بیکس کوردستانی
در تاریخ ۲۵ آوریل ۲۰۲۱ تهاجمات نظامی ارتش دولت استعمارگر و فاشیست ترکیه به جنوب کُردستان از سر گرفته شد. در تاریخ ۱۴ فوریه ۲۰۲۱ ارتش دولت استعمارگر و فاشیست ترکیه با هماهنگی و حمایت ایالات متحده آمریکا، دولت عراق و حزب دمکرات کُردستان عراق به پایگاهای جنبش آزادیخواه کُردستان (پ.ک.ک) در مناطق گاره از حوالی دهوک صورت گرفت که در نتیجه ارتش ترکیه با تلفات سنگین نظامی-سیاسی و دیپلماتیک مواجه گشت. در این حمله که به هدف تسخیر و ضربه وارد کردن به مرکز فرماندهی نظامی گریلاهای جنبش آزادیخواه و ربایش ۱۳ سرباز اسیر در زندانهای پ.ک.ک انجام شد، ارتش با استفاده از سلاحهای شیمایی و ممنوعه در یکی از غارهای که نظامیان ترک در آن نگهداری میشدند، همزمان با سربازان خود دو گریلای پ.ک.ک را نیز به قتل رساند. بازتاب و نتایج سیاسی این عملیات نظامی از نظر داخلی و خارجی برای دو حزب فاشیست حاکم ترکیه بسیار سنگین تمام شد. ۱۴ فوریه سالروز توطئه بینالمللی و ربایش رهبر خلق کُرد عبدوالله اوجلان و تحویل ایشان از طرف آمریکا به مقامات دولت ترکیه در سال ۱۹۹۹ بود، انجام حمله در این تاریخ هدفمند بود.
۲۵ آوریل ۱۰۶ مین سالروز هولوکاست ارامنه در سال ۱۹۱۵ است. دولت عثمانی در میان سالهای ۱۹۲۳-۱۹۱۵ چند میلیون ارمنی ساکن در ترکیه را به صورت دسته جمعی قتل و عام نمود. پس از ۱۰۶ سال از این جنایات، جو بایدن رئیس جمهور ایلات متحده آمریکا این عمل را به عنوان «نسلکشی» تعریف کرد. البته که نسلکشی ارامنه یک جنایت جنگی است و باید تمام جهان جهت ادای احترام به خلق ارمنی آنرا به عنوان نسلکشی تعریف نمایند. اما در مقابل، بلافاصله پس از یک مصاحبه تلفنی رجب اردوغان با جو بایدن ، حملات وسیع نظامی در مناطق زاپ، متینا و شمال عراق به حزب کارگران کُردستان (پ.ک.ک) آغاز شد. نظام جهانی چند چهرهای باز دست خود را رو کرد! آمریکا از یک طرف نسلکشی ارامنه را به رسمیت شناخت و از طرف دیگر دستور نسلکشی «کُرد»ها را به امضا رساند!
چرا پ.ک.ک اولین هدف و هدف مشترک است!
حملات پی در پی آمریکا-ناتو و دولتهای کوالیسون به عراق، سوریه، افغانستان، قرباغ، ایران و کُردستان متفرقه و از هم مجزا نیستند. تمام این حملات در قالب یک «استراتژیک مشترک» و واحد انجام میشوند. در حقیقت خاورمیانه تحت یک تهاجم وحشیانهی مدرنیته سرمایهداری است. جنگ جهانی سوم در اذهان عمومی و تاریخی خلقهای منطقه، جنگ و قشونکشی صلیبیون به قدس را تداعی مینماید. با این تفاوت که این بار کُردستان نقش«قدس شریف» را ایفا مینماید. علارغم اینکه در منطقه ایران، آمریکا و اسرائیل دشمن جانی یکدیگر هستند اما در میدان نبرد صرفا جز تنشهای سیاسی، دیپلماتیک، اقتصادی و روانی وارد یک جنگ نظامی نمیشوند، در عوض نوک نیزهها به سوی کُردها و جنبش آزادیخواه کُردستان است. چرا؟
چرا آمریکا، آلمان و اتحادیه اروپا همچون ناجی به فریاد دولت فرسوده شده و از پای درآمده اردوغان و دولت باغچه لی رسیدند؟ چرا قدرتهای مدرنیته سرمایهداری با چنگ و دندان در تلاشاند این رژیم را سر پا نگه دارند؟ چرا رهبر آپو اجازه دیدار با وکلایش که از ابتدای ترین حقوق انسانی است را ندارد؟ چرا تصمیم «تحت تعقیب» گرفتن و در نظر گرفتن «جایزه نقدی» برای کسانی که جایگاه سه رهبر کُرد (جمیل بایک، دوران کالکان و مراد کارایلان) را لو بدهند، تمدید شد؟ حکومت جو بایدن در مقابل چه امتیازی نسلکشی ارامنه را به رسمیت شناخت و در مقابل چه امتیازی اجازه حمله به سنگرهای پ.ک.ک در شمال عراق، یعنی نسلکشی کُردها را داد؟ چرا استانبول به عنوان میزبان مذاکرات طالبان-آمریکا تعیین شد؟ آیا حمله همزمان دولت عراق به شنگال، حمله نیروهای «دفاع الوطنی» در شهر قامیشلی به خلق کُرد در روژآوا و حمله ارتش دولت استعمارگر و فاشیست ترکیه صرفا تصادفی است؟ این همه تصادف، تصادفی نیست، بلکه اشاره به «تصمیم نظام جهانی» در مورد نسلکشی کُردها دارد !
