کاویان کامدین

 

با فراگیر شدن دامنه‌ی اعتراضات به مناطق مختلف ایران و سراسری شدن آن، گفتمان و مسائل «ملیت‌ها» را نیز به یکی از اساسی‌ترین مباحث گرم رسانه‌ای تبدیل کرده است. هم رسانه‌های داخلی و هم خارجی، آگاهانه و هدفمندانه، بر روی نکات و زخم‌های حساس ایران انگشت می‌گذارند. اما هر کدام از دیدگاه خاص خود و در راستای سیاست‌های خود!

دیدگاه امنیتی دولت به مسائل ملیت‌ها، دیدگاهی رسمی و از ابعاد ایدئولوژیکی پایه‌های دولت-ملت بوده و  برخلاف دیدگاهای رایج، صرفا منحصر و مختص به رژیم پهلوی و رژیم کنونی نیست.  همچنین مطرح نمودن مسئله در محور مرکزـ پیرامون نیز، دیدگاهی اصطلاح‌طلبانه به نظام دولت-ملت است و از شرح واقعیت بسیار دور است. از دولت و مراکز دولتی انتظار نمی‌رود که مسائل را «صحیح» شرح دهند. کار دولت و دولت‌ها، طبیعتاً عوام‌فریبی و جنگ روانی است. اما به رسانه‌ها و طیف‌ها مختلف خارجی چه باید گفت ؟

هیچ گروه و مرکز مخالف و موافقی، حقیقت را بیان نمی‌کند. زیرا هر دو جناح نیز، مجهز به «هژمونی ایدئولوژیک دولت-ملت‌گرایی» هستند و قفس آهنین دولت-ملت، تمام اذهان‌شان را در شابلون‌های مدرنیستی و دگماتیکی خود، به اسارت گرفته است. چون هیچ وقت در ایران، مسئله مرکز-پیرامون و یا «مسئله‌ی اتنیکی» نبوده و نیست!

به عنوان مثال اگر کمی امتیازات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی حاشیه نشینان ایران افزایش هم پیدا کند، باز مسئله به صورت ریشه‌ای حل نخواهد شد. چون اصل مسئله این نیست. چون مرکز نشینان بیشتر از حاشیه‌نیشان تحت سرکوب و استبداد نظام دولت-ملت هستند. چون از دیدگاه نظام دولت-ملت، فاکتور مرکز یا پیرامون اهمیتی ندارند. چون اگر چه به صورت رسمی دولت-ملت موجود مهر «فارسی» به خود دارد، اما برخلاف دیدگاهای رایج، حتی خود فارس‌ها نیز صاحب دولت نیستند. استبداد و ظلمی که بر فارس‌ها رواست، اگر بیشتر از دیگر ملت‌ها نباشد، کمتر هم نیست! برخلاف شعار معروف این روزها که باور دارد: « دولت اگر در تهران فاشیست است، در کُردستان استعمارگر است»!  به نظر من دولت هم در تهران و هم در کُردستان هم فاشیست است و هم استعمارگر، مهم این است که چه عواملی در کدام نکات جغرافیای «امنیت دولت» را تهدید کنند! حتی اگر لازم باشد، صاحبان و خود دولتی‌ها را نیز زیر چرخه‌ی  بلدزرآسای دولت‌-ملت، خرد و خمیر خواهد کرد! به نظرم لزومی به نمونه یا مثال آوردن نیست! چون همه میدانند بحث بر سر چیست!

در اینجا با یک اغتشاش فکری مواجه‌ایم که با طرح مسائل به صورت ناصحیح، (آگاهانه یا نا‌آگاهانه) مسائل را از آنچه که هست پیچیده‌تر و بغرنج‌تر می‌کنند.

