تحلیل سیاسی پژاک
امروز وضعیتی ملی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی که در تهران به میان آمده، در تضاد و تنش کامل با اوضاع خلقهای کورد، بلوچ، آذری، عرب و سایر خلقها جریان دارد. اقتصاد ایران ماههاست وارد دوره احتضار فزایندهتر شده و نابودی محیطزیست و رکود – بحران اقتصادی و کائوس سیاسی در یکجا جمعشدهاند و اوضاع با سرعت بحرانی بهسوی نقطه آشوب در وضعیت اجتماعی فلاکتبار به پیشمیرود. پس از گذشت تقریبا یک سال از عمر دولت ابراهیم رئیسی، جامعه معترض یقین یافت که این دولت، دولت گشایش و حل مسایل سرطانیشده کشور نیست. چهبسا اصولگرایی افسارگسیخته، جامعه را به لبه پرتگاه سوقداده و نحوه اداره سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشور را در جبهه ضد جامعه شکلداده. بنابراین کنترل اوضاع کشور ایران درحال حاضر با یک برنامه کاملا ملیتاریزه مدیریت غیرعادی میشود. همه این شرایط موجب گشته که نظام و جامعه ایران بصورت یک مین کاشتهشده درحال انفجار در زمین خاورمیانه درآید.
عقبماندن اپوزیسیون ایرانی از جامعه مدنی معترض امری دور از انتظار و شوکهکننده نبود زیرا سالهاست علیرغم آمادگی جامعه ایران برای قیام، هیچ تغییری نکرده. حتی بدتر از آن، اپوزیسیون ایرانی به طرز تاسفباری قیام و بهار خلقها در ایران را هم عقبانداخته. مشخص است که فردا درصورت آغاز خیزشی گستردهتر و قیام، همین اپوزیسیون درصورت عدمتحول، بعید نیست که قیام را دچار بحران و چنددستگی خصمانه سازد. حتی کاراکتر جمیع اپوزیسیون ایرانی ذاتا میان جریانهای سیاسی کشور و نیز میان خلقهای هویتخواه و دمکراسیطلب چنددستگی ایجادکند. به همین دلیل بخش اصلی و بزرگ اپوزیسیون کوردی دنبالهرو آن نیست و از حیث گفتمان راهش سواست.
هماکنون با دستورالعمل سیاسی جدید از جانب دولتمرکزی موج سرکوبها، بازداشتها، اعدامها و ارعاب از طریق ملیتاریزهکردن جامعه و حتی دیوارکشیهای مرزی، اجراییمیگردد. اکیدا باید گفت پس از یک سال تظاهرات گسترده معلمان، کارگران و سایر اقشار زحمتکش و آزادیخواه، همه این اقشار تعیینکننده سمتوسوی تحولات آینده ایران و شرق کردستان هستند.
در شرق کردستان، جامعه بخاطر سرکوب متفاوت از سایر نقاط ایران، در مرحله استقامت مداوم قراردارد و نگاه امیدوارانه به گشایش زودهنگام، معترضبودنش را مداوم ساخته. به همین دلیل از حیث هویتخواهی و آرمانهای دمکراسیطلبی تفاوت زیادی با کاراکتر اپوزیسیون ایرانی دارد اما کاملا در بحرانها و فروپاشی نظم کلی، در چارچوب حوزه ایرانی سهیم و گرفتار است. هریک از نظامهای کشورهای اشغالگر کردستان در دوراهی انتخاب جنگ و بحران مداوم بسرمیبرند و مسیر دمکراسی را کنار گذاشتهاند. همه آمادگیها و تدابیرشان را بر اساس همان رویههای جنگ و بحران انجاممیدهند و این امر وضعیت جامعه معترض را سختتر کرده. همین اشغالگران کردستان نیز وضعیت بحرانی خاورمیانه را لحظه به لحظه تعیینمیکنند و این یک فکت نه که یک وضعیت عینی و ملموس جنگافروزانه است.
هربرنامه هژمونیهای جهانی نیز به برنامههای دول اشغالگر کردستان جوش میخورد. نمونه بارز آن، وضعیت ناتو در ارتباط با ترکیه است. ناتو همچنان به فربهشدنش بعنوان تجمیع قدرتهای ضدکورد ادامه میدهد. مسلما دمکراسی ناقص اروپا با نظام اردوغانی ترکیه بر سر کوردها مماشات و تبانی میکنند اما با یکدیگر هم در تضادی تنشزا هستند.
