با استقرار جمهوری اسلامی در ایران، هجمه‌ای فکری عملی با هدف تحمیل اقتدار و سلطه‌ بر ایران و به ویژه خلق‌های ایرانی آغاز گشت. رژیم جمهوری اسلامی ایران با تضعیف و از میان‌بردن نیروهای اجتماعی مخالف خود ، سیاست هموژن­ نمودن جامعه و نهادینه‌ کردن دیکتاتوری خود را به اجرا گذاشت. یک بار دیگر ذهنیت فاشیسم حکومت پهلوی، با نقاب مذهبیِ جمهوری اسلامی ایران پدید می‌آید. هدف سردمداران رژیم از میان‌بردن بافت هویتی و حقیقت اجتماعی تمامی خلق­های ایران بود و در این راستا باورداشت‌ها و اهداف ایدئولوژیک و سیاسی خود را از رهگذر اقتدار دولتی و به‌ویژه با استفاده از نهادینه‌کردن مکانیزم آموزشی و پرورشی و تحمیل‌ آن بر خلق­های ایران اعمال نمودند. بدین شیوه ذهنیت ملتِ فرادست ـ فارس‌ایرانی ـ و همزمان القای ذهنیت مذهبی حکومتی، به دو ابزار نسل­کشی و انحلال فرهنگی و هویتی همه­ی ملت‌های درون جغرافیای ایران بدل گشت. در مقاطع مختلف روسای جمهور این رژیم با تکرار گفته­هایی مشابه سلف پیشین و دادن وعده­های فریبکارانه و دروغین، از سویی خواستار جلوه‌دادن این موضوع‌‌اند که این خود خلق­ها هستند که سرمنشآ اصلی مشکلات‌اند نه دولت و سیاست‌های آن، و از سویی دیگر می­خواهند این مقوله را به  فریبکارانه‌ترین شیوه موجه‌ نمایند که سردمداران رژیم به تمامی واقف بر تمام امور بوده، خوانشی صحیحی از عمق مشکلات دارند و نیز به طور قطع و یقیین کلید چاره­یابی معضلات خلق­ها خود آنان هستند.

این اواخر رئیس جمهور دهم رژیم جمهوری اسلامی ایران هم تحت عنوان سفرهای استانی در شرق کوردستان حضور یافته و در شهرهای ارومیه و مهاباد سخنانی را بر زبان‌ راندند که حاوی نکات مهمی‌ بوده که شایان ارزیابی و تحلیل است:

آ) فراخوان­ها و  ابراز امیدواری­های حسن روحانی برای خودِ سردمداران رژیم در این شهرها، گویا زمان به اتمام رسیدن سیاست­های تبعیض­گرانه و رفتارهای مغرضانه در مخالفت و تضاد با خلق کورد و آذری و دیگر خلق­های ایران، فرا رسیده است. این موضوع از سویی اعترافی غیر مستقیم به وجود سال‌ها سیاست‌گذاری‌های تبعیض­گرانه و نسل‌کشی فرهنگی‌ست که تاکنون از طرف این رژیم انکار می­شد؛ و از سویی دیگر شایان توجه است که حسن روحانی هم در تعریف معضلات و هم ارائه‌ی مثلا راهکارهای چاره­یابی برای رفع مشکلات، هیچ مغایرتی با رئیس­جمهورهای پیشین  ندارد. حال این پرسش به میان می­آید در صورتی که هم تعاریف و هم راهکارهای حل مشکلات عاری از هر گونه تازگی­ و کارکرد عملی می‌باشد، انگشت اشاره‌ی انتقادهای آقای روحانی به سوی که است و چه کسی را به صحنه فرا می­خواند؟ آیا در لفافه­ی این نقدها، حسن روحانی چالش‌های داخلی ایران را بازتاب می­دهد یا یک بار دیگر سعی بر فریب خلق کورد و دیگر خلق­های ایران دارد؟

