اوضاع سیاسی در کوردستان و ایران از سوی چندین بازیگر کوچک و بزرگ به سوی رخدادهایی بسیار خطرناکتر از جنگهای پراکندهی جاری، سوق داده میشود. با شکست جنگهای دو دهه گذشته برای همه طرفهای جنگ، آنکه بطور حقیقی، عملی و استوار علیه ستم، اشغالگری و فاشیسم نابود نشده و تا پای جان ایستاده، جنبش آپویی در هر چهار بخش کوردستان است. دشمن بزرگ این جنبش پرشکوه خلقها نیز ترکیه میباشد که از سوی هژمونی جهانی سراپا مسلح و تجهیز گردانده شده. تحلیل رویدادهای سیاسی اخیر بر محوریت این دو نیروی رویاروی هم، بخاطر رقمزدن آینده نزدیک بسیاری مناطق خاورمیانه و کشورهای حاکم بر کوردستان، محوریت بنیادین دارد.
ترکیه جنگی خطرناک، تمامعیار و همهجانبه را از سال ۲۰۱۶ علیه ملت کورد اما اینبار در هر چهاربخش کوردستان برای اولینبار آغاز کرده. درحالی که دولت اردوغان و حزب فاشیست او با بحرانهای عدیده سیاسی، اقتصادی و نظامی روبرو گشته و مشروعیت ایدئولوژیک خود را از کف داده، بزرگترین حملات به خاک سهبخش بزرگ کوردستان و نیروهای هر چهاربخش کوردستان را به اوج رسانده. پس از تغییر بازیهای پلید سیاسی هژمونی جهانی در افغانستان، ترکیه که در صدد اشغال روژاوا و جنوب کوردستان برآمده نیز حملات نظامی اشغالگرانه خود را وارد فاز جدید سراسری نموده. اینکه احتمالداده میشود که پس از افغانستان، آمریکا از عراق و سوریه هم خارج شود، ترکیه تلاش میکند قبل از اقدام همگانی ایران، بر اکثر مناطق خاصتا شمال سوریه و عراق دستیابد. چهبسا مسئله فراتر از این است و خود آمریکا به آن کشور چراغسبز نشانداده و یا بهتر بگوییم که آن کشور را مأمور ساخته تا چندگام جلوتر از ایران به اقدامات خطرناک دست بزند. هکذا به ترکیه در رابطه با بحرانهای افغانستان نیز اهمیتی در درجه اول میدهند تا به اهدافشان برسند. استفاده از ترکیه بعنوان ژاندارم آمریکا و اروپا در منطقه، در روزهای اخیر به مرحله گستردهتری وارد شده و باید بدانیم که حملات آن فاشیست به کوردستان هم بر این اساس، فاز نوینی را آغاز نموده. تلاشهای ایران در مناطق مرکزی و جنوبی سوریه و ترکیه در شمال آن کشورها، نمونه بارز رقابت تنگاتنگ و تنازعآمیزی است که هم در چارچوب برنامههای غرب در خصوص رویارویی با ایران جوانبی را دربردارد و هم در چارچوب سرکوب جنبش آزادیخواهی کوردها.
کابوس وحشتناک ترکیه در روزهای اخیر، مقاومت و مبارزه مدرن و شکوهمندانه نیروهای گریلا برضد ارتش آن کشور است که در چند تپه نیروهای آنها را در مناطق متینا، زاپ، آواشین، زاگرس و خاکورک زمینگیر ساختهاند. در واقع پس از گذشت چندماه، اکنون این جنگ علیرغم داشتن پیشرفتهترین فناوریهای نظامی روز، اما به یک جنگ فرسایشی کابوسی برای رژیم فاشیست ترکیه مبدل گشته. توقف جنگ و حملات به بخشهای کوردستان در خارج از مرزها، به معنای آتشگرفتن و منفجر شدن انبار باروت ضدیتهای سیاسی و اجتماعی در درون آن کشور خواهد بود.
