گولان فهیم
برای اینکه بتوانم تعریف صحیحی از رفیق سارا داشته باشم، به این سخن رهبر آپو که میگویند: “تاریخ آغاز بردگی زن نانوشته مانده و تاریخ آزادی زن در حال نوشته شدن است” اشاره میکنم. از همان آغاز گذار دوران زن – مادر به دوران مردسالاری تا به امروز، برای پیشگیری از انحراف و زوال ارزشهای به وجود آمدهی اجتماعی، مبارزات بسیاری روی دادهاند. پیشاهنگهای مبارز و فداکار بسیاری در این مقاومتها ظهور کردند. این فرهنگ مقاومتی در کوردستان نیز، از همه بیشتر در میان زنان کورد شکل گرفته شخصیتهایی همچون “رفیق سارا” بیانگر این واقعیت تاریخی خلق کورد میباشد. فرهنگ زن – مادر در کوردستان و به پیشاهنگی زنان ظهور و رشد نموده است، این نقش گهوارهگی کوردستان سبب شده این فرهنگ تا به امروز نیز زنده و پویا به حیات خود ادامه بدهد. علیرغم تمامی انحرافاتی که در ذهنیت جامعه روی داده، زن کورد تا حد ممکن به حفظ و صیانت از ارزشهای بنیادین جامعه پرداخته است. این در واقع از وابستگی زن به خاک و سرزمیناش سرچشمه میگیرد، او به طور مداوم فرهنگ مرتبط با سرزمین خود را ارج نهاده و اجازه نداده که در طول تاریخ کمرنگ شود.
رفیق سارا دارای سه شناسهی هویتی؛ زن، کورد و علوی بود. این شناسهها سبب شدند تا او از همان آغاز دوران جوانی به بیعدالتی و فاشیسم موجود در ساختار حکومتی دولتها پیبرده و از اعماق وجود، متحمل درد و رنج بسیاری گشت. در تاریخ کهن تا به امروز ملت و فرهنگهای متنوعی بدون کمترین چالش و درگیری به زندگی با هم پرداخته بودند. این همزیستی و مسالمت، ارزشهای معنوی و مادی بسیاری را با خود به همراه داشت که ذهنیت استوار بر مردسالاری جهت نابودیشان به توسعهی دیدگاهی نژادپرست، دینپرست و جنسیتگرا در تمامی عرصههای اجتماعی پرداخت. رفیق سارا حاضر به پذیرش این بیحقیقتیها نبوده و در برابر آنها با خشم و کینهی بزرگی مداما بدنبال رهیافت و چارهیابی بود. همزمان با عمق یافتن جستجوی او بدنبال حقیقت، با جنبش آزادیخواهی خلق کورد PKK آشنایی یافت و از آن پس مبارزات او به مرحلهای نوین و سازمانی گذار مینماید. او یکی از دو نفر زنانی بود که از همان آغاز سازماندهی PKK که جنبشی با ایستاری رادیکال در برابر نظام شناخته میشد مشارکتی فعالانه داشت. این بر کسی پوشیده نیست؛ در موقعیت زمانی که فئودالیسم حاکم بر جامعهی کوردستان و فاشیسم موجود در نظام حاکم بر کوردستان حضور یک زن در چنین جنبشی به جسارت، اعتقاد، آگاهی و توان فوقالعادهای نیاز دارد. بیشتر قیام و عصیانهایی که در کوردستان روی دادند، با سرکوب و قتلعام روبرو ماندند، از آن جمله میتوان به عصیان “شیخ سعید” در “درسیم” اشاره نمود. این تاثیر عمیقی در حد ترس و تردد بر مبارزات خلق کورد به جا گذاشته بود. این واقعیتها همه برای رفیق سارا در عین حالی که به معنای روبرو شدن با دشواری و سختیهای بسیار بود، در نظر او آفرینش یک ارزش انقلابی بسیار والا بود که میبایست با حضور پر رنگ و موثر خود بر مسیر آن قرار میگرفت. او در سراسر دوران مبارزاتی خویش با چنین درک و عزم راسخی تحت تمامی شرایط زمانی و مکانی مختلف، بر اساس مبانی متحولساز انقلابی مبارزه نمود. رفیق سارا در برابر ذهنیت مرتجع جنسیتگرا که زنان و خلق کورد را تحت تاثیر قرار داده و بنیاد جسمانی و روحی آنها را از هم فروپاشیده بود، دارای ایستار و موضعی شفاف بود. هرگز اجازه نمیداد، شخص دیگری به جای او تصمیم گرفته و شیوهی فکر کردن و زندگی او را مشخص کرده و از پتانسیل فکری و جسمانی او، آنگونه که میخواهد سوءاستفاده نماید. او جایگاه زن در فلسفهی رهبر آپو را اینگونه ارزیابی مینمود؛ ارادهمند نمودن و ارج نهادن به زن در حقیقت پایهی اساسی فلسفهی رهبر را در برمیگیرد. برای رسیدن به شخصیتی بزرگ، همیشه به خودسازی و مبارزات ذهنیتی – درونی مشغول بود. برای از میان بردن خصوصیات شخصیتی که از نظام اقتدارگرای مردسالار متاثر شده و بر مسیر منافع این نظام قرار داشت، مبارزات بسیاری انجام داد. همیشه با عشق و علاقه در تمامی عرصههای مبارزاتی حضور داشته و با توان آفرینش برنامه و پروژههای نوین در پیشبرد فعالیتها تاثیر چشمگیری داشت.
