فواد بریتان – ریاست مشترک کودار
توسعهی مســتمر حیــات انســان متكــی بــر مبــارزات و پیكارهــای دشــواری اسـت کـه در ادوار مختلـف تاریخـی و اجتماعـی در ابعـاد و اشـكال متفاوتـی تـداوم مییابـد. برهههایـی كـه در آن چالشها و معضـلات اجتماعـی عمـق بیشــتری مییابنــد، دورانــی هســتند كــه رهیافتهایی نیــز جهــت گــذار از آن با ســهولت بیشــتری قابلدســترساند. خواســت و نیــاز اجتماعــی کــه معطـوف بـه چارهیابـی اسـت، ظهـور رهبرانـی كـه تـوان پاسخگویی بـه ایـن مــورد را داشــته باشــند را الزامــی مینمایــد. ایــن دوران، برهههــای مهــم انقلابـی هسـتند كـه حامـل شرایـط اضطـراری نیـز هسـتند. پیشـاهنگان بزرگـی بـا دیدگاههـا و نظرگاههـای خویـش بایـد بتواننـد مهـر خـود را بـر حـل چالشهـا و بهتبـع آن بـر وضعیـت حـال و آینـده بزننـد. ایـن شرایـط، رهبرانـی دارای معیارهای ناچیز و سطحی را نمیپذیرد.
مسالهی رهبریــت همواره وجــود داشــته اســت. بــدون وجــود رهــبران، توســعهای روزآمــد تحقق نمییابد. در دوران دگرگونــی و تحول جوامــع بیش از پیش به وجود رهبران احساس نیاز میگردد. این رهبران، اسـتراتژیكی بوده و دارای خصوصیاتـ ویـژهای هسـتند. پیشـاهنگان بـه موازاتـی كـه بتواننـد نماینـدهی منافـع خلـق، طبقـات و یـا جماعتهایـی باشـند كـه بـه آن تعلـق دارنـد و راهحـل مشـكلات را ارائـه دهنـد، میتواننـد نقـش پیشـاهنگ را ایفـا نموده و آن را توسـعه بخشند. رهـبران در مراحلی از زندگی اجتماعی ظهـور میكننـد كـه بـه آنهـا نیاز وافـری احـساس گردد. افـراد خـواه در راس یـك نظـام قرار داشته باشـند و دارای قـدرت اجرایـی نامحـدودی باشـند و در تحلیـل مسـائل روزانـه دچـار دشـواری میگردنـد، رهـبر محسوب نمیگردند؛ درحالیکـه رهـبران انقلابـی در اوج رهـبری خویـش نمـاد و نماینـدهی ارادهی تكتـك افـراد و اكثریـت جامعــه هســتند، اگرچــه تنهــا و دارای ابزارهــای نیرومنــدی هم نباشند از اعلان جنــگ علنــی علیــه سـاختارهای كهـن نهادینه شـده احـتراز نمیورزنـد.
رهـبران بـه میـزان بـه نمایـش گـذاردن قـدرت، جسـارت و تـوان خویـش در فروپاشـاندن گذشـته، سـیمای بـزرگ یـک دوران توسـعهی فوقالعاده بـوده و تـوان ایجـاد و آفرینـش فكـر و عمـل لازم بـرای آینـده را دارنـد. رهـبران ایـن برهههـای تاریخـی در مقـام انسـانهای دارای اندیشـهی بـزرگ، قـدرت چارهیابـی و عمـل، بـا تـوان پاسـخگویی بـه مطالبـات اجتماعـی، تمـام پویاییهـای اجتماعـی دارای تـوان توسـعه را بـه حركـت درمیآورنـد. بـا ارادهای قاطـع و ظهـوری قهرمانانـه، راهگشـای سـوق جامعــه بهســوی انقــلاب هســتند. عظمــت رهــبران، بــا موفقیــت در انجــام ایــن مــورد تجلــی مییابــد. زندگــی رهــبران از ابتدا تـا انتها همیشـه پربـار و در لحظـه اسـت. همـهی آنهـا در میـان یـك زندگـی قهرمانانـه و در آغـوش جامعـهی كهـن پرورش یافتـه و بـا تأثیـرات آن به چالـش افتادهانـد. ایـن ارادهی آنـان اسـت کـه نقـش اهـرم را در ایجـاد تحـول ایفـا مینمایـد.
رهبریـت، تجدیـد حیـات تاریـخ قهقرایـی یـک خلـق در وجـود یـك شـخص در شـکل ظهـوری آزادانـه اسـت. بازتـاب تمـام ارزشهـا و زیباییهـای اجتماعـی از دسـترفتهی یـك ملت در یـك فـرد اسـت. نمـاد ایـن مقولـه در کوردسـتان، رهبریـت ملـی «عبداللـه اوجـالان» است.
