زیلان وژین – ریاست مشترک پژاک
مولفههای مرز، رهبری و توطئه، بخش لاینفک زندگی کوردها را تشکیل میدهد. هر انسانی به مانند کودکی در طبیعت خود، هممیهن دنیاست. دلیل هر مبارزهی انقلابی نیز، بازگشت به همین طبیعت خود میباشد. مرزگذاریهائی که تحت عناوین خانواده، عشیره، آغا – رعیت، زندان و غیره دنیای انسانها را دربرگرفت، بعدها به دولت رسید و ملتِ دولتیشدە نیز از آن پس شکل گرفت و دیگر مرز آنقدر فرا رفت که همهچیز، از اندیشه، خیال و قلبها را نیز به درون خود کشانید.
دنیا به دنیای مرزها مبدل شد و سیمهای خاردار، مین و پاسگاهها سیمای دنیا را در برابر مردم جهان تاریک نمودند. دینپرستی، جنگ و معضلهایی که مرزها را زهرآگین میکرد، به مسألهی من و تو، مبدل شدند. کورد یگانه ملتی شد که بیشترین مرزها را از طریق استعمار بر آن فرض نمودند. به این دلیل هر اندازه شناخت صحیحی از درد حاصل از این مرزها و مبارزه جهت گذار از آنها داشته باشیم به همان اندازه نیز ادراک صحیحتری از موجودیت کورد، رهبری و مقاومت خواهیم داشت. زندگی اسفبار حاصل از این مرزها که از سویی خط مرگ و امید است و از دیگر سو، عشق و همبستگیای که زائیدهی امید و نفرت است، جسم و خاک را درهم آمیخته و با گذار از محدودهی آن در ذهن و دنیای واقعی، زنجیر تنیده بر هویت کوردها را پوسانده و روبه نابودی کشانده است. این مستلزم خطمشی ایدئولوژیک و رهبریای است که استعمار و استثمار را در هم میشکند.
زمینهی این رهبری در کوردستان، پیمودن مسیرها و راههائیست که صدها سال است، در آن مین توطئه و خیانت كاشته شده که هر لحظه، با کوچکترین خطا رودرروی انفجار و تخریبات عظیمی قرار خواهی گرفت. نه فقط مینهای فیزیكی حاكی از قدرت دولت، بلكه هزاران بار بیشتر و مخربتر از آن، مینهای كار گذاشته شده در جهان ذهنی و روحی وجود دارند كه توان این را دارند تا در یك لحظه مغز و دل هر آزادیخواهی را متلاشی نمایند. از اینرو، این جغرافیا بمانند حقیقت خلق كرد، بایر گذاشته شده بود. همچون میدانهای مین واقع شده در مرزها که اگر حاصلخیزترین خاك هم باشند، صدها سال است كه به یك صحرا و یا كوه كشت نشده تبدیل شدهاند. اگر بدون وسایل برداشت مین و فاقد دستانی ماهر راهپمائی آغاز میشد میتوان گفت که یک معجزه روی خواهد داد. حقیقت خلق کورد و برساخت ارزشهای بنیادین آنها بر این خاک پر خطر و مبارزه در راه آن، همیشه با توطئه و خیانت رویارو مانده و برای به ثمر ننشستن تلاش و مبارزات در این راه، تمامی نیروهای داخلی مزدور و خارجی به کار گرفته شده است.