در زمانی که به زن همچون پدیدهی ناموس نگریسته میشد و رژیم ترک از هر چیز بیشتر میخواست از این راه رفیق سارا را مجبور به تسلیمیت گردانند، او برعکس آنچه آنها تصور کرده بودند با ایستاری که باید گفت؛ زیبندهی صفحات تاریخ مقاومت زنان گشت، در پاسخ به دشمن میگوید: “تسلیمیت؛ بیحیثیتیست”. او در برابر تمامی شکنجههای وحشیانهی رژیم، با درک وظیفهی تاریخی خود به مقاومت پرداخته و در برابر تحمیلات آنها سر فرود نمیآورد.
زمانی که رفیق سارا از زندان آزاد شد، در ادامهی مبارزات انقلابیاش به سنگرهای مقاومتی دیگر رفقایش در کوهستانهای کوردستان پیوست. او به عنوان یک فرماندهی زن در عرصهی مقاومت و مبارزه در برابر جنگهای استعماری دشمن به ایفای نقش پرداخت. در زمینهی ملحق نمودن، سازماندهی و آموزش زنان و جوانان به صفوف مبارزاتی جنبش آزادیخواهی با تمام توان تلاش میکرد. او همچنین در دورانی که زن در میان PKK به سازماندهی ارتش خودویژهی خود مشغول بودند، برای صیانت از رنج و زحمات زنان در مقاومتهای جهان به سازماندهی و هویت حقیقیاش دست یابد، نقش تاریخی یک پیشاهنگ را بر عهده گرفت. در برابر هوشمندی جامعهی جنسیتگرایی که معتقد است؛ زن توان مشارکت در مبارزات و مقاومتهای نظامی را ندارد، ایستار او پاسخی شفاف و عملی بود. زحمات رفیقمان سارا در تشکیل تیم، دسته و یگانهای خودویژه، در برابر سوءاستفادهی ذهنیت اقتدارگرا از زحمات زن در طول سالهای مقاومت و در پیروزی انقلابها سیستمی چارهیاب بود. این زن مبارز در میان رفقای زن جهت ایجاد و رشد اعتماد بنفس، توانمندسازی و دستیابی به یک ایستار با اراده از هیچ تلاشی چشمپوشی نمینماید.
شهید سارا با همهی رفقا بسیار ساده و صمیمی برخورد مینمود. وقتی به رفاقت او و دلسوزیاش با رفقا فکر میکنم، همیشه یک روز بارانی در خاطرم مجسم میشود که شیوهی زندگی و رفاقت رفیق سارا را با سادگی تمام در خود گرفته و افاده میکند. یک روز وقتی که جمعی از رفقا بعد از تمام شدن جلسه خواستند به محل خود برگردند. جای رفقای مرد کمی دور بود و باران هر لحظه بالا میگرفت. رفیق سارا رفت روی یک صخرهی بزرگ که بر منطقه مسلط بود و زیر باران با چشمانی نگران و سرشار از دلسوزی تا در دیدرس بودند به آنها خیره شد. این فقط نمونهای از برخوردهای این زن مبارز و آپوئیست در برابر رفاقت و شیوهی زندگی گریلا بود که در همهی لحظات زندگی و جزئیات نهفته در آن دارای ایستاری سازنده و آموزش دهنده بود. برخورد فروتنانهی او با رفقا، شیوهی زندگی با برنامه و منظم او الگوی انقلابیترین مبارزه در برابر نظام کائوسآلود و آشفتهی مردسالار برای همهی ما بود. برای یک مبارزهی طولانی و موثر، به تندرستی خود و اطرافیاناش اهمیت بسیاری میداد. در زمینهی زیباییشناسی چنین میگفت: ” درخشندگی ذهنیت انسانها، به شیوهی زندگی و چهرهی آنها زیبایی خاصی میبخشد” و به این مهم همچون یک سبک و فرهنگ در زندگی معتقد بود و در زیبا زیستن مرزناشناس، به زندگی وابسته بود.