ممكــن نیســت بــه خلــق دیگــری برخــورد كــه بهانــدازهی خلــق كــورد كــه در گهــوارهی تمــدن یعنــی مزوپوتامیــا تشــکلیافته، در این حد مــورد حقــارت قرار گرفتــه، درهمشکســته شــده و بــه وضعیتــی فرومایــه تنــزل یافته باشــد. در مسـیر توسـعه قـرار دادن خلقـی كـه در پـی نابـودی وی و تمـام ارزشهـای اجتماعـیاش بودنـد، تفاوتهـای متمایـزی بـا مسـئلهی رهایـی سـایر خلقهـا دارد. بنابرایـن معیارهـای سـنتی و آسـمانی رهبریـت و روال طبیعـی مبـارزه، كفایـت ایــن كار را نمیكنــد. تفاوتهــا، داشتــن ویژگیهــای مخصــوص و خــودویــژه را مــشروط میگردانــد. میتــوان ایــن را در پراكتیـك مبارزات انقلابی خلق كورد مشاهده نمود؛ مبـارزهی آزادیخواهانهی كوردهـا در تمامـی عرصههـای ایدئولوژیـكی، سیاسـی، تشـكیلاتی، نظامــی و غیــره حــاوی تفاوتهــای محسوســی اســت. معیارهایــی كــه در ســایر حركتهــا و جنبشهــای دارای موقعیــت مشـابه کفایـت كننـد، در كوردسـتان بـا دشـواری روبـرو شـدهاند. ایـن موضوع در مسـئلهی رهبریـت نیـز صـدق میکنـد. در عرصـهی رهـبری نیـز هماننـد سـایر عرصههـا بیشـتر از جنبههـای مشـابه، جنبههـای متفـاوت هم وجود دارد. بنابرایـن در نگـرش بـه رهـبری جنبـش آپویـی در چارچـوب قالبهـای رهبریهـای معمـول و تـلاش جهـت فهـم آن بـا ایـن معیارهـا، موجـب بـروز اشـتباهاتی میگـردد. بیگـمان ایـن تفـاوت در جایـگاه رهبریـت جنبـش آپویـی، نشات گرفته از واقعیـت جامعـهی كـورد و از رویکـرد جهـان نسـبت بـه خلـق كـورد میباشد. رئالیتـهی جامعـهی كـورد تنهـا بـا یـك فاکتـور اجتماعـی قابلبیـان و توضیـح نیسـت. همانگونـه كـه فاکتورهـای اجتماعـی متعـددی را بهصـورت متداخـل بـا خـود دارد، دشـواریهای بسـیاری را نیـز جهـت ایفـای نقـش پیشـاهنگی بـرای خلقـی بهوجـود آورده اسـت كـه بسـیاری از نیروهـای جهانـی او را بـا نابـودی و بیچارگـی رویـارو گردانیدهانـد و بـر میـزان دشـواری مشـكلات و عمـق چالشهـا و تنازعات ایـن خلـق افزودهانـد. از ایـن نظـر گسـترهی معضـل، کلان بـودن راهحـل و عظمـت فـرد چارهیـاب را مقتضـی میگردانـد. درك صحیـح جنبههـای متفـاوت، قــدرت چارهیابــی و عظمــت رهــبری جنبــش آپویــی تنهــا زمانــی میــسر اســت کــه درك صحیحــی از معضــلات جامعــهی كوردســتان و حتــی معضــلات امــروزی انســانیت و تهاجماتی را كــه متوجــه خلــق كــورد اســت، داشــته باشــیم. جهــت کسب ادراك و تـوان اجـرای درسـت، آگاهـی از زندگـی رهـبر آپـو و همچنیـن شـكلپذیری شـخصیت وی قبـل از مبـارزه دارای اهمیت است. درك فلسفهی حیـاتی ایشـان بالاخـص دوران قبـل از آغـاز مبـارزه و خصوصیـات پیشـاهنگی رهـبری جنبـش آپویـی كـه در بـدو امـر بـه صفـت پیشـاهنگی یـك خلـق و در كل بـه صفـت پیشـاهنگی انسـانیت نایل آمده، در فهـم اهمیـت جایـگاه ایشـان یـك شرط اساسـی اسـت.
فلســفه چگونگــی نگریسـتـن بــه جهــان، ادراک آن، فهــم جامعــه و طبیعــت و دسـتیابی بـه شـیوی نگـرش سـامانمند در ایـن موضوعـات اسـت. فلسـفهی آپویـی، بــا داشــن غنــا در شــیوههای اســتدلال و اســتقلال در حــوزهی نظــر و عمــل، جنبههــای متفاوتــی نیــز بــا ســایر فلســفهها دارد و از ایــن حیــث تنهــا یــك فلسـفه نیسـت. ایـن شـاخص جهـت فهـم زندگـی پـر از مجهـولات و چارهیابـی مشـكلات اهمیـت دارد. اگـر چنیـن نگرشـی نباشـد، نمیتوانیـم بـه ایـن زندگـی معنـا دهیـم. در كنـار وضـوح، آگاهی، اندیشـه و اسـتقلال در آن، جهـت پیشرفت میبایســت طبیعــت، جامعــه و قوانیــن آن را درك نمــوده، نگــرش و اندیشــهای سـامانمند که حركـت مطابـق آن دادههـا را تنظیـم نمایـد بـه دسـت آورد. كسـی كـه دارای چنیـن نگرشـی باشـد، ایـن توانایـی را بـه دسـت مـیآورد کـه در مســائل و رویدادهــا بهصــورت صحیــح دخیــل باشــد. اگــر چنیــن نباشــد، بـه سـایرین محتـاج میگـردد و دیگـران نیـز همیشـه وی را در راسـتای منافـع خویـش جهتدهـی خواهنـد نمـود. زندگـی تجمعـات انسـانی بـر طبـق قوانیـن جامعــه و طبیعــت و رهیافــت زیســتی زندگــی در آن از نظــر روش دیالكتیكــی دارای اهمیـت اسـت. تـا زمانـی كـه بـه سـطح صحیحـی از درك خویـش و جامعـه نائل نگردیم، آشـكار اسـت كـه امـكان پیشرفـت نیـز برایمـان فراهـم نخواهـد شـد. راه درك و فهـم نیـز از یــك نگــرش فلســفی میگــذرد. فلســفهی آپویــی پدیدههــا و مســائل جامعــه و طبیعـت را بـا یـك نگـرش تـک جانبـه و ایسـتا نمینگـرد بلكـه در ایـن راه همـهی جنبههــا را مدنظــر قــرار داده و اصــل تحــول و دگردیســی را از اهــم اصــول میدانـد. هنگامی کـه بـه پدیدههـای جامعـه نگریسـته و راهـكاری نـو در پیـش میگیـرد، بهصـورت جزمـی و دگماتیـك برخـورد نمیكنـد، بلكـه بـه تحقیـق در علـل، نتایـج و ابعـاد آن پرداختـه و سـعی در حـل آن مینمایـد.
