اوضاع کلی ایران متعاقب نارضایتی‌های ریشه‌ای جامعه نسبت به سلطه و فساد رژیم جمهوری مطلقه ولایی بس بحرانی و آشوب‌زده است که دولتمردان مستبد، آن جرثومه‌های فساد و ستم، از فرط ضعف به جنون سرکوب مخالفان و فعالین سیاسی و مدنی، زنان، کارگران، کولبران و دیگر اقشار بویژه در شرق کوردستان، دچار شده‌اند. بحران‌های اقتصادی و اجتماعی، فقدان مشروعیت ایدئولوژیک و سیاسی، دشمن‌تراشی در روابط خارجی، بازداشت‌های ظالمانه در شرق کوردستان، موج اعدام‌ها و سرکوب مخالفان و دگراندیشان در سراسر ایران و ده‌ها مسئله فوق‌بحرانی دیگر حکایت از استهلاک ماشین سرکوب حکومت ایران دارد. مقاومت و مبارزه آزادی‌خواهانه و دموکراسی‌خواه خلق‌ها در سراسر ایران و شرق کوردستان در برابر سناریوهای امنیتی و اطلاعاتی رژیم که با سرکوب‌های شدید در روزهای اخیر روبرو است، نشانه بیداری هرچه بیشتر بویژه در شرق کوردستان می‌باشد. از کارگران گرفته تا زنان، روشنفکران و فعالین مبارز خلقی، موجی زنجیروار و ممتد از ابراز وجود همگانی برای حضور در صحنه یک قیام را نشان می‌دهد.

رژیم ایران در شرایط کنونی با فوق بحران‌های داخلی و روابط تنازع‌آمیز و خصومت‌طلبانه خارجی در اوج تنش‌زایی بسر می‌برد و مدام فرصت‌ها را به تهدیدات جدی اجتماعی و سیاسی مبدل می‌نماید. این حکومت مفسد هر اندازه به سناریو علیه جامعه بین‌الملل و دول دست می‌زند و اهداف مشمئزکننده و مردود توسعه‌طلبی امپریالیستی خاص خویش را دنبال می‌نماید، به همان شیوه نیز علیه خلق‌ها و جوامع ایران در داخل ماشین سرکوب را از فعالیت بازنمی‌دارد.

