در میا ن آشوب جنگ جهانی سوم در خاورمیانه و شرایط بحرانی در ایران، برگزاری سومین کنگرهی کودار موفقیت بزرگی است. سیستمی اجتماعی و منعطف که در راستای سازماندهی و خودمدیریتی جامعه فعالیت مینماید. کودار در سومین کنگرهی خود در مورد مسائل اجتماعی و سیاسی در ایران و شرق کردستان گفتگو نموده و در پایان کنگرهی تصمیماتی در مورد برنامههای آتی خود اتخاذ نموده است. بهدلیل اهمیت برگزاری چنین کنگرهای هیئت تحریریهی آلترناتیو تصمیم برآن گرفته مصاحبهای با رفیق گلان فهیم در کنگره به عنوان رئیس مشترک کودار برگزیده شده، اختصاص دهد. من مصاحبه به شرح ذیل است.
کنگرهی سوم کودار، جامعهی دموکراتیک و آزاد شرق کردستان در مقطع بسیار حساسی که خاورمیانه همچنان در میان بحران و آشوب قرار دارد و هر روز ابعاد آن گستردهتر میشود و کردستان به نبردگاه قدرتهای منطقه و فرامنطقهای مبدل گشته، برگزار گردید. شما اهمیت برگزاری سومین کنگرهی کودار در این برههی سرنوشتساز را چگونه ارزیابی مینمایید؟
پیش از هر چیزی برگزاری سومین کنگره کودار را به شهدای راه آزادی و دموکراسی، رهبر آپو و تمامی زندانیان آزادیخواه و خلقمان که در راستای احقاق حقوق خود بیشترین ایثارگریها را نموده و همانند قلههای رفیع سرزمینمان در مقابل دشمنان دارای ایستاری استوار بوده و همواره پرتویی از امید را نثار انقلابیونش مینماید، تبریک میگوییم.
برای پرداختن به وضعیت خاورمیانه و بحرانهایی که با آن دستوپنجه نرم مینماید، لازم است ابعاد تاریخی این معضلات را نیز بررسی نماییم. بررسی و شیوهی نگرش ما نسبت مسائل موجود در سطح جهان و منطقه، تنها به مثابه حزبی سیاسی و صرفا از نظرگاهی سیاسی نیست. متاسفانه امروزه در سیاست پراگماتیستی که از سوی نیروهای جهانی و منطقهای پیروی میگردد هر یک خود را بهعنوان منبع قدرتی تعریف نموده و جهت رسیدن به سود بیشتر و تصاحب مسند اقتدار جهانبینی مختص خویش را بسط و توسعه میدهد. خاورمیانه و معضلات آن تنها مختص به این سده اخیر نمیباشند. این جغرافیا در واقع مهد تمدن بوده و در عین حال که زمینه و شرایط همزیستی فرهنگهای متفاوتی را در خویش پرورانده، برای بخش مهمی از فرهنگ جهانی نقش مادری داشته و تاثیرات آن تا روزگار کنونی ما پایدار مانده است. اما امروزه تحت تاثیر دگماهای دینی و ملیگرایی که نظام فاشیستی را به بار آورده، در برابر نیروی جامعه و مطالبات آن به بنبست رسیده است. این بنبست و خفقانی که تمامی تشکلات این سرزمین را در میان گرفته، وضعیت زنان را نیز به قهقراییترین حالت خویش رسانیده است. نیروهای سیاسی که بهعنوان بازیگران فعالی در میدان قرار دارند نه تنها به نیروهای چارهیابی تبدیل نشدهاند بلکه خود عامل اصلی ژرفایافتگی معضلاتاند. ملل خاورمیانه در حال حاضر تبدیل به سکوهایی شدهاند که نیروهای اعمال قدرت در منطقه از آنها برای پرواز به سوی مرکز سیاست مورد سوءاستفاده قرار میگیرند. در خاورمیانه با وجودی که وضعیت اجتماعی که بازتاب ذهنیت هر جامعهای است توسط این نیروها دچار تخریبات مرگباری شده، موجب بازتولید همان نیروها نیز میگردد.
