آرمان لور
با فرا رسیدن بهار و بارش بارانهای سیلآسا بخش هواشناسی رژیم استبدادپیشه به مردم هشدار میدهد.
درست در همین ایام در سال گذشته یعنی فروردین سال ۹۸ بود که سیل استان لرستان و خوزستان را با خسارات بیسابقهای روبرو ساخت و مردم زیادی را آوارهی کوه و بیابان نمود.
رخدادهای طبیعی همواره اتفاق میافتند و شهرها، روستاها، تاسیسات و راهها را کموبیش دچار خسارات میکنند. در این بین کارهایی که از حکومتها و جوامع برمیآید رابطهی مستقیمی به میزان فرهنگ جمعی مردمانی دارد که درک، فهم و منطقشان توانایی تجزیه و تحلیل برای برساخت سیستمهای مدیریتی حاکم بر سرزمین در جهت آبادانی، آزادی و دموکراسی مستقیم و شیوههای موثر مواجهه با بحران را نشان میدهد.
در صورت بروز حوادث طبیعی با میزان خسارت جانی و مالی زیاد نیز کمکهای ارسالی دیگر دولتها با اهداف سیاسی و نه بشردوستانه صورت میپذیرد و از سوی دیگر در ایران نیز بارها شاهد بودهایم که دولت و کارکنان بلند و دونپایه تجهیزات، اقلام کمکی و ارسالی برای آسیبدیدگان را به یغما میبرند. انسان خواه ناخواه به یاد علیبابا و چهلدزد بغداد میافتد.
مشکلات در ایران به صورت کلاف سردرگمی درآمدهاند و در مواقع بحران عدم کارایی ارگانهای مدیریت بحران و دیگر ارگانهای مربوطه نه تنها برای بحران آماده نبوده و نیستند و بلکه خود نیز از درون دچار بحران میشوند و این در حالیست که ایران در محدودهی جغرافیاییای قرار دارد که احتمال حوادث طبیعی از قبیل سیل، زلزله، کولاک و طوفان همه ساله وجود دارد. باید دانست که مشکلات دولت در ایران ناشی از شخصیت رهبران و کارگزاران آن است که دچار عقدهی حقارت، عدم عزتنفس و انواع بیماریهای روانی هستند و وجود آنها بر قدرت هم ناشی از ناآگاهی و مشکلات فرهنگی جامعه است که موجبات یک رابطهی دوسویهی بیمار بین خود و حاکمیت را به وجود آورده است. جامعه توان رویکار آوردن سیستمی دموکراتیک و کارا را ندارد و سیستم فاسد و ناکارای دولت نیز متعاقبا سعی در تداوم تضعیف جامعه به نحوی دارد که جامعه نتواند در مقابل آن سرراست کند و دست به تغییر حاکمیت بزند و این سیکل معیوب اینگونه تداوم مییابد.
درست سال گذشته در همین ایام نوروز بود که عید مردم لرستان و خوزستان تبدیل به اندوه شده و مردم مصیبتزده و آواره شده در کوه و بیابان در حالتی از درماندگی و بیچارهگی رها شده بودند و از ارگانهای مدیریت بحران و امداد و نجات خبری نبود و تازه امدادگران زمانی به حادثهدیدگان رسیدند که بسیار دیر شده بود و نوشداروی بعد از مرگ سهراب بود. ضربالمثل معروفی در ایران میگوید: انسان عاقل از یک سوراخ دوبار گزیده نمیشود. بیایید این ضربالمثل را به دولتمردان همیشه فاسد نظام استبدادگر ایران تعمیم دهیم تا به سادگی متوجه گردیم اصولا چیزی شناخته شده به نام تعقل در میان الفبای این طراران وجود ندارد.