پوشش ضعف‌ها، شکست‌ها و فوق‌بحران‌های داخلی و خارجی رژیم با استفاده از فعالیت‌های جنجالی و پرهیاهو چون مسئله برجام، قدرت‌نمایی موشکی و نظامی هنوز هم نتوانسته از هراس سران رژیم بکاهد و جز ناکامی و کابوس فروپاشی، چیزی عایدش نگشته است. بطور قطع رویارویی دوطرفه ایران با امریکا، اروپا و دول منطقه وقتی در طول چهار دهه گذشته خصومت‌طلبانه و شدیدا تنازعی بوده، بنا به عقل سلیم سیاسی، امروز هم که میوه‌های زهرآلود آن خصومت درازمدت، ثمره داده، توافق بنیادین، صلح و ثبات را طبیعتا به دنبال نخواهد داشت. چهل سال و اندی سیاست خصومت با بین‌الملل و هراس‌افکنی و ترور به موازات سرکوب‌های مکرر داخلی خلق‌ها و آزادیخواهان نمی‌تواند نتیجه‌ای جز قیام و انقلاب در برداشته باشد. خصومت‌های ایران و غرب تاکنون به شکست و ناکامی برای هر دو طرف انجامیده و در این بین تنها خلق‌های ایران زیان جدی دیده‌اند. قطع‌یقین هیچ راهکاری همچون بازگشت به برجام و توافقات مشابه به دلیل اینکه ریشه‌ای نیست و موقتی، قدرت‌مدارانه و خصومت‌آمیز است، ثبات و آرامش را به دنبال نخواهد داشت. اثبات شده که آن راهکارهای زودگذر و تاکتیکی مزورانه هر دو طرف برای دست ‌یازیدن به فرصت‌های بهتر جهت حمله و سرنگونی یکدیگر است. استراتژی‌های سیاسی طولانی‌مدت ایران با آمریکا ـ اروپا، ریشه در تضادهای ایدئولوژیک، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ژرف دارد و به این آسانی قابل‌حل نیست. چهار دهه خصومت و فریب یک رویارویی نابودگر را در لوح سیاه هر یک از دو طرف حک نموده است. چالش‌های جمهوری ولایی با اسرائیل آنچنان پرابعاد است که دامنه آن تنها محدود به اسرئیل ـ ایران نیست، بلکه سرنوشت فلسطین ـ اعراب و غربی‌ها را نیز درگیر خود ساخته است. حتی این خصومت‌ها سرنوشت خلق‌های تحت ستم خاورمیانه و بویژه بطور غیرمستقیم سرنوشت خلق‌کورد را تحت تاثیر قرار می‌دهد. هم صلح از سوی جمهوری ایران و هم جنگ، تبعات منطقه‌ای خواهد داشت. هم‌اکنون علی‌رغم تبلیغات رسانه‌ای، افق روشنی در انتظار ایران ـ آمریکا نیست، آن‌ها یا از طریق جنگ، خلق‌ها را به خاک سیاه می‌نشانند یا با توافقات تاکتیکی و موقتی دارای پتانسیل شرورانه و یا در جریان رقابت‌های متنازع اقتصادی، نظامی و سیاسی بسیار خطرناک آن کار را خواهند کرد. در هر صورت، این خلق‌های منطقه هستند که کمافی‌سابق قربانی خباثت‌های دوطرف خواهند شد.

با توجه به وضعیت کنژکتوری، راه سوم خارج از استراتژی‌های دوجانبه، دو جریان شرق و غرب، مسلما اتکای خلق‌ها و ملل بر نیروی ذاتی خویش و مبارزه رادیکال، دموکراتیک و آزادیخواهانه می‌باشد که استارت آن سال‌هاست از سوی خلق‌کورد در خاورمیانه به‌مثابه خط‌سوم زده شده و آن مبارزه پاک را پیشاهنگی می‌کند.

به دلیل واکنش‌های طبیعی و دموکراتیک خلق‌های ایران علیه خودکامگی و فساد سیستماتیک رژیم برخوردار از پشتوانه قانون رسمی، خیابان، زندان‌ها، اماکن کار، ادارات و دیگر مأمن‌های معیشت برای خلق‌ها مبدل به میدان رویارویی با رژیم جمهوری ولایی مطلقه شده. اینکه همه ‌روزه مبارزات کارگران، کولبران، زنان، فعالین سیاسی و مدنی، روشنفکران، کورد، عرب، بلوچ و سایرین علیه رژیم به کجا ختم خواهد شد، بستگی به میزان ارتقای مبارزات دارد. روح دیالکتیک جامعه مدنی اما در قالب اعتراضات و نارضایتی‌های مدنی و سیاسی اثبات کرده که این مبارزه به خاموشی به نفع رژیم سرکوبگر نخواهد انجامید. نارضایتی‌ها و مقاومت‌ها اثبات کرده که جامعه سرکوب‌شده علی‌رغم شدت مضاعف سرکوب‌های نظامی و امنیتی، نخواهد توانست از اهداف حفظ بقا و پیشرفت خویش عدول کند و این، امید را در روز‌های اخیر در دل‌های یکایک شهروندان تحت ستم زنده ساخته و رژیم را دچار وحشت و ضعف. شاید نهادهای امنیتی بیش از ۸۳ نفر را طی کمتر از یک‌ماه در شرق‌ کوردستان بازداشت و زندانی کرده‌اند و شاید ده‌ها فعال سیاسی و مدنی در زندان‌ها با اعدام و سرکوب و خفقان روبرو شده‌اند و شاید فراتر از همه اینها اقشاری چون کولبران آن نماد ستمدیدگی یک خلق کشتار می‌شوند، ولی همه اینها نه نشانه شکست و خاموشی بلکه برعکس نشانه افزایش تحرکات و مبارزات بویژه در شرق کوردستان است. بار دیگر موج بازداشت‌ها اثبات کرد که جامعه ساکت ننشسته و این کارنامه رادیکال، بسی عظیم‌تر و ارزشمندتر از مسائلی فریبنده چون برجام، برنامه موشکی و خصومت‌های دوطرفه ایران ـ غرب می‌باشد. رژیم فاشیست سعی می‌کند با هیاهو و جنجال در زمینه‌ موضوعات برجام، مظلوم‌نمایی در برابر آمریکا و اسرائیل و وانمود کردن به مبارزه با فساد، اختلاس، رانت‌خواری و باج‌گیری درون‌حکومتی نظامش، بر حقیقت مبارزات و مقاومت خلق‌ها سرپوش بگذارد. هم رژیم و هم قدرت‌های خارجی درصددند از وجود خلق‌ها بعنوان دستاویزی علیه یکدیگر استفاده نمایند اما خلق‌ها در جریان بیداری مدنی ـ سیاسی خویش اثبات نموده‌اند که در مسیر خط سوم و متکی بر نیروی ذاتی خود بازیچه دست هیچ قدرتی نمی‌شوند.

