تداوم خیزش خلق آزادیخواه استان خوزستان و اقلیم الاحواز اعم از عرب و لر و سرایت تدریجی آن به سایر نقاط و شهرهای ایران و شرق کوردستان بویژه «کرماشان، بانه، ایوان و …» در کنار تهران و کرج نشانه آغاز مرحله سیاسی و اجتماعی نوین است. یک قیام رادیکال پویا و پایدار تنها راه موفقیتآمیزبودن و نتیجهبخشی برای خلقها خواهد بود که با توسل به اراده و متکی بر دموکرسی کامل تحقق یابد. رهیافت «جامعه دموکراتیک و آزاد شرق کوردستان(کودار)» و «حزب حیات آزاد کوردستان(پژاک)» نیز بر همان پایهها استوار است.
خیزش خلق الاحواز که نوعی کامل از پیشاهنگی دموکراتیک برای سایر خلقهای ایران است پس از خیزش شکوهمند آبانماه ۱۳۹۸ بزرگترین خیزشی است که بسوی سراسریشدن در ایران طی طریق میکند و اینبار نه از مرکز بلکه از پیرامون و از میان خلقهای تحت ستم عرب و لر شروع گشته. بطوریقین تنها گزینه باقیمانده برای خلقها، «خیزش و خیابان» است. نظام جمهوری ولایی، جمهوری خلقی را برنمیتابد و در نظر ندارد آن را بپذیرد. به رفرم و دگرگونی ساختاری دموکراتیک نیز دستنمیزند. بنابراین خلقهای ایران با اتکا بر نیروی ذاتی و اتحاد خویش می بایستی برای رسیدن بر آزادی و جامعەای دموکراتیک گام بردارند. خلقهای ایران و شرق کوردستان اعم از عرب، کرد، لر، فارس، بلوچ، آذری و غیره بایستی مطابق رفتارهای دموکراتیک و اتکا بە خود سازماندهی، علیه رفتارهای ضددموکراتیک نظام مستبد کنونی ایران اتخاذ موضع نمایند و به رهیافت دموکراتیک «خیزش و خیابان» بپیوندند. درحال حاضر که جمهوری ولایی مطلقه صرفا خیال سرکوب کامل را در سر میپروراند بهمین خاطر بزرگترین وظیفهی تودههای خلق شکست سیاستهای مزورانه فاشیستی نظام است. خیزش خوزستان و حمایت گسترده تمامی اقشار و سازمانها از آن اساسا واکنشی قوی به سیاستهای یکدستسازی اخیر قدرت از سوی جریان افراطی و نظام مطلقه ولایی است.
هرگونه راهکار داخلی و خارجی که منجر به معامله بر سر حقوق و آزادیهای خلقها باشد نزد ملل متکثر ایران مردود است. راهکارهایی چون برجام و خیزبرداشتن ایران برای یکدستکردن کشورهای سوریه عراق لبنان یمن و حتی افغانستان بعنوان میادین جنگ به قیمت خارجساختن میدان جنگ از خاک خود تنها خلقهای ایران را به خطر انداخته یگانه هدف آن تلاش برای بقای نظام است و کوچکترین توجهی به مطالبات مردم ندارند.
باتوجه به رسیدن تمامی «بحرانهای» ایران به درجه «کائوس» انفجار قیام خلقی لاجرم شده و راهی غیر از آن پیش پای ستمدیدگان و محرومان کل جامعه نیست. تداوم کائوس به معنای نابودی است بنابراین جهت پیشگیری از فروپاشی اجتماع تنها راه تغییر ساختارهای بنیادین سیاسی، اقتصادی و ایدئولوژیک در ایران است. تصمیم آن را نه قوای مقننه، مجریه و قضائیه نظام ایران و ولایت مطلقه فقیه آن بلکه خود خلقها خواهند گرفت. پازپس گرفتن قیام مصادره شده ۱۳۵۷ تنها رسالت مرحله دموکراتیک کنونی میباشد. بنابراین، خیزش خلق الاحواز صرفا محدود به بحران بیآبی نیست و کل بحران ساختاری را مشمول است که بایستی باالاجبار دگرگون گردد. پس از گذشت بیش از چهار دهه از ستم و فشار و زور، ایران آبستن یک قیام و انقلاب مدرنتر است و گریزی از آن نیست.