اساسی‌ترین و اصلی‌ترین تناقض در بین نظام «دولت-ملت و جامعه» است. زیرا  به صورت انتولوژیک و بدون استثنا، تمام نظام‌های دولت-ملتی، نظام‌های استوار بر جنگ مستمر با جامعه هستند و درست برخلاف دیدگاه رایج در جهان، هیچ ملتی صاحب دولت-ملت نیست. این دولت‌ها هستند که صاحبان و مالکان بیچون و چرای «ملت‌ها» هستند!

حتی اگر این دولت-ملت‌ها مهر ترکی، عربی، کُردی، آمریکای، اروپایی و یا چینی هم به خود داشته باشند! به عنوان مثال، وقتی آمریکا از افغانستان عقب‌نشینی کرد، مادر یکی از سربازان آمریکایی که در جنگ افغانستان  کشته شد، عکس فرزنداش را به دست گرفته بود و می‌گفت: چرا فرزندان ما را به کشت دادید و چرا حالا پس از بیست سال، عقب‌نشینی می‌کنید؟ اگر عقب‌نشینی می‌کردید، پس چرا فرزندان ما را بیخود و بی‌جهت به کشت دادید؟

مطمئنم که همین سوال را یک مادر فارس زبان هم در موارد بسیاری دارد! همچنین مادر یک عراقی که ممکن است فرزنداش در جنگ ایران و عراق، در جنگ با کُردها و یا در جنگ اشغال کویت  کشته شده باشد؟ مگر مادر سربازان ترک همین سوال را از حکومت اردوغان نمی‌پرسند؟ مطمئنم که بیشترین پرسش‌های بی‌جواب را، مادران فارس و آنانی که هویت‌ ملیتی و مذهبی‌شان بر روی دولت و حکومت حک شده، دارند!‌ مسئله این نیست، مسئله از یک جای دیگر لنگ است!

کُردها از جنگ صد ساله با اشغالگران سرمین‌نشان فهمیدند که حتی  خود جوامع تحت نظام دولت-ملت نیز، دولتی ندارند. فهمیدند که ستم و استبدادی که بر آنان (مرکزنشینان) روا میدارند، اگر بیشتر از کُردها (حاشیه‌نشینان) نباشد، کمتر هم نیست. این درک از حقیقت، بسیار ارزشمند است. ارزشمند‌تر از به دست آوردن یک دولت-ملت با برچسب «کُردی»! زیرا در تاریخ معاصر جهان، هیچ ملتی  با تاسیس دولت-ملت مختص به خودش، به آزادی دست نیافت. دستاورد دیگری این است که هیچ وقت آزادی مساوی با تاسیس دولت-ملت نیست! حتی تاسیس دولت-ملت به معنی منهای آزادی و دمکراسی است!

داد و فریاد رسانه‌های داخلی رژیم که بر طبل «تجزیه‌طلبی» می‌زنند، قابل درک‌اند. زیرا این روزها رژیم به این اصطلاحات و استدلالات سیاسی، بسیار نیازمند است. با القاء این اندیشه که ایران با خطر امنیتی و «تجزیه شدن» مواجه است، می‌خواهند بحران موجود را مدیریت کنند. هرچند چیزی برای مدیریت کردن باقی نمانده و ایدئولوژی رسمی دولت-ملت در ایران از رگ و ریشه، در بحرانی‌ترین مراحل خود قرار گرفته است!

تجزیه صرفا در سطوح «ملیتی» نیست. تجزیه‌ی ملیت‌ها، فقط یکی از کارهای دولت-ملت است.  زیرا دولت-ملت به عنوان یک «ماشین تجزیه» تا سطوح «افراد جامعه» به تجزیه و از هم گسیختن جوامع می‌پردازند و این سرشت تمام دولت-ملت‌ها در جهان است؛ در زبان جامعه‌شناسی مدرن، این پدیده را «قدرت میکرو» می‌خوانند!‌ یعنی نفوذ قدرت به ریز‌ترین مورگ‌های جامعه! از خانواده گرفته تا افراد، تمام ساختارها و نهادهای اجتماعی تحت نفوذ «تجزیه‌طلبانه‌ی» فاشیستی، دولت-ملت قرار می‌گیرند!

