کاویان کامدین
درصورتیکه این روزها خاورمیانه در میان شعلههای فروزان آتش میسوزد، رژیمهای قاطع و دیکتاتوری منطقه بیشتر و بیشتر بهسوی بنیادگرایی، سیاستهای میلیتاریستی و «دیکتاتوریت ضد مردمی» در حال اوجگیری میباشند و در چنین حال و هوای طوفانی که در خاورمیانه وجود دارد، ترکیه از نظر داخلی به دلیل انتخاباتی که قرار است در۱۴می ۲۰۲۳ انجام شود، آشوبزده و جوشان است. این انتخاب جدا از تبعات و تأثیراتی که در تاریخ سیاسی ترکیه بجا خواهد گذاشت، ازنظر سیاست خارجی نیز تغییراتی ریشهای به وجود خواهد آورد. بهخصوص در این نوشتار به تأثیرات آن در روابط ترکیه-ایران خواهیم پرداخت.
همانطور که پیدا است از هماکنون تنشهای عمیقی در روابط دیپلماتیک ترکیه-ایران و آذربایجان-ایران به وجود آمده است. ایران خود را در محاصرهی اسرائیل ترکیه و آذربایجان [ناتو] میبیند. ایران از حیث ژئواستراتژیک از مناطق جنوب، غرب و شمال در محاصره قرارگرفته است و باگذشت هرروز دایرهی محاصره تنگتر و تنگتر میشود. سه دولت مذکور گویی در موقعیت «توافقی غیرعلنی» علیه ایران باشند، بافت دیپلماتیک و سیاسیای را به وجود آورده و در این مسیر در حال پیشروی میباشند. سیاستهای پانترکیسم و کشورگشایی رژیم اردوغان و موقعیت استراتژیک دشمنی اسرائیل-ایران حول محور این توافق غیرعلنی را شکل میدهد و اشتراکات هر سه دولت در «مخالفت» با منافع و امنیت رژیم ایران را پوشش میدهد.
در میانهی مباحث گرم پروژهی اتصال ترکیه به آذربایجان و آسیای میانه از طریق «کوریدور زنگزور» در خاک ارمنستان و تنشهای لفظی و دیپلماتیک-نظامی چند ماه اخیر میان ایران و آذربایجان از مسائل فوق امنیتی این روزها است، جز این رژیم اردوغان-باغچهلی یک پروندهی باز دیگری در مسئله «جنگ اوکراین» با غرب دارند. جنگ اوکراین برای اروپا و ایالاتمتحدهی آمریکا [ناتو] سرنوشتساز است، اما رژیم اروغان-باغچهلی [ترکیه] بهعنوان عضو ناتو رویکرد و عملکردی «دوطرفه» در میانهی جنگ اوکراین از خود نشان دادند. یعنی کاملاً از بلوک غرب حمایت نکردند، روابط مخفیانهی ترکیه با روسیه-پوتین خشم غربیها را برانگیخت است، ولی در این مسئله نیز غرب محتاطانه رفتار کرد. بدون شک این فاکتورها در انتخابات آتی از چشم ناتو دور نخواهند ماند. به همین جهت بلوک ناتو و غرب دلخوشی از رژیم اردوغان-باغچهلی ندارند.
کوریدور زنگزور از مرز ایران با ارمنستان میگذرد که در صورت اجرای شدن آن به معنی کوتاه کردن دست ایران در سیاستهای ژئوپلوتیکی از قفقاز از یکسو، و از سوی دیگر کامل شدن «دایرهی محاصره» علیه آن است. درصورتیکه استان سیونیک ارمنستان از طرف آذربایجان و ترکیه اشغال گردد- که جهت جامهی عملی پوشاندن به «کوریدور زنگ زور» اجتنابناپذیر است- مرز میان ایران و ارمنستان از بین خواهد رفت و ایران با آذربایجانی مواجه خواهد بود که متّفق اردوغان-اسرائیل است. میدانیم که اسرائیل از سیاستهای پانترکیسم و پانترکی رژیم اردوغان حمایتی کامل میکند. از هم اکنون روابط آذربایجان-اسرائیل جنبههای امنیتی و تسلیحاتی علیه ایران به خود گرفته و این بهشدت تهران را به هراس در آورده است. اسرائیل در مقابل حمایت کامل از احیای «جهان ترک» درصدد است رژیم ایران را به محاصره درآورده و دست آن را از ژئوپولتیک قفقاز کوتاه کند.
