آرگش آلاسور

تاریخ مبارزە و مقاومت جوانان ایران و روژهلات کوردستان، در عین حال با تاریخ دانشجویان عجین گشتە است. معنا و مفهوم اجتماعی «دانشجو» در تاریخ مبارزات خلقهای ایران و روژهلات کوردستان، بسیار تعیین کنندە بودە است. امروز نیز اگر خواهان گذار از حکومت استبدادی و اشغالگر ولایت مطلقهی فقیه هستیم، باید با توسل بە ارزشهای مبارزاتی گذشتە، مبارزات امروز و فردا را تقویت نماییم. در گذشتە دانشجویان برای خلقها نقش پیشاهنگ را داشتند و جوامع نیز از جهتگیری و نظرات دانشجویان پیروی میکردند. دولت اشغالگر ایران کە نقش تاریخی دانشجویان را بسیار خوب میشناسد از همان روزهای نخستینی کە توانست انقلاب خلقهای ایران را بە نفع خود مصادرە کند (و در اصل انقلاب باشکوه خلقها را درهم شکست)، سپس خواهان برچیدن نقش تعیین کنندە و تاریخی دانشجویان گشت. دولت اشغالگر ایران ابتدا بە دانشگاهها حملەور گشت و باجسارتترین فرزندان خلق را زندانی کرد و در زندانها بعد از سالها شکنجەهای وحشیانە، بخش زیادی از همین دانشجویان را بە ناحق اعدام کرد. سپس دانشگاهها را بست و این سنگر آزادی را نیز سرکوب کرد. در مرحلەی بعد کودتای واپسگرانەای را در سطح دانشگاهها انجام دادند کە آن را با بیشرمی و عوامفریبی «انقلاب فرهنگی» نام نهادند. کە در این کودتای فرهنگی-سیاسی هزاران دانشجو را از بازگشت بە دانشگاهها منع ساختند و آن دستە از اساتید دمکرات و چپی کە در دانشگاهها بودند را نیز برکنار ساختند و بە جای آن مزدوران بسیجی و پاسدار را جایگزین ساختن، یعنی قلم را بە دست چماقداران سپردند.

هدف اصلی این کودتای فرهنگی تغییرمعنا، جایگاه و نقش دانشجویان بود. دولت اشغالگر جدید میخواست تا با این کار بە جای جوانان سرکش و معترض ، جوانانی را تولید نماید کە مطیع اوامر دیکتاتور جدید باشند. بە وسیلەی سرکوب خونین کوردستان، ترکمن صحرا و دیگر خلقها، سرکوب احزاب و سازمانهای مستقل و اعدامهای دهەی ٦٠ فضای مقاومت و اعتراضی دهەهای قبل تا حدی ساکن گردید و دولت اشغالگر ولایت مطلقهی فقیە بە بهانەی جنگ با دولت اشغالگر عراق، کوچکترین اعتراضها را با خشونتی بی حد و حساب جواب میداد. فضای خفقان همچون ابری سیاه بر کل دهەی ٦٠ پردە پوشید. اشغالگران ایران خیال کردند کە بە نتیجەی قطعی خود رسیدەاند و دانشگاهها را باز کردند. از همان روزهای اول دهەی ٧٠ دانشجویان با گامهای آرام اما مداوم در صدد زندە کردن جنبش اعتراضی خود بودند و تحت نام انواع تشکلهای رسمی و نیمەرسمی آغاز بە سازماندهی خود کردند. جنبش اعتراضی باشکوه سال ١٣٧٨ ثمرەی این گامهاست. در تمامی سالهای دهەی ٧٠ دانشجویان میخواستند پایەهای یک روحیەی مبارز دانشجویی را دوبارە زندە نمایند و قیام کوی دانشگاه در سال ١٣٧٨ ضربهی مهلک جوانان مبارز خلقهای ایران و روژهلات کوردستان بر ساختار حکومتی دیکتاتورهای زمانە بود و جوانان مبارز بار دیگر نشان دادند کە روحیەی مبارز دانشجویان کاملا سرحال است و میتواند اشغالگران را تارومار کند. عزت ابراهیم نژاد، فرشتە علیزادە و سعید زینالیها شهدای دانشجویی بودند کە با خون سرخ خود باردگر صورت کریه اشغالگران را رسوا ساختند و نشان دادند کە دانشجویان مبارزە را تا بدست آوردن پیروزی خلقها ادامە میدهند. سرکوب دانشجویان در تیرماه ١٣٧٨ بسیار گستردە و شدید بود چرا کە موضع رادیکال دانشجویان و مبارزات آنان قلب دشمنان را لرزاندە بود. دانشجویان میخواستند تا حساب سردستەی قاتلان و متجاوزکاران یعنی خامنەای ضحاک را برسند و بە همین دلیل بە سمت محل اسکان خامنەای ضحاک (بیت رهبری) بە راه افتادند و خواهان  کنترل و فتح آنجا بودند. این موضع رادیکال بە ریشەی معنایی دانشجویان ایرانی باز میگردد، دانشجویان مبارز در دورەی دولت اشغالگر پهلوی نیز میخواستند شاه خائن را در دانشگاه تهران مجازات نمایند. میتوانیم از یک خواست رادیکال دانشجویان ایران حرف بزنیم کە میتوان آن را خواست دیکتاتورکشی نامید. و امروز بە جای شاه خائن، خامنەای ضحاک بر تخت قدرت است. در هر صورت دشمن با تمامی بازوهای نظامی و اطلاعاتی خود، جنبش مبارز دانشجویان را در سال ١٣٧٨ در هم شکست. دشمن بازهم با سیاست فشار و سرکوب علیە دانشجویان رفتار کرد. اما باردگر دانشجویان از پای ننشستند و از همان روزهای اول دهەی ٨٠ شروع بە بازسازی جنبش دانشجویی کردند.

