روکن کوُسالان
با توجه به شکست یکی از مجهزترین دولتهای عضو ناتو، دولت ترکیه در برابر گریلاهای آزادی کوردستان، پرداختن به چگونگی تحول و نوسازی در شیوه و تاکتیکهای گریلا اهمیت بسزایی دارد. در چارچوب همین موضوع تمرکز بیشتر بر شناخت و بررسی شیوهی فرماندهی – مبارزاتی نوین زنان، توان ارائهی رهنمود رهائی از زیر یوغ جنگهای استعمارگرانهی دولتها، به جامعهی بشری را دارا میباشد. شیوهی فرماندهی -مبارزاتی نوین زنان گریلا در کوردستان، دیدگاه جهانیان حولمحور جنگ را به چالشی عظیم کشانیده است. این حقیقت بر کسی پوشیده نمانده؛ نظام جنسیتگرای مردسالار در رویارویی با ارتش آزادیخواهی زنان که مقاومت و دفاع از هویت انسان را بر عهده گرفته، به سرحد عجز رسیده است. این زنان با حضور موثر خود در این مرحله از جنگی که همچون لویاتانی، دورتادور عرصهی حیات مردمان خاورمیانه را درهم فشرده، تصویر درخشانی از حیات در آینده را پیشروی جهانیان گسترانیدهاند.
این زنان به چه تکیه داده و سینه در برابر تجاوز، غصب، استثمار و استیلا که از خصوصیات بنیادین ارتش در دولتها را تشکیل میدهند، سپر نمودهاند؟ پاسخ به سوالاتی از این دست، میتواند ما را به درک جامعی از فلسفهی حیات آزاد و یکسان جنبش آزادیخواهی خلق کورد برساند. حملات استعمارگری در کردستان، با توجه به اهداف نظام سرمایهداری در راستای منافع عمده سهامدارانش، زندگی و آیندهی خلقها و حتی اکولوژی منطقه را با نابودی رودررو گردانیده است. در کنارهمهی مناسبات این نظام با نیروها و دولتهای محافظهکار منطقهای و واقعیتهای دردناک متعاقب آن، بدون هیچ کاستی همچنان وجود داشته و دارد. زنان همانند همیشه، بیشترین صدمات را در نتیجهی این حملات و غصبها، از هر لحاظ متوجه میگردند. این برای تمامی زنان منطقه صدق دارد و صدمات تنها جنبهی جسمانی و مادی نبوده، بلکه تمامی ابعاد ذهنیتی – جهانبینی زنان و جامعه در برابر آنها را از لحاظ معناشناختی دچار فروپاشی مینماید. زنان گریلا در جنبش آزادیخواهی خلق کورد، به نیروی رستاخیز دوباره مبدل شدهاند. این تنها از راه گذاری دشوار و آگاهانه، از تمامی هنجارها و مرزهای تنیده بر اندیشهی شخص و جامعهی تحت ستم طبقاتی – جنسیتی ممکن گشته است. یکی از علل اساسی حملات اخیری که طی اتفاقاتی بین دولی، بر گریلاهای کوردستان صورت میگیرد؛ درهم شکستن آنچه این جنبش به عنوان آخرین امید و کورسوی حیات آزاد در اذهان تمامی خلقهای منطقه ایجاد نموده است. تعریف نوین از انسان، حیات و بازتعریفهای نوین برای دوگانهی زن – مرد و ارتقای سطح آرزوها و اتوپیای حیاتی اجتماعی، نظام را با تمامی ساختار نادمکراتیکش دچار سراسیمگی نموده است.
در عصر جاری جنگی که با هدف استعمار براه برده میشود، بیش از هر فاکتوری به فناوری و امکانات تکنولوژیکی، تکیه دارد. به ویژه تمامی نیروهای استیلاگر هژمونیک درصدند از این طریق به نتایج مورد نیاز و در راستای اهداف خود دست یابند. در جنگ نیز هوش تاکتیکی، پیشبرد تکنیک را تعیین میکند. اما این استراتژیست که راه پیشروی تاکتیک را هموار میسازد. ما به مثابهی نیروی گریلا در این قرن حول استراتژی جنگ انقلابی خلق مبارزه میکنیم. از همینروست که تاکتیکهای مورد اجرای ما، حول این واقعیت، صورت میگیرند.