توطئهگری در واقع یك پدیدهی شکل گرفته درون جامعهی طبقاتی با بدترین نگرشهای مرزبندی فیزیکی و روحی بوده و با هدف خنثیسازی نیروهای اجتماعیای كه در مقام مقاومت علیه ظلم و سیطره طبقاتی و استثمار برآمدهاند، با توسل بدون مرز هر راهكار زشت و پلیدی صورت میپذیرد. فریب ایدئولوژیك و سركوب خشونت بار و سیستماتیک، از جمله مبادی و راهکارهایی هستند که نظامهای اقتدارگرا بدان متوسل میشوند. این از اولین و آخرین شیوهی ذهنیت اقتدارگراست که در شکل نهائی نظام خود یعنی پست مدرنیسم غرب بر جامعه تحمیل میشود. شخصیت انقلابی خلق کورد برخاسته از مرزهای کوردستان و مرکز ظهور ابراهیم پیامبر که هستهی اجتماعی کوردها، ایدئولوژی و راهکارهای نظام سرمایهداری را کاملاً تجزیه و تحلیل نمود و با “کوردستان مستعمره است” مبارزه در برابر مرزها را با ادراک مرزبندیهای صورت گرفته بر کوردستان را آغاز نمود. این رهبر؛ آپو بود که خود را به جایگاه مخاطب خلقی تحت محاصره با تاریخی سرشار از مقاومت، توطئه و خیانت رسانید. ظهور رهبری که در قرن گسستها، میلیونها انسان را وحدت میبخشید و نقطهی تلاقی اذهان، احساسات، خیالهایی که مرزها را درمی نوردند، تمامی رویدادها، روابط و تضادهای تاریخی، حقیقت خلقی را در شخص خود به مرحلهی آگاهی رسانید و گام در مسیر حل مسائل آن نهاد.
درون مایه و واقعیت دردناک نهفته در ظاهر جهانی شدن در شعار حاکمان قرن 20، مرزها به مستحکمترین دوران خویش رسیده و خونباترین جنگ و درگیریها در راه دفاع از همین مرزها روی میدهند. از همینرو میتوان نام قرن خیانت را بر انی قرن نهاد. قرن انقلابها و آزادیها هنوز به پایان نرسیده بود كه بعنوان قرنی كه با هیچكدام از ارزشهای انسانی پیوندی ریشهای ندارد و منفعتطلبی هر اصلی را به اسارت خود درآورده است، به 2000 میپیوست. رهبر آپو آخرین قربانی آرِنای معاصر بود كه كردار نرونهای قرون گذشته در برابر آن ناچیز بودند. با بیشتر شدن تاثیر رهبری در دنیا، ترس از مبارزه او و جهانی شدن شیوهی مبارزات ایشان جهت آگاهسازی خلق کورد و دیگر خلقهای منطقه از نظر سیاسی، فرهنگی، همچنین مبارزه در راه آزادی زنان از بردگی و رساندنشان به مرحلهی هستندگی آزاد و با اراده، جامعهی برده شدهی خاورمیانه را از نو زنده گرداند. رهبر آپو بر این امر واقف بود که دولت – ملت از جامعه تغذیه میکند و در نمود زن، جامعه را به بردگی و سرسپردگی میکشاند. رهبر آپو عمیقترین تحلیل و ارزیابیها را از توطئهی تاریخی درحق جامعه و نیز تاریخ 200 سالهی شدت توطئه ارائه داد. این در حالی بود که بزرگترین توطئه در آخرین سال این قرن در برابر رهبر آپو صورت گرفت.
رهبر انقلابی خلق کورد، به جستجوی ارزشهای فرهنگی و اخلاقی انسانها و علیالخصوص کوردها که دارای یگانه و تراژیکترین زندگی تاریخی هستند که از چهارسو به زنجیر مرزها کشیده شدهاند را از طریق ارزیابی سیستم سرمایهداری، انتقاد و مبارزه با آن احیا نمود. نظامهای حاکم و فرزندان سرمایهداری، این را برنتافتند و به خاطر ترس از ایجاد عقل و آگاهی کلکتیو جامعه در زمینهی تاریخ، فرهنگ و سیاست در کوردستان و منطقه، جهت پوچ گرداندن مبارزاتی که در واقع اعادهی شرف و آزادی کوردها بود، از به کاربستن هیچ راهکاری چشمپوشی نکردند. آنان تمامی راههای نارفتهی تاریخی را رفته و حتی تضاد غرب و شرق را در شخصیت و محوریت روسیه و آمریکا به سنتزی اجباری کشاندند. و طی توطئهای در روز 9اکتبر – 15 فوریه که هیچ مرز انسانی و اخلاقی نمی شناخت، رهبری را به اسارت فیزیکی کشاندند. بیان آنكه ابتدا در یونان و سپس در روسیه بعنوان دومین مركزی که رهبر آپو به احتمال کسب همکاری بدانجا وارد شد، به ما خواهد آموخت که چه بلاهایی بر سر دوستی آمده است و برای تمامی خلقهای جهان آموزنده خواهد بود. در حالیكه توطئهگران با توطئهای كه در آخرین سال قرن بیست در برابر گامی كه به منظور بهرهمندی خلق كورد از آزادی و شرف برداشته شد، وارد قرن بیست و یك میشدند، رهبر آپو با قلبی به اندازهی مشت دست كه میلیونها را وحدت میبخشید در تلاش بود. تحلیل وجههی درونی توطئهای كه در برابر رهبر آپو به عنوان تراژدیکترین قربانی صورت پذیرفت و همچنین موضع ایشان در برابر این توطئه حائز اهمیت بسیاری میباشد.
