گتفگویی با ریوار آبدانان عضو شورای ریاست کل کنفدرالیسم دموکراتیک جوامع کوردستانـKCK پیرامون آخرین تحولات منطقه، تعمیق و گسترش جنگ جهانی سوم در سوریه و پیامدهای آن در سطح منطقهای و فرامنطقهای، تنشهای منطقه و تاثیرات آن بر ایران
۱ـ دلیل بالارفتن تنش بین آمریکاـ روسیه تا سطح ورود آمریکا به فاز نظامی علیه رژیم اسد چیست؟
پوتین با ربودن ترکیه از جمع ناتو و تبدیل آن به یک زائدهی الحاقشده به روسیه، تغییر کاربری کشور ایران به یک کریدور امنیتی روسی و محکمکردن جای پای خود در زمین نامطمئن سوریه میخواهد خاورمیانه را در قبضهی خود بگیرد. ترامپ خشمگین از این بازی پوتین، با ناوگان و موشکهای جنگی نشانرفته به سمت دمشق(نقطهی اتصال همپیمانی سهگانهی ایرانـ روسیهـ ترکیه) میخواهد صحنهی بازی را کاملا برهم بزند. استفادهی رژیم اسد از تسلیحات شیمیایی بهانهایست که برای انتخابشدن گزینهی نظامی از سوی ترامپ و همپیمانانش کفایت میکند. در چنین حالتی، اردوغان یا با مهارتی که در خنجرزدن از پشت دارد، تعهداتش به روسیه و ایران را فراموش کرده و به آغوش آمریکا بازخواهد گشت یا اینکه نام او نیز به لیست دیکتاتورهایی که بایستی از صحنهی روزگار حذف شوند اضافه خواهد شد.
۲ـ هدف روسیه از مداخله در جنگ سوریه چیست و تا چه حد موفق بوده است؟
هدف استراتژیک روسیه این بود که با حفظ نقشهی سیاسی محافظهکارانهی خاورمیانه، جایگاه خود را در توازنات جهانی علیه آمریکا و اروپا نیرومند گرداند و سهم شیر را از جنگ جهانی سوم خاصه در خاورمیانه کسب کند. اما سیاستهای روسیه نتوانست خاورمیانه را به دوران پیشاجنگ بازگرداند. کمااینکه پوتین اجازهی اشغالگری و جنایات رژیم فاشیست ترکیه در کانتون عفرین را صادر کرد و اینک عملاً سوریه تجزیه شده است.
۳ـ نشست سهجانبهی آنکارا چه تأثیری بر گذار از وضعیت بغرنج سوریه داشت؟
نشست آنکارا نیز همچون نشستهای آستانه و سوچی برای دامنزدن بر بحران سوریه بود نه حل آن. اردوغان، نشست سهجانبهی آنکارا را بهمنظور زمینهچینی برای الحاق رسمی سرزمینهای اشغالی سوریه به خاک ترکیه برگزار کرد.
۴ـ رفتار سیاسی دولت ایران را در این رابطه چگونه میتوان ارزیابی کرد؟
هرچند مقامات ایرانی مدام سنگ حفظ تمامیت ارضی سوریه را بر سینه میکوبند، اما روحانی با کرنش در مقابل اردوغان( که از قضا جریان اعتدالگراـ اصلاحطلب ید طولایی در این رفتارها دارد)، عملاً برای خدمت به برنامههای کشورگشایانهی ترکیه که کاملاً به زیان مردم ایران هم هست اعلان آمادگی کرد.
برخی رسانههای اردوغانپرست ایران برای توجیه کرنش دولتمرد بنفش در کاخ سلطان نوعثمانی نوشتند: «همکاری ایرانـ ترکیهـ روسیه نوعی توافق سران سه کشور بر ایستادگی علیه جداییطلبی است». به این ترتیب پاکسازی نژادی کوردها در عفرین بهمنظور اسکان تبهکاران القاعدهایـ داعشی و مزدوران خودفروختهی انجمن ملی کورد سوریه(ا.ن.ک.س) توسط رژیم فاشیستی ترکیه را مشروع دانستند.