بە همە القا شدە است کە قیامهای سال ١٣٨٨ تنها یک رویداد کور و اتفاقی ناشی از تقلب در انتخابات ریاست جمهوری بودە است. اما این خوانشی بە شدت نادرست و سطحی است. در تمامی سالهای دهەی ٨٠ دانشجویان مشغول سازماندهی خود در دانشگاهها بودند و همان زمان زندان پر از دانشجویان معترض بود. در آن سالها در هر دانشگاهی حداقل یک مجلەی مستقل دانشجویی وجود داشت که ادبیات اعتراضی را در میان دانشجویان گسترش میداد. برای نمونە دانشجویان چپ و دموکرات از همان سالهای آغازین دهەی ٨٠ خود را سازماندهی کردند و در آخر تحت نام دانشجویان آزادیخواه و برابریطلب تجمیع شدند و علیرغم اشتباهات و کاستیهایشان در مقابل دولت اشغالگر ایران قد علم کردند. مورد دیگر کمپین یک میلیون امضا برای دفاع از حقوق زنان بود کە در سال ١٣٨٥ آغاز گشت و در پیشبرد آن زنان جوان دانشجو نقش بە سزایی داشتند. این نوع از خودسازماندهی جوانان دانشجو بود کە قیامهای سال ١٣٨٨ را تولید کردند (و دعوای زرگری اصلاحطلب و اصولگرا را نباید دلیل بروز قیام خلقها در سال ١٣٨٨ تلقی کرد).

اما دولت اشغالگر ایران در همان سالها بە این نتیجە رسیدە بود کە تنها با سرکوب و زندان نمیتواند از شر دانشجویان مبارز خلاص شود، لذا شروع بە تغییرات ریشەای در معنا و مفهوم اجتماعی «دانشجو» کرد. برای این امر نیز کارهای مختلفی انجام داد.

١- ایجاد دانشگاه در سر هر محلەای بەمانند بقالی سر محل

٢- ستارەدار اعلام کردن دانشجویان مبارز

٣- تغییر در فضای دانشگاههای اصلیای کە میدان مبارزە بودند

٤- اخراج آن دستە باقی ماندە از اساتید دموکرات و جایگزینی پاسداران اکابری بە جای آنان