پاسخ به این «چرا» ها مستلزم یک آنالیز تاریخی و سیاسی است که در چند جلد کتاب هم نمیگنجد. اما به صورتی مختصر باید تاکید نمود که آنچه مشخص است کُردها و جنبش آزادیخواه کُردستان از «اولویتدار» ترین اهداف آمریکا و ناتو بشمار میآیند و این بی جهت نیست! چون دروازههای دفاعی خاورمیانه فقط با شکست «موقعیت» و قدرت تاثیرگذاری سیاسی-ایدئولوژیکی رهبر آپو و پ.ک.ک امکان پذیر است. تا زمانیکه قدرت تاثیرگذاری رهبر آپو و پ.ک.ک (که روز به روز در حال افزایش است) بر خلقهای منطقه کاسته و از میان برداشته نشود، نفوذ به عمق فرهنگ و سیاست خاورمیانه برای قدرتهای مدرنیته سرمایهداری با پیشاهنگی آمریکا و ناتو امکانپذیر نیست! این یکی از حتمی ترین قواعد سیاسی عصر و جنگ جهانی سوم است!
چنان وانمود میشود که انگار دولت استعمارگر و فاشیست ترکیه خودسرانه و خارج از قواعد حقوق-سیاست جهانی کُردها را نسلکشی میکند! دولت استعمارگر و فاشیست ترکیه به عنوان عضو ناتو ،به نمایندگی ناتو، با حمایت ناتو و با دستور ناتو علیه خلق کُرد جنگ «نسلکشی» را شعلهور ساخته است. در حقیقت خلق کُرد با آمریکا و ناتو در یک نبرد چهل ساله است و این نبرد با تمام ابعادش در میدان جنگ در جریان است. فاکتورهای نهان در این جنگ موقعیت ژئواستراتژیک کُردستان و مناطق حفاظت شده «مدیا» که تحت کنترول پ.ک.ک و جایگاه و پایگاه سیاسی پ.ک.ک در میان خلق های خاورمیانه است. جز پ.ک.ک هیچ قدرتی در خاورمیانه مدعی نمایندگی از «مدرنیته دمکراتیک» نیست. حتی ایران خطری طولانی مدت برای آمریکا، ناتو و قدرتهای هژمونی مدرنیته سرمایهداری بشمار نمیآید. زیرا این قدرتها «آینده» ای ندارند، چون پروژهای ندارند و از نظر مردمی کاملا فرسوده و به تحلیل رفتهاند. در مقابل پروژه خاورمیانه بزرگ، رهبر آپو پروژه دفاع از خاورمیانه را در قالب «مدرنیته دمکراتیک» مطرح نمود و حال خلقهای منطقه با اتکا بر اراده ذاتی و دمکراتیک خود مشروعیت نظام دولت-ملت و قدرتهای هژمونی خواه را تحت سوال میبرند! اتحاد خلق عرب، کُرد، آشوری، سوریانی و کلدانی زیر چتر «حکومت خودگردان دمکراتیک شمال –شرق سوریه» موجب شد تا این قدرتها خطر اساسی را احساس کنند.
چرا باید پ.ک.ک از جنوب کُردستان اخراج و یا پاکسازی شود!
