سیامند معینی

تحولات جهانی بە سرعت در حال روی دادن است و بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، جهان یک قطبی کاراکتر خویش را از دست دادە و بستری جداگانە برای جهان چند قطبی مهیا گشتە است. سیستم استثماری و ناعادلانە سرمایەداری برای بقا بە هرگونە عملی دست زده و هیچگونە ابایی از کشتار انسانها و تخریب محیط زیست ندارد، برای نگەداشتن اتوریتە و حاکمیت خویش بر مازاد تولید و منبع سوخت هرگونە توطئە و ویرانی را بە نفع خویش روا می‌دارد.

قرن حاضر، خاورمیانە و بخصوص کوردستان بە مرکز توطئەهای بین‌الدولی تبدیل گشتە و سیاست گلوبال در منطقە با رویکرد خاص خود برای میدان‌داری و تسلط بر منابع فراوردەهای نفتی و نگە داشتن و تقویت موقعیت سوق الجیشی با سیاست نئولیبرالیستی خود بە تهدیدی جدی تبدیل گشتە کە برای بسترسازی سیاست و نظم نوین و بە عقب راندن نظم کلونیالیستی قرن پیشین اروپا، در جبهەهای مختلف با آرایش قبلی، در گریز و جدال می‌باشد. بە وضوح قابل مشاهدە است کە این جدال در خاورمیانە همچون همتای پیشین خود مشغول پیادەکردن سیاست هژمونگرایی می‌باشد. این سیاست تعرضی نئولیبرالیزم با مقاومتهای جداگانە هژمونگرایان منطقەای و بین‌الدولی روبرو گشتە و در برخی موارد از جنگ نیابتی بە جنگ مستقیم هدایت شدە است. انقلاب تکنولوژیک مقولات انسان شناختی را تغییر دادە و فضایی جدید ایجاد کردە است کە بر اساس آن این تغییرات بنیادی گلوبال روز بە روز هویداتر می‌گردد. اروپا بعد از چند سدە هژمونگرایی سیاسی، در قرن نوین با بحران ملی دست و پنجە نرم می‌کند و در چهار دەهەی اخیر همراە با پدیدەهای دیگر جهانی، مجبور بە خصوصی‌سازی بخشی از حاکمیت خود شدە کە با این روند زمینە هژمونی جهانی خویش را تا حدی از دست دادە است.

جنگ افغانستان، لیبی، عراق، سوریە، یمن دامنە گستردەای بە خود گرفتە و ویرانیهای جبران ناپذیری را برای ملتهای این منطقە بە بار آوردە است. بە موازات این هژمونگرایی جهانی در منطقە، از حربە ارتجاع و اسلام سیاسی برای رسیدن بە اهداف خود در منطقە استفادە نمودە و باعث جنگ، ویرانی و عقب ماندگی جامعە گشتە است. کلونیالیزم سیاسی، همزمان با اجرای سیاستهای خود، از حاکمان رانتخوار و فاسد ضد مردمی محلی پشتیبانی نمودە تا در راس حاکمیت قرار بگیرند و از آنها پشتیبانی می‌نماید. جنگ بر سر بازتعریف جهان و سیستم بە بن‌بست رسیدە کلونیالیزم و سرمایەداری جهانی است. ویرانی خاورمیانە هنوز بە نهایت خود نرسیدە کە دست اندرکاران مشغول ایجاد جبهەای دیگر در اروپا با مرکزیت اوکراین می‌باشند. در عرض کمتر از یک ماه میلیونها انسان آوارە گشتە و هزاران انسان جان خود را از دست دادە و ویرانی، ارمغان این جنگ بە مردم است و در ادامە نیز، شعلە‌های آتش جنگ خطر بروز مناطق دیگر را در بردارد.

از ابعاد مختلف می‌توان این اوضاع را واکاوی نمود. از بحران سرمایەداری گرفتە تا مرحلە گذار و تقسیم دوبارە جهان، این سناریو را می‌توان پیش روی خود دید. سیاست کلان گلوبالیزم در قالب نئولیبرالیزم در جبهەهای مختلف زمینەساز سیاستگذاری استراتژیک و پراکتیزە کردن آن است. بە دیگر سخن می‌توان گفت کە دگرگونی نظم بین‌المللی، سیاست ژئوپلیتیکی و یک سازماندهی نوین در راە است.