رهبری کـه طـرز تفکـر فلسـفی جنبـش را تعییـن میکنـد، لـزوم وجـود آگاهـی فلسـفی را اینگونـه بیـان مـیدارد: «پراکتیـک شـما از اندیشـه گسسـته و ایـن بسـیار خطرنـاک اسـت زیـرا خطـر تشـابه شـما بـا موجـودات اولیـه را در خـود میپروراند». در برابـر مشـکلات گسـترده و طبیعـی کـه ایـن مـورد هنـوز هـم ادامـه دارد انسـان از طریـق اندیشـه قـادر بـه پاسـخگویی میشــود و اینچنیــن هســتی ادامــه یافتــه و پیــش مــیرود. ایــن فلســفه ســعی میکنــد تــا مشــکلات اجتماعــی درونــی خویـش را نیـز با قـدرت اندیشـه حل وفصـل نمایـد. خلاصـه بـدون وجـود اندیشـه، تخیـل و تجسـم و در مجمـوع اندیشـیدن بـه زندگـی ممکـن نیسـت. خواسـت توسـعه و تغییـر زندگـی جـزء لاینفـک فلسـفهی آپویـی اسـت. حـال ایـن پرسـش مطـرح خواهـد بـود کـه چگونـه قـادر بـه انجـام ایـن کار اسـت؟ دیالکتیـک چیسـت؟ جهـت درک آن و توضیـح برخـی خصوصیـات، بایـد دیالکتیـک آپویـی را درک نماییـم.
جنبــش آپویــی در پــی توســعهی ایــن نظــرگاه اســت کــه در حــوزهی عمــل، اندیشــهی از هــمگسیخته، تکهپــاره و فردپرسـت گشـتهی ملـت کـورد را ترمیـم و مـداوا نمـوده و حالـت کلیتمنـد بـدان ببخشـد. حـال بـا روشنشـدن ایـن وضعیـت بایـد خلـق مـا و انسـانیت را از آن رهانیـده، آن را در وضعیـت توسـعه قـرار داده و بهسـوی اهـداف معیـن سـوق داد. ایـن سـوق دادن خلـق کـورد و افـراد انسـانی بهسـوی اندیشـه، بـا فرمولاسـیونی کـه خلـق مـا و سایر انسـانها آن را درک نماینـد، ضروری است.
رهبر آپـو بسـیار بـر روی ایـن مسـئله تأکیـد نمـود و سـعی بـر تحقـق آن نمـود، بهطوریکـه راه ایـن پیشرفتهـای ملمـوس را گشـوده و موجب توسـعهی معینـی گردیـد. رهـبری بـا بینشـی کـه ایجـاد نمـود، از هـمان اوایـل بـا یـک اسـتراتژی معیـن، نتایـج گامهـای برداشتهشـده را تشریـح کـرد. ایـن رویکـرد انسـانها را جـذب نمـوده و بهسـوی اخـذ بینشـی صحیـح هدایـت نمـود. رهـبری در مـورد اهمیـت تغییـر و تحـول بدیـن نکتـه اشـاره میکنـد کـه اگـر تحـولات نباشـند، تحریفـات ایجاد خواهند گشت و اگــر ایــن مــورد نباشــد، بهطور قطــع، انفعــال و فروپاشــی و از دســت دادن دینامیسم پیشرفــت بهطور کلــی روی خواهــد داد. ایـن بسـیار واضـح اسـت، البتـه درک ایـن حقیقـت چنـدان آسـان نیسـت. اگـر وضعیـت موجـود خـود را بهخوبـی مـورد ارزیابـی قـرار ندهیـم، تزلـزل و فروپاشـی در سـطح کیفیـت حیـات خویـش را شـاهد خواهیـم بـود. نتایـج حاصلـه در اشـخاص سـبب نابـودی شـخص و در حـزب سـبب نابـودی حـزب خواهـد شـد. جزمگرایـی از ایـن نظـر راهگشـای خطـرات بزرگـی اسـت. بـه همیـن دلیل لازم اسـت محدودیتهـای بینشـی خـود را درهـم بشـکنیم.