ساختار دولت_ملت رژیم حاکم بر ایران نیز بیش از هر زمانی به وضعیتی درمانده در مدیریت و تداوم حاکمیت خود دچار شده است. سعی و موضع رژیم در برابر پیشبرد و توسعهی تمامی عرصههای جامعه از فرهنگی _ هنری گرفته تا اقتصادی _ سیاسی، بهداشت، آموزش، خانواده و برآوردن نیازمندیهای مربوط به این عرصهها، یک متد همیشگی است. متدی که ارزشهای جامعه را در رویکرد و ارزیابیهایش مدنظر قرار نمیدهد. دقیقآ زمانی که بایستی به بازخورد مواضع و اعمال خود در برابر جامعه نگریسته و نیروهای جامعه را جهت یک زندگی شایان انسان، همبسته نماید، به سرکوب و کشتار نیروی مادی _ معنوی جامعه میپردازد. در راستای اجرایی نمودن این روش نیز تمامی مرز و معیارهای بشریت را نادیده انگاشته و خود را بهعنوان مالک تامالاختیار زنان، جوانان، روزنامهنگاران، کارگران، هنرمندان، کودکان و… قلمداد نموده و با توسل به اعمال جنگ ویژه و روانی، خشونت و صدور احکام سنگین سعی در تداوم اقتدار خویش است. در هر برهه و به مقتضای شرایط اجتماعی و سیاسی کاربست سیاست همیشگی همواره یک بازخورد به همراه نخواهد داشت. اکنون ساختار رژیم روبه اضمحلال و پایههای حاکمیت متزلزل و فرسوده گشته است. افقی محدود در نگرش، برنامههای پادرهوا و عدم پاسخگویی نهادهای مدیریتی و در نهایت خودفریبی در توسل به نمایش ای روزانهی اقتدار تکنیکی _ نظامی، هیچ دردی را دوا نمیکند. بنابراین در چنین شرایطی درک و لمس جامعه، مشکلات و مطالبات آنان برای گذر از مرحلهی بحرانی کنونی امری اغماضناپذیر است.
کودار با پارادیگمای “اکولوژیک – دموکراتیک مبتنی بر آزادی زن” در اصل بهمثابه نقشه راهی جهت برونرفت از این بحرانها است. جامعه کردستان نیز بخش جداییناپذیری از این معضلات ذهنیتی میباشد که در مرکز جغرافیای خاورمیانه قرار گرفته است. ما بر این مسئله واقفیم که خلقهای خاورمیانه سعی در برونرفت از بازی قدرت نیروهای حاکمه هستند، نمونه آن خیزشهای مردمی در اوایل سال 2011 میباشد که تلاشی بود جهت خروج از چرخهی دولت- ملت. اما این تلاش توسط نیروهای خارجی و دولتهای محافظهکار منطقهای قبضه و به انحراف کشیده شد. در حال حاضر تابلویی که پیش روست برآیندی از وضعیت اجتماعی خاورمیانه میباشد. انفعال اجتماعی موجود سبب یائسگی در فضای سیاسی نیز گشته است. نیروهای معترض سیستم جهانی نیز با تبعیت از نیروهای قدرت نه تنها تبدیل به نیروی چارهیابی نگشتهاند خود نیز تبدیل به معضل شدهاند، بنیادگرایی اسلامی و احزاب لیبرال دو طرف یک قضیه میباشند. تا زمانی که ساختار اجتماعی و ذهنیتی منطقه موشکافی و مورد انتقاد قرار نگیرد امکان گذار از وضعیت موجود امکانناپذیر است. تفاوت کودار جهت چارهیابی مسائل، در برونرفت از دیدگاهی حزبی و عدم کسب قدرت و تغییر در ساختار ذهنیتی و جهانبینی جامعه است که این در واقع به معنای تغییر و تحول در سبک زندگی جامعه است. اگر مشکلات و مسائلمان را با گفتگو و بر مبنای احترام متقابل حل ننماییم، نمیتوانیم از وضعیت آنتاگونیسم به وضعیت آناگونیسم گذر نماییم.