نیروهای استیلاگر هژمونیک جهانی جهت در هم شکستن اراده و مقاومت خلقها، که طی مبارزاتی به صورت دفاعذاتی شکل میدهند، از کاربرد تکنولوژیهای پیشرفته و نابودگر در حملات خو هیچ ابایی ندارند. این بیش از هر زمانی در حملات اخیری که بر جنبش آزادیخواهی صورت میگیرد، دیده میشود. به کار بستن تکنولوژی در تسلیحات نظامی در کنار جنگ روانی و ویژه، به جنگ و تخریبات آن در تمامی زمینهها، ژرفای بیشتری بخشده است.
استراتژی راهبردی جنگهای کثیف و بدون مبدأ از مشخصات اصلی نیروها و دولتهای قدرتمدار میباشند. این یعنی اینکه نیروهای اقتدارگرا نگاهی بسیار استراتژیک به جنگ دارند و حول این نیز تکنیک و تاکتیک خود را مشخص و به کار میگیرند. حول این واقعیت هرگز خلق کورد نباید آزادانه زندگی نمایند، برای اینکه سیستم فرادست هژمونیک جهانی بر این اساس استراتژی خود را معین ساختهاند. در برابر این واقعیت نمونهی قیامها و مقاومتهای بسیاری به وجود آمدند اما هر بار کوردها با ضربه و زیانی بسیار سنگین روبرو آمدند و با این واقعیات موجود، آنان به درد و آلام بسیاری دچار شدند. این حقیقت نیز سبب آن میشود که خلق کورد این نبرد را نبرد هستی و نیستی خود بشمارد. گریلا در این نبرد نقش پیشاهنگ را بر عهده گرفته است. تحول در شیوهی گریلایی از تعداد نفرات تیمها گرفته، تا خلاقیت در تاکتیک و تخصص در زمینهی تکنولوژی جنگ، جنبش آزادیخواهی را به مقصود صدها سالهی مقاومت خلقها و جوامع ستمدیده رسانده است. در عین حال استقلال و عدم وابستگی، مقاومتها را گامی بیشتر به تغییر سرنوشت جنگ نابرابر نزدیکتر مینماید.
برای پیروزی درمقابل جنگی که قدرتمداران به راه انداختهاند، و مبارزهی آزادی خلقها و زنان را در تمام جهان توسعه دهیم، بایستی در این مباحث عمق و تسلطی کافی بدستآوریم.
طی سالهای اخیر با اوج گرفتن جنگ و حملات دشمنان بر گریلا، گامهای جدیدی در زمینهی تاکتیک و تکنیک برداشتهشد. دستیابی به برخی پیروزیها، نظم و انضباط خاصی را به همراه آورد. با شفافیت در هدف و ژرفایابی در ایدئولوژی آزادی میتوان پیشبردهای مهمی در خطمشی گریلای مدرن ایجاد نماید. برای هر گریلایی قبل از هر چیز شفاف بودن در مقابل معیارهای خودسازی حزبی اساس کار است، حیات گسسته از ایدئولوژیک، حیاتی ناممکن و بدور از مفهوم حقیقی حیات است. این چیزیست که میتواند استراتژی جنگ انقلابی خلق را به مرحلهی عملی و اجراسازی برساند. در تاریخ بشر، برترین فناوری خودِ انسان شناخته شدهاست. زیرا انسان خود آفرینندهی تکنیک بوده و آن که بتواند به شیوههای مختلف این تکنیک را به کارگیرد، یا اینکه بیتاثیر نماید، خود انسان است. شخصیتی که به خودسازی نپرداخته، توان پیشاهنگی جنگ انقلابی خلق و فرماندهی ظفرمند گشتن را ندارد. اگر گریلایی بخواهد در مسائل تکنیک و تاکتیک پیشبردی به وجود آورد، لازم است ابتدا در خودسازی حزبی که در همشکستن تمامی خصوصیات تلقین و تحمیل شدهی نظام اقتدارگرای مردسالار است، گامهای مشخصی بردارد.