به عنوان مثال دولت-ملت موجود ایران، کل کُردها، کل‌ بلوچ‌ها و کل‌ آزری‌ها را دشمن اعلام نمی‌کند! از نظر دولت-ملت موجود، کُردها و جامعه‌ی کُردی دو بخش هستند؛ کُردهای خودی و کُردهای غیر خودی!‌ بلوچ‌های خودی و بلوچ‌های غیر خودی! آزری‌های خودی و آزری‌های غیر خودی! فارس‌های خودی و فارس‌های غیر خودی! اگر فراموش نکرده باشیم، بحران‌های اخیر، از تجزیه جامعه بین «خوش حجاب‌ها و بدحجاب‌ها» شروع شد!

حتی سعی کردند زنان محجبه را به جان دیگر زنانی بیندازند که دیدگاه و نظر دیگری نسبت به حجاب دارند.  حتی ترورها و تصفیه‌های داخل خود حکومت و دولت نیز، ناشی از دیدگاها و نظرات متفاوت است. حتی با این برداشت از سرشت دولت-ملت، از همین حال می‌توانیم حدس بزنیم که «اگر این رژیم بتواند مدت دیگری سر پا بماند، افراد بسیاری از داخل حکومت ترور و یا سرنگون» خواهند شد!

سرشت دولت-ملت با هر گونه «تفاوت» اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و غیر… سر ستیز دارد و مهم‌تر از همه، این‌ها، کاراکتر اونتولوژیکی دولت-ملت‌اند! ربطی به ملاسالاری، شیعه‌سالاری، فارس‌سالاری، کُردسالاری و یا سنی‌سالاری ندارد. ربطی به گفتمان مرکز-پیرامون هم ندارند! ربطی به شریعتی بودن و یا سکولار بودن هم ندارد. چون برخلاف تصور عامه، نه رژیم‌های سکولار «خدا ناباور‌اند »و نه حکومت‌های شریعتی «خداباوراند»! این‌ها تصوراتی ناواقعی از سرشت دولت-ملت‌اند که با خود واقعیت ارتباطی ندارند. تمام این‌ها روپوش‌ و نقاب‌های ایدئولوژیکی جهت پوشاندن واقعیت و اسکلت عریان دولت-ملت‌ها هستند!

روابط دولت-ملت‌ها، شباهت بسیاری با روابط زناشویی دارند. دولت-ملتی را در جهان معرفی کنید که همسراش را کتک نمی‌زند و رفتار خشونت‌آمیز با آن ندارد؟ یا دختر دم بختی را نشان دهید که هوس ازدواج با خوشکل‌ترین، پولدارترین و معروف‌ترین پسرها را نداشته باشد؟ روابط حسنه و هوای قبل از ازدواج زوجین، حداکثر تا شش ماه پس از ازدواج تداوم می‌یابد. پس از این مدت کار به دشنام، تحقیر، کتک‌کاری و خشونت‌های فیزیکی، روحی و روانی می‌کشد. حتی اگر کار به طلاق و دادگاهم نکشد، بازهم ازدواج، در کمال نزاع و جدال (شکنجه‌ی مادام العمر) تداوم می‌یابد!

برداشت و تصور غلط این است که  با طلاق «ملیت‌ها» از دولت-ملت حال و ازدواجی مجدد با دولت-ملتی دیگر، مسائل حل خواهند شد. این یکی از بزرگترین اشتباهات ملیت‌ها  در تاریخ معاصر جهان است!‌ زیرا چنین واقعیتی در هیچ کجای جهان وجود ندارد. زیرا تصور از مرد (دولت-ملت‌ها) بسیار اغراق‌آمیز، اشتباه و غلط است. هیچ مردی با ایدئولوژی مردسالاری نمی‌تواند زندگی سعاتمندی برای دختر جوانی فراهم سازد. و نباید هیچ دختر دم بختی چنان تصوری و انتظاری از مرد همسر آینده‌اش داشته باشد! عاقبت این تصور، سراب است!

