اوین زیلان –

“زن”، “زندگی”، “آزادی” مفاهيمي هستند كه بايد از لحاظ فلسفي و به صورت هستي‌شناسانه و معنا‌شناسانه در بستري تاریخی‌ مورد مطالعه و بررسي قرار گيرند. بیهوده و بی‌جهت نبوده که جامعه‌ای آزاد تنها در صورت آزادی زنان امکان‌پذیر می‌گردد. زیرا اذهان مردسالار و قدرت‌گرا برای تحت ضمانت قرار دادن قدرت و نظام غارتگر خویش در پي تضعيف زنان برآمده‌اند و در اين راستا تمامي توان و نيروي فكري و ايدئولوژيكي و سياسي خود را به كار گرفته‌اند. از ميان بردن ذهنيت جامعه‌ي طبيعي و ايجاد گسست با تاريخ گذشته، تفكري را در ميان جامعه حاكم گردانيده كه انگار از روز نخست مردان حاكم و زنان نيز محكوم بوده‌اند. همين ذهنيت مخرب را روزانه به خورد جامعه داده در پي نهادينه كردن آن است. ناهنجاريهايي را كه به صورت بهنجار درآورده و بنيان‌هاي اخلاقي جامعه را فرسوده ساخته، در نهايت هم جامعه را در سراشيبي سقوط قرار داده است. نظام قدرگراي مردسالار، زنان، اين پيشاهنگان حیات طبيعي و آزاد را به ابزاری جنسی تبديل نموده تا سطح بردگی او را كشانده است. ذهنیت جنسیت‌گرا، جامعه را آنچنان از معنویات و اخلاق تهی ساخته که غریزه‌جنسی تا حد تقدس ارتقا داده شده. قوانين، حقوق، سياست و نيروهاي امنيتي نظام جنسيت‌گرا همگي به مدافعان آن تبديل شده و خود را موظف به فراهم آوردن زمينه‌ي فساد غريزي مي‌دانند. تمامي مسئوليت هاي اجتماعي به كناري نهاده شده و خدمت به غريزه‌اي حيواني را وطيفه‌اي اساسي مي‌دانند. هر روز با وضع قوانين و كاربست آنها در مقامِ نظامي جنسيت‌گرا عرصه را بر افراد جامعه تنگ كرده و سلامت روحي و رواني آن را مورد تهديد قرار مي‌دهند. در اين ميان از تمامي تقدسات هم كمك گرفته. تا هم آنها را تخريب نمايد و هم به اهداف جنيستي خود دست يابد. براحتي دين را ابزاري براي مشروعيت بخشي به زياده‌خواهي جنسي و فساد اخلاقي ساخته. از كاربرد قوانين شرعي براي توسعه‌ي فساد اجتماعي هيچ ابايي ندارد. سست نمودن پيوند‌هاي اجتماعي و قرار‌دادهاي اجتماعي‌اي كه انسان‌ها براي جلوگيري از نابودي اجتماع ايجاد كرده‌اند از ديگر اهداف نظام جنيست‌گراست. در اين اواخر شاهد تصويب قانوني كاملاً جنيستي و وقيحانه همراه با زيرپاگذاشتن تمامي مفاهيم انساني و اجتماعي در ايران بوديم. قانوني كه نشان از فروپاشي اخلاق و هويت نظامي دارد كه ننگ شريعتش را در فساد قانوني تعميم مي‌دهد كه كرامت زن بودن در آن شرم است.

قانون ازدواج با فرزند خوانده نه اخلاق جامعه و نه مبادی و اصول‌ انسانی ظرفیت پذیرش آن را ندارند و نخواهند داشت. دختر بچه‌ای که تا سن 13 سالگی مردي را همچون پدر خویش دیده، بعد از این سن هم‌خوابه‌ی او می‌شود. به تمامی قانونی ضدزن و اخلاق است. بگذریم از عواقب و تاثیرات منفی روحی و روانی، به طور کل حمله‌‌اي ایدئولوژی و سیاسی جهت نابود ساختن ذهن، عاطفه، معنویات و حتی جسم زنان است. مطمئنا در اخلاق اسلامی و فرهنگ مسلمانی چنین چیزی به هیچ‌وجه وجود ندارد. حداقل احترام و ارزش نهادن به مادر و خواهر و اصول خانواده شرطی اساسی برای هر کدام از اعضای خانواده بوده است. این سیاست‌های فریبکارانه را که تحت نام اسلام به خورد جامعه می‌دهند، به تمامی سیاست مدرنیته‌ی کاپیتالیستی بوده و بغیر از سست نمودن پایه‌ی اخلاقی جامعه که در راس آن زنان قرار دارند، هدف دیگری ندارد. زن از ديدگاه آنان تصميم‌گيرنده‌ي حيات خود نيست، فکر نکرده، احساسي هم ندارد، صرفاً ابزاریست جهت ارضای غرایز وحشیانه‌ی مرد.