رهـبری جهـت انجـام هـر کاری آمـاده اسـت امـا بـه هیچچیـز نیـز مـشروط نگشـته اسـت. ایـن ویژگـی سـبب شـد کـه ایشـان بـدون وابسـتگی بـه مـوردی خـاص، جهـت تحـرکات آنـی مطابـق هـر پیـشامدی آمـاده باشـند. بـا هـر رویـداد و پیشامـدی، رهـبری در تناسـب بـا آن حرکـت نموده و جوابگـوی الزمـات آن میشـود. رهـبری ایـن را ضرباهنـگ(Tempo) یعنـی رویـه و سرعـت کار مینامـد. فهـم دیالکتیـک رهـبری در کوردسـتان، یکـی از شـاخصهای مهمـی اسـت کـه بایـد جهـت توسـعهی دیالکتیکـی آن را درک نمـود. از ایـن نظـر بایـد ماهیـت دیالکتیـک را درک کـرده و بـرای فهـم پدیدههـای موجـود کنونـی در تـلاش بـود. اگـر خواهـان کسـب یـک دیـدگاه، روش و اندیشـه بـوده و بخواهیـم مسـائل موجـود را بـا دیدگاهـی فلسـفی درک نماییـم، مجبوریـم رهـبری، سـبک کار و دیـدگاه وی نسـبت بـه پیشرفـت در درون توسـعهی همزمـان مبـارزه را بهصـورت صحیـح موشـکافی کـرده و درک نماییـم. اگـر برخـورد و شـیوهای متفـاوت نشـان دهیـم، قـادر بـه درک ماهیـت کار، رهـبری و دیالکتیـک رهـبری نخواهیـم بـود و نخواهیـم توانسـت زمانـی کـه در آن قـرار داریـم را درک نمـوده و جوابگـوی ضروریـات آن باشـیم. در ایـن مرحلـه داشـتن رویکـرد فلسـفی بـر هـر چیـز اولویـت دارد. اگـر بخواهیـم ایـن مقطـع را درسـت درک نماییـم و در مراحـل آشـفته راه برونرفـت را بیابیـم، مجبـور بـه داشـتن شـیوهی اندیشـه و ایجـاد دیدگاهـی مطابـق بـا ماهیـت دیالکتیـک آپویـی هسـتیم. اگـر اینطـور نباشـد، قـادر بـه رهایـی از انحـراف نخواهیـم بـود، چراکـه مبـارزهی مـا بسـیار پیچیدهتـر از چیـزی اسـت کـه بـه نظـر میرسـد. جنبـش آپویـی و رهـبری آن در پـی توسـعهی آزادی انسـان و خلـق اسـت و در ایـن مـورد به هیچوجـه حـاضر بـه برداشتـن گامــی بــه عقــب نیســت. ایــن اصــل هــم شرط موجودیــت آن و هــم خطمشــی مبــارزه و توســعهی آن را تعییــن مینمایـد. دعـوی اساسـی نیـز همیـن اسـت. بـا ایجـاد چنیـن شـخصیت و سیسـتم اجتماعـی میتـوان بـه آزادی دسـت یافت و فـرد و جامعـه را آزاد نمـود.
رهـبری سـعی کـرده ابتـدا انسـان و جامعـهی کـورد را کـه از آزادی و ارزشهـای انسـانی دور نگـه داشـته شـده و تهـی گشته بود را بـا ایـن اصطلاحـات آشـنا کـرده و بدیـن ترتیـب وارد مبـارزه سـازد. خلـق کـورد بـا منطـق روشـنگری و بـا گـذار از شـیوههای مناسـبات توسـعهنیافته و مشـارکت دادن در خـور سـتایش زن در مبـارزهی آزادیخواهانـه همچـون یـک قـدرت موثــر، بهصــورت یــک نیــرو درآمــده و بــا توســعهی فرهنــگ ملــی و رســیدن بــه اتحــاد ملــی، حــصر بینالدولــی رهبریــت خویـش را درهمشکسـته، تحولـی اساسـی بـه خـود دیـده و بهصـورت خـودبنیـاد بـه تمـام دادههـای لازم جهـت حـل مسـائل موجـود دسـت یابـد. دیگـر به مرحلهای رسـیده کـه قـادر بـه ایجـاد تحـول و راهگشـایی دموکراتیـک در خاورمیانـه اسـت.
جامعـهی کـورد کـه ثمـرهای بـرای خـود ببـار نمـیآورد، فقـدان قـدرت خـود بنیـاد و محکـوم بـودن بـه قدرتهـا و شـیوهی تفکـر دور از آزادی را بـا انقـلاب رسـتاخیز PKK پشـت سر نهـاد. ایـن حرکـت، آگاهـی، آزادی و امکانـات لازم جهـت مبـارزه را بـه جامعـه و فـرد کـورد ارائه داد. بـههمیـن دلیـل اطـلاق تعریـف «جنبـش آزادی» یکـی از تعاریـف زیبـا در مـورد PKK اسـت. رهـبری، آزادی و زندگـی را مـترادف میدانـد و بـه نظـر او اگـر بحثـی از زندگـی در میـان باشـد، بایـد آزادانـه باشـد.