در ماه گذشته از ۲۰ دی‌ماه تاکنون بیش از ۱۰۰ شهروند در شرق کوردستان بازداشت و ده‌ها تن در زندان‌ها اعدام شده‌اند، بازداشت‌شدگان آبان‌ماه ۹۸ همچنان محاکمه می‌گردند، کولبران قتل‌عام می‌شوند و فعالان سیاسی و روشنفکران در زندان‌های تهران محاکمه و تحت فشار بی‌رحمانه قرار می‌گیرند. همچنین فشار بر زینب جلالیان برای اخذ اعترافات اجباری پس از سال‌ها کماکان ادامه دارد. همه مقاومت‌ها اما «نه بزرگ به رژیم و اعدام‌ها و بله عظیم به دموکراسی و آزادی» است. رژیم اگر سرکوب می‌کند به این دلیل است که می‌داند واکنش‌های خلق‌ها و فعالین آن‌ها به سطحی جدی‌تر رسیده و چون بحران‌های اقتصادی و سیاسی به حد انفجاری رسیده، حتی طبقه متوسط فروپاشیده و در وضعیت اسفبار بخور و نمیر قرار گرفته، زمینه‌های یک قیام هویدا شده و از این مقوله هراس دارد که هربار یک قیام ممکن است به انقلاب کامل مقلوب شود. اینکه موج بازداشت‌های فله‌ای در شرق کوردستان بیش از سایر مناطق ایران گسترده‌تر است، بخاطر نقش خطیر و استراتژیک خلق‌کورد در پیشاهنگی نارضایتی‌ها، قیام و بالاخره انقلاب است که رژیم را به هراس افکنده. این خلق چهل سال پیش نیز سرکوب شده اما نه آن موقع از رمق افتاد و نه امروز. پس موج بیداری و مبارزه رشد کرده و نارضایتی‌ها اثباتگر این مداعاست.

