روژین هیژا – عضو مدیریت کوردیناسیون کژار

«جدایی فیزیکی ما مهم نیست. من امروز با شما در سفره‌ی آفتاب حضور دارم. در کنار تمام رفیقان جای دارم.»

برآنم با این سخن رهبری مقاله‌ی خویش را آغاز کنم. با وجود گذشت ۲۲ سال از اسارت فیزیکی رهبر خلقمان، هر زمان در میان ماست، همواره در دل و حافظه‌مان جای دارد و  دلیل اساسی زیستن و مبارزات ماست. زیرا در فلسفه‌ی ما هر از هم‌گسیختنی امیدیست جهت پیوندی دوباره و ایامی تنیده با آزادی و سرافرازی است. با چنین احساساتی سالروز میلاد رهبری را ابتدا بر ایشان، همه‌ی زنان و انسانیت گرامی می‌دارم.

در این فصل، طبیعت خویش را می‌آراید و از نو جان برمی‌گیرد.  برای ما خلق کورد نیز هر ماه معنایی بخصوص داشته که این معانی در نامگذاری ماه‌های سال نقش بنیادین ایفا کرده است. همانند ماه آدار(مارس) که در اصل آودار(Avdar) می‌باشد که به مرور زمان از لحاظ تلفظ تغییری جزئی در آن به وجود آمده  و به معنای آبدار می‌باشد، این نیز برجسته‌ترین ویژگی طبیعی این ماه یعنی بارانی بودن آن را بیان می‌کند. از جنبه‌ی دیگر روزهای ۸‌ام  این ماه که روز جهانی زن و۲۱‌ام (مصادف با یکم فروردین هجری شمسی) اولین روز نوروز می‌باشد، نماد بپاخیزی، ایستادگی و رستاخیز می‌باشد. چنین مناسباتی با خصوصیت طبیعی این ماه نیز همخوانی داشته که با گذاری بر تاریخ و واکاوی معنای نوروز در فرهنگ اقوام خاورمیانه خواهیم دید که در میتولوژی(افسانه)های کهن خلق‌های این مرز‌و‌بوم هریک به شیوه‌ای خصوصیت رستاخیز و شیوه‌ی بیان سرآغازی نو را در حافظه‌ی جامعه‌ی خویش حک کرده و نمودی از نماد مقاومت و امید جهت خلق‌های ستم دیده شده است.

نیسان(آوریل) نیز زیباترین و آراسته‌ترین ماه سال است. گفته می‌شود که بسیاری از پیشاهنگ و پیامبران در چنین ماهی چشم به جهان گشوده‌اند. که رهبر خلق‌ها‌ رهبر آپو نیز در روز چهارم این ماه پا به حیات نهاده است. سالروز تولد رهبرمان برای ما به معنای رستاخیز و میلاد آزادی ‌است.

رهبر آپو در سال ۱۹۴۹ در روستایی به نام آمارا، شهرستان خلفتی که از توابع اورفا(رحا) یکی از شهرهای شمال کوردستان چشم به جهان گشوده است. این شهر نه تنها به لحاظ ستیزِ ابراهیمِ بت‌شکن با خدا-شاهْ نمرود، نقطه عطف تاریخ ادیان تک خدایی را در بطن خویش پرورانیده است بلکه بر اساس آثار تاریخی که در گُبکلی تپه(خراب رَشک نام کوردی آن می‌باشد) دیده شده است، در فرهنگ شهر‌نشینی بنای عبادتگاهی مشترک جهت آیین‌های متفاوتِ قبایل مختلف  و غیره نیز از اولین‌های تاریخ انسانیت می‌باشد. در عصر حاضر نیز این حریم جغرافیایی باری دیگر میعادگاه تولد دوباره‌ی انسانیت می‌باشد. زیرا روز چهارم آوریل تنها روز میلاد شخص رهبری نیست بلکه با تولد ایشان خلق و جامعه‌ای از نو جان گرفت. به‌ویژه خلق کورد که هر روز در سایه‌ی تهدید نسل‌کشی سعی بر ادامه‌ی حیات داشت. میلاد رهبر آپو همچنین میلادِ زنان می‌باشد که در طول تاریخِ مردسالار برده گردانیده شده و حقیقت آنان را واژگون ساخته‌اند. میلاد رهبر آپو انسان‌هایی را به عرصه‌ی زندگانی بازگرداند که خواسته‌اند آنان را در میان صفحات تاریخ پنهان کنند. همچنین میلاد انسان‌ها و زنانی است که به ندایِ آزادی، زندگی نو، دسترنج و عدالت تبدیل شده و تلنگریست جهت هشیاری تاریخی.