حزب دمکرات کُردستان عراق مکرر از بیرون رفتن و یا بیرون کردن حزب کارگران کُردستان در مناطق شمالی عراق سخن میگوید. چون فقط سران این حزب از بیرون رفتن پ.ک.ک از این مناطق دم میزند، رسانهها و محافل سیاسی بسیار جدی با این موضوع برخورد نمیکنند. در حالی که این یک استراتیژی ناتو و آمریکا است که از زبان خانواده بارزانی بیان میشود. موثرترین شیوه بیان این استراتژی، بیان آن از جانب حزب دمکرات کُردستان عراق و سران آن است، چون اگر این سیاست از سوی رهبران سیاسی آمریکا و ناتو بیان گردد با واکنش دولتهای منطقه مواجه گشته و استراتژی ناتو از حالت پنهانی خارج شده و آشکار خواهد گشت. همچنین در علوم سیاسی یک قدرت بیگانه نمیتواند از یک قدرت بومی تقاضای اخراج کند! برنامه ناتو در مورد مناطق حفاظت شده مدیا تحت کنترول حزب کارگران کُردستان، عبارت است از «محاصره نمودن نظامی خاورمیانه» توسط ترکیه و حزب دمکرات کُردستان! چون کُردستان ستون فقرات خاورمیانه و این مناطق نیز ستون فقرات کُردستان را تشکیل میدهند. حاکمیت نظامی بر این مناطق به معنی تسلط نظامی بر خاورمیانه است. گویم که پ.ک.ک کاملا و به صورت صد در صد از این مناطق خارج شد، آیا چه نیروهایی در این مناطق مستقر خواهند شد؟
از این طریق، از یک سو آمریکا و ناتو از شر بزرگترین قدرت آلترناتیو مدرنیته سرمایهداری یعنی پ.ک.ک نجات پیدا میکنند و از سوی دیگر اشرار و مزدورین وابسته به دولت استعمارگر و فاشیست ترکیه را در این مناطق مستقر خواهند نمود و به این صورت علیه تمام قدرتهای مخالف نظام سرمایهداری از آن تا «تسلیمی نهایی» استفاده خواهند نمود و این یکی از بزرگترین دروازههای خاورمیانه را به سوی آمریکا و ناتو باز خواهد نمود. مستقر کردن اشرار در قرباغ و نوار مرزی ایران، عراق، ترکیه و سوریه به جای نیروهای انقلابی کُردستان، اتفاقی نیست، یک پروژه بلند مدت است! در صورتی که آمریکا و ناتو تصمیم عقب نشینی نظامی از افغانستان گرفتند و یکی از دروازههای منطقه برویشان بسته شد، حال در تکاپوی باز نمودن دروازهای دیگر هستند، و این گامی است در راستای پروژه خاورمیانه بزرگ! در این میان نقش دولت استعمارگر و فاشیست ترکیه و حزب دمکرات کُردستان جز اشرار گری و مزدوری نظام مدرنیته سرمایهداری، چیز دیگری نبوده و نخواهد بود.
چرا رسانههای جهانی ساکتاند؟
تناقض دیگری سکوت رسانههای منطقهای و جهانی نسبت به جنگ کُردستان است. همان رسانههای که در «جنگ کوبانی» از انقلابیون کُرد تمجید و حمایت میکردند، حال در کمال سکوت قرار دارند و هیچ واکنشی نسبت به نسلکشی همان کُردهای که در کوبانی «مقاومتجو» بودند، از خود نشان نمیدهند. بدون شک این بخش بزرگی از جنگ کرُدستان بوده و هست. واقعا ناتو با کُردها در جنگی خونی قرار دارد و اگر این «جنگ» با تمام زوایا آشکار گردد، صدمات بزرگی بر مصالح آمریکا و ناتو در خاورمیانه وارد خواهد نمود. تصور کنید که روزی سر تیتر فایننشیال تایمز « آمریکا و ناتو با کُردها در جنگ است» باشد و محتوای جنگ کُردستان در روزنامههای جهانی بازتاب پیدا کند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ سکوت رسانههای جهانی در مورد نسلکشی کُردها بخش بزرگی از این «نسلکشی پنهان» بوده و هست! رسانههای مدرنیته سرمایهداری باید تابع سیاست مدرنیته سرمایهداری باشند، و آنچنان که ادعا میشود، بیطرف و مستقل هم نیستند. در کوبانی منافع سیاسی چنان اقتضا میکرد که جانبدار و حامی کُردها علیه داعش باشند و حال منافعشان چنان اقتضا میکند که علیه کُردها و جانبدار دولت استعمارگر و فاشیست ترکیه باشند! اگر پرده از جنگ سر پوشیده کُردستان برداشته شود، تمام برنامه و پروژهای آمریکا و ناتو در خاورمیانه آشکار خواهند شد. تمام تجهیزات و تکنولوژی نظامی ارتش ترکیه که در «نسلکشی» کُردها از آن استفاده میشود، از طرف شرکتهای تولید کننده اسلحه آمریکایی- اروپایی تامین میگردند. اگر رسانههای جهانی فقط زوایای این روابط را بازتاب دهند، جوامع و محافل دمکراتیک اروپایی و آمریکایی نسبت به این سیاست واکنش نشان خواهند داد. مردم آمریکا در جنگ ویتنام علیه دولت آمریکا ایستادند و از مردم مقاوم ویتنام حمایت کردند. این تجربهای است که از جنگ ویتنام دولت آمریکا و ناتو به دست آورده است. به همین جهت جنگ در کُردستان «سانسور» میشود.