دلیـل پایبنـدی عمیق خلـق کـورد بـه رهـبر آپـو ایـن اسـت کـه ایشـان راه آزادی را بـه آنان نشـان داده و بـر افـق وسـعت دانایـی آنهـا افـزوده اسـت. پایبنـدی و حلقـه زدن منسـجم خلـق کـورد حـول رهبری ناشـی از نیـاز آنهـا بـه آزادی و شـوق در راه آن اسـت. ایـن وصـول بـه آگاهـی، آزادی اسـت. یعنـی درک و اجـرای مقولـهی لازم جهـت توسـعهی انســانیت در شرایــط محــاصرهی فــرد و جامعــه. اشراف بــه آزادی در عین حــال نیــروی دســتیابی بــه آگاهــی و روشــنگری عمیـق اجتماعـی اسـت. رهـبر آپـو ایـن آگاهـی و روشـنگری را در جامعـهی کـورد آفریـده اسـت. خلـق کـورد ایـن واقعیت را در شـعارشان بـر زبـان راندند: «نمیتوانیـد آفتابمـان را خاموشکنیـد » آفتـاب، روشـنگری اسـت. روشـنگری، ترسـیم آینـده اسـت. آینـده، آزادی اسـت و آزادی اساسـیترین اصلـی اسـت کـه آینـدهی رهـبری، خلـق کـورد و انسـانیت بـه آن وابسـته اسـت. ماهیـت حرکـت آپویـی نیـز بـر ایـن اصـل اسـتوار اسـت. فلسـفهی آپویـی برساخت امـروز بـا اسـتفاده از سـنتزی از گذشـته و خلـق آینـده بـا اسـتفاده از سـنتزی از امـروز اسـت. رونـد سنتزسـازی، هـر مقولـهی مثبـت انسـانی را اخـذ کـرده و تبدیـل بـه نیـرو مینمایـد. تمامـی مقـولات زشـت، نامطلـوب و غیرانسـانی را دور انداخته و مبـارزه علیـه آنهـا را ضروری میدانـد. از ایـن نظـر انسـان، ماهیـت و قلـب فلسـفهی آپویـی اسـت.
فلســفهی مزبــور خودآگاهــی را در جامعــهی کــورد ایجــاد نمــوده و نشــان داده کــه اتوپیــا، اعتقــاد و اشتیاقشــان چگونــه بایـد باشـد. امیـد را بـه فـرد و خلـق کـورد بخشـیده اسـت. لـزوم وجـود آزادی را در سـطح یـک اصـل بهصـورت شرطـی غیرقابل اغـماض مطـرح نمـوده و ایـن را بـا مبـارزهی عملـی خـود اثبـات نمـوده اسـت. میبینیـم کـه ایـن خصوصیـات، تحولاتـی عظیــم در فــرد و جامعــهی کــورد کــه از داشــتن پویایــی درونــی محــروم گشــته و در طــول تاریــخ تحــت حاکمیتهــای بیگانـه زندگـی نمـوده و نظامـی مخصـوص بـه خـود را ایجـاد نکـرده، بـه وجـود آورده اسـت. فـرد و جامعـهی کـورد کـه از خودبیگانـه شـده بـود، بـا ارائهی تعاریفـی نویـن از سوی رهـبر آپـو، خویـش را بازیافـت. بـا پاسـخ ایشـان بـه پرسـشهایی نظیـر: «چگونـه بایـد زیسـت؟ اشـتیاق امیـد و کاوشهـای آدمـی چگونـه بایـد باشـند؟»، تعریفـی نـو از «انسـان نویـن» ارائه شـد. کورد نویـنی کـه ظهـور کـرد، سـمبلی از پیـکار و نـبرد بـرای خـود، برخـورد بـا هـر پدیـده و ماجرایـی از دیـدگاه خـود اسـت. چنیـن کـوردی حـاضر به فدا نمودن هـر چیـز خویش بـرای آزادی است.
تاریـخ تنهـا گذشـته نیسـت. گذشـته تنهـا سرآغـازی اسـت بـرای آن. تاریخـی كـه از گذشـته آغاز شـده، امـروزه در تـداوم اسـت. تفــاوت داوری و مواخــذهای اینچنیــن، همســو بــا رویکردهــای كلاســیك در درك تمامیــت پدیدههــا نیســت كــه معتقدنــد تاریخشـان بـه اتمـام رسـیده، بلكـه درك تمامیـت حقایـق زنـدهای اسـت كـه موجـود بـوده و ادامه دارنـد. از ایـن نظـر، گذشـته در امـروز پنهـان اسـت. هـر چیـزی كـه سـابقا موجـود بـوده، امـروزه نیـز بـه اشـكال متفـاوت موجـود اسـت و یـا موجـود خواهـد بـود.
