نوژینبریتان – عضو مجلس پژاک
آنچه در برابر تاثیرات و بازخوردهای بیمارگونهی ذهنیت و به تبع آن نظام جنسیتگرای مردسالار طی یک سال گذشته جهان را از فروافتادن در قهقرای ناامیدی و سرخوردگی از عشق به زندگی بازداشت، ایستار و مبارزات زنان از سراسر جهان بود. انگار زنان از گوشه گوشهی دنیا در یک زمان مشترک، در حال بازآفرینی خویش پس از شکستها و فروپاشیهای بنیادین و پیدرپی موجودیت خویش، قرار گرفته بودند. شکستها و تخریباتی که در هر گذرگاه از این تاریخ جنسیتگرا، رنگ زن را کمی بیشتر از زمینهی حیات زدوده و در چاه تاریکِ حاشیه و انکار فرو میکشاند. هیچ جایی از جهان باقی نماند که فریاد اعتراضآمیز زنان به تجاوز، نابرابری و بیعدالتی برنخواسته باشد. مکانی که زنان مجال نیافتند تا در برابر زشتی این نازندگی دست در دست هم برقصند، حتی در زندانها نیز از پای نایستاده و به اعتصاب و عملیاتهای مختلفی اقدام نمودند. مبارزات زنان آپوئیست در سراسر کردستان تاثیری الهامبخش و جهتدهندهای ای ای در مقاومتهای زنان، از زندانها گرفته تا میادین شهرها داشتند. زنان تصمیم گرفتهاند قرن پیشرو به سَمت آزادی و ظهور روزهای زیبا و شایستهی شأن انسانیِ زنان و مردان این عصر، پیش برود. اما نظام مرد اقتدارگرا قصد دارد از طریق تجاوز و خشونت نظاممند، ساختار اجتماعی قرن را با کشتار زن شاکلهبندی و به تمامی جامعه و عرصههایش ربط و بسط دهد. کشتار زنان، کشتار تمامی انسانیت است.
دیگر بر کسی پوشیده نیست که در پسزمینه و درونمایهی وضعیت کائوتیکی که گریبان انسانیت را گرفته، مسئلهی زنان نهفته است. عدم حل این مسئله تمامی تضادهای جنسیتی میان زنان – مردان، اقشار، ملتها و بحرانهای اکولوژیکی را دربرداشته و آنها را از مسائلی قابل فهم خارج مینماید. از همین روست که افزایش فزایندهی بحث بر آزادی زنان، رشدی چشمگیر و جهانی به خود گرفته که ضرورت چارهیابی را بر همگان نمایان ساخته است. پس میتوان گفت حل مسئلهی آزادی زنان، آزادی تمامی جامعه و در عین حال فروپاشی نظام اقتدارگرا را به همراه خواهد داشت. سرکوب و ایجاد انحراف در فعالیت و مبارزات در راه حقوق و آزادی زنان، در واقع حفظ و تحمیل مصلحت و منافع نظام بر انسانیت میباشد. وارد آوردن ضربه بر مبارزات و جنبشهای خلقها و زنان با تخریب روحیه، اعتماد و ارادهی آنان، بیش از هر دورانی در یک سال اخیر صورت پذیرفته است. بیمعناسازی مبارزات و مقاومتهای آنان، اضمحلال، ضمیمهسازی نیروی آنها به نظام، با هدف مجبور نمودنشان به تسلیمیت در برابر شرایط موجود روی دادند. جنگهای ویژه، توافقات، سیاستگذاری و همپیمانی بسیاری میان دولتها و نیروهای هژمونگرای جهانی بر این مبنا شکل گرفتند. نظامهای دولتی در سراسر جهان با تکیه بر ذهنیت هژمونگرای مشترکی که با همدیگر در زمینهی گسترش دامنهی حاکمیت خود دارند، از هر فرصت و با هر بهانهای، حتی ویروس کرونا تا حد غائی سوءاستفاده نمودند. رشد و اشاعهی روزافزون این ویروس توسط آنها، علاوه بر هدف بیتاثیرسازی و پیشگیری از انسجام مبارزات و مخالفتهای زنان، فرصت استثمار اقتصادی بیشتری بر منابع اقتصادی جامعه را نیز به بار آورد. طی سال گذشته نه تنها در ایران بلکه در هر چهار سوی جهان، شاهد بالاترین سطح از خشونت، تجاوز و کشتار زنان بودیم. مسائل اقتصادی، بهداشتی، آموزشی و غیره، حد تاب و توان جوامع، بهویژه زنان و کودکان را پشت سر نهاده است. بیش از هر زمانی اعمال فشار، ترور و ممنوعیت بر نیروهای مخالف، حقوق بشر، آزادی اندیشه، بیان و فعالیتهای دموکراتیک، از دستیابی به توان گذار، چارهیابی و رشد ارادهی آزاد پیشگیری نمودند. نظام مرد اقتدارگرا در تلاش بود تا دنیای زنان و خلقها را بیشتر و بیشتر میان موج نوینی از طوفان خشونت گرفتار نماید. هدف نظام از کاربست چنین رویهای رخت بر بستن رویا و امید مبارزه از دنیای زنان و خلقها، منفرد، شکننده و