عدم آسیبشناسی بر مبنای پیشگیری در راستای ساخت سیلبندها در اطراف شهرها و لایروبی بستر رودخانهها در لرستان از سوی مدیران دولتی دلیل اصلی انباشت و تخلیه نشدن بهموقع و با تاخیر آب رودخانههاست. این در حالیست که لرستان سرزمینی بینهایت ثروتمند است و ثروت آن به شیوهای غارت میشود که حتی قطرهای از آن برای توسعهی زیرساختها، تجهیز و تکمیل وسایل و امکانات امدادی، نوسازی بافتهای فرسودهی شهری و تدوین و اجرای کامل طرح آمایش سرزمینی کافیست.
مسیر ارتباطی ـ ترانزیتی بنادر خوزستان، اهواز به تهران، شمال ایران، غرب ایران، اصفهان و غیره از شهرستان پلدختر عبور میکرد و با ساخت و افتتاح بزرگراه (اندیمشک) پلزال ـ خرمآباد، تردد ماشینهای باری و مسافری و شخصی به شدت افت نمود و اقتصاد مردم پلدختر و معمولان و روستاهای اطراف که به این مسیر وابسته بود را یکشبه ویران کرد. این در حالیست که مردم و مسئولان محلی با پیشبینی این اتفاق درآینده درصورت افتتاح آزادراه، خواستار جایگزینی راهی برای قطع نشدن روزیشان شده بودند که با ساخت کارخانه و یا هر راه دیگری به از دست رفتن منبع درآمد خانوارهای منطقه جلوگیری بهعمل آید غافل از اینکه حکومت سادومازوخیست حاکم برایران از رنج مردم دچار لذت و بنابراین مزید بر علت آنهم میشود. باید اشاره داشت که ساخت آزادراه به خودی خود کار غلطی نبود اما بدون آسیبشناسی و اقدام برای جایگزینی اقتصاد مردم اطراف، کاری ناجوانمردانه و غیراخلاقی بود این در حالیست که در ادامه ناکارآمدی و بیتوجهی رژیم، شهرستانهای پلدختر و معمولان را به زیر سیل برد و سیاستهای کثیف خودرا بر علیه خلق لک(لور) منطقه کامل نمودند.
فساد افسارگیسخته، سیستماتیک و جمعی حاکمان و مدیران رژیم دیکتاتوری ایران بهصورت معضلی بغرنج و بدون اراده و حتی در صورت اراده بدون راهکار عملی برای چارهیابی همچنان ادامه دارد. غافل از اینکه کاسهی صبر خلقها بهویژه خلق لر مدتهاست که لبریز شده و اگر سیل و طغیان کشکان وسیمره، سزار، دز، کرخه و کارون اینروزها در اثر سوءمدیریت و فساد حاکمان تهران و دستنشاندگان فرومایهی آنها در لرستانات، جان عزیزان و مال و خانههای مردم لر را میگیرد پس باید منتظر ماند تا سیل خشم و طغیان درد مردم لر جان و جانپناه حاکمان فاسد اشغالگر لرستان را با خود بهجایی ببرد که عرب نی میاندازد.
رژیم مرتجع ایران سالهاست که پس از سقوط صدام پررنگترین حضور در عرصهی سیاست و اقتصاد عراق را دارد اما با وجود درآمدهای حاصل از فروش نفتش از مناطق لرستانات و اهواز، هرگز بخش کوچکی از این درآمدها را با مردمان این سرزمین در قالب بودجهای برای مبارزه با ریزگردها و غبارآلودی آسمان تقسیم نکرد. باید یادآورشد که این غبارها قبلا وجود نداشت و با سقوط صدام و عدم مالچپاشی بر شنزارهای عراق از یکسو و خشک کردن تالابهای شادگان و هورالعظیم توسط سپاه به منظور استخراج راحتتر نفت از سویی، ریزگردها به آسمان لرستانات و اهواز حمله کردند و نفت بر سر سفرهی مردم نیامد که هیچ… خورشید را هم از آسمان این سرزمین گرفتند! اگر جز این میبود تعجببرانگیز مینمود چرا که این جماعت تاریکپرست میانهی خوبی با روشنایی نداشته و ندارند. اگر آن شاعر فقید زنده میبود و میدید پس تنها به گل شدن آب در اشعارش اشاره نمیکرد و باید قافیههایی برای شوری آب زلال کارونمان، دزدیده شدن خورشیدمان، هوای پاکمان، کانون گرممان هم ردیف میکرد البته اگر که دق نمیکرد.