خلق‌ها و جامعه ایران می‌خواهند خود، سرنوشت‌شان را رقم بزنند و این اقدام، سنگ‌بنای حیات خلق‌ها برای هزاره سوم و به درازای آن می‌باشد. اوضاع کنونی نشان می‌دهد که دولت و کارفرمایان نظام ولایی مطلقه مانع اصلی حل معضلات کارگران، زنان و طبقات و اقشار جامعه مدنی هستند. رژیم جامعه را به خصومت کشانده و دچار دوقطبی‌شدن در درون ساختار قدرت خویش نیز شده. رقابت قدرت‌مدارانه سران و جریان‌های هوسباز داخلی نظام حتی در روزهای اخیر همه‌چیز را به نسبت انتخابات از پیش‌تعیین‌شده سال ۱۴۰۰ با یک کاراکتر وحشت‌برانگیز نظامی ـ پاسداری، تنظیم‌می‌کند و مردم را از عواقب غضب خود می‌ترساند. وقتی لایحه بوجه ۱۴۰۰ از سوی مجلس رد می‌شود، بدان معناست که مأمن معیشت و آینده خلق برایشان اهمیتی ندارد و آن را قربانی رقابت جناحی می‌کنند. این رقابت پست وضعیت اقتصادی و اجتماعی را قربانی خواهد ساخت. از سویی طرح بازگشت به برجام و از دیگر سو نصب سانتریفوژهای نسل جدید و تهدیدات اسرائیل و رقابت‌های دیپلماتیک و نظامی همه نشانه بی‌ثباتی بزرگ و تلاش برای فریب افکار عمومی است. یقینا جامعه به نسبت قابل قبولی متوجه این بازی‌های داخلی و خارجی هست و عکس‌العمل برحق نیز از خود نشان می‌دهد. از زندان گرفته تا محل کار، خیابان و کوهستان، روند استراتژیک تغییر رادیکال بصورت مراحل سه‌گانه «نارضایتی، قیام و انقلاب» هم‌اکنون در سراسر ایران در جریان است. کارگران، زندانیان و زنان پیشاهنگ عرصه مدنی شده‌اند و نیروی مبارز گریلا نیز پیشاهنگ مکمل در کوهستان دو ستون بنیادین تحولی رادیکال هستند. قیام‌های زنجیره‌ای دی‌ماه ۹۶ و آبان‌ماه ۹۸ امروز بصورت نارضایتی و آکسیون‌های مختلف در سراسر ایران ادامه دارد و امید به تحول بنیادین و رادیکال را افزایش داده.

«جامعه دموکراتیک و آزاد شرق کوردستان(کودار)» با نگاه عمیق به رویدادهای بزرگ مقاومت‌گران سراسر ایران و شرق کوردستان و با امیدواری به مبارزات پژاک و نیروی گریلا، در مسیر برحق آپویی، واکنش‌های خلقمان را که در قالب‌های مدنی‌ـ دموکراتیک در شهرهای شرق کوردستان به واکنش رژیم و بازداشت فعالین انجامیده، برحق‌می‌داند. در کنار آن نیز از راهپیمایی‌های خلقمان در اروپا و جنوب کوردستان در چارچوب «کمپین نه به اعدام، بله به دموکراسی» قاطعانه حمایت ‌می‌نماید. اعتراضات داخلی و خارجی خلق به موج بازداشت‌ها، اعدام‌ها و کشتار کولبران و سرکوب گسترده در ایران و شرق کوردستان در حالی است که به سالگرد توطئه بین‌المللی ۱۵ فوریه علیه رهبر آپو و ملت کورد، نزدیک می‌شویم. پژاک خیزش خلقی علیه سرکوبگری بویژه تا ۱۵ فوریه را آغاز کرده که حضور زنان و جوانان با پشتیبانی فعالان و روشنفکران می‌تواند این آکسیون‌ها را به مراتب تقویت و به اوج برساند. گره‌ خوردن آزادی رهبر آپو و خلق و نیز خلق کورد و خلق‌های ایران ایجاب می‌کند که راهپیمایی‌ها و آکسیون‌ها متنوع، خلق‌محور و گسترده باشد و همه عرصه‌ها را دربرگیرد زیرا تنها راه مبارزه علیه سرکوب و خفقان و نیز جنگ منطقه‌ای و قتل‌عام خلق‌ها، حضور آحاد خلق در صحنه مبارزه می‌باشد.

جامعه دموکراتیک و آزاد شرق کوردستان – کودار

۰۷-۰۲-۲۰۲۱