۵ـ برخورد توسعهطلبانهی ترکیه چه تأثیری بر آیندهی منطقه خواهد نهاد؟
اردوغان پس از نشست آنکارا با لحنی قلدرمآبانه خطاب به پوتین و روحانی گفت که حاضر نیست عفرین را به رژیم اسد بسپارد. بدینترتیب عملا برنامهی تجزیهطلبانهی اردوغان در خاک سوریه بهسمت «الحاقگری» میرود. خطای استراتژیک رژیمهای سوریه و ایران این بود که با حمایت ضمنی از تجاوز نظامی رژیم ترکیه، ضربهای کشنده بر جغرافیای سیاسی منطقه و آیندهی کشورهایشان زدند.
در حال حاضر ترکیه روابط سیاسیـ نظامی خود با روسیه را به سطح حداکثری رسانده، عملا از ناتو گسسته و خط قرمزهای آمریکا و اتحادیهی اروپا را پشت سر گذاشته است. اشغالگری ارتش ترکیه در سوریه و عراق به زودی حوزهی ژئوپولتیک ایران را در تنگنای شدیدی قرار خواهد داد.
۶ـ ورود فرانسه و دیگر نیروها به صحنهی آشوبزدهی سوریه در چه سمتوسویی است؟
آمریکا تلاش نمود تا سایر نیروهای همپیمان بهویژه فرانسه و بریتانیا که بازیگران اصلی تقسیم خاورمیانه(طی جنگ جهانی اول و قرارداد سایکسپیکو) بودند را با تحولات جدید خاورمیانه درگیر نماید و برای کاستن از بار هزینهها، نقشهایی را به آنها واگذار نماید. سیاست آمریکا با شم تجارتپیشگی ترامپ هدایت میشود(کمااینکه حتی حضور نظامیان خود در منطقه را به یک کالای قابل عرضه و فروش مبدل کرد و عربستان را در جایگاه خریدار قرار داد). استفاده از توان مالی عربستان و حضور گستردهتر اتحادیهی اروپا با سرکردگی فرانسه در قضیهی سوریه، بخشی از این استراتژی را تشکیل میدهد. آنها دریافتهاند که برای مهار ایران و روسیه و سربهراهکردن ترکیهی افسارگسیخته، ناچارند جنگ و بحران را در سوریه عمیقتر نمایند. بهویژه که ناتو استیلای روسیه بر خاورمیانه و شرق اروپا(اوکراین) را در سطح بیسابقهای هشدارآمیز تلقی میکند. بریتانیای رهاشده از قیدوبندهای اتحادیهی اروپا نیز بهگونهای مصمم به خاورمیانه باز گشته است تا در ترسیم «نظم نوین جهانی» سهم چشمگیری داشته باشد. تنش دیپلماتیک اخیرش با روسیه او را پرشورتر و مدعیتر از همیشه نشان میدهد.
۷ـ بهرغم حمایت نسبی کشورهای اروپا از تداوم برجام، چه آیندهای برای آن متصور است؟
برجام، دشمنانی جدی دارد. دولت نولیبرال روحانی هنوز چشمامید به واشنگتن دارد. رقابتی نفسگیر بین لابیهای حسن روحانی و محمد بنسلمان در آمریکا جریان دارد تا رضایت مدیریت سیاسی این ابرقدرت جهانی را جلب نمایند. قیمتهای پیشنهادی ترامپ بسیار بالاست. اگر ایران در این رقابت پیروز نشود و برجام نقش «گاو شیرده» را برای آمریکا بازی نکند، فاتحهی «نرمش قهرمانانه» خوانده خواهد شد. برنامههای موشکی سپاه و نگاه غیظآلود جامعهی جهانی به آن، همهی رشتههای دستگاه دیپلماسی ایرانی را میتواند به آنی پنبه کند و در گرماگرم جنگ جهانی سوم، جام زهر را در کام برجام بریزد.