توطئه ی 9 اكتبر – 15 فوریه كه بعنوان گستردهترین توطئههای بدون مرز متكی بر اشخاص و نیروهای مزدور دوستنما و بخش ناگسستنی از تلاشهای استعماری به انجام رسیده، ریشه در دوران سومریان دارد. تعریف این توطئه به لحاظ اروپا، ایالات متحد آمریكا و قرارداد حقوق بشر اروپا نیز دارای مفهومی است كه بایستی خوانش درستی از آن داشت. به احتمال قوی از هنگام خروج از دمشق هر چیزی مطابق یك نقشهی CIA و اطلاعات انگلیس و یونان به پیش میرفت. توطئه بر روی خط و مرز درگیری شرق – غرب و از سویی همگرایی صرف در اسارت رهبری، صورت گرفته است. رهبر آپو را به عنوان نقطهی ضعیف آناتولی و تركیه ارزیابی مینمایند. سیاست یونان نیز بعنوان فاحشه غرب و روسیهای که هر چیزی را با معیار پول میسنجد، بدترین ضربات را بر دوستی وارد آوردند. وضعیت تحت نظر بودن و اسارت رهبری كه در ضدیت با ارادهی آزادی خلق كورد صورت پذیرفته و قطعاً مغایر با حقوق و قرارداد حقوق بشر اروپاست، بیش از جمهوری تركیه، نهادهای ایالات متحد امریكا و اتحادیهی اروپا را هم از لحاظ حقوقی و هم از لحاظ سیاسی وادار به احساس مسئولیت میكند. اما نیروها و نهادهای مذكور با توسل به یك مفهوم سیاسی – استعماری در نتیجهی برخوردی مغایر با حقوق و برپایهی پایمال كردن قرارداد حقوق بشر اروپا، این وضعیت را بوجود آوردهاند. بنابراین با ورود به دادگاه حقوق بشر اروپا، نه فقط وضعیت مغایرت جمهوری تركیه با قرارداد حقوق بشر اروپا، بلكه اساساً مد نظر قرار دادن مسئولیت غیراخلاقی و غیر حقوقی اقدامات اتحادیه اروپا و ایالات متحدهی آمریكا بر ضد ارادهی آزاد خلق كورد در نمود رهبر آپو در دادگاهی از اولویت برخوردار است. مثل اینكه اروپا پاك مانده، جرم را كنیا مرتكب شده باشد. مشخص بود كه اروپا در به جان هم انداختن ملتها تجارب زیادی كسب نموده است. رهبر آپو در اینباره میگوید؛ ” ربوده شدن من در پایتخت كنیا به كلی با ارادهی مشترك اروپا و ایالات متحده آمریكا تحقق یافته است. پستترین نقش را نیز به فرزند پررویشان حكومت یونان محول كردهاند. تمامی نیروها و سازمان ملل در شخص رهبری کلیهی حقوق را پایمال نمودند. روم تاریخ 3000 سالهی خود را با رهبر آپو ختم میکرد. راندن رهبر آپو از مسكو با لوبی یهودی در ارتباط است. از تبدیل قرن بیست و یك به قرن درگیری كورد – ترك ممانعت به عمل آمده است. اولین جایی كه در آن به صلیب كشیده شدم، آتن و دومین میخ نیز در مسكو كوبیده شد ”
محافلی كه با تحمیل خیانتی بی حد و مرز، هم از جانب مزدوران جنوب كردستان و هم آنهایی كه به اروپا پناه برده و تماماً به اروپا وابسته شدهاند و با هرگونه ارزش اخلاقی و معنوی بیگانهاند و تمامی حیات خود را وقف ضدیت با جنبش آپوئیستی نمودهاند، نمیتوانستند با سیاست منزویسازی و سیاهنمائی جایگاه سیاسی – اجتماعی رهبری و PKK کاری از پیش ببرند. PKK با ایستار خود و با تمامی قدرتش، شهیدانش و خلقش حضوری پویاتر و فراتر از مرزهای توطئه داشت. علت اصلی ناسازگاری و جنگ آنها با PKK نیز ناشی از هراس آنها نسبت به مورد مؤاخذه قرار گرفتن از جانب ملت، در صورت كشف چهرهی باطنیشان است. رهایی خلق كورد از ذهنیت و نیروهای توطئهگر هزار ساله، با ارزیابی صحیح نتایج این جنگ و همچنین ترجیح صحیح آزادی، از نزدیك در ارتباط است. نیروهای مختلف، با مشاهدهی اینكه خلق كورد برای اولین