تشخیص بجای است که اگر بگوییم احیای کوریدور زنگ زور پایان تنش بلندمدت با ارمنستان و آغاز تنش بلندمدت با ایران خواهد بود. درعینحال چون پروژهی مذکور «جهان غرب» [ناتو] را به آسیای میانه متصل میکند و این مورد در «تأمین انرژی» غرب از طریق آذربایجان است. این در حالی است که تنشهای نظامی میان اسرائیل-ایران در سوریه بالاگرفته و انتظار میرود در ماههای اخیر شدت بگیرد.
از سوی دیگر اسرائیل سعی دارد از طریق احیای توافق سیاسی-نظامی PDK-بارزانی از طرف زاگرس دایرهی محاصره را کامل سازد. در این صورت اسرائیل با ایجاد یک توافق وسیع غیرعلنی و «ضد ایرانی» میان ترکیه، آذربایجان و PDK موفق خواهد شد تا عرصه را هر چه بیشتر علیه رژیم ایران تنگتر کند.
ازنظر سیاست داخلی نیز رژیم اردوغان-باغچهلی هم از طرف گروههای دمکراسیخواه و آزادیخواه و هم از طرف جناحهای لیبرال اروپای بهشدت تحتفشار است و بخصوص پس از واقعهی زمینلرزه ترکیه و آسیبهای سیاسی سنگینی که به این رژیم وارد نمود، به نظر بسیاری از کارشناسان مسائل داخلی ترکیه، شاید این آخرین انتخاباتی باشد که اردوغان در آن شرکت خواهد داشت. چون رژیم اردوغان یک کارنامهی اقتصادی ویران دارد، اکثر اقشار جامعهی ترک و غیر ترک به علت سیاستهای سرکوبگر، جنگ در سوریه، لیبی، محدودیتهای که در حوزهی «نظام پارلمانی» حقوق بشر، حقوق زنان و سرکوب کُردها دارد، به شدت با دوباره انتخاب شدن اردوغان مخالفاند و این اردوغان را در میانهی امتحانی بسیار سخت قرار داده است.
نکتهی جالبتوجه در این انتخابات نقش تعیینکنندهی «حزب چپ سز» خواهد بود که بهعنوان بلوک سوم میتواند نتایج انتخابات را تعیین نمایند. به همان صورت که در انتخابات شهرداری بزرگ استانبول در سال ۲۰۲۱ کُردها [حزب دمکراتیک خلقها] به نفع اکرم ایماماوغلو [از حزب خلق جمهوریخواه] در انتخابات شرکت کردند و شکست سیاسی بزرگی را به کام حزب عدالت توسعه کردند! در این انتخابات کُردها با متفقینشان و بلوک سیاسیای که تشکیل دادهاند از هر جبهه و بلوکی که حمایت نمایند، پیروز این انتخابات تاریخی خواهند شد.
