رامین گارا

بازداشت فعالین کُرد در شرق کُردستان، شکنجه، صدور احکام سنگین، فشار روانی، تبعید و اخذ اعترافات اجباری از جمله رفتارها و عملکردهای شنیع نظام منفور ایران علیه خلق کرد است. تنها نگاهی به آمار بازداشت‌ها و احکام حبس و اعدام اثبات می‌نماید که سیاست‌های نظام مذکور در واقع سیاست آسیمیلاسیون و نسل‌کشی است. این نسل‌کشی به‌صورت نسل‌کشی فرهنگی، فیزیکی و سرکوب ادامه دارد و در مواقعی که نظام ولایی تحت فشارهای مضاعف قرار گرفته و احساس خطر می‌نماید، موجی دیگر از بازداشت، زندان و اعدام را آغاز می‌نماید. قانون و حقوق بشر چه از نوع اسلامی و چه غیراسلامی برای نظام ایران محلی از اعراب ندارد.

تنها در سال 1398 بنا به آمارهای «شبکه حقوق بشر کردستان» بیش از 2 هزار تن از فعالان سیاسی، مدنی و محیط‌زیستی کرد در شهرهای کرماشان، سنه، مریوان، جوانرود، ارومیه، ایلام و بوکان بازداشت و قریب 117 تن با احکام سنگین حبس و اعدام مواجه شدند. تعداد زیادی از افراد بازداشتی در دوران بازداشت به مدت طولانی در سلول‌های انفرادی نگهداری شده و تحت فشار روانی و حتی شکنجه‌های جسمی شدید قرار گرفته‌اند. تمامی اتهامات آن‌ها هم از سوی مراجع قضایی نظام ظالم «سیاسی و امنیتی(محاربه)» عنوان می‌شود. اگر به‌خوبی در آمارهای رسمی و غیررسمی تدقیق شویم مشاهده می‌نماییم که بیشترین آمار زندانیان سیاسی و عقیدتی در زندان‌های ایران را شهروندان کرد تشکیل می‌دهند و همه ساله این روند ادامه می‌یابد. حتی «جاوید رحمان»، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد در آخرین گزارش خود در خصوص سال 98 این قضیه را تأیید نمود. در میان شهرهای شرق کردستان بیشترین آمار بازداشتی‌ها مربوط به سنه بود.

در ماه‌های اخیر سال 1399 هم موج جدیدی از بازداشت‌ها و احکام حبس و اعدام از سوی مراجع قضایی گماشته شده جهت تداوم سیاست نسل‌کشی آغاز گردید. تنها در خرداد ماه سال جاری 20 شهروند کرد در دالاهوی استان کرماشاه بویژه در «راویژ» بازداشت شدند. مورد دیگر، تبعید زندانیان سیاسی به‌خصوص زندانیان عضو پژاک به شهرهای ایران بود. زینب جلالیان و ملازاده گذشته از تبعید در شرایطی اسفناک در قرنطینه‌های زندان‌ها نگهداری شده و به کرونا دچار شدند. با این وجود به چند زندان مکررا تبعید گردیدند. همچنین جلسات دادگاهی فعالین محیط‌‌زیست کامیاران و سنه پس از 18 ماه بازداشت برگزار و فرهاد محمدی، دبیر شاخه کردستانی حزب وحدت به 4 سال حبس محکوم گردید.

در ادامه سیاست نسل‌کشی رژیم کشتار روزانه کولبران ادامه دارد. تنها در ماه‌های اخیر  بیش از 70 کولبر توسط نیروهای رژیم قتل‌عام تدریجی شده‌اند. در تداوم زنجیره‌ای این عملکردها تصادفی نیست که رژیم به‌صورت برنامه‌های مرتبط با زندان و کشتار کولبران، عملیات‌های نظامی را در مناطق مختلف به‌ویژه مریوان، چلچمه ـ دیواندره علیه گریلاهای پژاک آغاز نمود. واکاوی دلایل سلسله عملیات‌ها در شهرها و کوهستان هیچ‌وقت تصادفی نیست. برنامه راهبردی رژیم برای برخورد با خلق کرد و پژاک به‌صورت ممتد در خرداد ماه سال 1399 تشدید شد که دلایلی سیاسی پشت این قضیه قرار دارد. چرا نظام منفور هم در ایران و هم شرق کردستان موج شدیدی از بازداشت، زندان، اعدام، اعتراف‌گیری اجباری، کشتار کولبران و عملیات‌های نظامی را  تشدید نمود؟ در پاسخ می‌توان گفت قضیه به چند عامل قوی بازمی‌گردد:

1ـ جدی بودن مسئله کُرد و برخورد میلیتاریستی و دسپوتیک رژیم با خلق کرد و پژاک به مثابه جنبش فعال این خلق.