بار در تاریخ استثمار و اشغال کوردستان از كنترل آنها خارج میشوند، اقدام به بازیهای سیاسی در سطح جهان نمودند. این مبارزه كه در عرصهی ایدئولوژیك جریان مییابد، هویت و چگونگی نیرویی را كه با خلق یکی شده و وی را رهبری خواهد نمود را تعیین مینماید. توطئه در بنمایهی خود، زمینه و فرصتی بود برای فوران شوونیسم جنونآمیز. در حقیقت هدف این توطئه، آمادهسازی صحنهای برای انفجار خشونت غیرقابل برگشت بود كه خارج از تمام اهداف PKK بوده و حتی با آن در تضاد میباشد. چه دردآور و جای تأسف است كه تمام نیروهایی كه با هم در تضاد بودند، در حالیكه حملات سختی علیه همدیگر صورت میدادند، شركت در اجرای توطئه را مشروعترین حق خویش دانسته، آنرا پذیرفته و یا آنان را مجبور به پذیرشاش كرده بودند. جنبهی تأسفبارتر این رویداد این بود كه طرفهای شركت كننده در توطئه قادر به درك تمامی جنبه های حقایق نبودند. یكی از بزرگترین خیانتهای عصر این بود؛ آنانكه خود را دوست و حامی آزادی نشان میدادند، مظلومترین انسانها و كسانی كه دارای ایستاری قهرمانانه بودند را بیرحمانه از بین برده و به دیار فراموشی روانه ساختند. یكبار دیگر، میدان بوسیله مزدوران و خائنان كه بارها از چنین موقعیتهایی سوءاستفاده نمودهاند، آماده میگردید.
دادگاه امرالی فاقد مشروعیتی بر اساس قراردادهای حقوق بشر جهانی و اروپا بود. وجود یك توطئه و ربودن انسان در بنیان كار مطرح بود. نمیبایست محاكمه تحت چنین شرایطی انجام پذیرد. بعلاوه مغایرت بسیاری از جوانب آن با قرارداد حقوق بشر اروپا، به اطلاع دادگاه حقوق بشر اروپا نیز رسیده است. در مسئلهی تسلیم نمودن رهبر آپو، تصفیهی جنبش آزادی خلق كورد نهفته بود. آنها در صدد بودند تا از طریق این تصفیه بار دیگر روابط برقرار شده با مزدوران كورد را به جریان بیاندازند. رهبر آپو، مبارز راه آزادی خلقی بود كه در محاصرهی توطئه قرار داشت. پاسداری از آزادی خلقی كه تنها گذاشته شده بود و از طریق صلحی شرافتمندانه – سازش دمكراتیك راستین پیشبرد اتحاد خلقها، توانمندترین پاسخی بود که جهت پوچ گردانیدن توطئه داده شد. این یعنی سرچشمهی امید و پاسخگویی به توقعات خلقی در لبهی پرتگاه نابودی. رهبری همچون «كودكی كه به خیالهایش خیانت نمیكند» به این اصل وفادار ماند. خلق نیز در برابر توطئەای کە با آن روبەرو گشت، مرزهای دست ساختەی دشمنان خلق را لرزاندند و با موضعی رادیکال در مقابل توطئەگران ایستادند و خشم و کین خویش را از دشمنان خلق ابراز نمودند. بە ویژە در شرق کوردستان نیز هر کوردی یاد پیشوا قاضی محمد را در نمود رهبر آپو یافت. این اتحاد و همگرایی خلق کورد در هر بخش کوردستان باعث حیرت دشمنان بینالمللی و منطقەای خلقمان گشت. رهبر آپو متحول ساختن این توطئه به صلح تاریخِی آناتولی و مزوپوتامیا را همچون موضعی برگزید و به عنوان یک وظیفه پیش روی خلقمان و تمامی نیروهای آزادیخواه جهان قرار داد. تعهد به انجام این وظیفه، یگانه برخورد راستین هم در راستای كلیت نیرومند میهن و هم وحدت ملتها جهت صلحی ماندگار میباشد. این در عین حال راه رسیدن به آرزوی دیرینهی بشر یعنی صلح شرافتمندانه، برادری و برابری در طول تاریخ نیز میباشد. لازم است یكپارچگی كوردها بعنوان خلق و هموطنان آزاد و با در نظر گرفتن موازین حقوقی جهانی با جمهوری، بعنوان برخوردی استراتژیك مشاهده شود.