رهـبری بـرای آفرینـش آینـده، بـه آگاهـی تاریخـی ژرف نظـر داشـته اسـت. گذشـته را بـا امـروز انطباق داده و بدیـن ترتیــب پیشرفتهایــی رقــم زده است. از ایــن نظــر تاریــخ را تنهــا بــه گذشــته محــدود ننمــوده اســت. بررســی تاریــخ در چارچوبـی محـدود بـه گذشـته صحیـح نیسـت، زیـرا خلـق كـورد در راه تاریخـیاش در نتیجـهی اقدامـات دشـمنان بـه نابـودی كشـیده شـده بـود و از ایـن نظـر بـه موقعیتـی فاقـد آینـده قرار گرفته بود. امـا رهـبری ایـن مسـئله را تنهـا بـه گذشـته مربـوط تعریف ننمود، تاریـخ را بهصـورت عمیقتـر درك نمـود، بـه «حـال» دسـت یافت و موفـق بـه ایجـاد لحظهبهلحظـهی آینـده بـر مبنـای آن شـد و ایـن مسـائل را اینگونـه فرمولـه كـرد: « تاریـخ در امـروز و مـا در ابتـدای تاریـخ نهانیم». همانگونـه كـه از ایـن تعریـف برمیآیـد، رهـبر آپـو توانسـته با قـدرت هـر چـه تمامتـر گذشـته را بـه امـروز و امـروز را بـه آینـده پیونـد داده و ایـن درک و آگاهـی عمیـق تاریخـی را در جامعـهی انسـانی اجرایـی نمایـد.
رهـبر آپـو بـه ریشهی گذشـته، حـال و آینـده پـی بـرده و در جسـتجوی ایجـاد انسـانی كـه تـوان حركتـی درخـور كُنـه را داشــته باشــد، اسـت. گذشــته را نفــی نمیكنــد و همیشــه تأکیــد داشــته كــه تقریبــا تمامــی اندیشــهها و نظامهــای فكــری كــه انسـان از آغـاز تـا بـه امـروز مطـرح نمـوده، جنبههایـی دارنـد كـه راهگشـای تعریفـی از انسـان شـدهاند كـه تـا بـه امـروز بهدسـت آمده اسـت. همچنیـن فعالیتهای اولیـهاش تحقیقـات عمیـق تاریخـی دربرداشـته و همواره بررسـی تاریـخ از جنبـهی متفاوتـی را منعكـس نمـوده اسـت. جنبههـای مثبـت رویدادهـا و شـخصیتهای تاریخـی را نشـان داده و معتقـد اسـت كـه انسـان امـروزی بایـد از آنهـا بهرهمند گردد. ایـن مـورد را بهطـور مشـخصی بـا ایـن سـخنان بیـان نمـوده اسـت: «مـن سـنتزی از عیسـی، مانـی و بـودا هسـتم»، «مـن مسـلمان كربـلا هسـتم» شـخصیتهای تاریخـی را بهدقـت مورد تحقیـق قـرار داده و تحلیـلات خـود را در مورد آنان به زبان رانده است.
رهـبر آپـو از هـمان ابتـدا چنیـن برخـوردی در موضـوع تاریـخ داشـته اسـت: « تحلیـل جامعـه از راه تحلیـل فـرد و تحلیـل تاریـخ از راه تحلیـل حـال». در ایـن روش، تاریـخ را همچـون سلسـلهای از رویدادهـای رخداده و پایانیافتـه تعبیـر نمینمایـد، بلكـه همچـون نتیجـه و اقتضـای مسـئلهی فـوق، تاریـخ همـهی اشـخاصی را كـه در كوردسـتان زیسـتهاند، تحلیـل كـرده و از آنهـا پاسـخ خواسـته اسـت. بسـیاری از مـا مجبـور بـه پـس دادن حسـاب نواقـص و نتایـج پـدران و نیـاكان خویـش شـدهایم. ایــن اصــل حسابرســی تاریخــی، اصلــی نیســت كــه بعدهــا بــه وجــود آمــده باشــد. تاریــخ اینگونــه بــوده، امــروز نیــز اینگونـه اسـت و زندگـی بـر ایـن مبانـی اسـتوار اسـت. هـر كـس، چـه بـا روش مواخـذهی تاریخی آپویـی مواخـذه گـردد و یـا نـه بهنوعـی مجبـور بـه پـس دادن حسـاب اقدامـات نیـاکان خویـش بـوده اسـت. هـدف از شیوهی آپویـی ایـن اسـت كـه شـخص مـورد مواخـذه را بـر اسـاس ایـن مواخـذات آگاه نمایـد.