کنگرهی کودار در تاریخ ۱۹ اردیبهشت برگزار گردد. روزی که چهار تن از رفقای شما از سوی رژیم ایران اعدام شدند. با نگاهی به اقدامات چند ماه اخیر خواهیم دید موج دیگری از اعدامهای گستردهی زندانیان سیاسی در ایران آغاز شده و حاکمیت ایران همچنان بر سیاست کردستیزی خود ابرام میورزد. برگزاری کنگرهی شما در این روز حاوی چه پیامی بوده است؟
فلسفهی شکلگیری زندان در گذر زمان بر مبنای اضمحلال و به تسلیمیت کشاندن معترضین و مخالفان از طرف حاکمیت پیریزی گشت. حاکمیت معتقد است که با به تسلیمیت کشانیدن پیشگامان در هر برههی زمانی که جامعه در برابر وضعیت خویش سر برآورده، به راحتی خواهد توانست پیروانشان را که همان جامعهی آگاه و به پاخواسته را تشکیل میدهند را نیز تسلیم خواهند نمود. کما اینکه در برخی مواقع هم موفق گشته است. اعدام شهدای 19 اردیبهشت که علاوه بر رفقای ما و مبارزان آزادی خلق کرد، فعال سیاسی_اجتماعی مهدی اسلامی هم در میانشان بود، برای جامعهی ایران و شرق کردستان از بسیاری جهات حائز اهمیت میباشد. در اینجا به دو مورد آن اشاره میکنیم؛ اول اینکه جنبش نوین شرق کردستان با پارادیگمایی نوین در آن برهه از مبارزاتمان، در بسیاری از موارد گامهائی آغازین و سرنوشتسازی برمیداشت. حاکمیت اگر میتوانست رفقایمان را در زندان به تسلیمیت بکشاند، این به معنای تسلیم نمودن تمامی جنبش بود. رفقایمان با وقوف بر این مهم، به پای چوبه دار رفتند. آنها برای آزادی، جان خود را بدون تردید و پاپس نهادن در اهداف و آرمانهای مبارزاتیمان بخشیدند. این ایستار بار دیگر سرزندگی، روحیهی مقاومتی با شکوه و اعتقاد به پیروزیِ خط مشی جنبشمان را در میان جامعه به ارمغان آورد. به قول شاعر گرانقدر قانع: ” من عروس آزادی را میخواهم خونم حناست برای دست و پایش”. ایستار رفقایمان، ایستاری ایدئولوژیک جهت زایش جنبشی نوین بود. ادامهدهندگان راه این مبارزان امروزه از سراسر ایران با پیشاهنگی و ایستار مصممانهی رفیق زینب جلالیان، دیگر رفقای زندانیمان و آزادیخواهان اسیر در دست رژیم، بنیان وجودیاش را دستخوش تنگناهای بزرگی نموده است. اینکه زنان و جوانان آزادیخواه ایرانی از تمامی اقشار و ملتها، بیباکانه در برابر زندان و اعدام، این دو سلاح مخوف رژیم نابودگر ایران، از هویت و موجودیت خویش پاسداری میکنند، از فرهنگ و پیشینهی تاریخی _ اجتماعی آنان سرچشمه میگیرد. ایستار این مبارزان و فعالان سیاسی_مدنی در زندانهای ایران، بر شیوهی ایثارگریای باشکوه و آگاهانهای دلالت دارد که در فروپاشاندن و متزلزل نمودن برنامهی رژیم جهت ایجاد نسلی بیگانه از هویت خود و از هم گسستهی زنان و جوانان ایران، تاثیر شگرفی داشته و دارد. دوم اینکه رژیمهای حاکم بر ایران همواره جهت زهر چشم گرفتن از اعتراضات داخلی، مرکز این اعتراضات یعنی فرهنگ و خلق زاگرس را مورد حملات سرکوبگرانهی خویش قرار داده است. ما بر این مهم واقفیم که نیمه دوم سال گذشته با اعتراضات آبانماه خشم خلقهای ایران در مقابل حاکمیت اوج گرفت و این روند با تحریم انتخابات اسفند ماه پایههای حاکمیت را به لرزه درآورد. حال حاکمیت جهت فرونشاندن این اعتراضات بار دیگر به اعدام متوسل شده است. برگزاری کنگره کودار در سالیاد این شهدا در عین حال که ادای دینی است به شهدای راه آزادی، گسترش فرهنگ مقاومت پیروزمندانه در راه مقابله با فجایعی است که نظام همچون سرنوشتی غیرقابل تغییر بر جامعه اعمال مینماید. زیرا برقراری جامعهای دمکراتیک و آزاد به ایثارگری در همه سطوح جامعه نیاز دارد.