ب) خاورمیانه و نیز جغرافیای کنونی ایران، تاریخ هزاران ساله‌ی حیات مشترک خلق­ها و خاستگاه هم‌زیستی آنان است. موجودیت فرهنگ خلق­های ساکن این نواحی، و هویت اجتماعی آنان، غنای فرهنگی و اجتماعی بی­نظیری را در این جغرافیا به وجود آورده است . پیدایش سلطه­گران و به ویژه بنا نهادن دولت-ملت­ها در خاورمیانه و به ویژه در ایران، عامل بنیادین و منشا اصلی مسائل و مشکلات میان خلق­ها و فرقه­های مختلف آیینی‌ست. سیاست رایجِ « تفرقه بیاندار و حکومت کن» هرچند منصوب به انگلیسی­هاست، اما آفرینندگان این سیاست، سلطه­گران کهن ایرانی بوده­اند. ذهنیت و ساختار قدرت دوهزار ساله‌ی ایرانی تاکنون در پروسه­ای تاریخی سعی کرده است که با از میان برداشتن همبستگی میان خلق­ها، بذر نفاق و فتنه را در میان آنان بکارد و بدین شیوه اقتدار خود را نهادینه نماید. تنها زمانی که خلق­ها با هویت ذاتی و حقیقت اجتماعی خود زندگی نمایند و در پیوندی فرهنگی با هم ارتباط برقرار سازند، به هویتی جامع‌تر می­رسند. اولویت­بندی هویتی نه از سوی اقتدار بلکه از سوی خود خلق­ها و با مشارکت داوطلبانه‌ی آنها امکان‌پذیر است. جمهوری اسلامی ایران، همان گونه که در گفته­های حسن روحانی هم به آن اشاره گشته شده است، همیشه سعی بر آن داشته که خلق­های ایران بر اساس ذهنیت عقیدتی-سیاسی و اهداف سیاسی رژیم، هویتی کلی را قبول نمایند؛ و در غیر این صورت تمامی مکانیزم­های ذوب فرهنگی، اعمال فشار، برنامه‌ی جنگ ویژه، سیاست گرسنه نگاه‌داشتن و بیکاری، زندان و شکنجه و … ، از طرف رژیم برای انکار و امحاء هویت ذاتی خلق­ها بکار گرفته می­شود .

پ) یکی دیگر از مشکلات بنیادینی که حسن روحانی در سخنانش از آن بحث به میان آورده­است، مسئله آموزش به زبان مادری است. بدون شک در این مورد، هم خلق کورد و دیگر خلق­های ایران در برابر این خوانش و نحوه‌ی برخورد با این موضوع از سوی رژیم دچار مشکلات عدیده‌ای می‌گردند. نظام آموزشی در ایران به دو شیوه­ی ذهنیتی و زبانی، سیاست انحلال فرهنگی و آسمیلاسیونی عمیق را در میان خلق­های ایران به راه انداخته است. از حیث ذهنیتی ، رژیم در پی آنست که جامعه و به ویژه کودکان و جوانان بر اساس اهداف ایدئولوژیکی نظام برای خدمت به رژیم آماده گردند که با اعمال این سیاست دیگر تاب و توان مخالفت در برابر نظام در وجودشان شکسته شود. بنابراین نظام آموزشی ایران تماما در راستای در هم شکستن اراده­ی جامعه و به زانو درآوردن اراده‌مندی آن گام برمی­دارد. این نوع از استحاله‌ی فرهنگی و اجتماعی، سهمناک­ترین راهکاری است که در برابر جامعه­ به کار برده می­شود. تا زمانی که جامعه­ در معرض این تهدید حاکمیت باشد، زبانی که در مراکز آموزشی به کار گرفته می­شوند فارسی، کوردی و یا هر زبانی دیگر، نمی­تواند جامعه را از زیر تیغه­های سیاست آسمیلاسیون بیرون کشد. حسن روحانی دم از اتخاذ تصمیماتی می­زند که گویا بر طبق آنها تاسیس چند مرکز آموزش برای یادگیری زبان کوردی و زبان­های دیگر در دست اقدام قرار خواهند گرفت و ماده­های 15 و 19 قانون اساسی که تاکنون عملی نشده است، اجرایی گردد. قابل ذکر است که در اکثر شهرهای شرق کوردستان ، سال‌هاست که خلق کورد با اقدام و امکانات خود شمار زیادی مراکز یادگیری زبان کوردی را تاسیس نموده‌اند  و نیز شایان افتخار است که خلق کورد برای این منظور در انتظار تصمیمات و مصوبات حکومتی ننشسته و نخواهد نشست. نکته­ی حائز اهمیت در این مورد این است که مواد 15 و 19 در قانون اساسی، به هیچ وجه کفاف نجات از بحران آسمیلاسیون زبانی و فرهنگی را نخواهد نمود. جای تعجب است که هر کدام از روسای جمهور ایران در هر مقطع از دوران ریاست‌جمهوری‌شان، از عملی‌نمودن برخی از ماده­های قانون اساسی سخن می­گویند که تاکنون صورتی عملی به خود نگرفته است و هر بار اجرایی شدن یکی از این مواد را چون مژدگانی به مردم ایران اعلام می­دارند. اما بسیار اندک و انگشت شمار رئیس جمهوری پیدا می­شود که قانون اعدام و از میان بردن مخالفین تحت نام محارب را انجام ندهد و یا قانون منع شکنجه زندانیان را پایمال نکند.