یکی از پایەهای اقتصادی این نظام بر تولید و فروش ادوات جنگی و تکنولوژی،”ناگفتە نماند صنعت و بازار بیولوژی در نیمە راە خود قرار دارد” بنیاد نهادە شدە است کە در دهەهای اخیر بە نحو احسن این بازاریابی بە انجام رسیدە و صدها میلیارد دلار بە خزانەی کاپیتالیستها افزودە شدە است. ایران در مرحلەی مشخص تاریخی، همچو مترسکی برای کشورهای خاورمیانە نقش کلیدی را ایفا نمودە و فروش ادوات جنگی در این دورە رونق بی‌نظیری داشتە است. همزمان چندین دهە است کە روسیە، ایران را همچو گاو شیردە دوشیدە و قول پروژەهای مختلف فروآردەهای اتمی بە اضافە سلاح اتمی را بە ایران دادە است، کە تا کنون بدون نتیجه، حاکمان دیکتاتور ایران را در انتظار روز نهایی نگە داشتە است.

می‌توان گفت کە تا حدی موقتا بازار کشورهای خاورمیانە از ادوات نظامی قرن اشباع شدە و پامپهای فروش اسلحە در جستجوی بازارهای توانمندتر و غنی‌تری هستند. حملە روسیە بە اوکراین فاز نوینی از سیاست جنگ طلبانە قدرتهای جهانی را بە نمایش گذاشتە و با کشتار و ویرانی، سیاست خود در این نقطە از جهان را بە دیگران تحمیل می‌کند. جنگ روسیە و اوکراین پیامدهای زیادی در صحنە سیاسی جهان بە دنبال خواهد داشت. با گذشت بیش از دو ماه از ورود ارتش پوتین بە اوکراین و درگیری مداوم دو طرفە، افتادن پوتین بە باتلاق اوکراین بیشتر نمایان می‌شود، بە نظر میرسد کە ادامە خونریزی در اوکراین فاصله زمانی بیشتری را به خود اختصاص خواهد داد. گسترش بحران اقتصادی و افزایش قیمت انرژی و در ادامە سیاست جنگ افروزی سرمایەداری، افزایش‌قیمت کلیە فرآوردەهای نفتی و اجناس و غلات در دنیای سرمایەداری روی خواهد داد. اکنون کشورهای اروپایی خود را در مقابل خطر جدی می‌یابند و بە میلیتاریزە کردن هر چە بیشتری نیاز دارند. در تقسیمات بودجە سالانە بایستی بودجە نظامی خود را چند برابر افزایش دهند تا بتوانند بە اصطلاح امنیت اتباع خویش را برقرار نمایند و این بە معنای موفقیت لوبی پامپها و کارخانجات فروش اسلحە می‌باشد.

تاثیرات جنگ افروزی کلونیالیزم اروپایی را در خاورمیانە، می‌توان در حملە روسیە بە اوکراین مشاهدە نمود. وقتی ترکیە کە یکی از کشورهای عضو ناتو است، بە روژآوا حملە کرد و هزاران نفر را قتل‌عام و آوارە نمود، شهر عفرین را اشغال و بە جهادیهای اسلامی تسلیم نمود، جامعە بین‌الملل سکوت اختیار نمود. پس طبیعی است کە پوتین بە خود اجازە بدهد کە اوکراین را اشغال نماید و انتظار عکس‌العمل جامعە جهانی را نداشتە باشد. روسیە در دهە اخیر، بخصوص در سوریە همانند قدرتی هژمونگرا نمایان شد و با مداخلات خود توانست با همکاری ایران حکومت نیمەجان اسد را نجات بدهد. برخلاف انتظار پوتین، جنگ اوکراین باعث شد کە روسیە تحت فشارهای غیرمنتظرە بین‌المللی قرار گیرد. بر اثر تحریمهای آمریکا و اروپا هم از نظر اقتصادی و هم از منظر سیاسی و دیپلوماتیک، پوتین در موقعیت ضعیف‌تری قرار گرفتە است، و بە نظر می‌رسد کە این اوضاع بر موقعیت ایران نیز تاثیری منفی بە جا بگذارد.