2ـ تشدید بحران‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و نظامی داخلی ـ خارجی و به مخاطره افتادن رژیم و لذا فرصت‌طلبی او در هنگامه شیوع کرونا جهت انجام برخی مانورها برای ارعاب و هراس‌افکنی علیه جامعه و خلقمان تا قبل از شکل‌گیری هرگونه خیزش مردمی.

3ـ از دیگر عوامل، به‌راه انداختن نمایش و مانور در راستای روابط خود با دولت فاشیست ترکیه و گروه‌های نیابتی‌اش در عراق ـ سوریه.

4ـ تمهیدات کامل برای مصادره انتخابات سال 1400 به‌خاطر هراس از تغییر نظام و قیام مردمی.

تمامی این نمایش‌ها که در واقع ریشه در هراس رژیم دارد نشان از تضعیف بیش از پیش نظام است نه قوی‌تر شدن او. وقتی احساس خطر می‌کند و در ماه‌های بهار و تابستان بیشتر به هراس می‌افتد، جلسات دادگاهی بازداشتی‌ها را که برای این روزهای مبادا به تعویق انداخته، برگزار می‌نماید و با احکام سنگین و تشدید اعدام‌ها درصدد زهرچشم گرفتن از اقشار تحت فشار جامعه است تا با ترساندنشان اجازه سرازیر شدن به خیابان را به آن‌ها ندهد. بالاخص دادگاهی فعالان محیط‌زیست شرق کردستان و بازداشت‌شدگان آبان‌ماه 98 در ماه جاری به حبس و یا اعدام محکوم گشتند. این ترفندهای تکراری چند دهه‌ی نظام ولایی موجب قرارگیری اوضاع مملکت در فوق بحران گردد که ناشی از برنامه‌های ظالمانه سیاسی, نظامی و امنیتی است که دین را شدیدا در خدمت آن سه‌گانه قرار داده است. بنابراین هیچ‌گاه از سیاست، نظامی‌گری و امنیت برای خدمت به دین استفاده نکرده بلکه از دین به مثابه ابزار قوی در خدمت به اهداف سیاسی، امنیتی و نظامی سوءاستفاده نموده است. زمانی که رژیم در یک دهه 355 اعتراف اجباری زندانیان را در شبکه‌های تلویزیونی خود پخش می نماید، نشان‌دهنده‌ی این است که مردم،  شهروند و دین چگونه به ابزار سیاسی در اسلام سیاسی نظام منفور مبدل گشته‌اند.

بنابراین هرگونه بازداشت، تبعید، شکنجه، اعدام و اعتراف‌گیری که خصوصا در فصول بهار و تابستان تشدیدمی‌شوند در کنار عملیات‌های نظامی در کوهستان‌های کردستان، کشتار کولبران و حتی آتش‌سوزی‌های جنگل‌های زاگرس که اکثرا توسط خود عوامل سپاه انجام می‌گیرد همه به‌صورت زنجیره‌ای در نهادهای دولتی برنامه‌ریزی شده هستند. در برنامه روابط خارجی ایران و ترکیه استرداد زندانیان و پناهجویان در دستور کار قرار دارد و سه بازداشتی اعتراضات آبان‌ماه که به اعدام محکوم شده‌اند پیشتر از سوی ترکیه طی توافقات سیاسی و با نقض آشکار قوانین بین‌المللی حقوق بشری به ایران استرداد شده‌اند. روحانی خود در 13 آذر سال گذشته گفته بود: «اعترافات تلویزیونی کسانی که در اغتشاشات آبان‌ماه مشارکت داشته‌اند، پخش خواهد شد». این اقدام دولت مصداق بارز نقض حقوق انسانی است.