رهبرانـی كـه در خاورمیانـه ظهـور كردهانـد بـه دلیـل ویژگیهایـی اتنوگرافیـك منطقـه، نـزاع و درگیریهـای موجـود بیـن آنـان و درهمآمیختگـی خلقهایـش، نمیتواننـد در چارهیابـی مسـائل و چالشهـای منطقـه برخـوردی سـطحی داشـته باشـند. آنهـا وظیفه دارنـد در تمامـی ابعـاد، نظامـی آلترناتیـو را در مقابـل نظـام كهـن ایجـاد كننـد و مجبورنـد ایدههـای جدیـدی از لحـاظ فلسـفی، فرهنگـی، هـنری و سیاسـی و … ارائه دهنـد. اینهـا فاكتورهایـی اساسـی هسـتند كـه آنهـا را از دیگـر رهـبران متمایـز میسـازد. پیچیـده و گسـترده بـودن مسـئلهی كـورد، وجـود نهـاد رهبریتـی همهجانبـه را ضروری میسـازد. از ایـن لحـاظ رویکردهـای جدیـد ایدئولوژیـك، فلسـفی، شـیوهی زندگـی و انسـان نوینـی كـه رهـبری بـه وجـود آورده اســت، نظامهــای ارتجاعــی و سرکوبگــر را تحتفشــار قــرار داده اســت. آنهــا درصــدد حــذف و فاقــد تاثیرگــذاردن ایشــان برآمدهانــد. رهـبری پیشرفتهایـی را در سـطوح ملـی بـه وجـود آورد. بـه لحـاظ سیاسـی تمـام دنیـا را تحـت تاثیـر قـرار داد و حقایـق و پیشرفتهایـی را بـه سیاسـت رئال دنیـا تحمیـل نمـوده اسـت. بـه همیـن دلیـل تمـام نیروهـای بینالدولـی بـه انحـای مختلـف تحـت تاثیـر قـرار گرفتنـد. بـنابراین مجبـور شـدند بـه بـازترسـیم موضعگیـری خـود و بازتعریـف سیاستهایشـان بپردازنـد. ایـن موضوع نیـز سـبب اتحاد و همفکری تمـام نیروهـای امپریالیسـتی در توطئه علیـه رهـبری گشت.
در خصـوص جنبـهی بینالمللی مسـئلهی کـورد، گفتنـد کـه: «آشـتی اعلام شـده در روز نخست سـپتامبر1998 اقدام مهـمی بـود كــه در راســتای ایجــاد خطمشــی اتحــاد آزادانــه و دموكراتیــك انجــام گرفــت.» امــا برخی از نیروهــا پیشرفتهایــی کــه ماحصـل رویکـرد رهـبری نسـبت بـه مسـئله بـود و نظامشـان را متحمـل هزینـهی بسـیاری نموده بـود، برنمیتافتنـد دسـت بـه توطئه و کارشـکنی زدنـد. امـا رهـبری بـا عملکـرد خویـش از مدتهـا پیش، بـه خنثیسـازی تاثیـرات ایـن توطئههـا مبـادرت ورزیـده بـود. امـا توطئههایی كـه در نهـم اكتـبر آغـاز شـد بسـیار متفاوتتـر و پردامنهتـر از توطئههـای قبلـی بـود. گستردگی این توطئه بــه حــدی بــود كــه راه بر یــك جنــگ همهجانبــهی منطقــهای همــوار میســاخت. بــرای درک گسـترهی آن نبایـد كاراكـتر جهانـی رهـبری را نادیـده گرفـت. ایشـان بـا عمـق ایدئولوژیـک و پرکسـیس اجتماعـی خویـش بـه هـمان انـدازه كـه رهبریـت سوسیالیسـم دموکراتیـک جهانـی را عهـدهدار اسـت، رهـبری چارهیابـی مسـائل آزادی، برابـری و عدالـت اجتماعـی را نیـز بـر دوش دارد. بر ایـن اسـاس بـا تفکـر و عمـل سیسـتماتیک خویـش بـر تمـام دنیـا تاثیـر گـذار بـوده اسـت. ایـن سیسـتم ایدئولوژیـك، خیـال آسـودهی نظـام حاکمیـت جهانـی را مشـوش سـاخته و آن را تهدیـد میكنـد. بـا ارائـه شـیوه و سـبک زندگـی آلترناتیـو طرحـی نـو از بـودن، شـدن و هسـتی داشـتن ارائه داده و نظـام را در بعـد هستیشناسـانه بـا مشـكل روبـهرو میسـازد. طـرح نظـام جدیـد زندگـی کـه منبعـث از ایدئولـوژی رهـبری بـود علـت اساسـی مـورد خشم و غضب قـرار گرفـتن رهـبری از سـوی نیروهـای نظـام جهانـی و عملیاتـی نمـودن توطئه از سـوی ایـن نیروهـا علیـه ایشـان اسـت.
توطهای كــه در نهم اكتبر آغــاز شــد، پیشــاپیش بــا تلاشهایــی کــه رهــبری در خاورمیانــه انجــام داده بــود، خنثــی شــد؛ اقــدام تاریخــی رهــبری جهــت رفــتن بــه اروپا را میبایســت در ایــن چارچــوب نگریســت. ایــن اقــدام، نــگاه ملتهــا، نیروهـای اجتماعـی و دولتهـا را متوجـه مسـئلهی كـورد سـاخت. اروپـا بـه یکـی از کانونهـای حـل مسـئلهی کـورد مبـدل شــده اســت همانطــور کــه خــود کانــون شــکلگیری مســئلهی کــورد بــود. امــا ایــن بــار نیــز دورویــی و منفعتطلبــی دولتهـای اروپایـی و نیرومنـد بـودن نیروهـای توطئهگـر، باعـث شـد ایـن توطئه بـا اسـارت رهـبری بـه اتمـام برسـد. قطعــا ایــن بــدان معنــا نیســت کــه نیروهــای دخیل در این توطئه بــه کــمال مطلــوب برنامههــای خویــش دســت یافتند. در ایــن مــورد نیروهــای بینالمللی، دولتهــا و گروههــای بســیاری متنفــع میشــدند. اگـر رهـبری حـذف میشـد، آنـان از جنـگ صدهـا سـالهی میـان كوردهـا و تركهـا سـود میبردنـد. تصفیـه و حذف فیزیکی رهـبری منافـع سیاسـی و اقتصـادی بسـیاری را بـرای آنهـا در برداشـت. حملـهی نیروهـای بینالدولـی بـه رهـبری نیـز از ایـن فاکتـور مهـم نشـأت میگیـرد. یعنـی از مخالفـت و دشـمنی بـا سـاختاری نشـأت میگیــرد كــه جنبش آزادیخواهی خلق کورد بــه لحــاظ روحــی بــا آن درهمآمیختــه شــده اسـت.