جمهوری اسلامی ایران اگر چه به ظاهر خود را دولتی اسلامی دانسته و هر روز شعار مرگ بر امپریالیسم سرداده، اما تمامی اعمال و سیاست‌هایش در خدمت مدرنیته‌ی کاپیتالیستی می‌باشد. تصویب چنین لایحه‌ای تاکید بر سیاست کالاشدگی زنان و مستحکم نمودن پایه‌های اقتدار چندهزار ساله‌ست، که هر روزه سرمایه‌ی سرمایه‌داران امپریالیست را می‌افزاید. در جامعه‌ اگر با دیدگاهی جنسیت‌گرا نسبت به زن نگریسته شود، همیشه تحت تهاجم‌های فیزیکی و جنسی قرار مي‌گيرد. تصويب اين قانون از يك بعد ديگر هم قابل بررسي است. در واقع دروان زناشويي را براي برده نمودن زن و ايجاد ذهنيت مرد‌سالار كوتاه ديده‌اند. براي همين مي‌خواهند با تصويب اين قانون زمان مناسب‌تري را در اختيار مرد قرار دهند تا او با برنامه‌تر و هدفمندتر، برده و كنيز خود را براي خدمت به غرايزش آماده نمايد. هدف از اين قانون نهادينه كردن ذهنيت مرد‌سالار و مرد‌ـ شوهر از همان اوان كودكي است. اين از تدابير دولت(تدبير و اميد) است. حل و فصل مشكلات خانواده از راه به مغاك كشانيدن ساختار آن است. تجاوز به عنفي آشكار در پناه قانون و با حمايت آن مي‌باشد. حال بايد با واژه‌ي‌‌اي كه نشان از اخلاق اجتماعي دارد چكار كرد. فرزند خوانده‌گي كه تدبير اخلاقي جامعه براي جلوگيري از گسترش فساد و تعديل فواصل طبقاتي است با يك قانون مورد تهديد قرار مي‌گيرد. بايد گفت به فرهنگستان‌ بگوييد واژه‌اي براي آن دست وپا نمايد. واژه‌اي كه تمامي نفرت، حقارت، انحرافات اخلاقي، سبك‌سري مسئولان جمهوري اسلامي را در خود داشته باشد.

برای مقابله با هر قانون زن‌‌ستیزی نباید متکی به مجلس و تشخیص مصلحت نظام و … بود. باید در مقابل چنین لایحه و قانون‌هایی خود زنان و جامعه دست بكار شوند. درک نقش زن در جامعه‌ی طبیعی چند هزار ساله و نقش مخرب نظام مردسالار به ما كمك خواهد كرد. پس برای درک مفاهيم “زن”، “زندگی” و “آزادی” قبل از هر چیز باید نظام مدرنیته‌ی کاپیتالیستی را که روزانه رنگ‌ و لعابی تازه به سیاست‌های زن‌ستیز خویش مي‌دهد به خوبي شناخت. سپس در راستاي زدودن اين افكار از ذهن زنان اقدام به مبارزه‌اي سازماندهي شده نمود. زنان مبارز در عرصه‌های دفاع از حقوق بشر، انجمن‌های دفاع از حقوق زنان، نویسندگان، روشنفکران، سیاستمداران و… باید در مقابل چنین قوانینی سکوت نکرده و در مورد آن مسئولانه رفتار نمايند. تصویب هر لایحه‌ای بر ضد زن، به معنای تخریب مستمر ایدئولوژی آزادی زنان می‌باشد. نظام حاکم مردسالار هر روز برای مقابله با ایدئولوژی آزادی زن، پروژه و لایحه‌ای نو طرح کرده و آن را در نهادهاي قانوني رسميت مي‌بخشد. پس مبارزه‌ای ایدئولوژیکی و فلسفی جهت درک بیشتر حقیقت زن و ايستاده‌گي در مقابل اين تهاجمات براي همه زنان ایران و خصوصاً شرق کوردستان ضروري مي‌باشد.تنها هم‌صدایی و هم‌فکری زنان است که می‌تواند ایدئولوژی و ذهنیت‌های تجاوزکارانه‌ی نظام را درهم بشکند و زن و زندگی‌ آزاد را معنایی فلسفی ببخشد.