ت) باز هم طبق تعاریف سردمداران رژیم ایران، معضل خلق کورد و دیگر خلق­های ایران، مشکلات اقتصادی اعلام می­گردد. به گونه­ای که گویا تاکنون به دلیل عدم وجود امنیت در مناطق کوردنشین چاره‌یابی نگردیده‌است. حسن روحانی در گفته­هایش از این موضوع بحث می­نماید که گویا رژیم جمهوری اسلامی ایران، کشاورزی و دامداری را شایسته­ی خلق کورد نمی­داند و صنعت پتروشیمی را برای کوردها به ارمغان آورده است. چنان­ که از این پس بایستی خلق کورد کشاورزی را رها نموده و به صنایع روی آورد؛ اما با نگرش ایشان گویا به سبب آنکه فهم از این ارمغان در مناطق کوردنشین بسیار دشوار بوده، می‌بایست افراد متخصص فرادست آن را عملی نموده و گویا خلق کورد باید بدین مهم مفتخر باشد که متخصصین خارجی به شهرهایشان سر­می­زنند!  واضح و مبرهن است که معضل اقتصادی در کوردستان  فرجام سیاست­های انکار و نسل­کشی رژیم علیه خلق کورد است. رژیم ایران همواره بر این بوده است که این قانون فولادین را بر سر خلق کورد اعمال نماید که: «یا تسلیم خواهید شد، یا گرسنه خواهید­ماند». گفته­های روحانی در زمینه‌ی کشاورزی و دامداری و عقب­مانده جلوه‌دادن این ارزش فرهنگی و اقتصادی، اعتراف صریح دیگریست که پرده از سیاست خالی از سکنه کردن روستاها در کوردستان برمی­دارد . این در حالی‌ست که اگر خلق کورد با وجود همه­ی برنامه­های رژیم جمهوری اسلامی ایران در نسل­کشی فرهنگی این خلق، توانسته­است فرهنگ کهن خود را پاس بدارد و در برابر سیاست­های حکومت ایران قد خم نکند و تسلیم نشوند، از درک میهن­دوستی­ای نشات می­گیرد که از فرهنگ روستایی، عشق به خاک و کشاورزی و زندگی طبیعی تا به امروز موجودیت یافته است. در میان خلق کورد هیچگاه از این فرهنگ چون فرهنگی واپسمانده یاد نشده و نخواهد شد. در کنار این فرهنگ غنی نیز جوانان کورد همیشه در تلاش بوده­اند که جوانب علمی و صنعتی را نیز خود بیافرینند. با وجود تمامی دروغ­ها و فریب­کاری­های مسئولین دولت در رابطه با فقدان متخصص در کوردستان، می­توان با قاطعیت عنوان داشت که در هر یک از نواحی و شهرهای شرق کوردستان، صدها و هزاران فرد متخصص در زمینه­های گوناگون علمی و صنعتی وجود دارند که به­دلیل سیاست­های گرسنه‌نگاه‌داشتن خلق کورد، در بیکاری به سر می­برند. در اینجا به خوبی روشن می­گردد که اهداف اساسی جمهوری اسلامی ایران از بکارگیری افراد متخصص دولتی در مناطق و شهرهای کوردنشین چیزی جز تغییر دموگرافی نواحی کوردستان نیست.

این نکات و ده­ها نکته­ی دیگر که می­توان به صورت گسترده به آنها اشاره کرد ، به وضوح نشان می­دهد که هدف از سفر حسن روحانی نه چاره­یابی معضل و مسئله‌‌ی کورد و مورد بحث قرار دادن راستین مشکلات و معضلات بوده، بلکه با هدف لاپوشانی این معضلات و حتی عمیق­تر کردن بحران­های موجود است. چنان می­نمایاند که کوشش انقلابی و آزادی­خواهانه­ی خلق کورد در همه­ی بخش­های کوردستان بی‌گمان مایه­ی ترس و نگرانی جمهوری اسلامی ایران و زمامداران این رژیم گشته­است. هدف از موضوعیت دادن این مسائل و بروز اینگونه گفتمان‌ها و برنامه­ریزی­ها در این مقطع این است که در برابر گسترش و رشد اقدامات و تلا­ش­های آزادی­خواهانه­ی خلق کورد و دیگر خلق­های ایران مشکل­آفرینی نمایند. بدون شک خلق کورد و حرکت آزادی­خواهی خلق‌مان با تمام توان در راه به وقوع پیوستن مطالبات ارزشمند و به‌حق خویش پایداری نموده و تا چاره­یابی حقیقی مشکلات با خوانش راستین خود خلقمان تحقق نیابد، مبارزه‌ی خود را بیش از پیش گسترش می­دهد.

سلام واحترامات انقلابی

۱۳۹۵/۳/۱۸

ledowan 1

ریاست مشترک شورای رهبری «کودار»