اقدامات سازمانی دموکراتیک
در ذیل اهم رهیافتهای دموکراتیک و خودبنیاد خلقی را برای برونرفت از اوضاع کائوتیک کنونی بیان میداریم.
۱ـ «دموکراسی» و مفهوم ناب آن محوریت ریشهای و بنیادین رهیافتهای آزادیخواهانه پژاک و کودار برای تمامی خلقهای ایران و شرق کوردستان را بصورت شفاف تشکیل میدهد. تمرکز ما در مفهوم دموکراسی است. سپس مفاهیم «سیاست دموکراتیک» در درجات بعدی قرار میگیرند و این یعنی خلقی بودن قیام سوای حوزههای دولتمحور. هر قیامی غیر از این گرایش داشته باشد، همانند خیزشهای ده سال گذشته عربی در سوریه، عراق، یمن، مصر، لیبی، تونس و …، محکوم به شکست و سرکوب خواهد شد. اما اگر همچون قیام آپویی بر بنیانهای خودانگیخته مدرن و دموکراتیک استوار گردد همانند قیام ده سال گذشته روژآوا و شمال سوریه به نتایج گهربار و ارزشمندی خواهد رسید.
۲ـ «اتحاد خلقهای ایران وشرق کوردستان» مبدأ دیگر پژاک و کودار در هر خیزش خلقی و تودهای خالص و دموکراتیک میباشد. در این اتحاد توسل آزادانه، ارادهمند و دموکراتیک به ساختارهای کنفدرالیستی و فدرالیستی بایستی با انتخاب خلق کرد، عرب، بلوچ، لر، آذری، فارس و … انجام گیرد. هرگونه رهیافت ضدخلقی ملیگرایانه، جنسیتگرایانه ضدزن و شوونیسم ملی و سازمانی ضد مبدأهای دموکراسی میباشد.
۳ـ معتقدیم که برای پویایی و تداوم پایدار خیزش خلق الاحواز در سراسرایران و شرق کوردستان لازم است «کمیتههای مدیریت قیام» بصورت خودسازمان و خودبنیان در هر شهر و استانی تشکیل شوند. لازم است که در این کمیتهها اعضا و نمایندگان زنان و جوانان و نیز سازمانهای مدنی و اصناف بر مبنای اصول دموکراسی جایگیرند تا قیام همگانی تحقق یابد. این کمیتهها بایستی ضرورتا در یک شورای مشترک خلقی سراسر ایران و شرق کوردستان گردهم آیند و فعالیتهای خویش را هماهنگ سازند.
۴ـ مسئله زن باید به مسئله بنیادین هر خیزش و انقلاب در سراسر ایران مبدل گردد چراکه اثبات شده؛ هر رنسانس در سده کنونی بدون توجه به پدیده زن محکوم به شکست خواهد بود. در جامعه بحرانی کنونی اولویت دادن به زنان و حقوق والای زن در کمیتههای قیام و شوراهای مشترک به اندازه کل قیام و انقلاب دموکراتیک مهم است و موفقیت آن بدین موضوع حیاتی بستگی دارد.
۵ـ با توجه به روند تحولات جهانی و ساختارهای تأثیرگذار آن بلاشک حوزه اروپا میتواند پشتیبانی بزرگ روشنگری، روشنفکری و مدرن برای هر خیزش و قیام خلقی در ایران و شرق کوردستان باشد. با توجه به حضور میلیونی خلقهای ایرانی و کوردستانی در اروپا بایستی میان سازمانها، نهادهای حقوقبشری، روشنفکری و زنان و جوانان در اروپا از هر خلق و ملتی و هر زبان و نژادی اتحاد عملی صورت گیرد. از احزاب اپوزیسیون گرفته تا سازمانها و نهادهای متعدد بایستی خارج از هرگونه گرایش ملیپرستانه و شوونیستی قدرتطلبانه به اتحاد دست زنند و به پشتیبان خیزش خوزستان و سراسریکردن آن در کل ایران بپردازند.
