ورود به آستانهی سیزدهمین انتخابات ریاستجمهوری و ششمین دورهی انتخابات شوراهای شهر و روستا در حالی است که بیش از چهار دهه، تنها مقولهی مورد مشاهده در کارنامهی نظام مطلقهی جمهوری ولایی، فاشیسم، آسیمیلاسیون، سرکوب قیامها، کشتار و ضدیت با هرگونه مجال آزادی و دموکراسیخواهی جامعهی مدنی بوده و هست. همهی کوشش نظام با تبلیغات فراگیر و مهندسی کردن، بهراه انداختن یک انتخابات نمایشی میباشد در حالی که از پیش، همهی نتایج را مشخص ساخته است. تمایز این انتخابات با ادوار پیشین، بخشیدن چهرهی نظامی تندرو و مسلط به آن است زیرا هم از ناحیهی آحاد خلقها و هم رقبای هژمونی جهانی احساسخطر میکنند.
آرایش نظام با خیز تندروها برای تصدی قدرت مطابق برنامهی تشدید جنگ، پیش میرود. حتی تلاش برای احیای برجام و ادعای رفع تحریمها که به حقوق دموکراتیک خلقها ارتباطی ندارد به معنای پایان جنگ نخواهد بود، زیرا ایران، هم در بعد داخلی و هم خارجی صرفا به سازش دست میزند نه عقد پیمان و حل ریشهای بحرانها. ایران کنونی در یک جنگ با کاراکتر پراکنده قرار دارد که فراتر از عرصهی نظامی، در داخل بهصورت تشدید میلیتاریسم و تعمیق فوقبحرانها، نمود بارز یافته است. نظام بهشدت در فوقبحران در حوزههای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، ایدئولوژیک و فرهنگی قرار دارد و کنترل بحرانها نیز از دستش خارج گشته است. بههمین دلیل سرکوب آزادیهای مدنی، سیاسی و خفه نمودن کامل هر صدای مخالف آزادیخواهانه را همهروزه از ترس انفجار یکباره جامعه بر ضد بیکفایتی و تظلم نظام، به عنوان مشی استراتژیک خود قرار داده است.
بنیان حل مسائل زنان در شرق کوردستان منوط به حل سیاسی مسئلهی کورد و مسائل بنیادین جامعه است نه انتخابات. زنستیزی از پایههای استراتژیک بقای نظام شده و در دهههای گذشته زنان بیش از سایر جامعه با سرکوب و انکار آزادی و موجودیت روبرو شدهاند. تنها راه، اعادهی کامل حقوق دموکراتیک به صورت رادیکال به زنان و تغییر ساختار مردسالار کنونی و لذا قانون اساسی مانعساز است.
مسئله کورد – لر و مسائل ملل عرب، آذری، بلوچ و سایر ملتها از مسائل خطیر در اولویت مسائل ایران قرار دارد. همچنان رفتار رژیم ایران در قبال مسئلهی کورد همانند سابق میلیتاریسم و نسلکشی فرهنگی ـ سیاسی است و کوچکترین تغییری مشاهده نمیگردد. در این راستا، نظام ولایت مطلقه و جناحهایش بهمثابه افراطیترین فرم فاشیسم و شوونیسم بر ضد هویت و موجودیت ملتمان در دهههای گذشته عمل کردهاند. این درحالی است که کودار و پژاک با تعیین خط سوم و کنفدرالیسم و ملت دموکراتیک، نیات آزادیخواهانهی خود را به عینه اثبات ساخته است. با این وضع اسفبار، رفتن جامعهی مدنی و ملل تحت ستم به پای صندوقهای رأی که همانا آب به آسیاب نظام ریختن است، حکم خودزنی و خودکشی را دارد.
نظام فاشیست طی یک ترفند مکارانه، انتخابات شوراها را با انتخابات ریاستجمهوری همزمان ساخته تا ضریب مشارکت عمومی در صفوف انتخابات را در چشم جهانیان و رسانهها، بالا و گسترده نشان دهد و هر مشارکت در صف شوراها را به انتخابات ریاستجمهوری و طالبیت برای نظام، قالب نماید. مبارزه دموکراتیک جامعه، درازمدت و هنرمندانه میباشد، خلق خود قدرت تشخیص و انتخاب دارد، لذا خلقمان بایستی خود در حوزهی شوراها مجالی برای خود بیافریند و دست رژیم را از حوزهی شوراها کوتاه نماید.