چارهیابی مسئلهی کرد و دموکراتیزاسیون ایران رابطهی مستقیمی با یکدیگر دارند. از سوی دیگر با نظری به رویکرد دولت ایران رویهی انکار و نابودی کردها همچنان تداوم دارد. در کنگرهی شما این موضوع چگونه ارزیابی گشته و شما چه برنامه و تصمیماتی در این مورد اتخاذ نمودید؟
همچنان که در سوالات قبلی نیز بدان اشارهای گذرا نموده بودید، مسئله کرد با مسائل خاورمیانه و ایران که بخشی از آن را تشکیل میدهد، درهم تنیده و بر هم تاثیرگذارند. به گونهای که نمیتوان آنها را از یکدیگر تفکیک نمود. البته برخی از نیروهای کرد درصدد تقلیلدهی آن به مسئلهای صرفا مختص به خود کردها هستند. کردستان با موقعیت جغرافیایی که دارد نه تنها از لحاظ تاریخی بر شکلگیری ذهنیت خاورمیانه تاثیری عمیق گذاشته بلکه به مرکز مسائل خاورمیانه نیز تبدیل گشته است. لذا مسئله کرد را بمثابه جزیرهای تنها در دل خاورمیانه نمیتوان رهگشایی نمود. کما اینکه سعی شد چنین تجربهای در جنوب کردستان شکل بگیرد. اکنون نیز وخامت وضعیت جامعه در این بخش از کردستان بر کسی پوشیده نیست و تمامی قشار مردم در برابر فساد و فقر به تنگ آمدهاند.
تا زمانی که دولتهای منطقه و از جمله ایران و ترکیه رویکردی انکارگرایانه نسبت به مسئله کرد داشته باشند کردها تنها با تنیدن مرزهایی به دور خود نمیتوانند از هویت خود محافظت نمایند. درهمتنیدگی فرهنگی و اجتماعی خلقهای ایران و خاورمیانه، همچنین تشابهات تاریخی و اجتماعی به هیچوجه امکان محصورسازی خود که دیدگاهی مبتنی بر دولت_ ملت است به هیچ یک از ما نمیدهد. تاریخ کردها سرشار از قتلعام و رویدادهای تراژیک است. کودار در تلاش برای گذار از سیستم دولت – ملت که سرمنشا انحطاط و مصایب دامنگیر است، جهت تاسیس و سازماندهی سیستم موردنظر خود که مبتنی بر همزیستی خلقها و برقراری نظام خودمدیریتی بر اساس ملت- دموکراتیک میباشد بیوقفه تلاش مینماید. تنوعات خلقی و مذهبی ایران و سابقه همزیستی آنها بزرگترین و مناسبترین فرصت، زمینه و پشتوانهی این تلاشها را فراهم نموده است. سیاست تفرقهافکنی توسط دولت ایران در میان خلقها بر همگان آشکار گشته است. همبستگی خلقهای ایران در برابر رویکرد تا حد غائی بیپروا، بدور از مسئولیت و استثمارگرانه نظام ایران در برابر رخدادهای اخیر در یاریرسانی به یگدیگر از جمله همیاری در مقابله با تخریبات زلزله کرماشان و سیلابهای لرستان، گلستان، خوزستان و بلوچستان، همچنین همصدایی در اعتراضات آبانماه و تحریم انتخابات اعتقاد و عزم ما را در گسترش سازماندهی اجتماعی و ایجاد همگرایی میان خلقهای ایران راسختر گردانید.
نسبت به دومین کنگرهی کودار چه تغییراتی در برنامهها و فعالیتهای کودار صورت گرفته و چه استراتژی مشخصی از لحاظ سیاسی در آینده و در راستای دموکراتیزاسیون ایران خواهید داشت در حالی که حاکمیت ایران در بحران مشروعیت عمیقی فرو رفته و شکاف میان مردم و حاکمیت ژرفتر شده است؟
کودار در اصل جنبشی اجتماعی است لذا لازم است در متن جامعه شکل بگیرد. تغییرات استراتژیک خاصی نسبت به کنگره دوم صورت نگرفته است. تغییرات بیشتر تاکتیکی میباشند که جهت تاسیس یا بنیاد نهادن سیستم اجتماعی کودار در جامعه بر اساس وضعیت کلی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در مقاطع مختلف تغییر مینمایند. بیان این نکته مهم است ساختار کودار ساختاری فعال و پویا میباشد، در محیطی که قرار گرفته است رشد و بالندگی مینماید. در واقع نسبت به وضعیت جامعه قابلیت انعطافپذیری بالایی را دارا میباشد. چون بر اساس فلسفه وجودی خود ساختاریست که از پایین به بالا شکل میگیرد. با توجه به اینکه کودار سیستمی خارج از دولت میباشد بیشترین توجه آن معطوف به سازماندهی مردم بر پایه خودمدیریتی میباشد. زیرا برقراری دموکراسی زمانی صورت میگیرد که افراد آن جامعه از لحاظ ارادی ارتقاء یافته و توان چارهیابی و تصمیمگیری بر مبنای اصول اخلاقی خویش در حل مسائل را کسب کرده و براین اساس به سازماندهی خود بپردازند. به چه میزانی جامعه امورات خود از جمله آموزش، مدیریت و اقتصاد را در اختیار بگیرد بدان اندازه نیز نقش دولت کمرنگتر گشته و کوچکتر میگردد. در وضعیتی که شکاف بین دولت و جامعه عمیقتر میگردد، بایستی جامعه ساختار خود را شکل دهد. کودار به تجربه و مهارت جامعه در شرق کردستان و ایران در زمینهی همزیستی و خودمدیریتی باور داشته و در این راستا اقدام مینماید.
