداشته شدند یا اینكه به خارج از ایران گریختند . متوسل شدن رژیم به راهکارهای جنگ ویژه از جمله توسعهی نهادهای بسیج در سطح کشور، موجب عدم اعتماد مردم به یکدیگر، فقر فرهنگی و الیناسیون (از خود بیگانگی) در سطح جامعه شده است. بسیج چنان قدرتی گرفته که گاهی قدرت حاکم نیز از کنترلنمودن آن، عاجز میماند. بدون شک گرایشات بسیجی بر اذهان جوامع، تخریباتی جبرانناپذیر به جا میگذارد. بسیج با توسل به روشهای جنگ ویژه و با مطرح کردن مسائل جزیی در صدد منحرف ساختن معضلات و موارد اساسی و بنیادی در جامعه میشود. به جرأت میتوان گفت که عملکردهای بسیج در این اواخر موجب ایجاد هوای رعب و وحشت بر فضای جامعه شده است. تزریق گرایشات ملیتاریستی به اذهان مردم، فضای دوستانه، صمیمی، همدلی و اعتماد متقابل را آلوده کرده است. هرگونه مبارزه در راه دموكراسی و آزادی را برهم زنندهی امنیت ملی خوانده و از طریق جنگی روانی، به اشاعهی این طرز فكر در بین افراد جامعه میپردازد. مبارزه با آزادیخواهی را همچون برقراری امنیت ملی نشان داده و جنبشهایی از این دست را با زدن برچسبهایی از قبیل تجزیهطلبی و ضدانقلاب بودن و محاربه تروریزه مینماید. نظام همیشه در تلاش بوده از حضور یافتن زنان در عرصههای مختلف بهویژه عرصهی سیاسی جلوگیری کند. حضور بیشتر زنان را به مثابه تهدیدی بزرگ برای قدرت خودکامهی خود میبینند. فقدان دموکراسی در ایران موردی بسیار آشکار است. اصلا دموکراسی با سرشت نظام همخوانی ندارد. با برگزاری انتخابات فرمایشی نیز نمیتوانند صورت مسئله را تغییر دهند.
آلترناتیو: آیا حضور زنان در عرصهی سیاست میتواند به معنای دموکراتیک بودن یا نبودن یک نظام تلقی گردد؟
زریا کازیوه: بدون شک بستگی به این دارد که حضور بیشتر زنان بر مبنای کدام ذهنیت صورت بگیرد. زیرا در ایران و خیلی از کشورهای دیگر نیز شاهد حضور زنان در این عرصه و سایر عرصههای اجتماعی بودهایم، ولی نشانی از عدالت و مساواتطلبی در برخورد با زنان را نمیبینیم. برعکس اغلب زنانی که بر مسند قدرت تکیه کردند، به علت ذهنیت حاكم در نحوهی مشاركت اجتماعی، بیشتر از مردان بر نیروهای آزادیخواه و بهویژه زنان تاختهاند. بنابراین تنها مشاركت فیزیکی زنان ملاک دموکرات بودن نظام و برقراری مساوات در بین افراد آن جامعه نمیباشد. ذهنیتی که به قدرت آغشته شود، آلوده گشته و بیارزش میشود. در اصل طرز نگرش آنها نسبت به سیاست و مشاركت اجتماعی دارای نقص جدی میباشد. به نظرشان سیاست صحنهی رقابت بین قدرتطلبان است. در این خصوص رهبر ئاپو میگویند: «دموکراتترین انسان نیز اگر تاج قدرت بر سر خود بگذارد در عرض 24 ساعت به فاسدترین انسان مبدل میگردد». در واقع این دو مورد یعنی قدرت و دموكرسی را در یك كفه قرار دادن اشتباه بزرگی است. زنانی که با چنین طرز نگرشی نیز در عرصههای اجتماعی مشارکت جویند، هیچ تفاوتی با مردانی که زنان را مورد تجاوز و شكنجه و سركوب و… قرار میدهند، نمییابند. این واقعیت به راحتی در سالهای گذشته در نحوهی كاركرد و مشاركت زنان نمایندهی مجلس و برخی از زنانی که دم از حقوق زنان میزدند نیز مشاهده شد. حتی گاهی بیرحمتر از دولتمردان حاکم به زنان آسیب رسانده و سعی در ژرفابخشیدن به انزوای حاکم بر جامعهی زنان ایرانی نموده اند. بنابراین زنانی که از ذهنیت مردسالار تغذیه کرده باشند، شرکت یا عدم حضورشان نه تنها راهحل مسئله مذکور نیست، بلکه حاد بودن مشکل را بیان میکند. لذا نظام تنها کسانی را تأیید صلاحیت میکند که مطابق با خواسته و نظراتشان حرکت نمایند، نه مطابق با طلب و در راستای برآورده كردن خواسته و مشکلات خلقهای ایران.