رهبرمان برای تمام زنان و جامعه تنها رهبر نه بلکه رفیق راه است. رهبرمان به مانند پرومتئوس، خدای یونان باستان که آتش را از بانیان اقتدار ربود و به انسانیت بخشید، وی نیز آتش دانایی را از خدایان زورگو ستانده و باری دیگر به انسانیت بخشیده و با آن دنیای تاریک زنان و تاریکیِ دنیای تمام انسانیت را روشن نموده است. در مسیر آزادی، زنان را همراهی کرد و پیشاهنگی و ضمانت جوهره‌ی مبارزات خویش را به آنان واگذارد. در تمام عرصه‌های زندگی با رنگ و آوای زن از نو زندگی را آراست. تاریخ نانوشته و گم گشته‌ی روزها، ماه‌ها، فصل‌ها و تمام سال‌های تاریخ را که در آن زن به معنای زندگی ، پیشاهنگ و مادر و الهه بود را آشکار کرده و در دانش قرار داده است. با ذهنیتی نو به زن روح و فکر بخشید و از نو آنان را معنای زندگی گردانید و همچنین تاریخ زن را به وی شناساند وبه دست خودِ زن به نوشتن سپرد. راه زندگانی را و مبارزه را بر زن گشود. رهبری با فلسفه‌ی خویش ظالمان را به زیر افکنده و با تولد خویش میلادی نو را به خاورمیانه عطا نموده ‌است.

به همین سبب زمانی که از رهبری سخن می‌گوییم از هر زمانی بیشتر باید زندگی و تمام مراحل مبارزه‌ی ایشان را از لحاظ ایدوئولوژیک و سازمانی به نحواحسن درک و عملی نماییم. به‌ویژه ما زنان، خلق کورد و خلق‌های خاورمیانه باید با قوه‌ی ادراک بیش از هرکس تفکرات رهبری را اجرایی نماییم.  زمانی که این امر به واقعیت پیوست می‌توان گفت میلاد و حیاتی نوین در خاورمیانه با  رهبری و فلسفه‌ و پارادایم وی میسر خواهد بود. این نیز بدین معناست که کوردستان و خاورمیانه باری دیگر از خاکستر خویش برخاسته و میلادی تازه را پراکتیکی می‌سازد. رهبری در تمام لحظات زندگی خویش به منظور اعطای زندگی سرفرازانه و آزاد به خلق هر زمان کوشید و مبارزه کرد. نه تنها خود مبارزه نمود بلکه از نیروی مبارزه، روح انقلاب و احساس انقلابی بودن، ایمان به آزادی و پیروزی را به زنان، جوانان و جامعه بخشید. به همین سبب است که ما در شیوه‌ی زندگی رهبری هر لحظه را معنای پیروزی و آزادی می‌بخشیم.

رهبری زندگی خویش را در سه مرحله بررسی کرده و به‌عنوان سه میلاد بیان می‌دارد. میلاد یکم تولد وی از مادر، میلاد دوم از آغاز سازماندهی جنبش آزادی‌خواهی خلق کورد و میلاد سوم نیز مرحله‌ی اسارت ایشان در زندان امرالی و بنیان‌گذاری پارادایم نو می‌باشد.