آیا جنبشی که در استراتژی خود ریشهایی و شفاف نباشد میتواند پیروز شود؟
ریشهی اندیشهایی شفاف در معیارهای هویت نوین و آزادی که تمامی قید و بندهای مناسبات مطیعساز نظام و باورداشتهای غلط دولتها را برنمیتابد، مبنای تمامی پروسههای خودسازی را در برمیگیرد. مقاومتی که در برابر حملاتی که توسط رژیم فاشیست و ملیتگرای ترک بر گریلاهای آزادی بدون در نظر گرفتن هیچ مرز و محدوده و قاعده و قانونی، طی چند ماه اخیر اعمال میشود، نشان از چه دارد؟ آیا غیر از این است که این رژیم با حملات به غایت وحشیگرانهی خود، تاب موجودیت نیروی جامعهی آزادیخواه را نداشته، در برابر ارادهی آزاد انسان ناچار و درمانده، در تمامی عرصههای منطقهای و فرامنطقهای دست بدامان تمامی دولتها و نیروهای تبهکار گشته است. کادر و خلقی که استراتژی جنبش خود را در چنین موقعیتی تشخیص ندهد، توان بقاء در میدان واقعیات موجود را نخواهد داشت برای جلوگیری از اشتباهات، ضعفها و عدم تسلط بر راهیابی به مسیر پیروزی، یک گریلا باید بداند تحت هر شرایطی چگونه به خودآموزی و خودسازی بپردازد. شخصیتی که در یک هدف که آنهم ناچارسازی نیروهای استعمارگر به پا پسکشیدن از موضع ضدبشری خود همچنین اعتراف و احترام به موجودیت خلق و زنان است،رهنمود روزانه و طولانی مدت مبارزاتی خویش را پیریزی نمایند. جامعه و خلقی که از تمامی ابعاد فیزیکی و مفهومی با فروپاشی و استثمار بنیادین روبرو گردانیده شده، بدون سازماندهی و ساختاری که روزانه به نوسازی و برساخت رهیافتهای نیروی خود به سوی حیات ارزشمند انسانی، بیش از آب و هوا نیاز دارد. آیا انسانی کور میتواند به راحتی راه برود و همیشه گامهای درستی بردارد؟ خیر، آن شخص همیشه با موانعی روبرو شده، همیشه باید منتظر کسی بماند که دستش را بگیرد، یعنی تبدیل به روشنایی چشمانش بشود.
از شخصیتهای بیفرم و بهمریختهایی که نتیجهی سالیان درازی از استعمار و سرکوب همچون تودههای بیهویت درآمدهاند، قطعاً نمیتوان انتظار مبارزه در شرایط جنگیای که اکنون در آواشین، زاپ و متینا وجود دارد را داشت. آنچه در حال روی دادن است، چشم و گوش جهانیان را بر آن بسته و اجازهی هیچگونه مشارکت و صیانتی را از سوی خلقها و نهادهای آزادیخواه مدنی در آن نمیدهند. خلق کورد اکنون مسئولیت حیات آزاد تمامی خلقها و زنان را بر عهده گرفته و از طریق گریلاهای ظفرمندی که قریب به 40 سال بر بنیاد اصول، شیوه و روند مبارزاتی مالامال از بدیل است، از پای نایستاده است. اکنون خلق کورد دیگر به هوش جنگی مختص به خود دست یافته است. بر این اساس فرمانده – مبارزان و شیوهی نوینی از گریلا، که تمامی عملیات و فعالیتهای مبارزاتیاش در راستای احیای مدرنیتهی دمکراتیک صورت میگیرد، مدیریت میشود.
در مبحث پیشبرد تاکتیک خودشناسی به معنای شناخت نیروها و تمامی زمینههای موجود، در کنار شناخت و تحت نظر گرفتن دشمن با تمامی ساختار و نیروهایش، از بنیادینترین فاکتورهای پیروزیست. این در حالیست که در برابر هر حمله و تاکتیکی، از جانب دشمن، بایستی پاسخی درخور و به روز داده شود. در مقاومت مناطق گاره، هفتانین، متینا، زاپ و آواشین موضع گریلای کوردستان در برابر آخرین تکنولوژیهای جنگی ارتش ترکیه که از پشتیبانی دولتها و نهادهای مافیاییشان برخوردار است، چگونه است؟ استفاده از پهپادهای اکتشافی و بمب افکن گرفته تا هرگونه ابزار تکنیکی و همچنین با به کاربردن اشراری که روزانه و آشکارا از مناطق ادلب و لیبی آوردهاند، نه تنها این مبارزات و مقاومتها را ضعیف ننموده، بلکه گریلاها هر چه بیشتر در خلاقیت تاکتیکی – تکنولوژیکی، نظر جهانیان را به خود جلب کردهاند. شیوهی حملات نیروی استعمارگر و اشرار دولت ترکیه؛ استفاده از پهپادهای شناسایی و جمع آوری اطلاعات، سپس برروی مختصاتی که از طریق جاسوسی بدست آورده با هواپیمای جنگی آن مختصات را هدف حملات خود قرار میدهند. در ابتدا مکانهایی را که ثبت میکنند با نیروی هوایی بدان حمله ور شده و سپس با بکارگیری توپخانه، مکانی که ثبت شده را بمبباران کرده و پس از آن دوباره پهپاد شناسایی بروی این مکان میفرستند. اگر اثری از موجود زنده نبینند، با استفاده از هلیکوپترهای نفربر نیروهای خود را در منطقه پیاده می کنند. در واقع سرباز ترک خود در میدان جنگ حضور ندارد. رژیم ترکیه اشرار را به جنگ میفرستند، اگر اثری از جنازهی گریلای شهیدی وجود داشته باشد، فیلم گرفته و سپس این فیلمها را جهت ترساندن و پروپاگاندا به کار میبندند.