شهید سارا با گذار از حصار تنیده شده به دور ذهن خود به عنوان یک زن، خطمشی مبارزه، مقاومت و آزادیخواهی زن را عینیت بخشید. به همین دلیل میتوان گفت: هدف گرفتن رفیق سارا از طرف نیروهای استعمارگر کوردستان در شهر “پاریس” وارد آوردن ضربهای بر جنبش آزادیخواهی زن و یا همان نابودی زن آزاد بود. این در حالیست که این نیروها نمیدانستند میراثی که همرزممان رفیق سارا در کوردستان و سراسر جهان برای تمامی زنان به وجود آورد، هزاران زن با همان روح آزادیخواهی رفیق سارا زیسته و امروزه در کوهستانهای کوردستان و عرصههای دیگر مبارزات حافظت و پیشبرد این میراث را از جان و دل بر عهده گرفتهاند.
روح فدایی که در شخصیت رفیق سارا بحث بر سر آن رفت، امروزه در باکور کوردستان نمونههایی مانند رفیق “اَکین” را آفرید. رژیم ترک چون نتوانست ارادهی این زن مبارز را تسلیم بگیرد، خواست از راه تکهپاره کردن و بیاحترامی نمودن به جنازهی بیجان او از این عزم و روح بلند مرتبهی زن آزاد انتقام بگیرد. در روژآوای کوردستان نیز هزاران زن و جوان انقلابی همچون رفیق “آرین” در برابر حملات ضد بشری استعمارگران با تمام توان مقاومت نمودند. رفیق “آرین” در پایان وقتی که به یک روح فدایی برای از میان بردن محاصره و حملات وحشیانهی دشمن بر خلق و رفقایش نیاز بود، با نوآوری در تاکتیک، بدن خود را به یک بمب تبدیل کرده، با منفجر کردن آن در میان دشمن، در واقع پاسخی شد در برابر تمامی تحمیلات ذهنیت متجاوز این نیروهای استعمارگر. در باشور کوردستان، رفیق “ویان” در راه عشق به آزادی، بدن خود را به آتش کشید تا معنای جستجوی آزادی روح انسان را زنده نگه دارد.
در شرق کوردستان نیز، تاریخ مقاومت در زندان “آمد” دوباره شد. رژیم ایران نیز خواست از راه شکنجه و اعدام، ارادهی “شهید شیرین علمهولی” را با شکست روبرو نماید. اما رفیق “شیرین” با تکیه بر نیرو و توانی که از پیشاهنگ فلسفهی آپوئیستی؛ “رفیق سارا” گرفته بود مقاومتی بیهمتا نمود. او وقتی به طرف چوبهی دار اعدام میرفت، بدون هیچ تردیدی در دل با گفتن این جمله: “شما میتوانید جانم را از من بستانید اما شرافتم را نه” خطمشی مبارزاتی رفیق سارا را در روژهلات کوردستان پیشبرد بخشید. امروزه این خطمشی، در ایران و روژهلات کوردستان با مقاومت رفیق “زینب جلالیان” پویاییاش را حفظ نموده است.
مقاومت زنان کورد بر مبنای این روح، امروزه در باکور کوردستان تحت عنوان YJA STAR، در روژآوا YPJ در روژهلات کوردستان با نام HPJ و در باشور با عنوان YJŞروزانه وسعت یافته و بر مبارزات و همبستگی زنان از دیگر ملتها نیز تاثیرات ملموسی گذاشته، خروش و ارادهی عظیمی به وجود آورده است. زنان با درک و یقین ناشی از حقیقتی که هر روز دقت چشم و وجدان مردمان آزادیخواه را به سوی کوردستان جلب میکند، به حمایت از پیشاهنگی زنان کورد در تاسیس سیستم خودمدیریتی دمکراتیک برخاستهاند. پس این حقیقت انکارناپذیر است که مبارزات رفیق سارا زیباترین جلوه و آغاز تاریخ آزادی زن است.