٥- برگزاری مراسمهای مبتذل و مسخرە در سالن دانشگاهها

٦- گستردە نمودن نقش بسیج و سازمانهای اطلاعاتی در دانشگاهها

٧- کنترل بیش از حد خوابگاههای دانشجویی

٨- ممنوع کردن انجمنهای مستقل دانشجویی

٩- ممنوع کردن مجلات مستقل دانشجویی

١٠- پخش مواد مخدر میان دانشجویان توسط عوامل و جیرەخواران سپاه پاسداران

١١- بدنام کردن دانشجویان مبارز و پیشاهنگ در جامعە

و چندین مورد دیگر…

رهبر عبداللە اوجالان در تحلیلات خود در مورد تاریخ مبارزات کوردستان بە این نتیجەی درخشان رسید که مبارزان کوردستان نە بە دلیل ضعف در جنگ، بلکە بە دلیل ضعف در سبک زندگیشان شکست خوردەاند. این تحلیل برای وضعیت دانشجویان ایران  و شرق کوردستان نیز صحت دارد. دانشجویان مبارز تا وقتی کە با ارادەای مصمم مبارزە میکردند، نیروی سرکوب توان مقابلە با آنان را نداشت و هر سال با ملحق شدن دانشجویان جدید بە صفوف مبارزین دانشجو، دانشجویان همچون ارتشی تازەنفس بە پیکار سرکوبگران اشغالگر میشتافتند. دولت اشغالگر ایران با جنگ ویژەی خود بود کە جنبش دانشجویی را بە تدریج ضعیفتر کرد. این جنگ ویژە تاثیرات مخربی بر جایگاه و نقش دانشجویان در جامعە گذاشت. از این بە بعد دانشجو کسی بود کە دائم در حال مصرف مواد مخدر، روابط جنسی مبتذل و پرداختن بە امور بیهودە بود. این وضعیت را بدون شک دولت اشغالگر ایران بە وجود آورد، اما در کنار آن نیز دانشجویان خود مقصر بودند، چرا کە برای پذیرش این وضعیت سبک زندگی، مقاومت آنچنانی از خود نشان ندادند و حتی انجام این امور منحرف را بە مثابەی یکی از خردەفرهنگهای دانشجویی پذیرفتند.

از آن بە بعد جامعە نگاهی منفی بە دانشجویان دارد. کافی است تا چند دانشجو برای اجارەی خانە، بە چند بنگاه سر بزنند تا اغلب با این جواب مواجە شوند، کە خانە برای دانشجویان نداریم! و همین جملە برخورد جامعە را با دانشجویان نشان میدهند کە چگونە جامعە اکنون بە پیشاهنگان خود بدبین شدە است. این وضعیت باعث شد تا جامعە پیشاهنگی  دانشجویان را بە مانند گذشتە برای خود ارزیابی ننماید و مبارزات دانشجویان در دیوار دانشگاهها محدود ماند.

دانشجویان مبارز امروز باید با چنین واقعیاتی روبەرو گردند و خطاهای خود را ببینند، خود و جایگاه خود را بە درستی تحلیل کنند. اعمال زشت و ناپسند غیراخلاقی مانند مصرف مواد مخدر و روابط جنسی بیبندوبار را از خود دور نمایند. هر مبارزی باید توان خودانتقادی را داشتە باشد و بپذیرد کە با خودانتقادی میتواند گامهای رو بە جلو بردارد. بهترین کار برای این امر نیز بررسی و مطالعەی دانشجویان مبارز تاریخ ایران و شرق کوردستان میباشد. حمید اشرف را بشناسید کە چگونە بە جای چسبیدن بە لذتهای کاذب زندگی بورژوایی، هر هفتە خود و جوانان پیراموناش را سازمان میداد تا بە کوههای اطراف تهران بروند و قلەها را فتح کنند و یا مطالعات سیستماتیک تئوری را در میان جوانان جهت شعلەور ساختن مبارزات رادیکال برپامیساخت. یا مرام و اخلاق مبارزین جوانانی مانند حنیف نژاد را برای خود سرلوحە قرار دهند. مرضیە احمدی اسکویی پیشتاز زنان جوان در سالهای پیش از انقلاب خلقها را مطالعە نمایید. سپس با آغاز جنبش آپویی در شرق کوردستان، دانشجویانی همچون شهید مانی کیاکسار (مشهور بە چگوارای شرق یا دانشجوی آپوئیست) دست بە مبارزە زدند و جوانان و دانشجویان را برای مثال در دانشگاه ارومیە و تبریز و دیگر شهرها سازماندهی میکردند و روحیەی مبارزە را دوبارە احیا نموند. با فراگرفتن از میراث مبارزین گذشتە است کە می توان امروز مبارزە را تقویت ساخت. دشمن میخواهد این پیوستگی تاریخی را از بین ببرد و میراث مبارزین گذشتە را از یاد جوانان زمان حال بزداید. اما تنها مطالعە و بررسی کافی نیست، بلکە باید سبک و شیوه زندگی انقلابیونی را کە نام بردیم برای خود برشمرد، تا بتوان دشمن را فلج ساخت.

دانشجویان باید خود را از شر رفتارهای ضدفرهنگی لیبرالی و سرمایەداری رها سازند تا اعتماد اجتماعی خلقها را دوبارە بدست آورند. اعتماد اجتماعی خلقها مهمترین و مطمئنترین سنگر مبارزان است و تنها جامعە است کە میتواند از پیشاهنگان خود در مقابل دشمنان محافظت کنند. پیشاهنگ نمیتواند جدای از خلقها زندگی کند و انتظار این را داشتە باشد تا خلقها در اعتراضات همراه آنان باشند. اولین گام در این راه خنثی کردن سیاستهای پلید اشغالگران و جنگ ویژەی آنها در قبال معنا و نقش دانشجویان است. دانشجویان باید نیرو و توان دفاعذاتی از خود را بهبود بخشند. تولید کنندە و توزیع کنندەی اصلی مواد مخدر در ایران و شرق کوردستان سپاه نابودگر پاسداران میباشند و اعتیاد بە مواد مخدر یعنی وابستگی به سپاه و دولت اشغالگر، و تا هنگامی کە کسی بە دشمن وابستە باشد، نمیتواند دشمن را شکست دهد. فرد معتاد نمیتواند نقش پیشاهنگ برای یک جامعە را ایفا کند. از لحاظ جنسی نیز دولت اشغالگر ایران برخلاف تبلیغات گستردەی دروغیناش، آرزوی این را دارد تا ذهن تمامی جوانان دانشجو با برقراری روابط جنسی بی بند و بار  مغشوش گردد و تا در میان دانشجویان، پیشاهنگان مبارز سربرنیاورند. پس بدون شک درهم شکستن جنگ ویژەی دشمن اولویت شکلگیری یک جنبش دانشجویی مبارز و پیشاهنگ است.