سد کرخه نیز دارای نشتیهای بزرگیست که تاکنون نتوانستهاند آن را رفع کنند و همچنین تپههای نزدیک تاج سد از سمت راست توسط بارانهای شدید دچار فرسایش و فروریختگی شدهاند و شکسته شدن سد با این روند در آیندهای نه چندان دور قطعیست و با وجود دریاچهی عظیم سد، در صورت شکسته شدن، آب شهر باستانی شوش و همچنین شهرهای شادگان، سوسنگرد و بخشهایی از اهواز را فرو خواهد بلعید و فاجعهای انسانی ـ زیستمحیطی ـ اقتصادی در ابعاد بسیار وسیع بهوقوع خواهد پیوست.
همهی اینها در حالیست که استان لرستان که بخشی از لرستانات بزرگ است حداقل ۱۲ درصد از آبهای شیرین کشور را در اختیار دارد (اگر آب استانهای بختیاری، کهگیلویه، خوزستان و مابقی لرستانات را هم حساب کنیم بیش از ۵۰ درصد از آبهای شیرین کشور در لرستاناتاند) و با کیفیتترین آب را بیهیچ دستاورد مثبتی از لرستان به اراک و قم و غیره انتقال میدهند و این عمل موجبات کاهش آبهای زیرزمینی و کمآب شدن چاههای کشاورزی و صنعتی منطقه را به دنبال داشته و به اقتصاد و محیطزیست سرزمین مردمان لور خسارت زده است. آری سیلهای خانمانبرانداز برای لرستان، آب لرستان به کام دیگران. برروی رودهای بزرگ لرستانات مانند کارون، کرخه و دز سدهای متعدد و بزرگ ایران قرار دارند و علاوه بر ذخایر آب شیرین فراوان در پشت سد در قالب دریاچهها، برق اکثر ایران حاصل گردش توربینهای این سدهاست و باز هم بیشترین خاموشیها را شهرهای لرنشین شاهد بودهاند.
با این رویه که حکومت استبدادگر ایران درپیش گرفته مردم لرستان و ایران باید منتظر حوادث ناگوار بیشتری باشند از سوءمدیریت در پیشگیری از کورونا که حاصل پروازهای شرکت ماهان به منشا صدور این بیماری در کشور چین بود در حالی که همهی دنیا پروازها و ارتباطاتشان با چین را قطع کرده بودند، که بگذریم. در هفتههای اخیر شاهد سیل در دیگر نقاط کشور مانند جنوب ایران بودیم.
نوروز امسال در زیر سایهی تهدید کرونا هدیهی سپاه و ویرانیهای حاصل از سیل پارسال در حال سپری شدن است که دوباره سیل استانهای جنوبی ایران و بخصوص استانهای لرستان و خوزستان را درنوردیده است و حکومت استبدادگر ایران در این یک سال هیچ تدبیری برای این مناطق نیاندیشید و دوباره و دوباره شاهد از دست رفتن عدهای از هموطنان لر و عرب در این مناطق هستیم. خلق لر و دیگر خلقهای محنت کشیدهی ایران باید بدانند تا این حکومت پابرجاست نه رنگ امنیت را خواهند دید و نه طعم آزادی را خواهند چشید.
مردم ما جایی در حافظهی جمعیشان باید احساس عمیقی از قیام کاوهی آهنگر دقیقا در چنین ایامی را بر ضد ضحاک در ناخودآگاهشان داشته باشند و نوروز را به معنای واقعی کلمه جشن بگیرند.