قابل کنترلتر نمودن آنها بود. نظام درصدد است تا با درانداختن جامعه به چنین وضعیت هولناکی، تدوام موجودیت خویش را ضمانت بخشیده و از حالت تزلزل، لرزش و تهدید نابودی به ایستار و مانائی دست یابد. با القای احساس عدم امنیت و ممانعت از برگزاری مخالفتهای همبسته، تشکیل گفتمان، پلاتفرم و جبهههای دموکراتیک گستردهی زنان و خلقها، سیاست وابستهسازی و تسلیمیت را بر آنان تحمیل میکند. نظام مرد اقتدارگرا در سراشیبی تاریخ زوال و نابودی خویش قرار گرفته و ناتوانی از چهرهی تمامی نمایندگان و زمامدارانش به صورتی کاملا نمایان مشهود است. در دورانی که بحران، آشفتگی، شکاف و پوسیدگی تاروپود ساختار نظام اقتدارگرا بیش از هر زمانی عیان گشته، بازنگری و سعی در نوسازی و تاسیس دوبارهی اتوریتهی نظام از راه خفقان زنان، جامعه را به سکوت وامیدارد.
این خفقان تنها از طریق خشونتهای عریان و آشکار انجام نگرفته است. در واقع سراسر آنچه طی یک سال گذشته، تمامی قدرتهای جنسیتگرای حاکم بر جهان در این راستا انجام دادهاند، مسیری فراتر از راه فریب و تزویر را نپیموده و نخواهد پیمود. میتوان به راحتی دستنشان ساخت که هیچ تفاوتی در نفس سیاست، برنامه و عملکردهای هیچ یک از آنان، از مطرح نمودن دموکراسی و مشارکت سیاسی زنان در سطوح بالای مدیریتی گرفته تا حل معضلات و پایان حذف زنان از عرصههای مختلف اجتماعی، آموزشی – تخصصی و دهها مورد دیگر وجود نداشت. ارزیابی و اتخاذ تصمیمات بیرحمانه بر محوریت مسائل، نیرو و حضور آزاد و برابر زنان، هیچ دردی از وضعیت وخیم جامعه را دوا نکرد. رژیم سراپا نادموکراتیک و استثمارگر حاکم بر ایران نیز، برای رهائی از این سراشیبی افول و انزوا که تمامی موجودیت و مشروعیتش را در برگرفته، بیش از هر رژیم حاکمی در جهان، کشتار و سرکوب جسمانی – هویتی را بر زنان تحمیل نمود. این در حالی است که با بیشرمی کامل دست به دامن زنان، سال را به پایان رساند. زنان این نیروهای بنیادین دموکراسی و تحول، محوریت تمامی مباحث و سیاستهای داخلی رژیم را به خود اختصاص داده است. رژیم جنسیتگرای حاکم بر ایران، مسائل زنان را بیش از حد برجسته نمود. رژیم، مسئلهی آزادی زنان را با سوءاستفاده از دین – شریعت و گذر دادن از فیلترهای مردسالارانه، به گونهای دون شأن در راستای اهداف خود به کار بست. متاسفانه در این راه نیز سازمانها و زنان مدیر و مسئول، بهویژه معاونت امور زنان و خانواده و بعضی از زنان نمایندهی مجلس که به ظاهر نمایندگی زنان ایران را بر عهده گرفتهاند، بیشترین یاری و جسارت را به نظام ضدزن حاکم بخشیدند. البته نبایست فراموش کنیم که این مسئله بر قوهی درک و شعور سیاسی – اجتماعی زنان ایرانی پوشیده نماند. بازخواست و بررسی همبسته و به موقع این مهم، در مباحث و مبانی مبارزاتی تمامی جنبشهای زنان و شخصیتهای آزادیخواه از تمامی اقشار، ملتها و اصناف، باید مدنظر قرار داده شوند. مبارزه در برابر ذهنیت جنسیتگرا به روزهای سرنوشتساز و تاریخی خود در ایران نزدیک میشود. زنان با دشوارترین سیاستهای جنسیتگرا توسط رژیم آخوندی، از عرصههای حیاتی زندگی دور گردانیده شده و در جهت پیشگیری از رشد و توسعهی توان فکری خود، تحت کنترل و تدابیر شدیدی قرار گرفتهاند. با لوایح و قوانین بسیاری طی یک سال گذشته در مجالس، مراکز قانونگذاری و دینیِ دولت، گام به گام جسم، ذهن، احساس و اندیشهی زنان را به مسلخگاهِ مرد جنسیتگرا نزدیکتر نمود. میتوان گفت تمامی آن لوایح، قوانین و مباحث، هویت انسانی زنان ایران را با هتک حرمت رودرو گردانید. در حافظهی فرهنگی زنان از تمامی ملتها در ایران، هیچ خلاءی در صیانت از مبادی اخلاقی، فرهنگی، اعتقادی در مبارزات و مطالباتشان دیده نمیشود. صیانت از حیثیت و شرافتِ نه تنها خود و همجنسانشان، بلکه تمامی جامعه در دوران حساس و بحرانی تاریخ خلقهای ایران توسط زنان، جای یادآوری و افتخار میباشند.