با این وجود دشمن نتوانستە است کە اعتراضات دانشجویی را بە تمامی برچیند و هنوز نیز در میان دانشجویان شمار قابل توجهی افراد مبارز یافت میشود و هم اکنون زندانهای دولت اشغالگر پر از این دانشجویان مبارز است. در اعتراضات سالهای ٩٦ و ٩٨ دانشجویان نیز نقش داشتند. سال ٩٦ در جلوی درب دانشگاه تهران یک جنگ تمام عیار برپا بود و دانشجویان متحدانە در مقابل سرکوبگران ایستادند، اما اینکە مبارزە درون چاردیواری دانشگاه محدود ماند تبدیل بە نقطە ضعف دانشجویان در مقابل سرکوبگران گشت. با وجود اینکە دانشجویان سعی در ایجاد ارتباطات ارگانیک با جامعە داشتند و شعارهای رادیکالی برای پیوستن به مبارزات کارگری و زنان سردادند، این امر بە وقوع نپیوست، چون در زندگی روزمرە و سبک زندگیشان از جامعە دور شدە بودند، و باید این تضاد و شکاف را امروز بە صورتی دمکراتیک و درست حل نمایند. دانشجویان گذشتە در میان کارگران، روستاییان، زنان و دیگر اقشار جوامع دست بە سازماندهی خود و خلقها میکردند و جنبش را تنها بە چاردیواری دانشگاه محدود نمیکردند. لازم است کە امروزە نیز دانشجویان مبارزە را بە تمامی حوزەهای زندگی و اقشار اجتماعی گسترش دهند، دراین راستا بدون شک نقش دانشجویان بە مانند گذشتە جهت دستیابی خلقها بە دموکراسی و آزادی تعیین کنندە خواهد بود. دانشجویان باید در میان خود و در میان خلق دست بە سازماندهی بزنند. سپس اگر دانشجویان دست بە سازماندهی بزنند هم میتوانند مبارزە را شعلەور سازند و هم میتوانند مشکلات رودرروی زندگی شخصی خود را برطرف سازند. هیچ مبارزەای بدون سازماندهی امکانپذیر نیست و این سازماندهی را باید چندجانبە در نظر گرفت و همەی ابعاد زندگی خلقها، زنان و جوانان را در بر بگیرد. میتوان کمیتەهای چند نفرە را تشکیل داد و هر کمیتە میتواند با کمیتەهای دیگر یک اتحادیەی همکاری و تعاون را تشکیل دهد و از این طریق امکانات و هماهنگیهای مبارزە را  تامین کرد و مبارزە را دوبارە شعلەور ساخت و زندگی روزمرە را نیز بە صورت کومینال پیش برد. زنان دانشجو میتوانند کمیتەهای خودویژەی خود را داشتە باشند و با کمیتەهای دیگر ارتباط ارگانیک و هماهنگ داشتە باشند. اگر این قدمها در آیندە عملی گردند، جنبشهای دانشجویی ایران و شرق کوردستان میتواند ضربات مرگباری بر دشمن وارد سازند.

ما همچون دانشجویان آکادمیهای گستردە و ارزشمند رهبر عبداللە اوجالان از کوهستانهای آزاد کوردستان بە دانشجویان در بند زندانهای ظالمانەی دولت اشغالگرایران، درود و احترام انقلابی میفرستیم و یاد شهدای جنبش دمکراتیک دانشجویان ایران و شرق کوردستان را گرامی میداریم، و از اینجا این سرود انقلابی را سرمیدهیم:

بار دگر شانزدهم آذر آمد و سر بە سر

در قلوب مردم شعلە افکند

جنبش دانشجویی ایران بە خون شهیدان

در ره خلق ما خوردە سوگند

کە تا آخرین نفر، آخرین نفس

کوشیم و بشکنیم دیوار این قفس

در ره آزادی خلقها