بیشک هر رأی گلولهای بهسوی کولبران، چوبهی اعدام، تحقیر زنان و نابوی محیطزیست خواهد بود. همچون «جامعهی دموکراتیک و آزاد شرق کوردستان(کودار)» و«حزب حیات آزاد کوردستان(پژاک)» بنا به مسائل فوقالذکر و با اعتقاد به مبارزات دموکراتیک و رادیکال خلقها، منوط به اینکه زمینهی یک انتخابات آزاد و دموکراتیک وجود ندارد، بهصورت صریح سیزدهمین دورهی انتخابات ریاستجمهوری ایران را بایکوت مینماییم و دلایل ذیل را صریحا مقرر میداریم:
۱ـ بیش از چهار دهه ظلم وستم، نسلکشی فرهنگی، سیاسی، اقتصادی با وقاحت تمام از سوی نظام ولایی ایران ادامه یافته و کوچکترین تغییری در رفتار رژیم مشاهده نگردیده، حقوق ملل تحت ستم کورد و لر، عرب، آذری، بلوچ، و … پایمال گشته است. مفاهیم آزادی و دموکراسی نزد زمامداران نظام ارزشی نداشته و از پیشرفت و توسعهی سراسری و متوازن به نسبت ملل تحت ستم، عامدانه ممانعت شده است.
۲ـ در دوران حاکمیت نظام «جمهوری ولایی» تمامی قیامهای خلقها سرکوب و قیامکنندگان به خاک و خون کشیده شدهاند. قیامهای دیماه ۱۳۹۶ و آبانماه ۹۸ نمونههای بارز و تاریخی در کارنامهی سیاه رژیم هستند. تایید یک انتخابات دیگر به معنای سرکوب دگرباره خلقها و اپوزیسیون سراسر ایران است.
۳ـ خلقهای ایران نسبت به نظام کنونی ایران بهشدت ناراضی هستند و با قیامها در سالهای اخیر و اعتراضات روزانه اقشار نیز آن را صریحا نشان دادهاند لذا ما بایستی به این رفتار خلقها احترام بگذاریم و مطابق آن، بایکوت را بهعنوان برخورد دموکراتیک رادیکال در پیش بگیریم.
٤ـ رفتار رژیم و همهی جناحهای آن در قبال مسئلهی کورد، به یک شیوهی یکسان، فاشیستی و خصومتورزانه بوده و هست. کماکان از استراتژی نسلکشی فرهنگی، سیاسی و غیره مبتنی بر سیاست آسیمیلاسیون و انتگراسیون دست برنداشتهاند و به وجود مسئلهی کورد بهمثابه بزرگترین مسئلهی سیاسی کشور اعتراف نکردهاند. کماکان شرق کوردستان را میلیتاریزهتر نموده و هر ساله به حملات نظامی خود بهویژه در مناطق داخلی شرق علیه نیروی گریلا ادامه داده و موج بازداشتها، زندانی کردنها و اعدامها بهویژه علیه فعالان محیطزیست فعالان مدنی و کشتار کولبران فزونی یافته و به حد خطرناکتر رسیده است. جنگافروزیهای رژیم مدام پاسخی بوده به نقشهراه دموکراتیک و صلحجویانهی کودار و پژاک که همانا پاسخ خصمانه به مطالبات برحق ملت کورد است.
٥ـ نظام کنونی استراتژی و برنامهی معینی برای حل ریشهای بحرانهای اجتماعی، اقتصادی، محیطزیستی، فرهنگی، سیاسی، ایدئولوژیک و غیره ندارد، هکذا با فرافکنی بحرانها و قالب کردن آن به عوامل داخلی و خارجی بیرون از دستگاه قدرت خود، از رفع تمامی آنها شانه خالیکرده است. تمامی این بحرانها به حد کائوتیک و انفجاری رسیدهاند زیرا جامعه تحمل فشارهای سنگین آن را ندارد.