آغاز سالی که گذشت، برای زنان از روز 8 مارس بود. روزی که زنان جسور ذلت رنج و زندگی زیر سایهی استثمار را نپذیرفتند، گامی فراتر از دیوار استیلا برداشتند. همیشه راهها هستند که گامها را به سوی خود فرأمیخوانند، اما اینبار گام استوار این زنان، راهی آفرید که مشروعیت و هستندگی نظام سرمایهدار و جنسیتگرا را به مرور مخدوش و با فروپاشی رودرو ساخته است. با گذشت تقریبا 111 سال از سرکوب و یورش نظام بر مطالبات زنان کارگر در نیویورک، مقاومت و مطالبات زنان نه تنها رنگ نباخته، بلکه به سراسر دنیا اشاعه یافته و سالانه شکلی منسجم، سیاسی، اجتماعی و اقتصادیتری به خود میگیرد. این در حالی است که مدرنیتهی سرمایهداری با شیوهی حیات منحرف و بیمحتوای خود، در بسیاری از نقاط جهان درصدد وارونهسازی مفهوم و دستاوردهای مبارزات آزادی و برابریخواهانهی زنان است. زمانی هم که توان مقابله با مطالبات آنها را نداشته باشد، با دادن امتیازات کوچک سعی در محدود نمودن مطالبات و ایجاد حال و هوای پیروزیهای ساختگی در ذهن زنان مینماید. تمامی تلاش نظام سرمایهداری با بنمایهی ذهنیتی مردسالارانه، این است که زنان در بزرگداشت 8 مارس به برپایی گردهمایی نپردازند. زیرا گردهمایی آنان در این روز از دیرباز تاکنون، بررسی و ارتقای مبارزات و دستاوردهایشان را به همراه داشته و دارد. البته چنین پروسهای همزمان زنان را بر مسیر صحیح مبارزه علیه بحرانزایی، درماندگی و فساد روبه رشد نظامی که نای زندگی را از انسان و محیطزیست ستانده، قرار خواهد داد. در عوض نظام میخواهد زنان در چارچوب حیات و حقوقی فردگرایانه، محدود و سطحی، محصور بمانند. بهعنوان مثال در اقصی نقاط جهان میدانهای پر شور و مالامال از فریادهای همصدا و نویدبخش زنان در 8 مارس به گوشهای دنج برای ابراز علاقهی مردی به زنی و یا دادن گل به زنی رنگ باخته بود. اما محافظت از شرافت و مبارزه جهت رهاسازی ارزشهای انسانی زنان، از لای چرخهای نظام سرمایهدار که کنترل آن میان دستان هوسباز و اشتهای سیریناپذیر مردان اقتدارگرا قرار گرفته بود، دستاورد و تجربیات ارزشمندی را به بار آورده، که به آسانی قابل تحریف نیستند. با تلاشهای پیاپی زنان در جهانی و همسوسازی مطالباتشان، موجی از نشاط و سرزندگی را در میان زنان سراسر جهان ایجاد نمود.