اکنون گریلاها نه در برابر ارتش و سربازانش، بلکه در برابر تکنولوژیهای نظامی نابودگر میجنگند. در اینباره میتوان گفت؛ ارتش ترک که نمیتواند مستقیما به میدان جنگ بیایید و در مقابل گریلا بجنگد، روحیهاش را به تمامی باخته و از هر لحاظ، جنگ را نیز باخته است. در اصل تاکتیک اپراسیون محلی(لوکال) از تاکتیکهای ارتش اسراییل و آمریکاست و به شیوهای حرفهای انجام میشود. در این شیوه از اپراسیونها نفرات کم و تکنولوژی پیشرفته، مبنای یورش هستند. ارتش ترکیه نیز این تاکتیک را در یکی دو سال اخیر در برابر گریلای کوردستان بکار میگیرد. اما جغرافیای کوردستان از فاکتورهای بسیار موثریست که کمترین خدمت را به سربازان اشغالگر مینماید. تیمهای حرفهای گریلا که در سالهای اخیر با مطالعه و بررسی مبارزاتی خلقهای ستمدیده و همچنین دستیابی به سطح والایی از تخصص و ایجاد شخصیتی سازمانی – سیاسی، دولت فاشیست ترکیه و نیروهای اقتدارگرای حامیاش را سراسیمه و در تنگنا قرار داده است. زمانی که ارتش نمیتواند مستقیما در مقابل گریلای کوردستان بجنگد با تاکتیک کاربرد تکنولوژی و مواد شیمیایی، بمب دودزا، بمب زهرآگین و غیره، از روشهای مختلفی استفاده میکنند. فرماندهی گریلا که در عرصهی جنگ بر هنر تاکتیک و تکنیک تسلط یافته باشد، به یقین به پیروزی دست خواهدیافت. فرماندهی مدرن اگر در برابر شیوه و تاکتیکهای کهن و ناکارآمد، در فناوری و تکنولوژیهای به روز و همچنین بدون شناختی فلسفی – تاریخی از بنمایهی ارتش جنسیتگرا – ملتگرای استعمارگر که موجودیت زنان و خلقها را انکار میکنند، ناآگاه باشد توان مدیریت جنگ کنونی را ندارد. فرماندهان زن در ارتش آزادیخواهی کوردستان، امروزه به پیشاهنگی جنگ پرداخته و خطمشی مبارزاتی را گامی پیشتر بردهاند. نوید حیات شایان و انسانی را برای جهانیان به ارمغان آورده و امروز برای ما زنان آزادیخواهی که در صفوف”ه.پ.ژ” به مبارزه علیه نظام فاسد و استثمارگر ایران میپردازیم، به سرچشمهی الهام و الگوی مبارزاتی مبدل شدند. یکی از فاکتور های اساسی این جنگ مشارکت برابر و راسخ زنان از سراسر کوردستان میباشد. این شیوه از جنگ و مبارزه که تسلیمیت را نمیپذیرد، از خودشناسی عمیقی هم از لحاظ تاریخ اجتماعی، هم سطح والای آگاهی ملی – جنسی آنان نشان دارد.
اکنون زنان خاورمیانه بویژه در ایران، در برابر این واقعیات بخش ارزندهای از نیروهای مخالف و مبارزی هستند که در تلاش برای از میان برداشتن خودکامگی و محدود کردن دولتها نقش چشمگیری را در پیشاهنگی جامعه عهدهدار گشتهاند. زنان کورد در ایران از جایگاه خاصی در پیشبرد این مرحله از تاریخ مقاومت خلقها برخوردار هستند. زیرا آنان تنها قشری هستند که گام در راه کسب هویت اجتماعی نهاده، دارای نیروی دفاعی – سازمانی با خودویژگی و تجربیات پیشرفتهای هستند. بدون شک همبستگی، ارتباط و جایگیری زنان از دیگر خلقها در کنار زنان کورد در یک جبههی دمکراتیک که بخش عمدهای از فعالیتهای اخیر جنبش آزادیخواهی زنان کورد در روژهلات کوردستان را تشکیل میدهند، تاثیر پیشبرندهای بر مبارزات زنان خواهد داشت. این تاثیرات راه بر تحول و چارهیابی اوضاع بحرانی منطقه خواهد گذاشت.