مرحلهی امرالی هم برای خلق كورد و هم رهبر آپو، از لحاظ نهادی، یک مرحلهی تاریخی در حد میلادی نوین است. ایستار رهبری و موضع راستین خلق، امرالی را به نقطه اشتراک و اتحاد خلقها تبدیل کرد و به همین دلیل امرالی از جانب همان سران توطئه به مرکز جنگ ویژه تبدیل شد. جنگی خاص که راه بر هرگونه گفتگو در رابطه با صلحی دمکراتیک و امکان حیاتی آزاد را بر خلقها بسته است. مدیران این جنگ که همان سران توطئه هستند هنوز هم با همراهی خائنان کورد، حملاتی بدون مرز در بلندای کوهستان و در دشت براه میبرند. خیانتی همه جانبه که در خدمت استمرار و استقرار توطئه گام نهاده و دیگر نه مرز میشناسد و نه توطئهای که بر مبنای آن شکل گرفته است. مسلماً یكی از نتایج طبیعی اخلاق فئودالی نیز نهادینه كردن همین خیانت است. خیانت در حق تنها مخاطب ملتی که همچون خود وی هیچ یکی از حقوق انسانیاش به رسمیت شناخته نمیشود. خیانت به رهبریای که در دفاع از خلقی در پنجه نابودی گرفتار شده و تمامی زندگیاش را فدای انسانیتی که در الگوی زندگی کورد به خاک سپرده بودند، نمود. اما با وجود اینچنین جنگ خاص و تمام عیاری، مصرانه بر ایجاد شرایط و امكان چارهیابی مسائل تأکید مینماید. این اوج مقاومت یک انسان در راه شأن و منزلت جامعه است. آنجا که درصدد به زنجیر کشیدن فلسفهی آزادی و ارادهی ملتی در شخصیت رهبری بودند، رهبر آپو امرالی را به مرکز مقاومت و انسانیت مبدل ساخت و با ایستار خویش به دفاع از جامعه و موجودیت خلقی که چشم امید به او دوخته بود، پرداخت. در امرالی موجودیت کورد و آزادی کوردستان را با دفاعی باورمندانه، مصمم و آگاهانه از خطی كه از آغاز تا پایان امكان انسجام حیاتی برادرانه و صلحی شرافتمندانه برای خلقها را به همراه بیاورد را بر عهده گرفت. این وضع تضادی با خط ایدئولوژیك و سیاسی وی نداشت. در اساس در سطح فلسفی و سیاسی برونرفتی جدید را رقم زد. هدف آنها این بود که ابتدا رهبری و بعد از آن جامعهی کوردستان و سپس PKK را امحا نمایند. بعد از اسارت رهبری مبارزه بسیار گسترده تر و عمیقتر گشت. چرا که همیشه پیشاهنگان کوردستان در جامعهی کورد با توطئه و خیانت از میان برداشته و خلق دچار ناامیدی گردانده شدهاند. آنجا که توطئه تداوم مییابد، فلسفهی رهبری ریشه دوانده و جهانی میشود. در ادامهی سیاستهای سران توطئه بر خلق کورد و گریلاهای آزادی کوردستان، حملات و اُپراسیونهایی وسیع را در پیش گرفتند.