هراس از قیام

یکی از پیش‌بینی‌های رژیم ایران وحشت از سرازیر شدن مردم به خیابان‌ها در ادامه قیام زنجیره‌ای سال‌های گذشته است. به‌همین دلیل زمامداران نظام برای پیشگیری از هرگونه خیزش به تمهیداتی ظالمانه علیه فعالان مدنی، کارگری، زیست‌محیطی، طبقات فقیر و دیگر اقشار دست زده‌اند که برنامه هر نهاد وابسته به دولت و ولایت خامنه‌ای در مناطق کردستان، بلوچستان و اهواز با دیگر نقاط ایران از حیث رفتار دسپوتیک و نظامی بسیار متفاوت است. زمامداران در تهران برای ارعاب جامعه به بازداشت و اعدام روی می‌آورند اما در کُردستان گذشته از آن، به عملیات‌های نظامی در جریان میلیتاریزه کردن شدید مناطق مختلف، اقدام می‌کنند. از جمله اهداف سیاسی ـ نظامی، برخورد فاشیستی و استبدادی برای ایجاد خفقان است تا مسائل لاینحل و بحرانی ملل، مسائل سیاسی، بحران‌ها و انفجار ناشی از بحران اقتصادی به‌صورت قیام سراسری منفجر نشود. روحانی در سخنان اخیر خود اذعان دارد دولت نمی‌تواند برای پیگیری از موج دوم کرونا به قرنطینه اقدام نماید زیرا مردم گرسنه به خیابان خواهند آمد. سرکوب مخالفان در حوزه زندان بهترین کارت در دست رژیم است تا پیش از وقوع واقعه، تدابیری اخذ نماید و با ایجاد ارعاب، جامعه را پیش از قیام مرعوب نماید. غیر از جامعه، شاخ و شانه کشیدن علیه اپوزیسیون ایرانی و کُردستانی است تا در هنگامه‌ای که کل کشور ایران به‌سوی پرتگاه سقوط نزدیک شده در موضع نیرومندی قرار نگیرند تا به این ترتیب پیشاهنگان جامعه را تضعیف و یا بترساند.

انتخابات آینده

از جمله تمهیدات دیگر رژیم تضعیف مخالفان جامعه است. زیرا طی انتخابات گذشته مجلس را با کنار زدن اصلاح‌طلبان مصادره نموده و برای مصادره دولت هم دست‌وپا می‌زند. از هم اکنون نتایج انتخابات سال آتی را تعیین نموده‌اند. بنابراین به اقداماتی بسیار خشن علیه مخالفان اپوزیسیون، مخالفان مدنی(کارگری، محیط زیست، اصناف و غیره)، رقبای اقتصادی اصولگرایان، رقبای سیاسی علیه ولایت‌فقیه و دیگر مخالفان دست می‌زنند. بازداشت‌های فله‌ای، شکنجه، اعترافات اجباری، تبعید و اعدام گذشته از ابعاد متعدد دارای بُعد تمهیداتی برای انتخابات آینده هم هست. خلق کرد در انتخابات گذشته به تغییر رأی داده نه اصولگرایی و تندروی؛ بنابراین خشم رژیم با هدف سرکوب صدای خلق کرد است تا نسبت به این خلق بی‌نیاز گردد. انتخابات سال 1400 مگر با سرکوب، ارعاب و نسل‌کشی فرهنگی و فیزیکی علیه ملت‌های ایران به نفع اصولگرایان ولایی تمام شود اگر نه مسلم است که جامعه ایران و شرق کردستان دیگر تاب تحمل سیاست‌های ظالمانه نظام و جمهوری اعدام را ندارد. بازداشت، حبس و اعدام واکنش ترسوانه رژیم در برابر پتانسیل قیام خلق‌های ایران است.

مسلما اگر خیابان و جامعه مدنی با آمادگی سازماندهی و با ایجاد پیشاهنگ مناسب و فعال قدم‌هایی بردارد، خواهد توانست خیزش‌های  سال‌های گذشته را به نتیجه برساند. چه‌بسا هم اکنون فعالین کارگری(ازجمله نیشکر هفت‌تپه) و زندانیان سیاسی، مدنی و عقیدتی پیشاهنگ عملی اعتراضات و مقاومت‌ها علیه نظام ایران را برعهده دارند و روزانه بدیل‌های با ارزش از جان و مال خود ارزانی می‌دارند و از جان خود مایه گذاشته‌اند به امید این‌که تغییرات رادیکال در کل ایران برای نجات مردم روی دهد. واکنش ظالمانه رژیم علیه فعالین و زندانیان هم از هر دست که باشد، واکنش علیه جامعه آماده برای «قیام» است.

منبع: نشریە آلترناتیو شمارە ٨٦