اما سؤال اساسی اینجا است که نتایج این انتخابات چه تأثیری بر ایران خواهد داشت؟ سطح تاثیرگذیری روابط ایران-ترکیه از انتخابات چیست؟ ایران در این انتخابات از چه سیاستی پیروی خواهد نمود؟ آیا واقعا با تمام مسائلی امنیتی و استراتژیکی که رژیم اردوغان به وجود آورده است باز از حزب عدالت و توسعه حمایت خواهد نمود؟ یا برعکس؟
با توجه به سیاستهای پانترکی و تورانیستی رژیم اردوغان-باغچهلی و کیفیت روابط اخیر آنان با دولت اسرائیل در حوزهی شمال غربی ایران و رویکرد ضد ایرانی در مسئلهی کوریدور زنگزور، انتظار نمیرود که تهران از اردوغان حمایت کند و شاید حمایت از رژیم معتدل کلچدار اوغلو را بیشتر به نفع خویش بدانند. چون پیروزی رژیم اردوغان-باغچهلی در انتخابات مساوی است با پیروزی پروژهی کشورگشایی و پانترکی ترکیه که در آینده ازنظر امنیتی [تمامیت ارضی] بهشدت گریبان تهران را خواهد گرفت.
تهران چون تجربهی اشغال بخشی از خاک سوریه را از طرف رژیم اردوغان-باغچهلی دارد و قسمتی بزرگی از خاک سوریه هنوز هم از طرف این حکومت تحت اشغال است، بهشدت بیم همچین سرنوشتی را در سر میپروراند. با در نظر گرفتن بسترسازیهای دیپلماتیک و نقشههای عظیمی که این رژیم در دستور کار دارد، جنگ و تنش میان آنکارا-تهران شدت خواهد گرفت و از همه مهمتر اسرائیل نقش طراح و نظریهپرداز این تنشها را دارد و از دید تهران، این یعنی عبور اردوغان از خط قرمز تهران!
در این صورت از دید مقامات ایرانی انتخابات ترکیه دارای اهمیت استراتژیکی است. با توجه به وضعیتی داخلی و بحرانهای که مقامات تهران گریبانگیر آناند، افزایش تنش در مناطق غربی میتواند ایران را با یکی از تاریخیترین تحولات پنجاه سال اخیر مواجه سازد. برعکس اگر در انتخابات جناح «میزگرد شش طرفه» به رهبری حزب خلق جمهوریخواه و قلچدار اوغلو پیروز شود، تهران میتواند نفس راحتی بکشد. چون پروژههای کشورگشایی، کوریدور زنگزور و حتی مسائلی که رژیم ترکیه در سوریه به وجود آورده است، متوقف و یا لغو خواهند شد.
علاوه بر تمام اینها، رژیم حزب عدالت و توسعه به رهبری اردوغان طی چند سال اخیر، رویکردی تحریکآمیز نسبت به جمعیت آذری ایران داشته است و آذریهای ایران بخش مهمی از پروژهی پانترکی اردوغاناند. آنچه اردوغان «احیای جهان ترک» مینامد، جمعیت آذری ایران را نیز شامل میشود و باز این دخالتهای مستمر در امور داخلی ایران از چشم تهران دور نمانده است! اگر از دید سیاست رئالیستی و پیچیدگی این روابط نگاه کنیم، بدون شک و مثل همیشه پشت لبخند دیپلماتیک سیاستمداران ایرانی، خشمی بزرگ علیه تمام سیاستهای رژیم اردوغان-باغچهلی وجود دارد.
فراسوی این تنشها، این جمعیت کُردانشین در شمال کُردستان و ترکیه هستند که این وضعیت بغرنج و تنشآمیز را یکطرفه خواهند نمود. نقش کُردها در سیاست داخلی و حتی سیاست خارجی ترکیه تعیینکننده است. کُردها همانطور که در ایران، عراق و سوریه نقشی استراتژیک در معادلات سیاسی-دیپلماتیک دارند و میتوانند عنصری اساسی در به قدرت رسیدن و از برکناری حکومتها و رژیمها باشند، هماکنون رغم تمام سرکوبها و اعمال فشار در حد نفی و نسلکشی، باز این کُردها هستند که در سیاست منطقه فاکتور تعیینکننده و سرنوشت سازند. پس باید منتظر بود و دید که آیا واقعا طی چند ماه اخیر چه تحولاتی صورت خواهند گرفت!