در بیان میلاد یکم باید شرایط اجتماعی و سیاسی زمان تولد ایشان را در نظر بگیریم. زیرا نمی‌توان تنها به‌عنوان تاریخی از سال، ماه و روز در نظر گرفت. در سراسر تاریخ هر زمان در سرزمینی که خلق کورد در آن می‌زید، همواره مبارزه در برابر ظالمان و استعمارگران متداوم بوده است. چنان‌چه دشمنان این خلق این مبارزات را صرفا به‌عنوان عصیان که تنها به هدف ایجاد اغتشاش و نارضایتی بوده، قلمداد کرده‌اند اما ما معتقدیم که هر زمان بُعدی آزادی‌خواهانه داشته و دارای جوهری مقاومت‌طلب می‌باشند.  بی‌گمان محدود ماندن در مرزهای خاندانی، عشیره‌ای و منطقه‌ای از دلایل عدم پیروزی این عصیان‌ها بوده است. در حقیقت رهبری این امر بعدی کاملا متفاوت به خود می‌گیرد و در نهایت مبارزه‌ای ملی و جهانی آغاز گشت.

در جهان پیشاهنگانی که پا به عرصه‌ی حیات می‌نهند باید وجود بسیاری از ارزش‌های زنده‌ی جامعه را محترم شمرد از سویی دیگر نیز باید مشکلات و مسائل اجتماعی را نادیده نگرفت که این پیشاهنگ و رهبران با هدف حل آنان و به سبب ضرورت رهگشایی این مشکلات است که متولد و ظهور می‌کنند، صاحب عمل شده و به نام تمام انسانیت به فعالیت و مبارزه می‌پردازند. یک خلق زمانی در موقعیت بحران قرار می‌گیرد که سرزمینش مستعمره و موجودیتش با انکار روبه‌رو و همواره در معرض سیاست‌های نسل‌کشی فرهنگی و فیزیکی و به‌عبارتی با ژنوساید مواجه است. در این مواقع پیشاهنگ و رهبران بنا‌به موقعیت قومی، منطقه‌ای و اجتماعی آغاز به فعالیت کرده و به این چارچوب محدود می‌مانند. لیکن رهبری آپو به نام تمام خلق‌ها و انسانیت به مبارزه می‌پردازد. به همین سبب به همان اندازه که میلادی مختص به یک سرزمین بوده در عین حال میلادی جهانیست. اینگونه اشخاص دارای افکاری داهیانه می‌باشند که این خصوصیات را می‌توان در شخصیت رهبریمان مشاهده نماییم. رهبری در دفاعیات خویش از سازماندهی نخست به عنوان «کلان آپو» یاد نموده و همچنین در دفاعیه‌ی «دفاع از یک خلق» ماهیت این گروه را به عنوان هویتی که بر آن است تا خویش را درست بشناساند، بیان می‌دارد. از میلاد یکم یعنی تولد از مادر سخن می‌گویند.