در سوریه توطئه شروع شد و سران توطئه میخواهند که این را در همکار و خائن به ملت کورد یعنی PDK که در پدیدهی جامعه کورد، نقش کرم درخت را ایفا مینماید در عراق و در جنوب کوردستان به اتمام برسانند. جوهر توطئهی نوین بر پایهی به كنترل درآوردن كوردها توسط نجبای بورژوایی استوار است. باقی گذاشتن خلق كورد بدون رهبری انقلابی كه مزدوران را بازخواست مینماید نیز یكی از مهمترین اهداف این برخورد توطئهگرانه است. نقشهی جدیدی برای خاورمیانه وجود داشت. دولت ملتی برای اسرائیل و در کوردستان نیز از طریق PDK میخواستند شیوهی دولت ملت را پیشتر ببرند. استاتوی کورد را قبول نکردند. این کردارها در برابر تاریخ کوردها، دوباره کردن تاریخ خیانت در میان کوردها آنهم به شیوهای بسیار حادتر و گستردهتر و همه جانبهتر میباشد. اسرائیل در منزویسازی رهبر آپو در سطح جهان و تسلیم نمودن وی نقش تعیین كنندهای بازی كرده است. حضور رهبر آپو در صحنهی خاورمیانه و پیشبرد خطی نوین در جنبش كورد را از سوی او به لحاظ استراتژیك برای خود رقیبی خطرناك یافته است. به طور سنتی هرگاه بحث از جنبش كورد به میان آمده، نیروهای مزدور کورد در جنوب کوردستان را مبنا گرفته، در صدد آن است كه با ایجاد روابطی فراگیر و به واسطهی آنها كلیهی كوردها را در داخل یك شبكهی استراتژیكی قرار دهند. درهم شکستن این شبکه و استقلال عمل و جسارت بیحد و بیمرز رهبر آپو بعلاوه بستن عرصه بر جولان مزدوران در کنار حضور طولانی رهبر آپو میان اعراب، باعث پیشبرد استراتژی آنها در سطح جهان در مورد رهبر آپو شد. میدانیم که تمامی نیروهایی که این توطئه را شروع و تداوم میدهند، پایان خود را رقم خواهند زد. خلقهای ترک، عرب، ایرانی و دیگر خلقهای مسلمان در نتیجهی فرسایش ناشی از جنگها، درمانده گشتهاند. به ویژه ملیگرایی اتحاد و ترقی، با از بین بردن میلیونها تن از فرزندان خلقهای خاورمیانه در جنگها، باعث ویرانگریهای وسیعی در منطقه شدهاند. برقراری رابطه میان ملیگرایی و توطئه، كار دشواری نیست. هیتلر در زمینهسازی جنگ دوم جهانی، به طور کامل به روشهای توطئه متوسل میشود. در رسیدن به اقتدار و آغاز جنگ، راهكار اصلی همواره به شیوهی توطئههایی به پیش میرود. چه به منظور فریب جامعه در داخل و چه به منظور سرپوش نهادن بر توسعهطلبی در خارج، ملیگرایی به سلاح توطئه توسل میجوید. توطئه موثرترین اسلحهی ادارهی آسان است.