یکی از مسائل مهمی که در قطعنامه کنگره از آن سخن گفتهاید مبارزه با جنگ ویژهی رژیم است. شرایط اجتماعی و اقتصادی در کردستان وارد مرحلهای بحرانی گشته است. سازماندهی شما در راستای مبارزه با این معضلات در آینده چگونه خواهد بود؟
رژیم استبدادی ایران از طریق سپاه و با در دست گرفتن کلیه امورات جامعه از جمله آموزش، رسانهها، سازمانهای اجتماعی و شرکتهای اقتصادی به مانند آستانه قدس رضوی، مخابرات، شرکتهای راه و سدسازی و … در اصل سعی دارد با اعمال فشار بر جامعه از طریق این اهرمها مردم را با سیاستهای خود همسو نماید. از طریق رسانهها و آموزش و پرورش و دستگاههای تبلیغاتی خود درصدد تحریف اذهان و سوقیابی آنان به سوی از خودبیگانگی میباشد. زیرا جامعهای که دچار از خودبیگانگی گردد چنان که رهبر خلقهای آزادیخواه در بخشی از ارزیابیهایشان بدان اشاره نمودهاند؛ “جامعهی خودباخته یک ابزار قابل جهتدهی ِانحصار است”. همچنین با دستگاههای استخباراتی و مخابرات و قویه قهریه سعی در ایجاد هراس و دلهره در جامعه میباشد. در صورتی که از این طریق به اهداف خود دست نیابد نیازهای بیولوژیکی جامعه را مورد هدف قرار میدهد و با تشدید سیاست زیستقدرت جامعه را محتاج خود ساخته و در ازای لقمهای نان، در راستای اهداف خود بسیج مینماید. کودار بدان صورت که پیشتر تشریح گردید حزبی سیاسی نیست که جهت رسیدن به نتیجه در تلاش برای رسیدن به قدرت باشد. خارج نمودن مردم از دایره حاکمیت از طریق تفویض نقشویژههای دولت به مردم صورت میگیرد. لذا جهت رسیدن به این هدف، کودار از طریق فعالیتهای روشنگرانه، سیاسی و اخلاقی، سعی در سازماندهی مردم در تشکلات مدنی جهت ایجاد مدیریت مشارکتی، مردمی و همچنین ایجاد تعاونیهای اقتصادی میباشد که به صورت دموکراتیک و توسط اعضای آن مدیریت میگردند.