۶ـ همچو کودار و پژاک که مفهوم دموکراسی را مبدأ خود قرار دادهایم «کنفدرالیسم دموکراتیک و ملت دموکراتیک» را بر محوریت دموکراسی بنیان «استراتژی» خود میدانیم و معتقدیم اگر هر خلق با توجه به ویژگیهای غیرمتمرکزبودن کنفدرالیسم به سازماندهی خودجوش و خودبنیاد خیزشهای خیابانی و مراحل اجرایی و عملی پس از آن بپردازند، بهترین راهکار برای پاسخگوی به مسائل و بحرانهای جامعه خواهد بود. نمونه بارز آن را جنبش آپویی در شمال سوریه و روژاوا عملا اثبات نموده. آنگونه که آنجا خلقها در کمال امنیت و آسایش متکی بر مبدأهای دموکراسی میزیند و حیات سیاسی، اقتصادی و ایدئولوژیک خویش را تنظیم نمودهاند چنان ساختار و مدلی برای ایران نیز ضمن توجه به ویژگیهای خاص آن، امکان پذیر است. چراکه بحرانها و مسائل خلقهای خاورمیانه دارای یک ریشه و ساختار مشترک هستند.
۷ـ همچو کودار و پژاک بصورت شفاف برنامههای استراتژیک خود را اعلام داشتهایم و اکنون هم اصرارمیورزیم که با توجه به کثیرالمللبودن ایران و شرق کوردستان اتحاد ملل آن میتواند در چارچوب سیستم خودمدیریتی دموکراتیک بلوچستان، کردستان، الاحواز ، لرستان، آذربایجان و مناطق فارسنشین، فارغ از اندیشه تجزیهطلبی و در چارچوب سیستم خودمدیریتی دموکراتیک و مدل کنفدرالیسم دموکراتیک برای هر خلق بدور از هرگونه نژادپرستی و ملیگرایی، تحقق یابد. ساختار دولت ـ ملت فاشیستی، شوونیستی، ملیگرا، لیبرالی و سرمایهدارانه بر محوریت پانایرانیسم تک محور، تنها فروپاشی را بدنبال داشته است. فرهنگ و موجودیت هزاران ساله ملل نیز که قریب ۲۰۰ سال است تحت استثمار هژمونی جهانی و قدرتهای اروپا قرار میگیرند دیگر تاب تحمل این نظم و نظام را ندارد و قیام امروز خلقهای خاورمیانه در همان راستا است. به همین خاطر تغییر ساختاری در ایران بدون خیزش و خیابان امکانناپذیر است.
۸ـ «پلاتفرم دموکراتیک خلقهای ایران» میتواند در راستای تحقق اتحاد و پیشاهنگی برای تمامی اپوزیسیون، سازمانها، روشنفکران، فعالان ایرانی و کوردستانی در اروپا پیشگام شده و برای انسجام، اتحاد و سازماندهی آزادیخواهان و دموکراسیطلبان تلاش نماید. همانند داخل ایران و شرق کوردستان در اروپا هم لازم است کمیتههای مشترک سازمانها و اپوزسیون ایرانی و کوردستانی در حمایت از قیام خلقها شکل گیرند و بصورت هماهنگ و گسترده به فعالیت بپردازند. تنها اینگونه میتوانند از حوزه شعار صرف خارج شده و وارد حیطه عمل شوند.
رهیافت شفاف کودار و پژاک
نظام جمهوری فاشیستی ایران غیر از راهکار سرکوب، به رهیافت دیگری چون پاسخگویی به خلقها بصورت عالانه و آزادیخواهانه نمیاندیشد. دلیل تداوم خیزشها نیز همین است. مصر بودن مجدانه خلقهای عرب و لر در خوزستان در برابر چنین فاشیسم درندهخویی قابلتحسین است. تاکنون قربانیهای زیادی داده، از این پس هم به پاس احترام خون آن شهیدان لازم است خلقها ادای دین کرده و اپوزیسیون ایرانی و کوردستانی نیز باید به وظایف خویش عمل نمایند، اگرنه از سوی خلقها طرد خواهندشد. اعلام حمایت سازمانهای داخلی و خارجی و اقشار و اصناف و تودهها همانا نشانه مطالبه عمومی و سراسری در ایران برای لزوم و تحقق یک قیام بزرگ و رادیکال است.