۸ـ تنشهای منطقهای چه نوع چشماندازی را برای ایران رقم خواهد زد؟
سرنگونسازی پهباد ایرانی و مانور هواپیماهای اسرائیل بر فراز آسمان ایران، کشتهشدن نیروهای نظامی ایرانی در حمله به پایگاههای برونمرزی ایران در سوریه، همچنین آمادگی عربستان برای مشارکت در حملات ائتلاف جهانی علیه رژیم اسد نشان میدهد که ایران به سمت یک وضعیت «فوق اضطراری» میرود. با افزایش موشکپرانی حوثیها، سران عربستان احساس میکنند که ناچارند جنگ با ایران را از یمن به سایر مناطق گسترش دهند. تور دیپلماتیک عربستان بهتمامی در راستای ائتلافسازی علیه ایران است. اگر طبق برخی پیشبینیها پروسهی سیاسی پساداعش، به قدرتگرفتن فرماندهان حشدالشعبی در دولت عراق منتهی شود، بهانهای برای مداخلات جدیدی علیه منافع ایران در خاک عراق شکل خواهد گرفت.
۹ـ آیا جنگ خاورمیانه خطراتش را رفتهرفته متوجه ایران میگرداند؟
نبرد سوریه هرلحظه میتواند به سمت رویارویی نیروهای ابرقدرت جهانی(روسیه و آمریکا) برود. کاربرد جنگافزارهای شیمیایی توسط سوریه، آژیر قرمز را به صدا درآورد تا نیروهای فرامنطقهای برای یک نبرد سهمگین به حالت آمادهباش درآیند. جنگ جهانی سوم نه یک اصطلاح نظری بلکه یک میدان نبرد واقعیست. کار میتواند تا کاربست بمبهای اتمی نیز بیخ پیدا کند. جمهوری اسلامی ایران که همراهیاش با رژیم اسد را در مقابل حملات ائتلاف جهانی آشکارا اعلان نموده، عملا به یک هدف برای آمریکا و همپیمانانش مبدل خواهد شد. بدین شکل، ایران در آینده به حالت یک جغرافیای ابزاری برای رقابت و توازن نیرو بین آمریکاـ روسیه درخواهد آمد.
۱۰ـ مشکلات جمهوری اسلامی صرفا محدود به مسايل پیرامونی است؟
بحران جمهوری اسلامی ایران محدود به سیاست خارجی و توازنات منطقهای نیست. وقتی گوشی برای شنیدن صدای حقطلبی مردم وجود نداشته باشد، منطق تاریخساز «خیابان و خیزش» به حرکت درخواهد آمد. نظام خودکامگی، «کالا»ی بنجلی است که دیگر از سوی شهروند- ملتهای دموکراسیخواه «حمایت» نمیشود.
۱۱ـ اعتراضات مستمر کارگری، زنان و مالباختگان میتوانند خطر بنیادینی متوجه نظام کنند؟
خیزش دیماه ۹۶ و تداوم امواج اعتراضی پس از آن، یک حادثهی گذرا نیست. جوشش همهی مطالبات دموکراتیک و آزادیخواهانهای است که زیر پوست جامعهی ایران جریان دارند. الان وضعیت طوری است که دولت و کل نظام حاکمه دیگر شاهد حتی یک روز کاری بدون دردسر و مشکل نیستند. سیرک بیستسالهی اصلاحطلبی دیگر هیچ کسی را در ایران سرگرم نمیکند. همهی آنانی که «تغییر» را واقعی و ملموس میخواهند، در خارج از دایرهی تنگ «خودی»های جمهوری اسلامی دنبال آن میگردند. مطالبات مردم ایران از جنسی نیست که چانهزنیهای «فراکسیون امیدبسته به سهم بیشتر» و چربزبانیهای «کابینهی بنفش غرقه در رانتخواری» قادر به لاپوشانی آن باشد.