٦ـ اقشار و آحاد مختلف جامعه از قبیل جوانان، زنان، کارگران، کارمندان و روشنفکران، گرفتار در بحرانهای مصنوع رژیم در دشوارترین شرایط برای کسب آزادیهای طبیعی و تأمین معیشت خویش دستوپنجه نرم میکنند و مدام سرکوب میگردند. رژیم با منع آزادیها، انکار حقوق دموکراتیک و تنبیه و مجازات بیشتر به خفقان مضاعفتری دست میزند. بهویژه اعتراضات و نارضایتیهای کارگران، جنبشهای مدنی و خودجوش کارگران بهصورت سراسری رنجهای زیادی به دوش کشیده و تمامیحقوق آنها تضییع میگردد ولی کماکان نارضایتیهای آنها ادامه دارد و این نشانهی غیرمشروع دانستن نظام کنونی از سوی تمامی کارگران است. سهم جوانان نیز تنها بازداشت و اعدام گشته در حالی که بایستی مبارزه سراسری جامعه بر ستون سازمان جوانان پیشبرد داده شود.
٧ـ رژیم تئوکراتیک و مردسالار ساخته و پرداختهی زمامداران قدرت، با تشدید روزافزون زنستیزی، تمامی مجالهای طبیعی برای کسب آزادی را از زنان سلب کرده و همهی عرصههای مدیریتی، تصمیمسازی، تصمیمگیری، اجرایی، سیاستورزی و قانونگذاری را بهروی جامعهی زنان منع کردهاند. نگاه خصومتآمیزِ مردسالارانه و جنسیتگرایانه به زنان مدام در ساختار نظام کنونی، حذف و سرکوب زنان را درپی دارد. مبارزات دموکراتیک و رادیکال زنان را تحمل نمینماید و با زندان و اعدام با آن مقابله مینماید.
٨ـ به سیزدهمین دورهی انتخابات ریاستجمهوری خردادماه ۱۴۰۰ شمسی، چهرهی نظامی و جنگافروزانه بخشیده شده است. این خبر از تعمیق جنگهای داخلی و خارجی، نسلکشی، سرکوب، خفقان، انکار، ارعاب، زنستیزی، جامعهگریزی، زندان و اعدامهای بیشتر در کنار فوقبحرانهای انفجاری امروزه دارد. نیک پیداست که رژیم بیش از هر زمانی در صدد است تا از حضور مردم در انتخابات استفادهی ابزاری نماید.
انتخابات شوراهای شهر و روستا
جامعهی دموکراتیک و آزاد شرق کوردستان – کودار و حزب حیات آزاد کوردستان – پژاک با اعتقاد به مبارزات دموکراتیک جامعهی ایران و شرق کوردستان، دیدش نسبت به انتخابات شوراها صرفا به بعد اصلی حقوق خلقمان و تلاش اقشار جامعه خارج از حیطههای ساختاری حاکمیت، متمرکز است. لذا انتخابات شوراها و موضوع مشارکت و یا مقولهی بایکوت را همچون یک حق آزادانه به خود جامعه و اقشار آن واگذار میکنیم.
انتخابات، همه چیز نیست. ضروریست که مبارزات دموکراتیک خلقها و خیابان با یکپارچگی صفوف کارگران، زنان، جوانان، کارمندان، روشنفکران و اقشار آزادیخواه و دموکراسیطلب همچون امری فراتر از انتخابات، ارتقاء یابد و طی وحدت همگانی با شعار «نه به اعدام، بله به دموکراسی» سازماندهی گردد. تقویت جریان مبارزات دموکراتیک، استراتژی بنیادین خلقها میباشد. بنابراین بایکوت و تحریم صرف انتخابات کفایت نمیکند پس بایستی سازماندهی خلقها از سوی خویش محوریت مبارزات درازمدت دموکراتیک و رادیکال قرار گیرد.
جامعهی دموکراتیک و آزاد شرق کوردستان – کودار
حزب حیات آزاد کوردستان – پژاک
۲۰۲۱.۰۵.۱۱