آلترناتیو: نتیجهی انتخابات امسال برای نظام امری حیاتی محسوب میشود. به نظر شما حضور زنان پای صندوقهای رأی چقدر میتواند صورت مسئله را تغییر دهد؟
زریا کازیوه: در طول زمامداری حکومت اسلامی ایران شاهد فشار و ایجاد محدودیتهای مختلفی در رابطه با زنان بودهایم. رژیم هرگاه که به رأی زنان و مشارکتشان احتیاج داشته باشد به حقوق زنان و نقش والایشان اشاره میکند. هرگاه به این پتانسیل نیاز داشته باشد در راستای منافع خود از بکارگیری هیچ روشی جهت ترغیب آنها برای مشاركت در انتخابات دریغ نمیورزد. گسترش سیاست بسیج بین زنان به طوری سیستماتیک در راستای فروپاشی و نابودی پتانسیل آزادیخواه و تحولخواه آنهاصورت میگیرد. رد صلاحیت نمودن زنان در تمام عرصههای اجتماعی و به ویژه سیاسی، به بهانهی خاموش نمودن و خانهنشین کردنشان انجام میپذیرد. بدون شک از رژیمی که ذهنیت مردسالار و جنسیتگرای خود را پشت سر نگذارد، انتظاری نمیتوان داشت که حقوق زنان را در نظر گیرد. چون که ذات رژیم موجود، با مفهوم آزادی و دموکراسی مغایرت دارد. لیکن زنان بایستی بر این واقعیت واقف باشند تا وقتی كه با نگرشی منسجم، سازماندهی شده، مدعی و متحد به میدان مبارزه گام ننهند، دموکراتیزه نمودن و آزاد نمودن ایران، خیالی بیش نخواهد بود. این در حالیست که ایران آبستن انقلابیست که زنان پیشاهنگی آن را بر دوش خواهند کشید. حضور زنان پشت ویترین مجلس نه تنها چهرهی زنستیز نظام را دموکراتیک جلوه نمیدهد بلکه عمق ازخودبیگانگی و بیهویتی را هویدا میسازد. زیرا از اوایل انقلاب تا کنون شرکت زنان در امور کشوری، نه تنها مرهمی بر زخم زنان نگذاشت بلكه مسائل و مشكلات آنها را نیز بیشتر نمود. گسترش سازمانهای بسیج و شرکت زنان در این نهادها دلیلی بر این ادعاست. چنانکه زنان باتوم به دست با تقلید از ذهنیت و روشهای مردانه، وارد میدان شده و جهت رقابت با مردان به سرکوب زنان آزادیخواه پرداختند. همهی اینها و بیش از این نیز، نشاندهندهی چهرهی واقعی و حقوقی نظام حاکم اسلامی و عمق نابرابری و بردگی را بیان میکند. نظام همیشه با دادن وعده وعیدهایی که هرگز عملی نشدند به فریفتن زنان و خلق ایرانی پرداخته است. بنابراین فکر نمیکنم که زنان با حضور پیدا کردن در پای صندوقهای رأی نیز بتوانند به خواسته و طلبهای خود جامهی عمل بپوشانند. تبعیضهای جنسیتی و نژادی، دینی و مذهبی چهرهی نادموکراتیک نظام را برای زنان نمایان ساخته است. انتخابات فرمایشی امسال نیز در حالی برگزار میشود که نامزدهای بسیاری رد صلاحیت شدهاند. بین رد صلاحیت شدهها نام چند تن از نامزدهای زن نیز به چشم میخورد.
آلترناتیو: با این اوصاف جهت دموکراتیزه نمودن انتخابات و نظام حاکم بایستی چه گامهای برداشته شوند؟
زریا کازیوه: رأی دادن به چنین ذهنیتی که روز به روز بر عمق مسائل سیاسی، عقیدتی، مذهبی، ملی، اجتماعی، اقتصادی و… میافزاید، تکرار اشتباهی بس ناگوار خواهد بود. بیشک اگر نظام حاکم گامهایی در راستای دموکراتیزه نمودن ایران برندارد با فشار و اعدام و زندانیکردن مخالفان و آزادیخواهان نمیتواند بیش از این جلوی این سیل خروشان و تحولخواه را بگیرد. دیر یا زود این سیل خروشان پایههای نظام مذکور را نیز برمیکّند. زیرا جهان در حال تغییر و منطقه روبه تحولاتی بنیادین گام مینهد. عدم شناخت حقوق و فرهنگهای متنوع، انکار و نفی مذهب و عقاید خلقهای غیر شیعه، سرکوب و تهدید سیاسیون و دگراندیشان، بهایی بس سنگین برای رژیم در پی خواهد داشت. اگر رژیم در راستای احترام به ارزشهای اجتماعی خلقهای ایرانی، آزادی بیان، عقیده، فرهنگ، آموزش به زبان مادری و… گام بردارد، به این شیوه مبدل به الگویی بسیار دموکراتیک در بین کشورهای منطقه خواهد شد. احترام به حقوق طبیعی زنان و از بین بردن موانع موجود برسر راه مشاركت زنان در عرصههای اجتماعی و سیاسی، به نفع نظام خواهد بود. رژیم چه بخواهد و چه نخواهد، چه اجازه بدهد چه ندهد، زنان در راستای کسب حقوق طبیعی خود مبارزه خواهند کرد و بیش از این خاموشی و سكوت را جایز نخواهند دید. بنابراین انتخابات پیشرو فرصتی تاریخیست برای گام برداشتن نظام جهت تغییر و تحولی بنیادین و ریشهای.