رحا منطقه‌ای با تنوعات و تشابهات فرهنگی است  که به‌طور مسالمت‌آمیز در کنار یکدیگر زندگی می کنند. در حیطه‌ی معلومات خویش می‌توانم بگویم که کورد، ترک، ارمنی، آشوری و خلق‌هایی که به این منطقه کوچ کرده‌اند همانند یهودیان و همچنین خلق‌هایی که از ایران به این سرزمین آمده‌اند نیزمشاهده می‌شوند. از لحاظ مذهبی نیز می‌توان از یهودیان، مسیحیان، مسلمانان، علویان و ایزدیان نیز سخن گفت که چنین تنوع فرهنگی و دینی را می‌توان به‌عنوان خصلتی بارز و مثبت در پیشروی جامعه نگریست. در خاندان اوجه(خاندان رهبری) نیز می‌توان انعکاس این چالش، گوناگونی و سنتز را دید. رهبری در تحلیل خانواده و اطرافیان خویش تاثیرات مدرنیته را نیز مورد بررسی قرار می‌دهد. رهبری می‌گوید: من فرزند جامعه‌ی الهه -مادر یا فرزندی متعلق به فرهنگ دوران نوسنگی هستم. انقلاب کشاورزی در دوران نوسنگی و با پیشاهنگی زن به وقوع پیوست. این در شکل‌گیری شخصیت رهبری تاثیرگذار بوده است. رهبری در مورد دوران کودکی خویش نیز این‌چنین می‌گوید: هیچ‌گاه به رویاهای کودکی‌ام خیانت نکردم. اصرار وی  در رسیدن به نتیجه از خصوصیات منحصربه فرد رهبری بود و همین ویژگی موجب شد هیچ‌گاه رویاهای کودکی‌شان را فراموش نکرده و بر زمینه‌ای منسجم و وسیع‌تر رویاهایشان را به واقعیت مبدل کردند. ایشان در رویای خویش جامعه‌ی خود را بنا نهاده بود. از اصول این جامعه احترام متقابل و بزرگداشت زن بود که امروزه این امر از اصول بنیادین جنبش آزادی‌خواهی ما و پیروان فلسفه‌ی آپویی می‌باشد.

شایان ذکر است که موثرترین کاراکتر در شکل‌گیری شخصیت رهبری نیز مادر ایشان است. برای پاسخ‌گویی به مسائل بسان رزمنده‌ای مدام آماده‌ی جنگ و بدین‌وسیله حل مشکلات بود. این خصوصیت را در شخصیت رهبری نیز شکل داده و وی را در راه راست می‌نهد. رهبری نیز در این راه پیشرفت نموده و افراد بسیاری را به این راه کشانید. یعنی به‌صورت مستمر با جامعه در چالش بود و با شک و تردید به آن می‌نگریست و آن را به نقد می‌کشید. وی به مرحله‌ای رسید که تاثیر دین و جامعه‌ی فئودال را در شخصیت خویش تحلیل نمود. او در مورد حقیقت کوردستان به پژوهش می‌پرداخت و به این می‌اندیشید که چگونه شخصیت کورد را که به حالت چوب خشکی درآمده بود را بار دیگر احیا و سبز نماید؟ به همین سبب نیز در نگاه خویش به زندگی و جامعه و در پی خلقِ آلترناتیو آن بود. همچنین حقیقت میهن خویش را که مستعمره بود، درک کرده و می‌دید. به همین دلیل میلادی دوباره ضروری می‌نمود. این میلاد همان‌گونه که در ایام جوانی خود بیان می‌کند «من این شک و تردیدها را متحول و به جستجویی علمی تبدیل کردم.»

میلاد دوم بر این اصل آغاز گردید. رهبری در جستجوی ارزش‌های ساده و طبیعی جامعه بود و جنبش آزادی را جنبش معاصر ابراهیمی نامید. زیرا اورفا دوآلیته‌ی نفرت و تقدس را با هم می‌زید. سرزمین پیامبران است، سرزمین الهه‌-مادرِ پیشاهنگ نئولتیک است. در مقابل لعنت ایستادگی کرده و به عنوان جبهه‌ی مقابل آن بنیان جنبش آزادی را بنا نهاد. در مقابل ظالمان و نمرودان همدم ایستادگیِ رهبری برای تمام انسانیت گام و پیشروی عظیمی می‌باشد. با جمله‌ی «کوردستان مستعمره است»، بنیان کار و سازماندهی خویش را برای خلق کورد، کوردستانیان و تمام خلق‌ها بنا نهاد. برای خلقمان بخصوص در شمال کوردستان که با انکار و ممنوعیت‌ها، آسیمیلاسیون و نسل‌کشی دست وپنجه نرم می‌کرد این گامی بسیار جسورانه بوده و با صدای بلند تلفظ نام «کوردستان» در آن روز انقلابی بود. رهبری در کوردستان با گام‌های نوین انقلابی درون انقلاب به وجود آورد. خلقی که هویت و اراده‌ی آزاد وی سلب شده بود و از هر جهت با نسل‌کشی رو‌برو بود، این بار هشیارانه به منظور وصال به زندگی آزاد مبارزات خود را آغاز نمود.