کودار بر نقش جوانان و زنان و اهمیت آموزش و سازماندهی آنان تاکید ویژه داشته است. در شرایطی که از هر سو هجمه و جنگ روانی بر جامعهی کردستان و بهویژه زنان و جوانان اعمال میگردد وظیفه و نقش آنان در پیشاهنگی و مبارزه در برابر استبداد نظام ولایی ایران چیست؟
ریشه اصلی معضلات جامعه خاورمیانه که تحت تاثیر ذهنیت اقتدارگرا است در دو مفهوم مردسالاری و دگماتیسم نهفته است که در مقابل نوگرایی و زایش ذهنی همیشه بهمثابه سدی عمل نموده است. جامعهای که زنان و جوانان آن از مشارکت اجتماعی و دستگاههای تصمیمگیری دور نگه داشته شدهاند، میتوان گفت آن جامعه با را رکود فکری روبررو نمودهاند. رژیم مستبد ایران با دیدگاه ولایی زنان را با کاربست عناوین دینی سرکوب نموده و مانع از مشارکت آنها در تصمیمگیری در زندگی روزانه و شخصی آنها تا تصمیمات سطح کلان مدیریتی کشور گشته است. عدم حضور زنان در ورزشگاهها ، آوازخوانی و… تنها بخشی از این اقدامات هستند. من به طور خلاصه به چند مورد اشاره نمودم، اما همانگونه که در قاموس و کارنامهی حاکمیت ولایتفقیه پیداست، زن تنها در موقعیتی ابزاری در خدمت سیستم مردسالاری نگه داشته شده است. زنان مبارزی که از سراسر ایران، از ملتها، اقشار، اصناف و آئینهای متفاوت بر علیه چنین دیدگاهی ایستاده و گامی برداشته باشند نیز با شدیدترین مجازات توسط رژیم روبرو شدهاند.
رژیم از زنان و دختران، با استثمار زنانگیشان آنها را در خدمت سازمانهای جاسوسی خود قرار میدهد . از طریق این بخش از جامعه، فحشا را در جامعه و بخصوص جامعه کردستان بهصورت سازمان یافته گسترش میدهد که مقوله”پرستوها” نمونهای از این سیاست ضدانسانی و زنستیزانه میباشد. در مقابل حاکمیت پیرسالار رژیم همواره جوانان را بهعنوان نیروهایی جهت اعمال سیاستهای خود نگریسته است. با سوءاستفاده از اخلاقیات دینی که بر احترام به بزرگترها تاکید مینماید جوانان را برای مقاصد شوم خود در قالب بسیج دانشآموزی، جوانان و نوجوانان و بسیج دانشگاهی و خواهران زهرا و … سازماندهی مینماید. این در حالی است که در بخش تصمیمگیری، جوانان از هیچ جایگاهی برخوردار نمیباشند.
در حالی که جوانان و زنان دو قشری میباشند که بیشترین آسیب را از سوی حاکمیت متحمل میشوند، در بنیاد نهادن و پیشبرد فعالیتهای سیستم کودار نقش پیشاهنگی را بر عهده دارند. زنان و جوانان در کودار با آگاهی بر نقش تاریخی خود بهصورت خودویژه در چارچوب نهادهای مرتبط به سازماندهی خویش در تمامی عرصهها میپردازند. ما از بدو سازماندهی خود با اعتقاد به تلاش در راه توازن نیروی فکری زنان_مردان و رهرو به سوی جامعهای بر اساس شخصیتهای آزاد و دموکرات، شیوهی مدیریتی ریاست مشترک را مبنای تمامی عرصههای فعالیتی خود قرار دادهایم. روزانه در ارتباطات و استقبالی که زنان و جوانان از سراسر شرق کردستان و ایران به این سازماندهیها و فعالیتها نشان میدهند، محقانه بودن این خط مشی را اگر چه کاستیهای بسیاری نیز وجود داشته باشند را آشکار میسازد. کودار بر پایه جهانبینی خود جایگاه خاصی برای این دو قشر قائل گشته و معتقد است هیج تحول اجتماعی صورت نخواهد گرفت مگر اینکه زنان و جوانان جایگاه واقعی خود در حیات آزاد و دموکراتیک جامعه را کسب نمایند. تا زنان و جوانان در برابر موقعیت به دور از شأن انسانیتی که روزانه در سرتاسر عرصههای حیات اجتماعی گریبانگیر آنهاست، دست به تحول نزنند، جامعه روی هیچ خوشی و زیبائی را نخواهد دید.
انتقاد و خودانتقادی در میان تمامی ارگان و اعضای آماده در کنگره، بر مبنای کسب شفافیت در خواستگاهها و مدنظر قرار دادن واقعیات و انتظارات جامعه، تا سطح قابل توجهی ایستار، روحیه و اصرار در مبارزه را در میان پیشگامان و مبارزان این سیستم به همراه آورده است. بر همین مبنا برنامههای هر چه بیشتر واقعگرایانهای در دستور کار قرار گرفته و طی فعالیتهای اطلاعرسانی و همچنین پروژههای اجرائی و مشارکتی در بطن جامعه را پیش روی خود قرار دادیم.
منبع: نشریه آلترناتیو شمارهی ۸۷