ملیت‌ها در ایران، در سنین کودکی و در شرایط بسیار نابسامانی با دولت-ملت کنونی ازدواج کرده‌اند. حال می‌خواهند از دولت-ملت موجود طلاق بگیرند. بدون شک این ازدواج اجباری، بیش از این نمی‌تواند ادامه داشته باشد و حال کار به  طلاق کشیده است. اما دولت-ملت حاکم نمی‌خواهد طلاق بدهد. در نتیجه ملیت‌ها و جوامع ایرانی حق دارند که بخواهند طلاق بگیرند. چه با رضایت و چه بدون رضایت!

اما نباید تصور کرد که با ازدواجی مجدد، با یک دولت-ملت جدید، خوشبخت خواهیم شد؟ برای هر ملیتی در ایران، تاسیس یک دولت-ملت هم راه حل نیست؟

تصور اینکه دولت-ملتی غیر شریعتی، مطلوب‌تر از دولت-ملت موجود است؛  یا اینکه تمام مشکل عبارت از شریعتی بودن رژیم موجود است، درک بسیار اشتباهی است. مهم این است که در صورت براندازی رژیم موجود (یا همان طلاق گرفتن)، دولت-ملت جدیدی جایگزین آن نشود. چون این به معنی تصور فریب‌آمیز دیگری است!

هیچ جناح سیاسی و فکری در کُردستان و ایران، پاسخ دقیقی برای این مسائل پیچیده و بغرنج ندارد. از همه فقط ندای «براندازی» (طلاق) رژیم موجود، برمی‌خیزد و بس! نباید تصور کرد که با براندازی رژیم، تمام مشکلات حل خواهند شد. براندازی رژیم فقط اول کار است. رژیم از نکات حساس و اساسی، با ریزش و فرسایشی عمیق مواجه است که غیر ممکن است بتواند  از زیر این ریزش ایدئولوژیک و مشروعیتی، کمر راست کند. زیرا رژیم موجود فقط حساب چهل سال حکمرانی را پس نمی‌دهد. رژیم موجود در حال حساب پس دادن حداقل هشتاد سال و حد اکثر ۲۵۰۰۰ ساله است. این یک تصفیه حساب تاریخی است که حتی خود سران رژیم نیز، کاملا متوجه ابعاد و تبعات آن نیستند!

دولت-ملت به عنوان ماشین تجزیه جامعه، تا سر  استخوان، جانوری است «انسان‌خوار» که آنرا «لویتان مدرن» می‌خوانیم! جامعه‌ی مدنظر دولت-ملت‌ها، جوامعی است که «انسان به گرگ انسان» بدل گشته و همه با هم مشکل دارند! قانون‌های اساسی، آیات الهی و لوحه مقدس دولت-ملت‌ها هستند که با اتکا بر آن، جوامع را به خاک و خون می‌کشند. هیچ قانونی در جهان نیست که از حق جوامع دفاع کند؛ زیرا جز حقوق شهروندی، دولت-ملت‌ها، هیچ تعریفی از جوامع وجود ندارند. از دیدگاه دولت-ملت‌ها، جوامع عبارتند از «شهروندان» هستند و بس! شعار یک ملت، یک دولت، یک زبان، یک پرچم، عباراتی نظیر «تمامیت ارضی»، کاملا بنیان‌های «تجزیه‌طلبانه‌ی» دولت-ملت‌ها هستند. در پس این دیدگاه هم، دیدگاه «چهار دیواری و اختیاری» مرسالارانه وجود دارد!  به عنوان مثال، تمامیت ارضی، به منظور تمامیت ارضی دولت استفاده می‌شود، نه تمامیت ارضی ساکنین آن کشور! جغرافیاها، متعلق به دولت‌ها هستند نه جوامع و ملت‌ها! این یعنی مالکیت بیچون و چرای دولت روی یک جغرافیای تعریف شده!  نه مالکیت آن جامعه بر روی سرزمینی که در آن زندگی می‌کند! و همچنان میدانیم، هر دولتی که قدرت کافی داشته باشد، سرزمین‌های مورد نظراش را فتح و به ملک خود در می‌آورد! اساسا دولت-ملت‌ها، متکی بر «قانون فتح» هستند. سرزمین‌ها، ملیت‌ها، اقوام، ادیان و حتی افراد نیز، قلمروهای جهت فتح هستند. باید فتح و بعد بیعت کنند! یا با توسل به خشونت ایدئولوژیک، فرهنگی و آموزشی، یا با خشونت  سیاسی، نظامی و امنیتی!