۱۲ـ برخورد نظام با این اعتراضات تا چه حد منطقی و موفق بوده؟
اعتراضات مردمی در ایران دیگر رنگوبوی «اصلاحخواهانهی حداقلی» ندارد. همهچیز از ریل معمول خارج شده. این خیزش و جنبش بینام، قیام فراموششدگان و بیعتنکردگان و همهی آنهایی است که به قعر پرتاب شدهاند. حکومت با ممنوعیتها و مسدودسازیها(نظیر فیلترینگ تلگرام) میخواهد صف ناراضیان خشمگین را درهم بشکند. اما مقاومت هویتطلبانهی عرب احوازی، کورد، بلوچ و تورک آذربایجانی را که نمیتوان با باتوم یا برنامههای امنیتیـ فرهنگی علی یونسی از پای درآورد. مبارزات زنان و حرکت دختران خیابان انقلاب به یک کانون مقاومت چالشبرانگیز علیه نظام مبدل شده. حتی ورزش نیز دیگر یک عرصهی سیاسی برای افشای ناکارآمدی حاکمیت از سوی ورزشکاران ناراضی است و وضع فاجعهبار محیطزیست سند غارتشدگی کشور توسط باندهای انحصارگر سرمایه در ایران. جمهوری اسلامی برای این مسايل جواب ندارد زیرا بنیانهای فکریاش با بنبست روبهرو شده و جریانی دوراندیش که بخواهد بحران را با دموکراسی و راهکارهای اجتماعی حل کند در بدنهی نظام وجود ندارد. در این گیرودار برخی تندروها به ظهور یک سردارـ رئیسجمهور جنگجو دل بستهاند! طراحان شعار آشتی ملی و رفراندومخواهان درونحکومتی نیز دنبال آن هستند که با اردوکشی سیاسیـ حقوقی علیه جناح رقیب، لقمهی درشتتری از سفرهی قدرت بردارند. ما شاهد فروپاشی بدنهی اجتماعی ادغامشده در دولتـ ملت جمهوری اسلامی هستیم. اما به موازات آن، یک ملت مدنی دموکراسیخواه نیز فراتر از مرز و محدودههای قدرتــ دولت در حال شکلگیری است.
۱۳ـ شکست ریال ایران در مقابل دلار چه وضعیتی برای اقتصاد دولت و جامعه پدید میآورد؟
افزایش تصاعدی قیمت دلار نشان میدهد که «نااقتصاد سرمایهمحور» دولت نولیبرال روحانی بایستی کمر خود را برای شکستهشدن آماده کند. وضعیت اقتصادی فجیع جامعهی ایران ناشی از برنامههای خصوصیسازی، رانتخواری، بنگاههای غارتگر و سودای پیوستن به کاروان کشورهای پیشرفتهی سرمایهدار است. بحران ناشی از قهر طنازانهی «دلار»، اثرات خود را در معیشت و سفرهی مردم ایران نشان خواهد داد. اما رانتخواران و آنهایی که «ژنتیک خوب»شان مصونیت سیاسی و اقتصادی و امنیتی برایشان بههمراه میآورد همچنان خم به آبرو نخواهند آورد.
۱۴ـ وضعیت نیروهای مخالف نظام را چگونه ارزیابی میکنید؟
در وضعیت کنونی، هر نیروی مخالف و تغییرطلب اگر نتواند یک گفتمان معطوف به کل ایران و پروژهای دموکراتیک مبتنی بر «مشارکت آزاد تمام هویتها و ملتهای تحتستم ایران» داشته باشد، هیچ شانسی در آینده نخواهد داشت. حتی احمدینژاد که تا خرخره در سرکوبگری، فساد و زدوبندهای پیدا و پنهان فرو رفته، امروز ادای اپوزیسیونشدن درمیآورد! این یک هشدار جدی برای جریانات سیاسی مبارزی است که نگران آیندهی ایران و خلقهای آن هستند. دموکراتیزاسیون، یگانه راهکاری بود که میتوانست ایران را به سلامت از وضعیت بغرنج کنونی نجات دهد اما عدم انعطاف جمهوری اسلامی در مقابل نیروهای سیاسی مخالف و دستنکشیدن از ساختار خودکامه و غرقه در فساد کنونی، فرصتها را به باد داد. در روزهای آتی، گریبان نظام در چنگ بحرانهای فزاینده سختتر فشرده خواهد شد. پیداست که در چنین اوضاعی، سنگینترین مسئولیت بر عهدهی نیروهای دموکراتیک انقلابیست که با اتکا به خواست مردم ایران و بدون گرایش به نیروهای منفعتپرست خارجی، برای گذار کل ایران از این آشوب زمانه مبارزه کنند.
