پیش از هر چیز به تمامی آنانی که در قیام دموکراتیک خلقمان در مهاباد و سرتاسر روژهلات کوردستان حضور دارند یا به حمایت از آن می‌بردازند درود می‌فرستیم.

بر کسی پنهان نیست که اقدام جنایتکارانه‌ی رژیم جمهوری اسلامی در مهاباد برخلاف تمام تلاشهای مذبوحانه‌ی مرکز جنگ روانی اداره‌ی اطلاعات برای معمولی جلوه دادن آن، به هیچ وجه یک حادثه‌ی ساده و فراموش‌شدنی نیست. بالعکس، این جنایت که گوشه‌ی دیگری از عملیات‌های زنجیره‌ای ستادهای جنگ ویژه‌ی اطلاعات و سپاه را آشکار ساخت، اصرار رژیم ایران بر سیاست کوردستیزی همیشگی‌اش را بار دیگر در برابر جامعه‌ی بشری به نمایش گذاشت. این سیاست امنیتی و قتل‌عام‌گر که از نگرش فاشیستی جمهوری اسلامی نسبت به مسایل خلقها سرچشمه میگیرد، سالیان متمادیست که به گونه‌ای سیستماتیک خلق کورد و دیگر خلقهای آزادیخواه ایران را هدف قرار داده است. دولت ایران برای گریز از تحولات بنیادینی که جغرافیای خاورمیانه را به لرزه درآورده است، هم در سیاست خارجی و هم سیاست داخلی خود شدیدا به تکاپو افتاده است. سازشکاری روحانی در سیاست خارجی اگرچه به مذاق دولت اوباما و برخی جناح‌های قدرت خوش آید، اما تنها منجر به تحریک اشتهای سیری‌ناپذیر هژمونی‌خواهی جمهوری اسلامی در کل منطقه شده است. سیاست‌های داخلی دولت به اصطلاح اعتدال و تدبیر نیز برای ملت‌های ایران فراتر از افزایش تصاعدی اعدام‌ها، اسیدپاشی‌ها، تجاوزات، هتک حرمت‌ها و قتل‌عام ارزش‌های فرهنگی کوردها، عرب‌ها، بلوچ‌ها و سایر خلق‌ها چیزی به بار نیاورده است.

جنایتی که علیه فریناز خسروانی صورت گرفت و سرکوب وحشیانه‌ی خلق قیام‌کننده‌ی مهاباد و دیگر مناطق روژهلات کوردستان، اولین آزمون جدی جمهوری اسلامی است تا محک بزند ماسک مشروعیتی که در دیپلماسی سازش هسته‌ای برای خود خریداری کرده تا چه حد دست او را برای دور نوین قتل‌عام‌ها و سرکوب خلق‌ها باز می‌گذارد. دسیسه‌های اداره‌ی اطلاعات و مزدوران رسانه‌ای‌ـ مدنی‌اش برای باژگونه کردن علل سرهلدان‌های (قیامهای) اخیر مهاباد، موج دستگیری‌های گسترده در کل شهرهای روژهلات کوردستان همچنین حملات مستمر علیه خلق عرب و بلوچ و رفتار پلیسی علیه معلمان و کارگران معترضی که مدت‌هاست با اعتراضاتشان بحران‌های داخلی نظام را به رخ دولتمردان می‌کشند، بیانگر دشمنی آشکار جمهوری اسلامی با خلق‌های ایران است. پیداست که جمهوری اسلامی در بحبوحه‌ی شکل‌گیری خاورمیانه‌ی نوین و گرماگرم انقلاب‌های مردمی، به جای روی آوردن به سیاست دموکراتیک و چاره‌یابانه در قبال مسایل داخلی خود، عزم خود را برای تحمیل راهکارهای خشونت‌طلبانه و ملیتاریسم جزم کرده است. اکنون کل بدنه‌ی دولت روحانی به حالت یک ستاد امنیتی درآمده است تا مانع از تحولی دموکراتیک در ایران گردد. دولت حتی کارکرد معمول خود را نیز از دست داده و به ماشین اجرای احکام اعدام و سرکوب دائمی دیکته‌شده از سوی سپاه و اطلاعات مبدل شده است. سلطه‌‌طلبی نظام جمهوری اسلامی در کل خاورمیانه را به‌خوبی در گفته‌‌ها و عملکردهای کابینه‌ی دولت روحانی، می‌توان مشاهده کرد. سلطه‌طلبی جمهوری اسلامی در عراق، سوریه، یمن، بحرین و لبنان و سیاست سرکوب وحشیانه‌ی خلق‌های ایران در داخل، نشانگر این است که دولت ایران به اصلی‌ترین خطر برای کل خلق‌های ایران و خاورمیانه مبدل شده است. نظام جمهوری اسلامی اینک در صف اول جبهه‌ی دموکراسی‌ستیزی، آزادی‌کشی، زن‌ستیزی و هویت‌ستیزی جای گرفته است.