رهبری در مورد مبارزه‌ی زنان نیز این‌چنین می‌گوید:«مبارزاتی افسانه‌ای انجام دادم». وی، زنان را اراده بخشید، آنان را به خود شناساند و نیروی مبارزه و سازماندهی را در آنان به وجود آورد. با این فلسفه که «زنی که مبارزه نماید آزاد می‌گردد و زن آزاد شده زیبا می‌شود» جنبش آزادی زنان را آغاز نمود. این بار زنان و جوانان خلق کورد به صفوف مبارزه ملحق شده، جنگیدند و از نو متولد شدند. خلقی که از هر جهت هویت وی مورد انکار واقع شده بود این بار خود، زندگی و هویت خویش را می‌ساخت. در برابر استعماری که در خانه و سرزمین وی خیمه گسترانیده بود، به مبارزه پرداخت و ناموس خویش را از زیر چنگال پلید وی رهانید. بدون شک در ابتدا جنبش آپویی نیز از تاثیرات مدرنیته مصون نماند. این نیز به دلیل کاراکتر قرن بیست‌و‌یک بود. هر چند رهبری در برابر این تاثیرات و کاراکتر موجود بدون فعالیت نبود و مدام در حال تحلیل و ایجاد آلترناتیو بود لیکن تا زمان توطئه‌ی ۱۵فوریه و آغاز مرحله‌ی اسارت در جزیره‌ی امرالی، نمی‌توان گفت چنین تاثیراتی در جنبشمان گاه به گاه رخ نمی‌نمود. خواهیم دید که پس از آن با بنیان نهادن پارادیم نو، دیگر پارادایم مدرنیته شکست خورد. میلاد سوم نیز در اصل خویش گذار از مدرنیته‌ی مرکزیِ دولت‌مدار می‌باشد، یعنی  در جوهر خویش گذار از مدرنیته‌ی کاپیتالیسم است.

رهبری میلاد سوم را با گامی نو و پارادایمی نو مزین گردانید. چنین میلادی درون‌مایه‌ی توطئه‌ی بین‌الدولی و تمام نیروهای استعمارگر را تهی کرد. به حدی که با پارادایم نوین در گستره‌ی جهان وسعت یافت، این توطئه نیز به پوچی گرایید. رهبری خویش را از پارادایم اقتدار و دولت‌گرا رهانید و پارادایم جامعه‌ی اکولوژیک، دموکراتیک و آزادی زن را آغاز نمود. رهبری این برهه را با نام «میلاد سوم» تعریف نمود. این مرحله در امرالی آغاز گشت و بیانگر تمام زندگی وی و مرحله‌ی حاضر می‌باشد. این نیز جهت معنا بخشیدن و درکِ ایستادگی، شیوه و مبارزه‌ی رهبری در امرالی اجتناب‌ناپذیر است. این میلاد برای تمام خلق‌های ستم‌دیده به مسیری برای آزادی تبدیل گشت. در مقابل مدرنیته‌ی کاپیتالیسم و نیروهای کاپیتالیستِ جهانی مفهوم مدرنیته‌ی دموکراتیک را خلق و راه آزادی، حل مسئله‌ی کورد، مسئله‌ی آزادی خلق‌ها و زنان کورد را پیش روی همگان نهاد. این انعکاسی‌ از نخستین انقلاب و میلادِ تاریخ بشریت است که در نمود رهبری باری دیگر به زندگی بازگشت.  در کوردستان و خاورمیانه انقلاب ذهنیت، وجدان و اخلاق به وقوع پیوست. تمام زنان با الهام گرفتن از مبارزه‌ی آزادی به انقلابی روی آورد  که در کوردستان با پیشاهنگی زن پا به عرصه گذاشته و در حال گسترش است.