۱۵ـ جایگاه کوردها در تحولات خاورمیانه چه تغییری کرده است؟
تابلوی تحولات خاورمیانه بدون در نظر گرفتن کوردها ناتمام و ناقص است. رژیم فاشیستی ترکیه میخواهد با پاکسازی نژادی، کوردها را از صحنهی سیاسی خاورمیانه حذف کند. زیرا حضور کوردها در صحنهی خاورمیانه فرصت بینظیری برای گذار به دموکراسی پدید آورد. تضعیف انقلاب دموکراتیک کوردها و خلقهای همپیمان، کفهی تحولات خاورمیانه را به سود نیروهای واپسگرای منطقه سنگین خواهد کرد.
۱۶ـ علت دشمنی نیروهای دولتی با مدل برآمده از انقلاب روژآوا چیست؟
انقلاب دموکراتیک روژآوا گامی بزرگ جهت گسترش دموکراسی در خاورمیانهی استبدادزده است. دولتـ ملت سرمایهداری در خاورمیانه، ضربهی جانکاهی از انقلاب کمونالیستیـ دموکراتیک کوردها و خلقهای آزادیخواه دریافت نمود. ازهمینرو واپسگرایان منطقهای و فرامنطقهای با جلوداری ترکیه میخواهند با بمب «فاشیسم و اشغالگری»، جهان نوبنیاد «خودمدیریتی و آزادی ملتهای دموکراتیک» را ویران سازند. امروزه دیکتاتورهایی که رؤیای بازیافت امپراطوریهای «به زبالهدان تاریخ ریختهشده» را در سر دارند، زیر عنوان شیک «راهبردهای امنیت ملی» اقدام به برقراری رژیمهای پلیسی در داخل و اشغالگری و نفوذ در خارج مرزها میزنند.
۱۷ـ اما چرا نیروهای واپسگرا چنین کمر به قتلعام کوردها بستهاند؟
زیرا کوردها کوس رسوایی «جهان بیاعتبار دولتهای سرمایهدار خاورمیانهای که زیر ژست اسلامگرایی پنهان شدهاند» را بر سر بازار زدهاند. از نظر نیروهای مرتجع منطقه و منفعتپرستان فرامنطقهای، بایستی عفرین به خاک و خون کشیده میشد تا ارادهی آزاد جامعه به عقب رانده میشد. اما مقاومت در عفرین و کوردستان ادامه دارد و حکایت این مقاومت، رسوایی اشغالگران را بلندتر از همیشه فریاد خواهد زد.
۱۸ـ هدف اردوغان از حملات گستردهای که در جنوب کوردستان علیه پ.ک.ک آغاز کرده چیست؟
پس از اشغال عفرین، حملات رژیم اردوغان به مواضع پ.ک.ک در جنوب کوردستان با هدف نابودی دستاوردهای سیاسی کوردها در کل منطقه و ممانعت از تکثیر «خودگردانهای دموکراتیک» در میان سایر خلقهای ستمدیدهی خاورمیانه است. به پ.ک.ک حمله میشود زیرا یگانه راهبرد سیاسی مستقل کوردها که توازنات و بازیهای کثیف منفعتطلبانهی نیروهای منطقهای و فرامنطقهای را برهم میزند، توسط پ.ک.ک طرحریزی و اجرا میشود. پ.ک.ک در جنگ جهانی سوم که خاورمیانه را غرقه در آتش و خون ساخته، به قلبهای نومید نور امید میتاباند. یقینا خلق کورد و همهی خلقهای تحت ستم خاورمیانه به زودی پیروزی بر فاشیسم را جشن خواهند گرفت.