نسلکشی و اشغال کامل در مناطقی متعدد از هر چهاربخش کوردستان با تفاوت در شیوهها و راهکارهای سیاسی ادامه دارد و در جنوب کردستان اشغال تدریجی و غصب کامل سرزمینهای کردستان به مرحله خطرناکتری رسیده. امروز در چارچوب هرچهاربخش کردستان گفتمانهای «اتحاد خلقکورد» و «جدادانستن هربخش از یکدیگر» از جانب بخشی از اپوزیسیون، در تعارض و تضاد هستند. ناسیونالیستها و برخی احزاب با روشهای کلاسیک دولت-ملتگرایانه، در ژرفای این تضاد بسرمیبرند و خود بزرگترین ضربه را بر پیکره اتحاد ملی میزنند. برخی احزاب کورد که در این تضاد بسرمیبرند امروز در مقابل مخالفتها و انتقادات خلقمان تاب تحمل ندارند و کارشان سختتر گشته. این میزان از رشد ذهنیت سیاسی – دمکراتیک اکثریت جامعه کوردی و هوشیاری ملی، مسیر سیاسی قیام آینده نزدیک را تعیین و سمتوسوی برنامههای سیاسی روزانه احزاب را هم شدیدا تحت تاثیرقرارمیدهد.
مناطق گریلایی امروز به مرکز اصلی مقاومت و مبارزه خلق کورد مبدل شده و از هماکنون باارزشترین پیروزیها را رقمزده. به موازات جنگ شیمیایی که اردوغان به نیابت از دول اشغالگر کردستان ادامه میدهد، در جبهه مبارزاتی، سرنوشت هرچهاربخش کردستان خواهناخواه به پیروزی نیروی گریلا و اتحاد خلق گره خورده است. سطح گسترده جنگ نیز به جایی رسیده که حتی به نحوی از انحاء سرنوشت احزاب کوردی هر چهاربخش را به خود وابسته ساخته. چرا که جنبش آپویی، هر چهاربخش را به یک دهکده کردستانی یگانه مبدلساخته و همه اپوزیسیون کوردی با چنین واقعیتی امروزین روبروهستند. نظام فاشیست ایران، بخاطر خدمتهای جنگافروزانه ترکیه و نیز به دلیل مشغولیتهای جهانی در خصوص بحرانهایش، حملات نظامی برونمرزی را متوقف ساخته و گاهگداری علیه هولیر به عملیاتهای در آن راستا دست میزند، اما این توقفها موقتی خواهدبود. بنابراین استراتژی سرکوب داخلی هم کارساز نیست و گذرا میباشد. چراکه اوضاع و احوالات سیاسی داخلی شرق کردستان محدود به درون مرزهای ایران نیست و اوضاع سایر بخشهای کردستان تعیینکننده شرایط سیاسی و اجتماعی خلقمان در شرق کردستان بیش از سابق است. همین نکته بنیادین، شرایط حرکت جامعه شرق کردستان بسوی تغییر را لاجرم ساخته است. زیرا شرق کردستان و سایر بخشها ناچار به اثرپذیری از یکدیگر و ایران مجبور به اثرپذیری از خاورمیانه میباشند. همین امر باعث گشته پژاک با خوانش صحیح از اوضاع موجود، استراتژی، برنامه و تاکتیکهای مرحله موجود خود را هوشیارانه برگزیند، لذا منتظر اخذ نتایج آرایش کنونی خویش در آیندهای نزدیک است. بیشک تکیه پژاک بر مرحله دموکراسیخواهی و سازماندهی بیشتر بجای جنگ، میرود که وی را از نتایج آن منتفع گرداند.
باوجود جنگ گسترده ترکیه در کردستان و تقلاهای بینالمللی آن کشور برای امتیازگیری از کشورها برای ضدیت با خلق کورد، اما همچنان رهبر آپو جایگاه خویش بعنوان تنها شانس پایاندادن به جنگ و بحران را در درجه اول حفظ نموده، لذا تمدید مجازاتهای تشدید انزوا علیه رهبر آپو هم دیگر تسلیبخش دولت فاشیست ترکیه نخواهدبود. مبارزات گریلایی و مقاومتهای رهبر آپو به یک اندازه به هرچهاربخش تسری یافتهاند و سمتوسوی خلقکورد در منطقه و عرصه بینالمللی را تعیینمیکنند که میتواند مقوله اتحاد ملی خلقکورد را بیش از سابق تقویت نماید و استاتوی سیاسی خلقمان در سال جاری را در مسیر یا دفاع مشروع و یا صلح، معینسازد. بخاطر اینکه این وضعیت جنبش آپویی برنامههای سیاسی روزانه آنکارا، تهران، بغداد و دمشق را تحت فشار و تکانه قرارمیدهد، بزرگترین واکنشهای منطقهای در کانون کردستان شکل گرفتهاند. وضعیت سیاسی چنان است که هژمونی جهانی نیز به موازات دول اشغالگر کردستان، به جنگ جهانی سوم بصورت پراکنده با بکارگیری ارتش ترکیه دامن میزند. این جنگ حتی اسفناکتر و حادتر از جنگ اوکراین و طولانیتر از آن میباشد. خلق کورد اما در سایه جنبش آزادیخواهی خویش از بزرگترین شانسهای پیرزوی علیرغم بروز برخی خطرات بزرگ، برخوردار است.
حزب حیات آزاد کردستان(پژاک)
03-07-2022