ایران نیز سعی میکند به بهانه همکاریهای دوجانبه با ترکیه بر ضد نیروهای جنبش آپویی، خصومتهای تاریخی خود را زیر پوشش آن پنهان سازد تا در مهار دشمنی ترکیه به نفع آمریکا در مرحله کنونی موفق عمل کند. زیرا ایران با چنان فوقبحرانهایی گریبانگیر است که خطر فروپاشی هر آن تهدیدش مینماید. شانس نظام مستبد ایران، بهرهبرداری سیاسی و امنیتی از وضعیت کرونایی جامعه برای مهار خلقها و اقشار ناراضی است. در آنسو نیز میکوشد با برقراری رابطه با طالبان افغانستان، مرزهای شرق خود را در مقابل هژمونی جهانی امن نگه دارد، اما واقعیت این است که خروج از افغانستان به معنای شروع مرحله اقدامات نظامی و سیاسی بشیوه تنبیهی علیه ایران خواهد بود. تمرکز قدرتهای جهانی و ترکیه بر کاهش قدرت ایران در منطقه، مهار آن و آخر سر فروپاشی است.
ایران ابتدا به یکدستسازی قدرت در داخل دست زد و با به حاشیهراندن اصلاحطلبان و میانهروها، تمامی امکانات سلطه را با تشکیل یک مجلس و کابینه وزرای سپاهی و بسیجی، بدست انداخته. میکوشد همین نظم را در کشورهای همجوار نیز برقرار سازد. ابتدا با طالبان به مماشات پرداخت و از ترس مرگ آمریکایی به طب طالبان راضی شد، سپس نیروهای حشدشعبی در عراق را تحریک به واکنشهایی بر ضد آمریکا میکند تا عراق را نیز ترک نماید. فراتر از آن، قدرت احزاب کوردی جنوب کوردستان را بصورت یکدست میخواهد. هرچند یک پروسه یکدستسازی را در داخل و کشورهای عربی همجوار آغاز نموده، اما از آن سو منتظر سیاستهای دو استاندارد بازی برجامی و تحرکات و اقدامات خشن اسرائیل – آمریکا حتی از حیث نظامی نیز هست. چهبسا ایران در میان قدرتهای منطقه برای هژمونی جهانی حکم سر مار را دارد که باید لهشود زیرا در یک دهه گذشته مسبب شکستهای نظامی آمریکا در عراق و سوریه شده. اینکه در آینده، افغانستان تا چهاندازه با بکارگیری از سوی کشورهایی چون عربستان به تهدیدی جدی برای ایران مبدلخواهد شد، سمت و سوی تحولات سیاسی و نظامی آن را تعیین خواهد کرد.
یک واقعیت بنیادین در مسئله افغانستان، اثبات شکست جنگ ۲۰ ساله نیروهای مدرنیته سرمایهداری در خاورمیانه است، اما تحولات روزهای اخیر علیرغم آن شکست، به معنای ورقخوردن همه تغییرات به نفع خلقهای تحتستم نیست. سرمایهداری دو هدف را دنبال کرد، یکی غارت منابع خاورمیانه، دوم، جنگ و تشدید آن که البته به هر دوی آن رسیده. یک روی سکه شکست در افغانستان، آغاز مرحلهای دیگر از رقابتها و کشمکشهای سیاسی با دول دیگر چون ایران است که تشدید جنگهای پراکنده از افغانستان تا سرحدات غربی سوریه و لبنان را نوید میدهد. همه اینها اشکال گوناگون جنگها در سراسر خاورمیانهاست که میرود بر ایران تمرکز یابد. هماکنون تمرکز جنگ جهانی سوم بر سهبخش کوردستان است. حال که جنگ در کوردستان کانونیت یافته، ترکیه و ایران سعیمیکنند با تشدید فشارها و حملات خود بر نیروهای جنبش آزادیخواهی آپویی به آمال خود برسند. ایران در داخل به فشار علیه نیروهای گریلا دست میزند و هر ماه دهها فعال مدنی و سیاسی را بازداشت و به زندان میافکند. ترکیه هم در شمال، روژاوا و جنوب کوردستان به حملات بیوقفه هوایی و زمینی با پشتیبانی ناتو دست میزند.