در تمامی بخشهای کوردستان، اُپراسیونهای نظامی – سیاسی – اکولوژی، ترور گریلاها و فعالین سیاسی، نابودی گورستان شهدای راه آزادی، اعدام و دستگیری فعالان سیاسی و مدنی، آکادمیسین، روزنامه نگاران، دانشجویان، حملات فاشیستی در کلان شهرها و تبدیل به الگو کردن آنها، گسترده کردن سیستم جاسوسی میت، اطلاعات، پاراستن(سیستم اطلاعاتی اقلیم کوردستان)، بمباران های مداوم کوهستان از قندیل و پنجوین تا گاری، شنگال، مخمور، روژئاوا، بمبارانهای شیمیایی که روزانه در جنگ اشغالگری علیه گریلاهای آزادی و در سرکانی به کار بردند نیز تکرار تاریخ حلبچه و سردشت است. اما مقاومت بیامان گریلاها، خود روح آپوئی و پیشآهنگی جهت پوچ گرداندن توطئه را کاملاً آشکار میسازد. حمله به کولبران در این سو و آنسوی مرزها و هزاران مورد حملات ایدئولوژیکی و نظامیای که با عملکرد سیاسی ـ دیپلوماسی به آن رنگ و روی قانونی مبارزه با ترور میدهند و بیموضعی و نادیده انگاشتن تمامی این حملات از جانب نیروهای خارجی که آگاهیهای روزآمدی از آن دارند، کودتای سیاسی در برابر YNK، حملات مداوم علیه حزب دمکراتیک خلق HDP، ژینوسایدهای فرهنگی – سیاسی در شمال، جنوب، غرب و شرق کوردستان، تغییر دموگرافی کوردستان و هزاران موردی که در این مقال نمیگنجد را در حق کوردها و در راستای تداوم توطئه و با جنگ ویژه با مرکزیت امرالی، علیه خلق کورد انجام میدهند. اما هنوز مقاومت با مرکزیت امرالی برپاست و خط خیانت در شخصیتKDP دورمانده از شخصیت اصیل کورد و با تبدیل جنوب کوردستان به میدان اشغال تمامی دشمنان کوردستان ادامه دارد. به عنوان عدم اتحاد و صادق نبودن حکومت اقلیم تماماً با حملات گستردهای از هر نظر روبروست. به همین جهت آنچه حائز اهمیت است؛ سازماندهی تمامی قوا و نیروهای دمکراتیک کورد و همبستگیای که این حملات گسترده را پوچ گردانده و در چارهیابی مسألهی کورد با مخاطب گرفتن امرالی و همبستگی تمامی این نیروها، گام بگذارند.ارادهی خلق و اعتمادشان به توان چارهیابی مسائل بحرانیشان توسط رهبر آپو روزبروز بیشتر میشود. فلسفه و ذات اندیشهی رهبر آپو را برای خود چون یک روزن امید میدانند. این توطئه هیچگاه نتوانست جلوی مبارزه و امید خلق را بگیرد و به نفرتی بدل شد تا خلق بسیار بیشتر، به تداوم مبارزات خویش بپردازد.
حمله KCK و KJK تحت نام “زمان، زمان آزادی است” که برای آزادی رهبر آپو شروع شد و جهت پوچ گرداندن توطئهای بدون مرز که تمامی کوردستان را در برگرفته، PJAK و KODAR نیز کارزار “نه به اعدام، آری به دموکراسی و آزادی” را در همین چهارچوب شروع نمود. پس از یکسال از پشت سرنهادن این حمله که تمامی خلقمان در آن رنج و تلاشی وافر انجام دادند و با پیشآهنگی نیروهای گریلا و سپس مقاومتهای زندان، اکنون نیز در راستای کارزار KJK با شعار”زمان زمان دفاع از زن است” و بر مبنای آزادی رهبر آپو بایستی انرژی و نیروی زنان را جهت یک همگرائی و همبستگی رهائیساز، بدان معطوف داشت. با پیشاهنگی جنبش آزادیخواهی زنان، در تمامی بخشهای کوردستان، بر علیه خط خیانت و توطئه، برای رهایی جامعه و میسر ساختن جامعهای آزاد و دمکراتیک از طریق درونیسازی اندیشه و تفکرات رهبر آپو میان جامعه، علیه فئودالیسم حاکم بر کوردستان و علیالخصوص عشیره گراییای که خیانت را نهادینه و جاسوسی را الگو میسازد، قیامی اساسی ضرورت مییابد. در همین راستا نیز اقدامات و خلاقیتهای بسیاری نیز از سراسر کوردستان و کوردهای پناهنده در اروپا نیز شکل گرفت که امید میرود، ارتقا و سرزندگی نوینی به مبارزات و مقاومتهای ملت کورد ببخشند. توطئهای که بدون مد نظر قرار دادن مرز اخلاقی و انسانی علیه رهبر آپو به اجرا در آمد، بایستی بدون شناخت مرزهایی که دشمن پدید آورده و تا رسیدن به اتحاد و همبستگی با پیشاهنگی زن کورد، برای جامعهی آزاد، دمکراتیک، سیاسی – اخلاقی از پای ننشست.