همانگونه که از واقعیات تاریخی – اجتماعی ایران برمیآید، زنان هنوز فعالترین و دینامیکترین نیروی مخالفت در برابر بیعدالتی حاکمان هستند. حضور و پیشاهنگی مستمر زنان در تمامی مبارزات و فعالیتهای محیطزیستی، فرهنگی، هنری، اجتماعی، اعتقادی و غیره در واقع پادزهر موثری است در برابر سیاستهای زهرآگین رژیم علیه جامعه. پس زمانی که مسائل اجتماعی در ایران و شرق کردستان به بحرانیترین دوران خود رسیده، بایستی منتظر نمانده و تمامی آن مسائل را از مسئلهی آزادی زنان منفک ندانیم. خلقها و زنان در مبارزه جهت ایجاد حیاتی در مقابله با روند کشتار نظاممندی که بر تمامی هستی آنها سایه گسترانیده، توانمندانه راهکارهای همهجانبهای را به کار ببندند. لازم است نیروهای دینامیک انقلابی جامعه، زنان، جوانان، هنرمندان، سیاستمداران و غیره وظایف اخلاقی و تاریخی خویش را به جای آورند. خلقها و زنان در دموکراتیزه کردن ایران و همچنین در برابر تهدیدات خارجی، نقشی حیاتی دارند. اما متاسفانه رژیم ملیگرا – دینگرا و جنسیتگرای حاکم بر ایران، سیاست انکار را ترجیح داده و روزانه در ناتوانی و بیچارگی روزافزون خود در نامدیریتی و ناچارهیابی بحران، دست و پا میزند. نخستین گامی که نظام باید بدون خودفریبی و اتلاف وقت در برابر ارادهی تسلیمیتناپذیر جامعه و زنان بردارد، این است که فشارهای سیاسی، فقر ناشی از نظام فاسد مدیریتی – اقتصادی، تخریب فرهنگ، تاریخ و محیطزیست، اعمال سیاست انزوا، تبعید، اعدام و شکنجه بر زندانیان سیاسی و ناکارآمدی در مقابله، یا در واقع همان به کارگیری ویروس کرونا در برابر جامعه را متوقف نماید.
در حالی به پایان سال نزدیک میشویم که به استقبال روز جهانی زن، 8 مارس میرویم. رهبر آپو در نتیجهی چندین سال مبارزه و تحلیل ذهنیت و شیوهی شکلگیری جنسیتگرایی در جوامع، روز 8 مارس 1998 ایدئولوژی آزادی زن را به زنان تمامی جهان هدیه نمود. جنبش آزادیخواهی زنان در شرق کردستان نیز با مبنا قرار دادن ایدئولوژی آزادی زنان شکل گرفته و به مرحلهی نوینی از مبارزات و سازماندهیهای خود دست یافته است. کژار، جامعهی آزاد زنان شرق کوردستان در زمینهی سازماندهی، دفاع و ایجاد امکان زندگی آزاد برای زنان و جامعه، مبارزات خویش را تا حد قابل توجهی در تمامی عرصهها از زندان گرفته تا کوهستانهای کردستان توسعه بخشیده است. کژار پس از برگزاری سومین کنگرهی خود ( که نمایندگانی از تمامی زنان مبارز اعضای پژاک، کودار، ی.ر.ک و ه.پ.ژ در آن حضور داشتند) سال گذشته جهت ایجاد زمینهی گفتمان و جبهههای آزاد و دموکراتیک با دیگر فعالین و مبارزین پیشین و کنونی زن در ایران و شرق کردستان، مبارزات خویش را به صورتی استراتژیک و تاثیرگذارتر ارتقا بخشید. با شعار ” در مقابله با نسلکشی زنان، زمان دفاع از زن آزاد و جامعه فرا رسیده ” فعالیتهای ارزندهای به انجام رسیده که به زنان ایرانی نیز روحیهی والایی بخشید. زیرا مسائل اجتماعی که حیات زنان را مختل نموده را به سبب وجود خلاء در نظام آموزشی و عدم پیشبرد دفاع ذاتی آنان دستنشان ساخته و مبنای فعالیتهای خویش قرار دادند. نه تنها 8 مارس، بلکه روزهای ویژهی دیگری مانند نوروز که جشن اتحاد و آزادی خلقهای خاورمیانه و همچنین، تولد دوبارهی طبیعت نیز میباشد از منظر مبارزات زنان اهمیت شایانی دارند. ما زنان بایستی با روحیه و عزمی راسخ در اصرار بر حیاتی آزاد و دموکراتیک، این روزها را با یاد و خاطرهی تمامی شهدا، مبارزان و زنان مقاومتگری که دیوار و میلهی زندانهای ایران را بیمعنا و تاثیر ساختهاند، تمامی میادین شهرها و روستاها را به مکان همبستگی و همنوائی خویش مبدل نمائیم.