حملات این دو کشور فاشیست، آمادگی برای کاهش حضور آمریکا در عراق و سوریه است. در مقابل این حملات اشغالگرانه، نیروی گریلا به بزرگترین مانع مبدل شده و کانون امید خلقهای تحت ستم و جنگزده، بویژه کورد، عرب، سریانی، آسوری و … گشته. درصورت تداوم موفقیتهای کنونی مقاومت گریلا در مناطق حفاظتی مدیا، اشاعه شیوههای آن مبارزهگری بعنوان آلترناتیو شیوههای جنگ جهانی سوم قدرتهای جهانی، گرایشات ملل تحتستم منطقه را عمیقا تحت تأثیر بیشتر قرارخواهد داد که همه نگرانیهای ترکیه، ایران و هژمونیهای بازیگر در منطقه نیز همین پیروزیهای درخشان نیروی گریلای ملل خاورمیانه است. حتی ترس از الگوبرداری از شیوههای مقاومت جنبش آپویی از سوی نیروهای آزادیخواه جهان نیز از جمله نگرانیهای بزرگ آنها میباشد.
تلاش «حزب حیات آزاد کوردستان(پژاک)» نیز با مبارزه بیوقفه نیروهای گریلای یگانهای دفاع از شرق کوردستان «ی.ر.ک» آمادگی همهجانبه برای رویارویی با رخدادهای آینده پیشرو است. ایران که در گرداب بحرانها و مسایل کرونا، بیکاری، گرسنگی، فروپاشی اقتصادی و باختن مشروعیت سیاسی و ایدئولوژیک کلنجار میرود و از سوی افکار عمومی جهانی با محکومیت شدید روبرو است، با رسوایی هک تصاویر زندان اوین، بیش از پیش در داخل و خارج با ضدیتهای گستردهتر روبرو خواهد شد.
حملات تروریستی ایران برای ترور فعالان مدنی در جنوب کوردستان و به زندانانداختن دهها فعال مدنی در شهرهای شرق کوردستان، همانند حملات ترکیه در ۲۴ آگوست به مناطق پنجوین و شارباژِر، نشاندهنده هراس مشابه هر دو کشور از تشدید مبارزات نیروی گریلا در یک فاز گستردهتر است. این حملات، ترس پیش از واقعه دو کشور ایران و ترکیه را نشان میدهد. این واکنشهای آنها نتیجه کابوسهای یومیه آنها است که از حضور نیروهای فعال گریلا و خشم خلقمان و ملل تحت ستم در منطقه، نشأت میگیرد. از عفرین گرفته تا هولیر، سلیمانیه و پنجوین، حملات ترکیه به مبارزان و گریلاهای کورد، اساسا فوران همان ترسی بود که ۳۸ سال پیش با آغاز کارزار ۱۵ آگوست و شروع مبارزات گریلایی، دچار آن شده بود. آزادیخواهی ملت کورد با پیشاهنگی گریلا به فوبیای فاشیسم ایران و ترکیه مبدل شده. این دو که در دهههای گذشته در نسلکشی کوردها و نابودی نیروی گریلا ناکام ماندهاند، سعی میکنند با جذب حمایتهای کامل عراق خاصتا با جلب رضایت کاظمی، رییسجمهور عراق، بکارگیری حکومت بارزانی و استفاده از اوضاع آشفته دولت بشار اسد، که مهار آن در دست ایران و روسیه است، متقابلا بر ضد روند مبارزات آزادیخواهانه خلق کورد اقدام مشترک نمایند که نمونه آن را در حمله به روژاوا، شنگال و پنجوین مشاهده کردیم. مشخص است که دیگر جنبش آپوییستی با مبارزه و خلق کورد با اصرار بر مقاومت خویش، از مرحله نسلکشی رهایی یافتهاند و به فوبیای فاشیسم ایران و ترکیه مبدل گشتهاند. اگر ملت کورد و نیروهای مبارز آن بتوانند اتحاد داخلی ملی را متحقق گردانند، آینده به نفع ملت کورد رقم خواهد خورد.
مجلس حزب حیات آزاد کوردستان – پژاک
۲۸\۸\۲۰۲۱