سرنوشت خاورمیانه در جنگ کُردستان تعیین خواهد شد
تصمیمگرینده و هماهنگ کننده جنگ کُردستان دولت استعمارگر و فاشیست ترکیه نیست، آمریکا و ناتو است. سرکوب کُرد آزاد و میدان گشایی برای کُردهای کمپرادور از یک سو، استفاده ابزاری از دولت فاشیست ترک با مزدورینش و حزب دمکرات کُردستان عراق علیه قدرتهای مخالف در خاورمیانه از سوی دیگر، تا سانسور و جهتدهی سیاست و رسانهها همگی از یک مرکز واحد و با یک هدف مشترک و تحت یک استراتژی واحد صورت میگیرند. به همین جهت جنگ موجود در کُردستان فراحزبی و فراملی است. اشتباه بزرگی خواهد بود اگر مقاومت گریلاهای کُرد بر فراز کوههای کُردستان را فقط دفاع از کُردها و کُردستان تلقی نمایم. درست همچون مقاومت صلاح دین ایبوبی که به نام هیچ قوم، ملت و گروهی بیگانگان را از قدس بیرون نراند، حال مقاومت گریلاهای قهرمان کُردستان نیز صرفا دفاع از کُردها و کُردستان نبوده و نیست! جنگ کُردها با آمریکا و ناتو به پیشاهنگی پ.ک.ک جنگ دو پروژه جهانی است. هرچند مستقیما گریلاهای کُردستان با نظامیان آمریکایی و اروپایی نمیجنگند، اما ارتش دولت استعمارگر و فاشیست ترک چون به نمایندگی و حمایت غرب با کُردها در جنگ است، به صورتی طبیعی کُردها این جنگ را جنگ با آمریکا و ناتو میبینند. در حقیقت این پروژه «خاورمیانه دمکراتیک» به نمایندگی حزب کارگران کُردستان و «پروژه خاورمیانه بزرگ» به نمایندگی آمریکا و ناتو است که در جنگ بود و نبوداند! از این نقطه نظر سرنوشت خاورمیانه با سرنوشت کُردستان درهم تنیده است. پیروزی «کُردستان دمکراتیک» در عین حال پیروزی تمام ملل و خلقهای خاورمیانه و پروژه«خاورمیانه دمکراتیک» خواهد بود، برعکس، پیروزی «پروژه خاورمیانه بزرگ» پیروزی آمریکا، ناتو و نیروهای بیگانه و مزدور نظام خواهد بود. به همین جهت مقاومت کُردها صرفا دفاع از کُردستان نیست، در واقع دفاع از ارزشهای تاریخی و فرهنگی خاورمیانه بوده و هست!
مقاومت علیه اشغال، استعمار و استیلاء بخش بزرگی از تاریخ کُردها و ماهیت فرهنگشان بوده و هست. در فرهنگ کُردها این مقاومت و عدم مقاومت است که محتوای اخلاقی نیکی و پلیدی را تعیین میکند. شعار «مقاومت زندگی است» ریشه در فرهنگ هزاران ساله تاریخ و فرهنگ کُردستان دارد. چون در کُردستان و خاورمیانه زندگی بدون مقاومت قابل زیستن نیست، این مقاومت است که به ارزشهای اجتماعی، فرهنگی و انسانی معنی میبخشد. رشته کوههای زاگروس زمانی مشاهده گر مقاومت هوری، گوتی، کاستی، لولویی و مادها از نیاکان کُردها علیه تهاجمات بیگانه گان بود و حال در مقابل قدرتهای هژمونیخواه مدرنیته سرمایهداری و مزدورین داخلی است.