پوتین اساسا با ذهنیت توتالیتاریزم امپراتوری خود بدنبال این است تا حاکمیت خود را با جنگ و دیکتاتوری بر سر پا نگە دارند. پوتین بر اساس پیشینە تاریخی، اوکراین را جزئی از قلمرو خود دانستە و بر این مبنا آمادە است کە این کشور را ویران کند و میلیونها انسان را آوارە و قتل‌عام نماید، این در واقع از نگرش و بینش دیکتاتوری و توتالیتاریزم سرچشمە می‌گیرد. مردمی کە خود خواهان آزادی و استقلال هستند را نمی‌توان بە بردگی وادار نمود، هرچند رهبرانشان کمدین یا فاسد باشند. حساب رهبران فاسد و نالایق را نمی‌توان بر گردن مردمی گذاشت کە خواهان آزادی و دمکراسی هستند. ذهنیتی کە پوتین بر اساس آن بە اوکراین حملە نمودە و باعث ویرانی و کشتار مردمی گشتە کە البتە می‌توانست در فضایی دمکراتیک با دیالوگ مورد چارەیابی واقع گردد، اکنون دشمنی و کشتار جای خود را بە دوستی و دیالوگ دادە است. ایران نیز با همین الگوی زندە و روزآمد در مورد کردستان برخورد می‌نماید. حکیمانە خواهد بود اگر پیش از وقوع حادثە، راه پیشگیری و چارەیابی منطقی و پراکتیکی را در پیش گیرد.

جمهوری اسلامی ایران تحت فشار تحریمهای آمریکا، اقتصادی رو بە ورشکستگی دارد کە در حال حاضر بە توافق با آمریکا احتیاجی فوری دارد. اگر قسمتی از تحریمها برداشتە شود و همزمان ایران بە بازار اروپا نیاز مبرمی دارد تا بخشی از اقتصاد فروپاشیدە خود را سروسامانی نوین ببخشد. در هر صورت ایران در موقعیت شکنندەای قرار گرفتە حتی اگر توافقاتی هم در وین انجام پذیرد.

ایران بحران زدە کە درون اوضاع نابسامان داخلی دست و پا می‌زند یکی از آکترهای فعال در سوریە، عراق و یمن می‌باشد، بە عاملی خطرناک برای اسرائیل و کشورهای منطقە تبدیل شدە است. مسئلە موشکهای بالستیک و نزدیک شدن ایران دستیابی سلاح هستەای در این موقعیت بحرانی خاورمیانە خطری جدی برای امنیت مردم و کشورهای منطقە محسوب می‌شود. اسرائیل نیروهای وابستە بە رژیم ایران را در خاک سوریە هدف می‌گیرد، و بە نظر می‌رسد کە فعالیتهای اسرائیل بر علیە رژیم ایران تعرضی‌تر شود. ایران سعی دارد درون بلوک چین- روسیە جای گرفتە و بدین وسیلە اندک ایامی بیشتر بە ادامە حاکمیت خویش بپردازد. سوال اینجاست کە نقش ایران در این بلوک‌بندی نوین بە چە شکلی خواهد بود و قادر بە تقبل چە اندازه هزینەی آن می‌باشد؟ دیدگاە حاکمیت بە مسائل ملی و مطالبات خلقهای ایران بە چە شکلی خواهد بود؟ با ذهنیت پوتینیزم با ماسائل برخورد نمودن هیچ راە برگشتی برای رژیم ایران باقی نخواهد گذاشت. حاکمان رژیم استبدادی ایران در گذرگاە راە نابرگشتی قرار گرفتەاند کە دیگر جایی برای بخشایش از سوی ملت هم باقی‌ نگذاشتە‌اند.