خامنه‌ای این منطق را بسیار زیبا بیان نمود و به نمایندگی از تمام دولت-ملت‌های جهان، به نمایندگی از آمریکا و اسرائیل، به نمایندگی از عربستان سعودی، ترکیه و … گفت: «ما هم نصیحت داریم، هم تنبیه داریم»!‌ این منطق و سرشت تمام دولت-ملت‌ها در جهان است.!! خامنه‌ای به نمایندگی تمام همتاهای‌اش، بسیار زیبا این حقیقت را فرمولبندی و بیان کرد!‌ دقیقا سخنی برازنده‌ی یک شوهر مطلوب!‌

دولت-ملت‌ها فقط دو انتخاب پیش و روی جامعه می‌گذارند. یا با نصیحت باید سر راه بیاید، یا با تنبیه! معنی سیاسی این سخن این است: یا با خشونت ایدئولوژیکی و فرهنگی شما را سر عقل خواهیم آورد، یا با خشونت قضایی، قهری و امنیتی!

 

همین‌ کار را فرانسوی‌ها، آلمانی‌ها، اروپایی‌ها، آمریکای‌ها، دولت عربستان و حتی چین کمونیستی انجام می‌دهند. چین که گویا خود را کمونیستی جلوه میدهد، وقتی پای «امنیت دولت» (نه امنیت اجتماعی ) وسط می‌آید، دست کمی از رژیم ایران ندارد! دولت-ملت ماشینی است که جهت مقابله با «تهدیدات» اختراع شده. چه تهدیدات داخلی و چه تهدیدات داخلی! اگر هم تهدیدی وجود نداشته باشد، حتمی با بهانه‌تراشی و دشمن‌تراشی، یا در داخل و یا در خارج، تهدیدی می‌سازند تا با آن به جنگ بپردازند!

حال کُردها که سرزمین‌شان تجزیه، و تا سر استخوان به خاک و خون کشیده شده است، در جنوب (اقلیم) کرُدستان دولت کوچکی تاسیس نمودند. کاری را که اشغالگران با مردم کُرد نکردند، حال اینها با ملت خود می‌کنند! خاندان بارزانی، حالا نقش  آن مرد را ایفا می‌کنند که به «چهار دیواری و اختیاری» ایمان دارد.

سلطنت‌طلب‌ها، می‌خواهند که ایرانیان از دولت-ملت موجود طلاق بگیرند و مجددا با خودشان ازدواج کنند. به نظر من ملل و جوامع ایرانی اگر هم «بیوه» بمانند، تن به چنین ازدواجی نخواهند داد!

سوال اینجا است، چاره  و راه حل چیست؟ چاره کنفدرالیسم دمکراتیک ایران است. شرح کامل آن در این متن نمی‌گنجد، چون بحث مفصلی است؛ اما میتوان گفت راه حل این نیست که برای هر ملیتی در ایران دولت-ملتی جداگانه تاسیس شود، با یک دولت-ملت مرکزی جدید هم مشکل حل نخواهد شد. این‌ها سراب‌اند و امیدی در این راه‌حل ها به چشم نمی‌آید. راه حل سوم، کنفدرالیسم دمکراتیک ایران است!