در مقابل سرکوب‌ها و حملات وحشیانه‌ی رژیم علیه خلق‌های ایران، مقاومت همزمان این خلق‌ها نشانگر آن است که مقاومت و مبارزه‌ی دموکراتیک در برابر جمهوری اسلامی از حالت ازهم‌گسیخته‌ خارج شده و در گسترده‌ترین سطح می‌تواند به سرتاسر ایران سرایت نماید. همزمان‌بودن اعتراضات کوردستان، بلوچستان و احواز در مقطع اخیر و همراستایی آن با اعتراضات اقشار مختلف اجتماعی از معلمین گرفته تا کارگران، بازتابی از کلیت‌مندشدن مبارزات دموکراتیک در سرتاسر ایران است. از این نقطه‌نظر سراسیمگی حکومت و به‌ویژه دستگاه‌ امنیتی و اطلاعاتی آن قابل درک است.

به‌عنوان کودار اعلام می‌کنیم که دولت روحانی بایستی درک کند که دور نوین قیام‌ها و مبارزات همزمان خلق‌های ایران، حامل پیام و هشدار مستقیم جامعه به نظام است. در این پیام و هشدار به‌طور آشکارا مطالبات دموکراتیک و مشروع خلق بر زبان می‌آیند و اگر دولت ایران این پیام و مطالبات دموکراتیک را همچنان ناشنیده و نادیده بگیرد، ایران به سمت مبدل‌شدن به کانون آشوب و درگیری شتابی روزافزون خواهد گرفت.

تحولات چند سال اخیر نشان داد که بن‌بست موجودی که دولت‌ـ ملت‌های خاورمیانه‌ای و ازجمله ایران با آن مواجه‌اند از نوعی نیست که بتوانند با مدیریت بحران و ترفندهای سنتی از آن به سلامت گذار کنند. ایستار باصلابت خلق کورد در برابر جنایت از پیش طراحی‌شده‌ی چته‌های دستگاه اطلاعات که در شخص فریناز تمام خلق را هدف قرار دادند، یک موضع‌گیری سیاسی و “نە” گفتن به جمهوری اسلامی بود. نشان داد که خلق کورد تا رسیدن به یک موقعیت سیاسی دموکراتیک که در آن بتواند ارزش‌ها و اراده‌ی خود را در مقابل هر نوع یورش و تجاوزی حفظ کند، به مبارزه‌ی بی‌امان خود ادامه خواهد داد.

به‌عنوان کودار از همان بدو تأسیس، راهکار چاره‌یابی دموکراتیک مساله‌ی کورد و کلیه‌ی خلق‌های ایران را مطرح نمودیم. واقعیت این است که در این دوران تحولات تکان‌دهنده‌ی خاورمیانه، مساله‌ی کورد و سایر خلق‌های ایران چنان خود را در فضای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی ایران منعکس کرده‌ است که تلاش جمهوری اسلامی برای نادیده‌انگاری و گریز از آن تنها نوعی خودفریبی خواهد بود. بار دیگر اعلان می‌کنیم که یگانه‌‌ راه‌حل برای مسایل حاد سیاسی کشور کثیرالمله‌ی ایران، راهکار ملت دموکراتیک است. در این راهکار، تمام تنوعات هویتی جامعه از هر ملیت و فرهنگی که باشند با دیدی باز و پذیرنده نگریسته شده و در چارچوب یک مدل دموکراسی بومی و فراگیر قادر به خودمدیریتی خواهند بود. دولت ایران تاکنون با برخوردی تهاجمی و به دور از هرگونه معیار اخلاقی در مقابل خلق‌های ایران و اجرای چنین راهکار دموکراتیکی ایستاده است. با این حال، پیداست که سیاست سرکوب، تجاوز و انکار و فتح‌گرایی داعش‌گونه دیگر تاریخ مصرفش به سر آمده و طراحان چنین سیاست‌هایی در مقابل مبارزه‌‌ی دموکراتیک خلق‌ها و دفاع مشروعی که از ارکان اغماض‌ناپذیر هر دموکراسی است، تاب نخواهند آورد. ما به‌عنوان کودار با حساسیت تمام سیاست‌‌ها و عملکرد جمهوری اسلامی را پیگیری کرده و در صورت اصرار دولت ایران بر سرکوبگری و لاینحل‌گذاشتن مساله‌ی کورد، به مبارزات خود تا استقرار یک‌طرفه‌ی خودمدیریتی دموکراتیک در روژهلات کوردستان ادامه خواهیم داد.

در پایان بار دیگر به موضع مقاومت‌طلبانه‌ی خلق کورد، عرب، بلوچ و سایر خلق‌هایی که در این مقطع تاریخی صدای دموکراسی‌خواهی و هویت‌طلبی خویش را در سرتاسر ایران بلند کرد‌ه‌اند و با خون خود برای آزادی و کرامتشان هزینه می‌پردازند، درود می‌فرستیم. کودار تا به ثمر نشاندن این مبارزات و با اتکا به میراث تمام شهدای راه آزادی خلق‌های ایران، مبارزه‌ی خود را ادامه خواهد داد.

 

شورای رهبری جامعه‌ی دموکراتیک و آزاد شرق کوردستان ─ KODAR
14.05.2015