۴‌ام آوریل سال ۲۰۰۴ نیز سالروز تاسیس پژاک(حزب حیات آزاد کوردستان) می‌باشد. بنیان مبارزات پژاک در چارچوب سازماندهی خلق‌های ایران و شرق کوردستان و بر اساس پارادایم رهبر آپو بنا نهاده شده است. این حزب بر پایه‌ی برساخت سیستم کنفدرالیسم دموکراتیک در ایران و شرق کوردستان بنیان گذارده شده است.

رهبری در مورد سیستم کنفدرالیسم دمکراتیک چنین می‌گوید:«کنفدرالیسم دمکراتیک سیستم دولتی نبوده و دموکراتیک است.  زنان و جوانان کل جامعه سازماندهی دموکراتیک خویش را ایجاد، به شیوه‌ای آزاد و برابر سیاست‌ورزی نموده، بر اساس تمام ابعادِ ملتِ دموکراتیک به شیوه‌ی کومین و مجلس خود را سازماندهی نموده و(این سیستم) متکی به نیروی ذاتی و خلق‌ها می باشد.» بنیان گذاری پژاک در جامعه دریچه‌ای از امید و باوری گشود. یکی از دلایل این تاثیرات نیز وجود احزاب کلاسیکی است که به نام کورد و کوردستان در شرق کوردستان به فعالیت می‌پردازند که اینک مارژینال شده و دارای راهکاری نوین نمی‌باشند. به همین سبب این بخش از میهن‌مان از لحاظ پیشاهنگ حزبی و فکری به نوگرایی نیاز داشته و این‌گونه نیز نام حزب نوین آپویی، حزب حیات آزاد کوردستان نام گرفت.

پژاک نیز در ایران و شرق کوردستان بر اساس پارادایم رهبر آپو که جامعه‌ی اکولوژیک، دموکراتیک و آزادی زن می‌باشد سیستم خویش را در جامعه بنا خواهد نهاد. پژاک همچنین مسائل و بحران‌های ایدئولوژیک و تئوریکی که سیستم سرمایه‌داری جامعه را در گرداب آنان غوطه‌ور ساخته، گره‌گشایی کرده و به منظور حل آنان دارای رهنمود و راهکار خواهد بود و در این راه پیشاهنگی خواهد نمود. شانزدهمین سالروز تاسیس پژاک را  به تمامی خلق‌های ایران و شرق کوردستان تبریک می‌گوییم. در چنین روزی که سالروز میلاد رهبریمان نیز هست مبارزه جهت شکستن اسارت رهبری وظیفه‌ی تمام کسانی است که در برابر این فلسفه سوگند پایبندی یاد کرده‌اند. همچنین وظیفه‌ی تمام کسانی است که به آزادی، دموکراسی و برابری اعتقاد دارند. بدین منظور برماست که عرصه‌ی مبارزه‌ی خویش را هرچه بیشتر توسعه دهیم و در برابر دول استعمارگر و سیاست انکار، نابودی و نسل‌کشی سرسختانه ایستادگی نموده و بی‌وقفه در حال مبارزه بود تا روزی که پیروز شده و چنبره‌ی اسارت اطراف رهبریمان را درهم کوبیده و با رهبریمان آزاد زندگی کنیم.

باری دیگر میلاد رهبر آپو را که نه تنها رهبر یک خلق است بلکه با افکار و فلسفه‌ی خویش رهبر سیستم کنفدرالیسم دموکراتیک می‌باشد. چنین است که با این میلاد ارزش هزاران ساله‌ی خلق‌ها  و جامعه از نو شکفته و بنیان گذارده شد.

منبع: آلترناتیو شمارە ٨٢