اگرچه خیزش خلق عرب در چندین کشور خاور میانه از سال ۲۰۱۱ تاکنون از سوی دولتها و قدرتهای منطقهای و جهانی به خاک و خون کشیده شده اما دستاوردهایی برای خلقها داشته و بهار خلقها در دهه کنونی در سایه انقلاب روژآوای کوردستان و شمال سوریه دستاوردهای خلقهای منطقه و حتی خیزشهای خلقهای ایران را حفظ نموده و به ثمر نشانده است. الگوبرداری از شمال سوریه که خصیصه بارز آن خلقی و دموکراتیکبودن است میتواند گشایشگر راههای به بنبسترسیده در ایران نیز باشد.
وقتی خاورمیانه بصورت سراسری در حال مبارزه علیه استثمار مطلق هژمونی جهانی و اروپایی است وقوع «بهار خلقها» از قبیل «قیام اعراب» «قیام و مبارزه کوردها» و «خیزش خلقهای ایران» امری کاملا طبیعی و ضروری است. لذا وضعیت کنژکتوری کنونی یا به منوال بحرانزده و بحرانزای کنونی ادامه خواهد یافت و یا در صورت خیزش خلقها به تحقق دموکراسی و گشایش کامل منتج خواهد شد. خاورمیانه ایران و کوردستان در مرحله تحقق یک رنسانس قرار دارند و اگر به آن توجه نشود فروپاشی لاجرم خواهدبود. اوضاع کنونی ایران در خاورمیانه بیش از همه کشورها بحرانیتر و مستبدانه تر است. بنابراین غیر از «خیزش و قیام دموکراتیک» راهی برای خلقهای آن باقی نمانده و مسلما هر خیزش مشابه خیزش خوزستان میتواند موفقیتهای قطعی به دنبال داشته باشد.
ما همچو کودار و پژاک که در یک سیستم مدرن کنفدرالیستی و با هدف رسیدن به ملت دموکراتیک بر محوریت «تمدن دموکراتیک» مبارزه میکنیم برای هرگونه اتحاد بیقیدوشرط در سطح کوردستان و ایران آمادهایم. در این مسیر آزادیخواهانه نه خود را بر اپوزیسیون و خلقها تحمیل میکنیم و نه رهیافت شوونیستی داریم. هر گونه اتحاد را بر بنیان حقوق برابر آزادانه و ارادهمحور میپذیریم و اکنون که عملا برای تحقق آن اتحاد گامهایی برداشتهایم حاضریم آن را به سطح فراگیر میان کل اپوزسیون و سازمانهای سیاسی و مدنی و اصناف و تودههای خلقی برسانیم. در مرحله جاری همچو جنبش آزادیخواهی کوردستان کمپین سراسری «نه به اعدام، بله به دموکراسی» را در چارچوب ایران و شرق کوردستان آغاز کرده بودیم. در این راستا پیرو خیزشهایی که صورت میگیرد و در همان چارچوب نیز میگنجد، از تمامی آحاد و اقشار جامعه خصوصا زنان، جوانان، کارمندان، کارگران، روشنفکران، هنرمندان، و فعالان سیاسی، مدنی، محیط زیست و فرهنگی دعوت بعمل میآوریم که دست اتحاد در دست یکدیگر قرار داده و برای موفقیت کمپین که همانا کاملکننده خیزشهای خلقی نیز میباشد، با تمام توان مشارکت نمایند و بکوشند. پیروزی در کلیت مبارزات خلقهای ایران وشرق کوردستان نهفته است.
جامعهی دموکراتیک و آزاد شرق کوردستان- کودار
حزب حیات آزاد شرق کوردستان – پژاک
۰۱-۸-۲۰۲۱