پـروژهی رهـبری بـرای كوردهـا بهمثابـهی تولـدی دوبـاره، شـناخت هویـت خویـش، شناسـاندن خـود بهعنـوان جامعـه و انسـان و ایجـاد ارزشهـای معنـوی اسـت. جنبـش آزادیخواهـی خلـق کـورد و رهـبری آن نیـروی محرکـهی تمامـی فعالیتهـا در جامعـهی كـورد و پیشـاهنگ آن اسـت. خلـق کـورد بـا مبـارزه و مقاومتـی بینظیـر توانسـت در راسـتای تعییـن سرنوشـت و آینـدهی خویـش گام بـردارد. بانـی و پیشـاهنگ ایـن مبـارزه رهبـر آپـو، عهـده دار رسـالت تاریخـی گشـت کـه از نخسـتین روزهـای مبـارزه تاکنـون مـورد هـدف دشـمنان خلـق کـورد قـرار گرفتـه اسـت. ایـن حملـات بـا ربـودن رهبـر آپـو در ۱۵ فوریـه ۱۹۹۹ از كنیـا و استـرداد ایشـان بـه تركیـه وارد مرحلـهای نویـن شـد. دشـمن پـس از ربـودن رهبـر آپـو جهـت نابـودی کامـل ایشـان کـه در جریـان توطئه موفـق بـه انجـام آن نشـده بـود، ایجـاد سیسـتم زنـدان امرالـی را در دسـتور کار خویـش قـرار داد. هـم دولـت ترکیـه و سـایر دولتهـای حاكـم بـر سرزمینمـان و هـم نیروهـای بینالمللـی دخیـل در ایـن توطئه، بـا شروع دوران امرالـی نقشـهای نویـن در برابـر خلـق كـورد آغاز و اجرایی نموده و در پـی آن برآمدنـد تـا ایـن خلـق را تمامـاً از صحنـهی هسـتی محـو نماینـد و بـا روشهـای مختلفـی همچـون ایجـاد رعـب و وحشـت، آسیمیلاسـیون، زنـدان، شـكنجه و قتلعـام ایـن سیاست را در پیـش گرفتنـد.
بیستویک سـال اسـت کـه رهـبر آپـو در شرایطـی کـه نظیـر آن تاكنـون در هیـچ كجـای دنیـا دیـده نشـده، قرار دارد. این امر در مرحلـهای کـه بـه آن رسـیدهایم، بـرای مـا نیز غیرقابـل قبـول اسـت. هـر فـرد آزادیخواه و هـر کـوردی کـه بـرای خویـش حیثیتـی قائـل بـوده و به حیاتـی انسـانی و آزادانـه میاندیشـد بایـد تحـت شـعار «بـا افـکار رهبـری زندگـی کـن و آنهـا را ترویـج دِه»، ابتـدا خویـش را بـا اسـتفاده از افـکار رهبـر آپـو از نظـر گذرانـده، بازبینـی کـرده و از جنبـه شـخصیتی، اجتماعـی، فرهنگـی و سیاسـی در مـورد عملکـرد خویـش تأمـل نمـوده و آنگونـه كـه لازم اسـت برخـورد نمایـد. در کنـار آن بایـد بـا مطـرح کـردن ایـن موضـوع بحـث در هـر جـا و مكانـی سـبب شـود تـا دیگـران نیـز بدیـن شـیوه برخـورد نماینـد. اینگونـه میتـوان حقیقتـاً بـه رهبـر آپـو اندیشـید. فلسـفهی رهـبر آپـو فلسـفهی عمـل بـه دانسـتهها اسـت. اگـر دو کلمـه در راه آزادی خلـق خویـش و انسـانیت بدانـیم و بـدان عمـل کنـیم، مفیدتـر از دانسـتن هـزاران کلمـه و عمـل نکـردن بـه آن اسـت. جنبـش آپوئـی بـا ایـن فلسـفه، کوردسـتان را از نـو احیـا نمـود و فـرد کـورد را بـه مرزهـای انسـانیت و آزادی بازگردانـد و از گـرداب ازخودبیگانگـی ایجاد شـده بهدسـت دشـمنان نجـات داد. اگـر هـر فـرد حقیقتـاً چنـد گفتـهای را کـه از رهبـر آپـو آموختـه، در زندگـی خویـش عملی نماید و زمانـی را بـرای تأمـل در بـاب آن اختصـاص دهـد، آن وقـت خواهـد توانسـت در راه اعتقـادات خویـش و بـرای آزادی سرزمیـن خـود و سـایر خلقهـای منطقـه و انسـانیت نقشـی ایفـا نمایـد.
منبع: آلترناتیو شمارە ٨٢